🔥سوختیم و شعله ی بال و پر ما شد بلند
🔥فطرسی از گوشه ی خاکستر ما شد بلند
⬅️در تنزل کردن معشوق سیر عاشق است
⬅️عشق کوتاه آمد و زیر سر ما شد بلند
⬅️اُنس از ذکر شب عشاق هم واجب تر است
⬅️نیست عاشق هر کسی که از بر ما شد بلند
⬅️اشک وقتی می چکد هنگام معراج دل است
⬅️بخت ما در سایه ی چشم تر ما شد بلند
⬅️بی حسین بن علی خلقت بلا تکلیف بود
⬅️در پی کار خدا هم دلبر ما شد بلند
⬅️سینه ی ما منبر است آتش نمی سوزاندش
⬅️هر شب جمعه "حسین" از منبر ما شد بلند
⬅️احترام نام تو بر انبیاء هم واجب است
⬅️هر کجا حرف تو شد پیغمبر ما شد بلند
⬅️سائلانت بیشتر بازار گرمی می کنند
⬅️دست ما پُر بود و دست دیگر ما شد بلند
⬅️زحمت تو در حقیقت سربلندی همه ست
⬅️تو شدی نیزه نشین اما سر ما شد بلند
❣#حسیــــــن_سالار_زینب
حالا که اربعین اومد کنار قبر داداشش
😭حسیــــــن_ای سر_بریده
😭حسیــــــن_قدم_خمیده
😭😭
🍁همه جا عطر ياس مي آمد
🍁عطر ِ ياس پيمبر رحمت
🍁خيمه ميزد به پشت دروازه
🍁عابد اهل بيت با زحمت
*
🍃داشت خواب مدينه را ميديد
🍃دختر ي كه به شام تهمت خورد
🍃ناگهان ديده بر سحر وا كرد
🍃چشم خيسش به شهر عصمت خورد
*
❇️ديد فرياد طَرّقوا آيد
❇️كوچه واشد به محمل زينب
❇️گفت:اُم البنين بيا اما
❇️دست بردار از دلِ زينب
*
☘گفت اُم البنين ببين زينب
☘با چه اوضاعي از سفر برگشت
☘از حسين تكه هاي پيراهن
☘از ابالفضل يك سپر برگشت
*
💠بر بلندي همين كه خيمه زدند
💠ياد گودال كربلا افتاد
💠سايه ي خيمه بر سرش كه رسيد
💠ياد آتش گرفته ها افتاد
☑️یاد اون روزی که اون دختر کوچولو، دامنش آتیش گرفت
☑️میگه سریع خودمو رسوندم تا نزدیک شدم دست رو سرش گرفت گفت مسلمونی??
گفتم بله
✔️گفت قرآن خوندی?
✔️گفتم بله
✔️گفت این آیه رو خوندی?
#فاما_الیتیم_فلا_تقهر
✔️بله،،، خوندم
✔️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت به خدا من یتیمم
☑️همینجا تو همین گودال بابامو کشتن
😭😭😭😭
♥#حسیـــــن_غریب_مادر
🔆گفت يادم نميرود هرگز
🔆دلبرم رفت و روز ما شب شد
🔆آن قدر نيزه رفت و آمد كرد
🔆بدن شاه نامرتب شد
😭😭😭😭
خطبه ها، خطبه هاي غَرّا شد
ليك با طعم روضه ي الشام
صحبت از نذر نان و خرما بود
صحبت از سنگ هاي كوچه و بام
*
✳️همه جا رنگ كربلا بگرفت
✳️كربلا، كربلاي ديگر بود
✳️بر لب زينب و زنان و رباب
✳️روضه ي تشنگي اصغر بود
آخه مث برگای پاییزی همه خودشونو انداختن
☑️یکی میگفت قاسمم
☑️یکی میگفت اکبرم
☑️یکی میگفت ابالفضل
☑️یکی میگفت حسینم
رباب اومد یه گوشه ای، هی میگه لالایی اصغرم
☑️یاد اون روزی افتادم که چشم تو چشم
☑️من نگاه میکردی،،، یعنی مادر تشنمه
☑️انقده خجالت کشیدم اصغرم
😭😭
اون روز علی اصغر داشتمو شیر نداشتم
امروز شیر دارمو… .
علی لای لای
علی لای لای
علی لای لای
علی لای لای
♻️رأس ها بر بدن شده مُلحق
♻️دستها جاي زخم هاي طناب
♻️گوشها جاي گوشواره ولي
♻️همه ي گوشواره ها ناياب
دختري با قيام نيمه شبش
جان تازه به دين و قرآن داد
در خرابه كنار رأس پدر
طفل ويران نشين ما جان داد
😭😭
🎋لعنت به دنیا که مارو به شام رسوند
🎋به مجلس حرام رسوند
🎋راستی رقیه ات باباجون،سلام رسوند...
سلام رسونده…
نگو چرا عمه زینب،سر به زیر
شد از داغ رقیه پیر
تورو خدا سراغشو ازش نگیر
🍂چهل روزه خونِ، دل پُر ما...
🍂چهل روزه که شمرِ دَم خوره ما
🍂چهل روزه گم شده چادر ما
😭😭😭
#داداش…
☑️یه طرف خانم زینب داره حرف میزنه
☑️یه طرف سکینه یه طرف رباب،،،
☑️این حرفا مال سکینه هست
اگه لباس من،سیاه و دودیه
سهم تنم،کبودیه
سوغاتیه محله یهودیه
🌾انقده سنگ زدن بابا
🌾انقده خاکروبه ریختن
🌾یه عده با تازیانه میزدن بابا
😭😭😭
اگه لباس من،سیاه و دودیه
سهم تنم،کبودیه
سوغاتیه محله یهودیه
💎تو بزم مِی، یکی منو نشون میداد
💎یزید سرُ تکون میداد
💎عمه اگه نبود سکینت،جون میداد
تو ازدحام قامتمون شکسته
بازار شام،قیمتمون شکسته
بزم حرام، عزتمون شکسته
🌸چهل روزه رباب دل مارو سوزوند
🌸یه لحظه تو سایه نموند
🌸هر طفل شیرخواره رو دید، لالایی خوند
من بوده ام کشیدم منت عمو
باعث خجلت عمو
حالا چیجور برم زیارت عمو
💢اگه برم، پرسید ز گوشواره
💢یا پرسید از این تاولای پاره
💢من چی بگم عمو طاقت نداره
#یا_غیرت_الله
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بدجور تو قتلگاه، غارت شدی حسین
از دیدن چشای شمر، راحت شدی حسین
نیزه رو سینته،از پشت در اومده
انگشتر میخواستنو انگشت در اومده
بی حیاها پیش تو،نگاه به من میکردند
سر لباس پارم،بزن بزن میکردند
😭😭😭😭
#حسین_غریب_مادر
#حسین_غریب_مادر
موسفیدای دِه،به تو عصا زدن
کشیده کار تو دیگه،به دست و پا زدن
والشمر جالسٌ، دلش چقد پُره
تو حاضری که جون بدی،خنجر نمیبُره
مادر آب،واسه تو یه ذره آب آورده
دیر رسیدی انگاری،یکی سرت رو برده
😭😭😭😭
#حسین_غریب_مادر
#حسین_غریب_مادر
میشه بهم بگی،سپردیمون به کی
محرمامو دیدم روی نیزه یکی یکی
هنوزم نخوردم آب،که دارم اضطراب
منو تو میرسیم بهم،تو مجلس شراب
زینب تو با خولی، مسافر بازاره
کی بین این نامردا، هوای مارو داره
دیدم که افتادی،به زیر دست و پا
چیزی نموند ازت،زیر نیزه شکسته ها
هنوزم میسوزم از آتیش خیمه ها
بچه یتیمارو زدن،مشت و لگد چرا??
مگه سفر رو ناقه،بدون محمل میشه
مگه سفر با ناموس، بین اراذل میشه
#حسین…
#حسین…
😭😭😭😭
مگه سفر رو ناقه،بدون محمل میشه
مگه سفر با ناموس، بین اراذل میشه
😭😭😭😭
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین