eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ می گویَم از رودی کَز او یَم می‌شود تأمین از اشک او باران نم‌نم می‌شود تأمین با دودِ آهَش شعله‌ی غم می‌شود تأمین از دست‌پختش رزق عالم می‌شود تأمین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره‌ی ام‌البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می‌آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی‌هاشم به دست توست فصل خزان را خنده‌های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی‌غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم‌ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است در قلب حیدر خویش را جا می‌کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد چار آینه از شیشه‌ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس‌هایت را نذر حسین‌ات کرده‌ای عباس‌هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه‌ها بی‌تاب باشد؟ نه زینب از این بی‌مادری بی‌خواب باشد؟ نه شب‌ها حسین فاطمه بی‌آب باشد؟ نه سرچشمه‌ی مِهر تو در این خانه می‌جوشد لب‌تشنه‌ی زهرا ز دستت آب می‌نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب‌های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی‌درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل‌های سرخ‌، رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت صلی الله علیک یا مظلوم روضه بخونم دیگه؟؟ ها؟!... سرنیزه‌ها شاه تو را از حال می‌بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می‌بردند بخدا که روضه ی ام البنین این بود 4تا قبر میکشید به نشونه ی قبر پسرهاش اما ذکر ام البنین فقط همین بود غریب حسیــــــــن جسم حسین تو معما شد..، نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال… شمر از تهِ گودال آمد، در پیِ خلخال حالا زینب باید روضه بخونه ام البنین مادر من... زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی گفت ابن سعد، از خاری دنیا همین بس که توئه نامرد داری صدای زینبو میشنوی یا غیرت الله... ببین دورتا دورمو نامحرما گرفتن زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی 😭😭😭😭 نامحرمان اطراف زینب تاب می‌خوردند با حرمله پیش ربابت آب می‌خوردند 😭😭😭 زن و بچه هارو سوار بر ناقه عریان کردن. سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن میخواستن دل زن و بچه هارو بیشتر آتیش بزنن کنار محمل نجمه، سر قاسم کنار محمل رباب،سر کوچولوی علی اصغر ام لیلا که نبود کنار محمل زینب، سر علی اکبر سر حسین... روضه ی من همینا... خانم حضرت سکینه یه جمله ای گفت، عمه یه سوالی ازت دارم عمه بین این همه سر، چرا هرموقع نگاهمون به سر عموم ابالفضل میفته، چشاش بستس؟؟ عزیز برادرم... عمه دورت بگرده عموجانت هنوز خجالت زده ی شماست 😭😭😭 عموجانتون ابالفضل هنوز شرمنده ی شماست 😭😭 فلذا بشیر تا این موضوع رو به ام البنین گفت، سریع اومد محضر خانومْ، حضرت سکینه عموتو حلال کن عموت رفته بود براتون آب بیاره قول داده بود... 😭😭😭 🍃چرا رباب اینهمه غصه داره؟ 🍃بگید منم شبیه اون ببارم 🔹مشک علمدار منو دریدن 🔹فکر نکنید که من خبر ندارم 🔸خبر آوردن،پسر ربابُ با تیر زدن 🔸خبر آوردن،که به دست همه زنجیر زدن 🍂خبر آوردن که حرم رو یه دل سیر زدن 💠پسرم آب شد از شرم رباب 💠به فدای سر طفلان حسین ✔️پسرم آب نخورده لب آب ✔️به فدای لب عطشان حسین کوچه به کوچه کاروانو بردن میخوام سر از رو خاکا بر ندارم 🔰جسم علمدارو به خون کشیدن 🔰فکر نکنید که من خبر ندارم ◀️خبر آوردن روسری هارو به غارت بردن ⬅️خبر آوردن دخترارو به اسارت بردن ◀️خبر آوردن گوشواره هارو غنیمت بردن 🔅پسرم رو سنگ بارون کردن 🔅به فدای صوت قرآن حسین 🔅سر بچم رو پر از خون کردن 🔅به فدای لب عطشان حسین @majmazakerinee
🟠همه میگن ام بنینم اما 🟠حالا که من دیگه پسر ندارم 🟣دست علمدار منو بریدن 🟣فکر نکنید که من خبر ندارم 🔰خبر آوردن،،، آبروی پسرم رو بردن 🔰خبر آوردن،،، که سه شعبه ها به مشکش خوردن 🔰خبر آوردن،،، خبرش رو به حرم آوردن 🟠پسرم، تشنه، لبِ آب افتاد 🟠به فدای لب عطشان حسین 🟣پسرم، غریب و تنها جون داد 🟣به فدای تن عریان حسین 😭😭😭😭 🟤چرا رباب اینهمه غصه داره؟؟ 🟤بگید منم شبیه اون ببارم 🔵مشک علمدار منو دریدن 🔵فکر نکنید که من خبر ندارم 😭😭😭 🔰خبر آوردن،، پسر ربابُ با تیر زدن 🔰خبر آوردن،،،که به دست همه زنجیر زدن 🔰خبر آوردن،،، که حرم رو یه دل سیر زدن 🔆پسرم آب شد از شرم رباب 🔆به فدای سر طفلان حسین ♻️پسرم آب نخورده لب آب ♻️به فدای لب عطشان حسین 😭... ❇️کوچه به کوچه کاروونو بردن ❇️میخوام سر از رو خاکا بر ندارم 💠جسم علمدارُ به خون کشیدن 💠فکر نکنید که من خبر ندارم 🔰خبر آوردن،،، روسری هارو به غارت بردن 🔰خبر آوردن،،، دخترا رو به اسارت بردن 🔰خبر آوردن،،، گوشواره هارو غنیمت بردن 😭😭😭😭 ♥️ ⬅️پسرم رو سنگ بارون کردن ⬅️به فدای صوت قرآن حسین ◀️سر بچم رو پر از خون کردن ◀️به فدای لب عطشان حسین 😭😭 😭😭 ☑️شب وفات حضرت ام البنین، شب خاصیه اوناییکه کارد به استخونشون میرسه، سفره ی ام البنین پهن میکنن مادر ابالفضلِ انقده ادب کرد به بچه های فاطمه عظمتی به این بانو دادن که غیر قابل وصفِ چهارتا پسر، یکی از یکی آقاتر حالا لحظه ی آخر عمرشه... همه ی پِسراشو کربلا کشتن 🍃کاش در این دم آخر، پسرانت بودند 🍃شرزه شیران جگر دار جوانت بودند 🍂این زمین گیر شدن، علت خونین بالیست 🍂سر بالین تو جای پسرانت، خالیست 😭😭 🍃گفتن از بی کسی ات، حال بکاء میخواهد 🍃مادر داغ جوان دیده، عصا میخواهد 🍂چه بگویم که از این بغض، صدا میگیرد 🍂چه کسی گوشه ی تابوت تو را میگیرد؟؟ 🍃گفتنش نیز به جان، غصه و غم میریزد 🍃مادر از مرگ پسر، زود بهم میریزد 🍂مادر، این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو 🍂از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو 🍃روضه ی مشک بخوان، پشت سرت گریه کنیم 🍃یک دل سیر برای قمرت، گریه کنیم 🍂آنگونه بخوان که جگر عالم سوخت 🍂پای این روضه شنیدم، دل مروان هم سوخت 🍃روضه ی مشک بخوان، روضه ی گودال نخوان 🍃هرچه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان 🍂خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر 🍂خنده ی حرمله ها را تو ندیدی مادر 🍃خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر 🍃داخل تشت طلا را تو ندیدی مادر 🍂کوهی از غم به سر شانه ی زینب دیدن 🍂دخترت را ملأعام، معذب دیدن 😭😭😭😭😭😭😭😭 انقده ادب داشت انقده بزرگوار بوده این خانوم لحظه ی ورود، گفت اول بگید بچه های فاطمه بیان من از یه بزرگی شنیدم شاید بعضی از حرفا، زبان حال باشه گفت تا زینب اومد، سر و صورت رو خاک گذاشت ام البنین اون حرفایی که معروفه و همتون میدونین که من نیومدم مادری کنم ، اومدم کنیز بچه های فاطمه باشم زینب تا این صحنه رو دید، سریع اومد زیر بغلای ام البنینُ گرفت، گفت ما خاطره خوبی نداریم صورتت خاکی شده... یه روز یه مادری تو همین مدینه،،، همیشه اولویت خانوم ام البنین، بچه های فاطمه بودن یه روز ابالفضل اومد، پرسید مادر چرا من نباید به حسین بگم داداش؟؟ سریع بغلش کرد گفت نکنه یه وقت به بچه های خانوم فاطمه (به حسن و حسین) بگی داداش منی که مادرتم، کنیز مادر حسینم کنیز بچه های فاطمه ام... تو هم تا ابدالدهر، غلام بچه های فاطمه ای و لذا همه ی محبتای خانوم ام البنین... گریه کن، سینه زن خانوم فاطمه زهرا، زیر دین کسی نمیمونه حتی ام البنین... فکر نکن یوقت کاری انجام میدی تو روضه، حضرت زهرا زیر دین من و تو میمونه نه... زیر دین ام البنینم نموند همه محبتای ام البنین جمع کرد، اون لحظه ای که ابالفضل از رو اسب افتاد... 😭😭😭😭😭 🔻 🔺
🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🟠همه میگن اُمِّ بنینم اما 🟠حالا که من دیگه پسر ندارم 🟣دست علمدار منو بریدن 🟣فکر نکنید که من خبر ندارم 🔰خبر آوردن،،، آبروی پسرم رو بردن 🔰خبر آوردن،،، که سه شعبه ها به مشکش خوردن 🔰خبر آوردن،،، خبرش رو به حرم آوردن 😭😭 🟠پسرم، تشنه، لبِ آب افتاد 👌به فدای لب عطشان حسین 🟣پسرم، غریب و تنها جون داد 👌به فدای لب عطشان حسین 😭😭 🟤چرا رباب اینهمه غصه داره؟؟ 🟤بگید منم شبیه اون ببارم 🔵مشک علمدار منو دریدن 🔵فکر نکنید که من خبر ندارم 😭😭😭 🔰خبر آوردن،، پسر ربابُ با تیر زدن 🔰خبر آوردن،،،که به دست همه زنجیر زدن 🔰خبر آوردن،،، که حرم رو یه دل سیر زدن 🔆پسرم آب شد از شرم رباب 👌به فدای سر طفلان حسین ♻️پسرم آب نخورده لبِ آب 👌به فدای لب عطشان حسین 😭😭😭 ❇️کوچه به کوچه کاروانو بردن ❇️میخوام سر از رو خاکا بر ندارم 💠جسم علمدارُ به خون کشیدن 💠فکر نکنید که من خبر ندارم 🔰خبر آوردن،،، روسری هارو به غارت بردن 🔰خبر آوردن،،، دخترا رو به اسارت بردن 🔰خبر آوردن،،، گوشواره هارو غنیمت بردن 😭😭😭😭 ♥️ ⬅️پسرم رو سنگ بارون کردن 👌به فدای صوت قرآن حسین ◀️سر بچَّم رو پر از خون کردن 👌به فدای لب عطشان حسین 😭😭 @majmazakerinee
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگیست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همانجا وطن است دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خـواست کـه دوروبَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، دوشنبتون امام حسنی .
گریه های شب جمعه چه خریدن دارد نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه سر بازار شما زجر کشیدن دارد دل من لک زده تا اسم مرا بنویسند به سر بام حرم میل پریدن دارد‍ رخ یوسف اگرم هرچه که زیباست ولی چهره نه ٰنام شما دست بریدن دارد من شفا یافته ی دست شما بودم وبس شکر با ذکر قلب تپیدن دارد همه زوار تو بی دل شده بر میگردند که نیازی دلشان بر تو شدیدا دارد هر کجا مینگرم عکس حرم میبینم این در خانه ی عشق است دویدن دارد دم محشر که حسین بن علی وارد شد حال و روز دل عشاق چه دیدن دارد بدنی بی سرو پر زخم فدایش جانها کمر آنجا به خدا جای خمیدن دارد الکی نیست که سر خود میشکند دیدن روی شما سینه دریدن دارد : 💔 خواهم که شبی در حرمت پای ضریحت آن قدر به لب ذکر تو گویم که بمیرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بدجور تو قتلگاه، غارت شدی حسین از دیدن چشای شمر، راحت شدی حسین نیزه رو سینته،از پشت در اومده انگشتر میخواستنو انگشت در اومده بی حیاها پیش تو،نگاه به من میکردند سر لباس پارم،بزن بزن میکردند 😭😭😭😭 موسفیدای دِه،به تو عصا زدن کشیده کار تو دیگه،به دست و پا زدن والشمر جالسٌ، دلش چقد پُره تو حاضری که جون بدی،خنجر نمیبُره مادر آب،واسه تو یه ذره آب آورده دیر رسیدی انگاری،یکی سرت رو برده 😭😭😭😭 میشه بهم بگی،سپردیمون به کی محرمامو دیدم روی نیزه یکی یکی هنوزم نخوردم آب،که دارم اضطراب منو تو میرسیم بهم،تو مجلس شراب زینب تو با خولی، مسافر بازاره کی بین این نامردا، هوای مارو داره دیدم که افتادی،به زیر دست و پا چیزی نموند ازت،زیر نیزه شکسته ها هنوزم میسوزم از آتیش خیمه ها بچه یتیمارو زدن،مشت و لگد چرا?? مگه سفر رو ناقه،بدون محمل میشه مگه سفر با ناموس، بین اراذل میشه … 😭😭😭😭 مگه سفر رو ناقه،بدون محمل میشه مگه سفر با ناموس، بین اراذل میشه 😭😭😭😭 @majmazakerinee
#⃣ ام کلثوم (سلام الله علیها) #⃣....روضه #⃣ طاهری وقتی که عالَم با وجودَت آبِرو داشت باید برایِ بُردَنِ نامَت وضو داشت بِیتِ علی یک عُمر با تو رَنگ و بو داشت زهرا دَمادَم دیدَنَت را آرزو داشت عِصمَت زِ سیمایِ تو مَعلوم است مَعلوم ای دُختَرِ شیر خدا یا اُمِ الکُلثوم روحِ دُعا، اُختِ الوفا، بِنت الوَقاری روحِ اَدَب، زهرا نَسَب، حِیدَر تَباری مِثلِ عَلَمداری، شُکوهی، اِقتِداری مانَندِ زینب، خواهَرَت هَمتا نَداری پَروَرده‌ی دَستِ عَطوفِ چند مَعصوم ای دُختَرِ شیرِ خدا یا اُمِ الکُلثوم نقش تو در کربُبَلا اِنکار، هَرگِز چون خواهرت تَسلیم اِستِکبار، هَرگِز در راه کوفه تو بگو یِکبار، هَرگِز زینب نَشُد بی یاوَر و غَمخوار، هَرگِز ای خواهر کوچکتَرِ اَربابِ مَظلوم ای دُختَرِ شیرِ خُدا یا اُمِ الکُلثوم بَر ناقه، اَطفالِ برادر را نِشاندی یِک لحظه از اَحوالِشان غافِل نَماندی خاک از لباس و چادر خواهر تِکاندی مانند زینب جای جایَش خُطبه خواندی کاخِ بَنی شِیطان به ذِلَّت گَشت مَحکوم ای دخترِ شیرِ خدا یا اُمِ الکُلثوم ای هَمسَفَر مانند زینب با سَر یار ای هَم قَدَم با خواهرت در کوچه بازار ای مثلِ خواهر سنگِ کوفی خورده بسیار (ای ساقی لَب تِشنِگان بعد از عَلَمدار)۲ یک عُمر با این روضه گِریانی و مَغموم ای دُختَر شیر خدا یا اُمِ الکُلثوم در مَقاتِل شنیده‌اید همه از همه راویان خبرها را تا بدین جا که زینب کُبریٰ داد در راه حق پسرها علیکم قِصه پایان نَیافت در اینجا این که تنها پَیام روضه نبود گریه کردی خدا قبول کند این وَلیکَن تَمامِ روضه نبود گفت راوی که بعدِ آن دو پسر ماجرایِ دیگری هَم هست دیدم عباس را که از غُصه رفت دَر خیمه‌ای ودر را بَست دید دَر خیمه خانمی غمگین سَر به زانو گرفته مَحموم است راویِ قِصه گریه کَرد و نِوِشت دیدم آن خانم اُمِ الکُلثوم است گفت عباس جان به قُربانَت از کسی سَر زده‌است مَعصیَّتی؟ آه اِی دختر علی چه شده؟ گریه‌ات بَهرِ چیست سَیِدَتی؟ اُمِ الکُثوم سر بلند نِمود۸ بعد از آن زَد کنار پوشیّه را رویِ گِریانِ او نَمایان شُد شِعرِ من نیز باخت قافیه را ۸ گفت آه ای برادَرَم عَباس گریه‌ام بَهرِ این بَد اِقبالیست خواهرم داد دو پسر به حُسِین آه اَفسوس دَستِ من خالی‌است همه دادند هدیه‌ای به حُسِین من فقط صَبر اِختیار کُنَم او پسر داده است من زَحمَت ای برادر بگو چِکار کُنَم گفت عباس غَم مَخور خواهر تا چِنان من برادَری داری ۸ همه دارند اگر غُلام و پِسَر تو در این خِیمه نوکَری داری گَر کَسی با حُسِین گفت چُنین که فُلان را فدای تو کَردَم تو مرا سوی او بِبَر وبگو من بَرایَت غُلام آوردم ۸ جانَم اُسطوره‌ی اَدَب عباس همه این ها نَمیزِ خِصلَتِ اوست راست گفتند شاعران قدیم اَدَبِ مَرد بِه زِ دولت اوست اَدَبَت را بِنازَم اِی سَقا با تو اَیام بی طرف بودند شامیان با تو فرق ها دارند شامیان آه بی اَدَب بودند سَرِ تو خون گرفته بَر نِیزه رنگ و بویی هم از شَفَق داری ناقه‌ی بی جَهاز و خواهرِ تو چشم خود را بِبَند حَق داری این که با شِمر می‌رود به سَفَر این که در سِلسِلَست و مظلوم است ای غلامِ مُخَدَرات حُسِین خواهر توست اُمِ الکُلثوم است **** تیر نَگذاشت که یک جمله به آخر برسد **** تو خانه ها همه بوی طَعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔸وقتی میان سجده به معراج می پَری 🔸پِی میبرم که جنس پرت جور دیگریست 🔷حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد 🔷عطر بهشتی گذرت جور دیگریست 🔶در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست 🔶طعم زیارت سحرت جور دیگریست 🔹هادی ترین چراغ هدایت کلام توست 🔹نور چراغ شعله ورت جور دیگریست 🌱این جامعه ز جامعه ات رُشد کرده است 🌱محصول کِشت پر ثمرت جور دیگریست 🥀درندگان کنار تو آرام می شوند 🥀بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ☑️به خیال خام خودشون آقا رو انداختن توی قفسی که پر از درنده بوده... که برن و برگردن کار آقاتموم شده باشه. برگشتن دیدن درنده ها، وحشی ها، پوزه هاشونو به خاک پای امام میمالن. احترام میکنن به امام هادی ♻️امامِ… معصومِ.. ☑️من میدونم بعضی از حرف ها کلیشه ای دیگه.. دلت یه جایی میره. ☑️درنده ها،حیوونای وحشی احترام گذاشتن به پسر فاطمه.. اما یه عده از خدا بی خبر.. 😭😭😭😭 🟣درندگان کنار تو آرام می شوند 🟣بر روی قلب ها اثرت جور دیگریست 🔰ارباب های ما همگی با سخاوتند 🔰امّا عنایت پدرت جور دیگریست ⬅️کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن ⬅️حال گدای پُشت درت، جور دیگریست ❇️زهری رسید و شمع وجود تو آب شد ❇️سوسوی نور مختصرت، جور دیگریست 💠دیگر گمان کنم جگری هم نمانده چون 💠خون لخته های دور و برت جور دیگریست ✅او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را ✅آه دمادم پسرت جور دیگریست من میدونم دلت کجاست عجله نکن 😭😭 ✳️او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را ✳️آه دمادم پسرت جور دیگریست ☑️خداکنه هیچ پسری دست و پازدن باباش و نبینه 😭 🟤شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد 🟤شُکر خدا کفن به تنت بوریا نشد 🟤شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد 🟤شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد 🟤پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است 🟤آقا دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد 🟤تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا 🟤بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد 🟤شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود 🟤شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد 🟤عمامه و عبای تو سهم عدو نشد 🟤با سُمِّ اسب، پیکر تو زیر و رو نشد ♥️ 🟤عمامه و عبای تو سهم عدو نشد 🟤با سم اسب، پیکر تو زیرو رو نشد ☑️امام عسکری اومد نماز خوند برا پدر.. امام عسکری اومد غسل داد. کفن قیمتی آوردن. ☑️غریب بودی امام هادی...مظلوم بودی.. اون نانجیب بی احترامی زیاد کرد،،، دومی نداشت تو نامردی. آقا رو می آورد تو بزم شراب، با اون وضع... با اون حال و روز خودش شراب میخورد،تعارف میکرد به امام هادی اصلا حیا نداشت ⚫️وارد آن بزم تا آن شب شدم ⚫️سوختم پروانه ی زینب شدم امام هادی.... شیعیان اومدن محترمانه بدنتو تشییع کردن. امام عسکری اومد برات نماز خوند. احترام کردن شیعیان امام معصوم از دنیا رفت.به شهادت رسیده... امام هادی... کسی به زن و بچه ت بی احترامی نکرد. 😭😭😭😭 ♥️ امام هادی دست و پا زدی... اما سرت رو پای پسرت امام عسکری بوده. حرف از دست و پا زدن میشه، یه جا دلت میره. پا پس نمیکشه همه رفتن ولی شمر که دست نمیکشه زینب رسید و گفت مادر بیا دیگه حسین نفس نمیکشه 😭😭😭 ❇️تاختند… 🔻اوناکه مُلک ریُ باختند 🔻بدجوری باهم دیگه ساختند 🔻تو رو توی گودی انداختند ♥️ 💠زیر و رو شدی 💠پشت و رو شدی 💠چجوری با مادرت روبرو شدی؟؟ 💠بی هوا زدن 💠با عصازدن 💠جلو خواهر تو با، کف پا زدن ♥️ ای وای ابی عبدالله// ابی عبدالله// ابی عبدالله ای وای ابی عبدالل// ابی عبدالله// ابی عبدالله باسر و پای برهنه،،، بادست بسته آقا رو میبردن بی احترامی میکردن... همین یه بیت و گفتم برات… 🟣وارد آن بزم تا آن شب شدم 🟣سوختم پروانه ی زینب شدم شاید تو ذهن امام هادی این روضه مرور کرد. یهو یه نامرد سرخ مویی وارد بزم شد.. رو کرد به اون نانجیب گفت معلومه خیلی شادی گفت روز پیروزی منه. آره هر چی بخوای میدم. بی حیا اشاره کرد به نازدانه ی حسین غم بود و درد… عرق سرد یه بی حیا خواهرمو اشاره کرد 😭😭😭😭😭😭😭 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 @majmazakerinee
می نشینم در خیالم با تو خلوت می کنم باز هم دل را به پابوسیت دعوت می کـنم میروم با سر فرو، بین فُراتِ اشکِ خویش ارتمـاسی هم شده غـسـل زیارت می کنم من از اُفتــادن به خاکِ پایت عزّت یـافتم شاهدم،این سجده هایی که به تُربت می کنم بی بضاعت هستم امّـا باز خوشحالم لااقل عُـمرِ خودم را صرفِ هیئت می کنم کاملاً حِـس می کنم ابواب رحمت وا شـدند آن زمانهایی که در باب تو صحبت می کنم خوب یا بد، زشت و زیبا،چون به تو وابسته اند با تمــام سینه چاکانت رفاقت می کنم نَفْـس هم حاضر نشد حـرف دلم را بشــنود از خودم دارم به درگاهت شکایت می کـنم مرهم دردت نبودن جای خود، طوری شده دردهایم را نشـستم با تو قـسمت می کنم خیمه های روضه ات وقتی که خلوت می شوند بیشتر از هر زمان احساسِ غُربت می کنم نـیّـتم تنها تأسّـی کردن است و بس، اگر شب به شب در روضه ها ذکر مصیبت می کنم من مُرید روضه خوانهای تو هستم ورنه کی در محـضر جسارت می کنم روضه خوانهای تو آنانـند که افتاده اند در دل ویرانه ها پای سرت جان داده اند : 💔 ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریه‌ی محبین است.. سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
از طعنه های دشمن نادان، چه میکشید بین کویر حضرت باران، چه میکشید آه، با پیکرش، چه کرده تب تازیانه ها بزار روضه رو بیارم یکم، دم دستی تر همه متوجه بشن، ماه رجب و شعبان روضه مستحب گرفتی یا نه، هر کی از راه میرسه میبینه روضه ای ،ببین ماه رمضون همه روزه اند، اما تو ماه رجب و شعبان ، تا میبینن میگن فلانی روزه است کار بهت نمیگن، چرا؟ روزه ست، یا رفقا دور هم یهو میگه جان من شب افطارتو بیا، بابا روزه دار رو نمیزنن، به روزه دار دشنام، به روزه دار، به ناموسش توهین نمیکنن، در محضر علما مقتل میارم براتون، اِنقدر به مادر توهین...، ▪️ هی آقا داد میزد میزنی بزن، مارو از زدن نترسون، من عمه مون خانومیه که، هر کی از راه رسید، زدتش، من پسر اون مادریم، که تو کوچه، به دیوار زدنش، آآآه، انقدر بی ادبی نکن، أنا بنُ فاطمه، بزار معطلت نکنم 🔹گرچه در خاک رفت پیکر تو (سه تا بیت بخونم اگه طاقت آوردی یا علی) 🔹گرچه در خاک رفت، پیکر تو 🔹دیگر از تن، جدا نشد، سرِ تو (بزار تیر خلاصو بزنم، غیرتی ها) 🔹آقا ظلم برعترتت رسید، ولی (سادات) 🔹به اسیری نرفت، خواهر تو ▪️بزارید براتون روضه بخوانم، الان بالا منبر فرمودند، پای آقا رو اینقدر با غول و زنجیر زدن، ساییده شد، اما بچه ها، مقتلو بخونید، اینقدر تو مسیر کاروان کربلا بدنو گذاشتن، اینقدر گل ریختن، تاریخ آورده هفتا کفن براش آوردن، آخ این کفن از اون بهتر، اما من یه آقایی رو سراغ دارم، آقازادش دست به کمر اومد، رفت تو گودال، سرشو آورد بالا بنی اسد، حصیر بیارید، بوریا، بدن جمع نمیشد، ای وای،( بزنم تیر خلاصو یا نه)، ▪️وقتی بدنو تو خاک قرار داد، دیدن بیرون نمیاد، یکی از اون جمعیت صدا زد آقا، از جد شما شنیدیم خوب نیست، قبر باز بمونه، میت تو قبره چرا بیرون نمیای، صدا زد آری، اما اون برا بدنیه که سر داره، شما بگید من با این بدن بی سر چه کنم، خم شد، یه کُپه خاک درست کرد، رگ ها رو روخاک، اومد بیرون با انگشتش یه چیزی نوشت، آخ، هذا قبرٌ حُسین بنِ علی، (اینجاش میسوزونه)، الذی قتلوه عطشانا، 🕊غریب گیر آوردنت (بگم یا نه) 🕊غریب گیر آوردنت 🕊جلو زنا میزدنت (اون عقبی ها میشنون یا نه) 🕊با نیزه زن، میزدنت (من جرات ندارم بگم) 🕊رو خاک ها میکشیدنت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تو مرا نوكر خود كردی و من در عجبم كه مثال من ِ بد، ارج و مقامی دارد نوكرت معتبر از سوی تو ميباشد و بس لطف تو باشد اگر عز و سلامی دارد هركه در زندگی اش با تو خدا را حس كرد بيمه ی عشق تو شد، بَه چه امامی دارد ذكر هر ثانيه ام را تو خودت ميدانی بأبی انت و امی چه صفایی دارد نام تو در شريان بدنم ميجوشد اسم زيبای حال و هوایی دارد هر كه نامت به لب آورد يقيناً دق كرد راه عشق است كه زلفت چه بهایی دارد من در اين وادی غم نوكر دربار توام غيز از اين كار گدايت چه نشانی دارد شب جمعه حَـرَمَـت مادر تو می آيد هركه آنجاست به لب شور و نوایی دارد آرزو دارم اگر مُردم و در گور شدم به سرم آیی و گويم چه وفایی دارد : 💔 سرگرمِ روضه های ام ولی دلـتنگِ شدنم را چه می کُنی؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
شبای جمعه،گودال شلوغه ایشالا اینکه میگن،دروغه میگن رو سینش پرید مادرُ انگار ندید رو دامن فاطمه حسینشو سر برید امشب بگو یا 🔺بمن اشک بده برات گریه کنم🔺 ألسلامُ عَلَى ابْنِ خاتَمِ الاْنْبِیآءِ أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاْوْصِیآءِ أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَهَ الزَّهْرآءِ السلام عَلَى ابْنِ خَدیجَهَ الْکُبْرى  أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّفا اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِ ‏_گاهش_هتك  اَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَباءِ 🔸دارم از زبون امام زمان،روضه میخونما اَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَداءِ اَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الْأَدْعِياءِ 🔹اَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلاءَ🔹 اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّماءِ اَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذَّابِلاتِ 🔸ای تشنه لب... ای تشنه لب🔸 اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسادِ الْعارِياتِ 🔸ای بی کفن ... عریان بدن🔸 اَلسَّلامُ عَلَى الْأَعْضاءِ الْمُقَطَّعاتِ اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ ❤️حسین حسین حسین❤️ همه حرفارو زدم تا به اینجا برسم اَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزات 🔘از خیمه ها بیرون اومدن ☑️ابو حمزه دید امام سجاد داره گریه میکنه خیلی حالش منقلبه 🔅یه نگاه کرد گفت یابن رسول الله ♻️عموی شما،سیدالشهدارو کشتن، گفت بله مگه جد شما،علی رو با شمشیر نکشتن؟ فرمود بله ❇️گفت کشته شدن،،، شهادت عادت شما اهل بیتِ 🔰چرا انقده بی تابی میکنید بعد اینهمه سال؟ ❎فرمود ابوحمزه، کشته شدن شهادت برا ما اهل بیت،امر طبیعیه ❎اما هرگز شنیدید قبل واقعه عاشورا، زنی ازخونواده ما به اسارت رفته باشه؟؟؟ ✳️تا الان شنیدید جسارت کرده باشن؟؟ بخدا هرموقع به عمه هام و خواهرام نگاه میکنم،یاد فرار اونا تو بیابون میفتم ✳️از خیمه ای به خیمه دیگه فرار میکردن ❇️دشمن فریاد میزد،خیمه هارو آتیش بزنید 💢یه چندخط از حضرت زینب بخونم... حالا که کار به اینجا کشیده شده ♨️یا اباعبدالله...روضه،روضه غیرته روضه ناموسه ‼️روضه ای که امام زمان فرمود،خون گریه میکنم شهادت حق مائه 🔻همه اهل بیت،به شهادت میرسن اما اسارت حق ما نبود 🔺عمه جان مارو به اسارت بردن.. 💠ز روی نیزه،کن نظاره 💠که باغ عمرم،بی بهاره 💠تنها،شدم میان جمع نامحرم 💠نظر نما به حال من یک دم 💠ببین که قلب من شکسته این حرفو زینب داره میزنه 💠تنها،شدم میان جمع نامحرم 💠نظر نما به حال من یک دم 💠ببین که قلب من شکسته ... 💠بگو به عباس دلاور 💠پس از تو غارت گشته معجر 🔺🔺دشمن به ضرب تازیانه ها،هر شب ⚪️یه سوال از شما دارم... حرف به اینجا کشیده شد،بزار بگم ☑️به نظر شما وداع برا امام حسین سخت تر بود یا برا حضرت زینب؟؟ ☑️شاید بگی مصیبت برا اونیکه باقی میمونه درد و مصیبتو تحمل میکنه سخت تره 🔘با رفتن امام حسین،تازه مصیبتای زینب،شروع شد اما من از شما میپرسم ☑️اگه قراره شما برید،خواهرتون میون یه عده نامحرم یه عده نامحرم بی شرم و حیا... 🔘برا شما سخت تره یا برا خواهرت؟؟ ✔️امام حسین میدونه چخبره میدونه اینا چه نامردین... حیا ندارن فلذا اون لحظه آخر امام حسین حتی از تو گودال... از شهید امام حسین هم میترسیدن... افتاده،،، 🔘برا اینکه خاطرشون جمع بشه امام حسین،زندس یا نه،،، میدونن غیرت الله یکی دادزد گفت حالا وقتشه بریم سمت خیمه ها 🔘هرچی توان داشت هرچی انرژی داشت، تکیه زد به نیزه و رو زانوهاش نشست 🔘گفت آی نامردا، هنوز من زندم تا من زندم،به سمت خیمه ها نرید ☑️حالا میفهمی این روضه رو... 💠تنها،شدم میان جمع نامحرم 💠نظر نما به حال من یک دم 💠ببین که قلب من شکسته 💠دشمن،به ضرب تازیانه ها،هر شب 💠دهد تسلی به دل زینب ...