#شهادت #امام_سجاد علیه السلام
#رضا_قاسمی
پسرِ مادرِ آبی؛ پدرِ اشک شدی
در مسیر غمِ خود همسفر اشک شدی
آسمان خیس شد از بارش بارانِ زمین
تا که بالا برود؛ بال و پر اشک شدی
در دل سوختهات یک غمِ چندین سالهست
چشم تو مقتل مکشوفهای از گودال است
لحظهی شعر نوشتن قلمم میلرزد
موقعِ گفتن از این روضه زبانم لال است
تنِ تو تب زده بود و تنِ بابا بر خاک
نیزهای شد قلمِ مقتل و شد دفتر، خاک
تا نوشتند حسین بن علی را کشتیم ...
آسمان خورد زمین؛ ریخت زمین بر سر، خاک
روی نی رفت سری، دور و برش هلهله شد
دُزدها حمله نمودند، حرم ولوله شد
لرزش شانهی تو قافیه را ریخت بهم
وای، ناموسِ خدا همسفر حرمله شد
مهربان با دلِ تو گردش ایام نشد
گریه کردی همه جا و دلت آرام نشد
کوفه و کرببلا داغ، فراوان دیدی
آه، اما به خدا هیچ کجا شام نشد
وای، از شهرِ بلاخیز و حسودیهایش
دستهای بزنش، جای کبودیهایش
همهی بغضِ علی جمع شد و خالی شد
بر سر قافله با دستِ یهودیهایش
قدّ یک عمر، فقط رنج کشیدن سخت است
آه، هر ثانیه را زهر چشیدن سخت است
قصهی خاطرههای تو تمامش روضه ست
تو چهها دیدهای آخر که شنیدن سخت است ؟!
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
نوکرِ درباریام ؛ دربار ، مأوای من است
زیر سقف عرشی هیئت فقط جای من است
نان خورِ ارباب ، با ارباب همسفره شده
این هم از رعیت نوازیهای آقای من است
نسبتم با شاه ؟! ؛ او آقاتر از این حرفهاست
بچهی این خانهام ؛ ارباب ، بابای من است
هر چه آقایم بگوید ؛ هر چه که باشد قبول
«چشمِ» بی چون و چرا تفسیر تقوای من است
«مَن مَنم» را در حریم نوکری «مِن مِن» بخوان
اصلا اینجا «هیچ بودن» اوج معنای «من» است
بی سوادم ؛ مینویسم عشق، میخوانم حسین
«حا و سین و یا و نون» کل الفبای من است
غیرِ جمعِ نوکرانِ او نرفتم هیچ جا
روز محشر سربلندم ؛ شاهدم پای من است
ابر رحمت قطره قطره میخرد اشک مرا
بارشش در خشکسالیهای فردای من است
آرزوهایم فقط یک جا خلاصه میشوند
«کربلا» رویای قصر آرزوهای من است
هر کسی حاجات خود را گفت و از آقا گرفت
«نوکر ارباب ماندن» هم تقاضای من است
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_____________________
#امام_حسین_علیه_السلام
مناجات با امام حسین علیه السلام -( یک وجب خاک ، میان کفنم بُگذارید )
یک وجب خاک ، میان کفنم بُگذارید
مرهمی بر بدن سینه زنم بُگذارید
یک وجب خاک ، فقط از حرم کرب و بلا
بِگُذارید ، به روی بدنم بُگذارید
حتما اینگونه کمی بوی حرم میگیرم
ذره ای کاش ، محل بر سخنم بُگذارید
تا که در قبر ، فقط ناله زنم وای حسین
ذره ای تربت اعلی ... دهنم بُگذارید
همه جا جار زدم که وطنم کرب و بلاست
پس به روی لحدم ، از وطنم بُگذارید
یک وجب پارچه هم هست ، که اشک آلود است
این کمی پارچه را هم به تنم بُگذارید
کاش میشد که کمی ، تربت اعلای بقیع
در مزارم ، ز غبارِ حسنم بُگذارید
#رضا_قاسمی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم
اگر چه خار ، ولی از تو رنگ و بو دارم
کنیز خانهی لطف شماست مادر من
و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم
اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟!
بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم
برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ...
برای فکر به نام تو هم وضو دارم
به لکههای سیاهِ دلِ خودم گفتم ...
میان روضهی تو وقتِ شستشو دارم
دوباره فاطمیه ؛ آتش و ؛ در و دیوار
چه روضههای عجیبی به پیش رو دارم
شبیه تو نفسم تنگ میشود گاهی
چقدر بغض فروخورده در گلو دارم
بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از ...
سیاهههای سپیدی که بین مو دارم
از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده
همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم
ببار ابر مدینه ؛ به چشمهی خشکم
که من به جای شکایت دو تا سبو دارم
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
______________________
🌷 یا زینب کبری (س) ... 🍃
گوشه ای از یک نگاهت میکند نوکر درست
با نگاه دیگرت هم میشود قنبر درست
حال و روز روزگار من خراب اندر خراب
این خرابی ها شود با دختر حیدر درست
تا کبوترهای صحنت گرم لانه سازی اند
میکنیم از خُرده چوبِ لانه ها منبر درست
بهر پروازی به دور گنبدت ، جبریل هم
میکند از ریشه های چادر تو ، پر درست
بسکه اربابم به تو حساس هست و خواهری ست
کربلایم میشود با حضرت خواهر درست
ذره ای از حُرمتِ صحنت اگر که بشکند ...
زیر پای زینبیون میشود محشر درست
هر چه میخواهی سوا کن از میان نوکران
لااقل از جسم ماها میشود سنگر درست
روی تلّ خاکهای کربلا ... روز دهم ...
اضطرار ناله هایت میکند مُضطر درست
#یا_عقیلة_العرب_یا_زینب
#کلنا_فداک_یا_زینب
#رضا_قاسمی
#مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه
پیش مقدمه برای روضه حضرت زینب س
💚😭💚
ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم
از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم
با یاد غصه های تو از حال میروم
با یاد غصه های تو خون گریه میکنم
داغ اسیری ات کمرم را شکسته است
بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم
حتی خدا برای تو روضه بپا کند
با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم
تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ...
از سوزِ های های تو خون گریه میکنم
بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ...
از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم
هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ...
هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم
ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا
از داغ کربلای تو خون گریه میکنم
از داغ همسفر شدنت با حرامیان ...
میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم
تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و
من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم
#رضا_قاسمی
🍁🍁😭🍁🍁😭🍁🍁
🌹روضه ی اربعین🌹زبانحال خواهر کنارقبر برادر🌹
✨سبک محمود بیات معروف به سبک دشتی✨
🍁گوشه ی مارضایی🍁
چهل روزه حسینم را ندیدم(آیی عزیزم)
بلایش را به جان ودل خریدم(آیی عزیزم عزیزم)
😭😭😭
چهل روز است چهل منزل اسیرم(آیی)
دعا کن در کنار توبمیرم(آیی عزیزم)2
چهل روزه غم چهل ساله دیدم 😭
غم واندوه دیدم ناله دیدم(هایی غریبم آیی غریبم)
سر پر خون تو همراه من بود😭😭
به هرجاچهل چراغ راه من بود(آیی عزیزم)2
همینجا غرق در خون شد وجودم(عزیزم)2
تن پاک توراگم کرده بودم2
میان نیزه ها دل باختم من(آخ عزیزم)2
ترا دیدم ولی نشناختم من(وایی عزیزم)2
اگر امروز برداری سرت را(ای والله به خدا حسینم)
توهم نشناسی ای گل خواهرت را😭😭
زجا برخیز ای نور دودیده(هایی عزیزم2 وایی غریبم2)
ببین موی سپید وقد خمیده(هایی عزیزم)2
😭😭😭
روزاربعین امام حسین ع دو زائر دل شکسته داشته،
یکی زینب س ودیگری جابراست،اما عاشقان ابی عبدالله جابر برااولین بار قبرحسین ع و زیارت میکنه،
آی گریه کنای ابی عبدالله ع خودت وکربلا ببین
کنار خواهرخسته و داغ دیده ی حسین امروز با
ناله هات مرهم تاول پاهاش باش،آخه چهل روزه شاید کفش زینب ازپاش در نیومده ،😭😭😭
بمیرم😭😭😭😭
ولی عمه ی سادات اولین بار تو گودال قتلگاه زائر حسینش بود
بدن بی سر حسینشو در آغوش گرفت (لبهاشو) گذاشت رو رگهای بریده ی برادر ...
جایی که من بوسیده ام زهرانبوسید
بابم علی مرتضی، جدم رسول الله نبوسید
سرشو طرف آسمون بلند کرد،
گفت:خدایا این قربانی را ازآل رسول الله قبول
بفرما
درقتلگاه جسم برادر بروی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
قربانی تواست بکن از کرم قبول
کاری چنین زعهده ی ایمان زینب است
🍁صل الله علیک یا اباعبدالله🍁
✨التماس دعای فرج✨
😭🏴😭🏴😭🏴
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
ای ولی نعمتِ ایران پدرت را کشتند
آه ، ای شاهِ خراسان پدرت را کشتند
در میان حرمت سینه زنان می گوییم ...
وامصییت که رضا جان پدرت را کشتند
آنقَدَر از نفس حیدری اش ترسیدند ...
آخر از ترس ، هراسان پدرت را کشتند
چارده سال ، سیه چالِ بلا جایش بود
عاقبت در دلِ زندان پدرت را کشتند
از بلا هر چه که می شد به سرش آوردند
امتِ دور ، ز انسان پدرت را کشتند
اشک ، در چشم و به لب ناله ی "خَلِّصْنی" داشت
در عوض با لب خندان پدرت را کشتند
تا که دیدند کسی نیست ، که یاری ش کند ...
چقَدَر ساده و آسان پدرت را کشتند
حتما آن لحظه که بارید ، برای جدش ...
موقع بارش باران پدرت را کشتند
گر چه از فرطِ شکنجه بدنش آب شده ...
تو بگو با لب عطشان پدرت را کشتند ؟
گر چه اصلا غُل و زنجیر ، لباسش شده بود
کِی دگر با تن عریان پدرت را کشتند
#رضا_قاسمی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
کنار نام عمویت صدا بزن پدرت را
نفس بکش؛ برسان تا مدینه نامهبرت را
به سورهی مَدَنی دست بُرد پنجهی کوفی
گرفت آیه به آیه؛ بُرید موی سرت را
نوشت کاتبِ سرنیزه با مرکّبِ خونت
به روی مصحف من روضههای معتبرت را
شبیه شیشهی عطری؛ که سنگ خورده شکسته
خدا کند نبَرد باد، تا حرم خبرت را
چرا کشیده شدی آیهی مُقَطَّعهی من؟!
اگر چه لشکرِ قاری ربوده بیشترت را
کشید شیرهی جان تو را تبارِ تبردار
و بعد، اسب، لگدمال کرد برگ و برت را
تو مثلِ حمزهای و قاتل از عشیرهی هند است
نشست و خورد تمام عصارهی جگرت را
کبوترم!؛ قفست باز شد برو به سلامت
اگر چه سنگپرانان شکستهاند پرت را
✍ #رضا_قاسمی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#زبان_حال_حضرت_رباب_س
#محاوره
نای بستنِ چشاتو نداری
با چشای باز داری خواب میبینی
من دارم توو گریههام غرق میشم
تو میخندی اشکامو آب میبینی
یادته قصهشونو گفته بودم
اون شبی که ما بودیم و جبرئیل
حالا اینجا زیر گنبد کبود
من مثِ هاجرم و تو اسماعیل
همیشه قصهی اونا روضه بود
من میفهمیدم که هاجر چی کشید
ولی آخرش لبای تشنهشون
به بهشتِ خنکِ چشمه رسید
یعنی قصهی ما هم اونطوریه؟!
یعنی آخرش تو هم آب میخوری؟!
یعنی میشه ببینم مثل قدیم
داری رو دست بابا تاب میخوری؟!
بیا آرزوهامو بازی کنیم
یه کم از تشنگیمون فرار کنیم
به عموت بگیم بیاد کمک کنه
مشکا رو رو ناقهمون سوار کنیم
مثلا توو اولین تولدت
داری بیشتر شبیه بابا میشی
آخ که اون لحظه برات غش میکنم
دست بابا رو میگیری پا میشی
مثلا یه سال گذشته از عطش
یه نگاه به من و بابا میکنی
که داریم بهت میگیم بگو علی
یاعلی میگی زبون وا میکنی
عزیزم من چشام آب نمیخوره
به تو یک قطره سرابم برسه
میدونم که آخرش تشنه میری
اگه حتی به تو آبم برسه
؛؛؛
یه صدای مهربون میگه رباب!
عمه اومده منو بیدار کنه
میگه بچهتو بده دست باباش
نمیدونم که میخواد چیکار کنه
وای میخواد بچهمو میدون ببره
نه میخواد رو بزنه برای آب
رو نزن تشنه بمیره بهتره
رو نزن حسین! میمیره رباب
شاعر: #رضا_قاسمی
🏴 #محرم۱۴۰۲
#شهادت
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#رضا_قاسمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آمدی از بین آتش تا گلستانت کنم
با پریشانی نمیخواهم پریشانت کنم
کاش میشد زخمهایت را بریزم در تنم
تا فقط اندازهی یک زخم، درمانت کنم
سفرهدارا! سفرهام خالیست، اما دل پر است
روضهام شو تا دو کاسه اشک مهمانت کنم
مقتلِ مکشوفهی من! روضههایم را نبین
حیفِ چشمِ زخمدارت نیست گریانت کنم؟!
از میان کوچههای سنگباران آمدی
تا منِ حسرتبهلب هم بوسهبارانت کنم
میبَرندت میزَنندت میکُشندت باز هم
من کجای دنجِ این ویرانه پنهانت کنم؟!
قاری سرنیزهها و تشت، "ألرّحمٰن" بخوان
تا مزارِ کوچکم را رحلِ قرآنت کنم
جا نمیمانم، نمیخوابم، نمیگویم نرو
من که میآیم، چرا باید پشیمانت کنم؟!
.
هدایت شده از روضه دفتری
💚🌴🌑🍃💚🍀🌴🌑💚
🌑🍃🌴🌑🍃💚
🍀🌴💚 ﷽
مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه
پیش مقدمه برای روضه حضرت زینب (س)
😭😭😭
ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم
از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم
با یاد غصه های تو از حال میروم
با یاد غصه های تو خون گریه میکنم
داغ اسیری ات کمرم را شکسته است
بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم
حتی خدا برای تو روضه بپا کند
با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم
تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ...
از سوزِ های های تو خون گریه میکنم
بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ...
از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم
هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ...
هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم
ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا
از داغ کربلای تو خون گریه میکنم
از داغ همسفر شدنت با حرامیان ...
میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم
تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و
من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم
✍#رضا_قاسمی
#روضه ی اربعین
⬅️#زبانحال خواهر کنارقبر برادر
#سبک محمود بیات معروف به سبک دشتی✨
#گوشه ی مارضایی🌴
#چهل روزه حسینم را ندیدم(آیی عزیزم)
بلایش را به جان ودل خریدم(آیی عزیزم عزیزم)
😭😭😭
چهل روز است چهل منزل اسیرم(آیی)
دعا کن در کنار توبمیرم(آیی عزیزم)2
چهل روزه غم چهل ساله دیدم
😭😭😭
غم واندوه دیدم ناله دیدم(هایی غریبم آیی غریبم)
سر پر خون تو همراه من بود
😭😭😭
به هرجاچهل چراغ راه من بود(آیی عزیزم)2
همینجا غرق در خون شد وجودم(عزیزم)2
تن پاک توراگم کرده بودم2
میان نیزه ها دل باختم من(آخ عزیزم)2
ترا دیدم ولی نشناختم من(وایی عزیزم)2
اگر امروز برداری سرت را(ای والله به خدا حسینم)
توهم نشناسی ای گل خواهرت را
😭😭😭
زجا برخیز ای نور دودیده(هایی عزیزم2 وایی غریبم2)
ببین موی سپید وقد خمیده(هایی عزیزم)2
😭😭😭
روزاربعین امام حسین ع دو زائر دل شکسته داشته،
#بند_سوم💚
یکی زینب س ودیگری جابراست،اما عاشقان ابی عبدالله جابر برااولین بار قبرحسین ع و زیارت میکنه،
آی گریه کنای ابی عبدالله ع خودت وکربلا ببین
کنار خواهرخسته و داغ دیده ی حسین امروز با
ناله هات مرهم تاول پاهاش باش،آخه چهل روزه شاید کفش زینب ازپاش در نیومده ،
#بمیرم😭😭😭
ولی عمه ی سادات اولین بار تو گودال قتلگاه زائر حسینش بود
بدن بی سر حسینشو در آغوش گرفت (لبهاشو) گذاشت رو رگهای بریده ی برادر ...
😭😭
جایی که من بوسیده ام زهرانبوسید
بابم علی مرتضی، جدم رسول الله نبوسید
سرشو طرف آسمون بلند کرد،
گفت:خدایا این قربانی را ازآل رسول الله قبول
بفرما
درقتلگاه جسم برادر بروی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
😭😭
قربانی تواست بکن از کرم قبول
کاری چنین زعهده ی ایمان زینب است
#صل الله علیک یا اباعبدالله
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
نوکرِ درباریام ؛ دربار ، مأوای من است
زیر سقف عرشی هیئت فقط جای من است
نان خورِ ارباب ، با ارباب همسفره شده
این هم از رعیت نوازیهای آقای من است
نسبتم با شاه ؟! ؛ او آقاتر از این حرفهاست
بچهی این خانهام ؛ ارباب ، بابای من است
هر چه آقایم بگوید ؛ هر چه که باشد قبول
«چشمِ» بی چون و چرا تفسیر تقوای من است
«مَن مَنم» را در حریم نوکری «مِن مِن» بخوان
اصلا اینجا «هیچ بودن» اوج معنای «من» است
بی سوادم ؛ مینویسم عشق، میخوانم حسین
«حا و سین و یا و نون» کل الفبای من است
غیرِ جمعِ نوکرانِ او نرفتم هیچ جا
روز محشر سربلندم ؛ شاهدم پای من است
ابر رحمت قطره قطره میخرد اشک مرا
بارشش در خشکسالیهای فردای من است
آرزوهایم فقط یک جا خلاصه میشوند
«کربلا» رویای قصر آرزوهای من است
هر کسی حاجات خود را گفت و از آقا گرفت
«نوکر ارباب ماندن» هم تقاضای من است
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_____________________