eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 نگات میکنم با پریشونی / *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگات میکنم با پریشونی نه شیری نه آبی نه بارونی گرفتار شدیم تو بیابونی، که پُر گرگه میدونم چقدر سخته انتظار یه‌کم چشماتو روی هم بذار عموت برمیگرده دووم بیار، خدا بزرگه شرمنده میشم از / چشمای پر غمت ای کاش بمیرم و / این جور نبینمت تا کِی دل من آب / از گریه‌هات بشه طاقت بیار گلم / مادر فدات بشه با من داره حرف میزنه نگات ولی در نمیاد دیگه صدات می‌لرزونی هربار با گریه‌هات، دلای مارو کسی قطره‌ای آب به ما نداد بچه‌م داره جونش به لب میاد خدا واسه هیچ مادری نخواد، این ماجرا رو سخته که بچه‌ای / یه قطره آب بخواد مادر ولی ازش/ هیچ کاری بر نیاد رو دستای بابات / میذارمت علی میری و به خدا / می‌سپارمت علی کجا رفته لبخند آخرت سه شعبه چی آورده به سرت حالا چی بگم من به مادرت، ببین بابا رو دوباره منو یاری کن علی اصن گریه و زاری کن علی بیا آبروداری کن علی، همین یه بارو ای من به قربونِ / رگهای گردنت باور نمی‌کنم / ‌از من گرفتنت لبهات حالا نیست / دنبال آب دیگه لالا لالا گلم / راحت بخواب دیگه *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇👇👇 @majmaozakerine 📋 فذبح الطفل / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) با نوای ک کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه وقته میگن ذبح. ذبح یعنی چی؟! میخوام امشب برات معنا کنم. آخه برا این شیرخواره نوشتن: " فَذُبِحَ الطِفْل مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُن " خیلی معنا تاحالا شنیدین، اما من امشب درست میخوام معنا کنم. ذبح میدونی یعنی چی؟! یعنی یه نفر رو زنده زنده سرش رو ببرن، ذبحش کنن، اینو میگن ذبح... دونفر رو توو کربلا ذبح کردن؛ هر دوتاش همه رو میکُشه. اولیش علی اصغر بود؛ تا ابی عبدالله روو دست گرفت، داشت دست و پا میزد. هنوز این بچه زنده‌ست؛ چشما بازه، داره بابا رو نگاه میکنه، یهو این تیر که خورد زیر گلو، دستای بابا رو یه فشاری داد. حسین... ذبح بعدی میدونی کٖی بود که زنده زنده کُشتنش؟ اون لحظه‌ای که شمر اومد نشست رو سینه‌ی حسین... هنوز ابی عبدالله داره نفس میکشه، هنوز ابی عبدالله داره حرف میزنه، مناجات میکنه؛ این خنجرو در آورد... حسین... @majmaozakerine
📋حلالم کن نبودی آب خوردم / *بخش دوم صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه‌ی بچه‌ها رو که جمع کرد بی‌بی، با یه دردسری با یه مکافاتی، همه رو زیر یه خیمه نیم‌سوخته جمع کرد، همه رو یکی یکی خوابوند. برا همه یکی‌یکی لالایی میخوند، این بچه ها نمیخوابند که. چقدر امشب بی‌بی کار داره... همه رو یکی‌یکی خوابوند، تا همه خوابیدن رفتن استراحت کردن، بی‌بی هم اومد یه ذره استراحت کنه بشینه، همچین که نشست رو زمین گفت:« آخ کمرم؛ چقد از صبح تا حالا دویدم»... همچین که اومد بشینه، یهو دید از پشت خیمه‌ها صدای زجه، شیون، بلند شد. گفت:« ای بابا من که همه رو خوابوندم‌ صدا کیه؟! اومد آروم آروم، ‌سختم هست برا این بی‌بی که از صبح تا حالا هی این طرف اون طرف دویده، دولا دولا؛ بابا سنی هم ازش گذشته... اومد آروم‌آروم ‌پشت خیمه‌ها خانم جان! رباب جان، شما اینجا چکار میکنی؟ _گفت:« زینبم خوابم نمیبره»... _چرا آخه؟! رباب جان! کمک من باش، می‌بینی که من باچه مکافاتی این بچه هارو خوابوندم؛ یه کمکی هم به من بده، امشب اومدی گریه میکنی چرا؟! حالا وقت گریه نیست که؟! _گفت:« خانم جان! میدونم اما دست خودم نیست»... از دم غروب که آب و آزاد کردن، حواسم نبود یکم آب خوردم... "دو دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم" خانم جان! سینه‌هام‌شیر آورده یادم اومد ظهر، همین چند ساعت پیش این بچه هی چنگ مینداخت؛ ولی شیر نداشتم بهش بدم. حلالم کن، حلالم کن... حالا چرا اینجا پشت خیمه‌ها؟! بیا توو خیمه بشین. _گفت:« نه؛ آخه دیدم اون لحظه هم خیلی خودم رو گرفتم کنترل کردم، دیدم آقام، مولام، این بچه رو زیر عبا پنهان کرد، منم نمیخواستم اربابم آقام، مولام خجالت زده بشه نرفتم‌جلو، اما از لای پرده‌ی خیمه میدیدم اومد همینجا پشت خیمه‌ها نشست. دیدم یه قبر کوچولو کَند، خودم دیدم زینب‌جان همینجا خاک کرد؛ اما هرچی میگردم پیداش نمیکنم»... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋 نگات میکنم با پریشونی / *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگات میکنم با پریشونی نه شیری نه آبی نه بارونی گرفتار شدیم تو بیابونی، که پُر گرگه میدونم چقدر سخته انتظار یه‌کم چشماتو روی هم بذار عموت برمیگرده دووم بیار، خدا بزرگه شرمنده میشم از / چشمای پر غمت ای کاش بمیرم و / این جور نبینمت تا کِی دل من آب / از گریه‌هات بشه طاقت بیار گلم / مادر فدات بشه با من داره حرف میزنه نگات ولی در نمیاد دیگه صدات می‌لرزونی هربار با گریه‌هات، دلای مارو کسی قطره‌ای آب به ما نداد بچه‌م داره جونش به لب میاد خدا واسه هیچ مادری نخواد، این ماجرا رو سخته که بچه‌ای / یه قطره آب بخواد مادر ولی ازش/ هیچ کاری بر نیاد رو دستای بابات / میذارمت علی میری و به خدا / می‌سپارمت علی کجا رفته لبخند آخرت سه شعبه چی آورده به سرت حالا چی بگم من به مادرت، ببین بابا رو دوباره منو یاری کن علی اصن گریه و زاری کن علی بیا آبروداری کن علی، همین یه بارو ای من به قربونِ / رگهای گردنت باور نمی‌کنم / ‌از من گرفتنت لبهات حالا نیست / دنبال آب دیگه لالا لالا گلم / راحت بخواب دیگه *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇👇👇 @majmaozakerine 📋 فذبح الطفل / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) با نوای ک کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه وقته میگن ذبح. ذبح یعنی چی؟! میخوام امشب برات معنا کنم. آخه برا این شیرخواره نوشتن: " فَذُبِحَ الطِفْل مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُن " خیلی معنا تاحالا شنیدین، اما من امشب درست میخوام معنا کنم. ذبح میدونی یعنی چی؟! یعنی یه نفر رو زنده زنده سرش رو ببرن، ذبحش کنن، اینو میگن ذبح... دونفر رو توو کربلا ذبح کردن؛ هر دوتاش همه رو میکُشه. اولیش علی اصغر بود؛ تا ابی عبدالله روو دست گرفت، داشت دست و پا میزد. هنوز این بچه زنده‌ست؛ چشما بازه، داره بابا رو نگاه میکنه، یهو این تیر که خورد زیر گلو، دستای بابا رو یه فشاری داد. حسین... ذبح بعدی میدونی کٖی بود که زنده زنده کُشتنش؟ اون لحظه‌ای که شمر اومد نشست رو سینه‌ی حسین... هنوز ابی عبدالله داره نفس میکشه، هنوز ابی عبدالله داره حرف میزنه، مناجات میکنه؛ این خنجرو در آورد... حسین... @majmaozakerine
اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی: 📋 با چه رو خیمه برم این سرِ آویزان را / بخش اول صوت (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد رسمِ کوفی‌ست بگیرند هدف، مهمان را تا که بر روی زمین خیمه‌ی سقا افتاد پدرت از نفس و مادرت از پا افتاد ناخنت خون شده و چهره‌ی مادر زخمی آنقدر چنگ زدی تا به رخش جا افتاد به همه رو زدم اما چه کنم، خندیدند چشم‌ها تا که به چشم تر بابا افتاد خواستم بوسه بگیرم ز لبان خشکت گذر حرمله افسوس به این جا افتاد یک تیر سه شعبه با خودش شر آورد سقای حسین را ز پا در آورد در حیرتم این تیر که سقا را کشت حالا چه بلایی سر اصغر آورد @majmaozakerine 📋 اصغر من با گریه دلم رو نسوزون / بخش دوم صوت (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اونقدَر هی، زبون دور لبهات نچرخون اصغر من، با گریه دلم رو نسوزون مادر الان بابات میره آب‌و بیاره تا بیایید، دعا می‌کنم من براتون واسه‌ت آب‌و میگیره بابات دیگه خوب میشه زخم لب‌هات بازم باز میشه پلک چشمات میسپارمت من به خدا مادر برو زودی بیا منتظرت میمونم اینجا سمت خیمه، بابات برمیگرده علی جون واسه‌ی چی، پریشونه و مات و حیرون ؟ روی دستش، خوابیدی عبا روت کشیده پس چرا هی میاد و میره سمت میدون؟ دشمن داره به چی میخنده؟ چرا بابا ناله‌ش بلنده؟ این قبرو برای کی کنده؟ بگو چطور شد اصغرم دلشوره‌ی بدی دارم سیراب شدی یا نه پسرم؟ پشت خیمه، به دنبال بچه‌ش میگرده مادری که، تو قلبش پر از داغ و درده هی تو گوشش، صدا گریه‌ی بچه میاد باز دساشو، شبیه یه گهواره کرده مادرجون پاشو آب آوردم بی‌تو قطره‌ای هم نخوردم یه چیزی بگو آخه مُردم حالا که اصغرم خوابه تو دست من ظرف آبه میریزم آب‌و تو خرابه @majmaozakerine
یک خط روضه 😭 مهمان ما باشید ▪️😭▪️ 🖤 جز خدا در همه ی عُمر به کس رو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند .....😭😭😭😭😭 شش ماهه ی من طاقت این تیر ندارد ای وااااای.....😭