|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اگر مرادِ تو ای دوست نامُرادیِ ماست
مرادِ خویش دگر باره انه خواهم خواست
اگر قبول کنی ور برانی از برِ خویش
خلافِ رای تو کردن ، خلافِ مذهبِ ماست
اگر عداوت و جنگ است در میانِ عرب
میانِ عاشق و معشوق دوستی برجاست
غلام قامت آن لُعبت قباپوشم
کز محبت رویش هزار جامه قباست
هزار دشمنی اُفتد به قولِ بدگویان
میانِ عاشق و معشوق دوستی ورجاست
#سعدی_شیرازی
بهار آمد ، بهارِ من نیامد
گل آمد گل عذارِ من نیامد
چراغِ لاله روشن شد به صحرا
چراغِ شام تارِ من نیامد
بیا یابن الحسن دورت بگردم
بیا تا دستِ خالی برنگردم
بیا یابن الحسن دردم دوا کن
مرا با دیدنت حاجت روا کن
*روزها و ساعات پایانی ماهِ شعبان دل هامونُ روانه ی کربلا کنیم ان شالله به همین زودیا کنارِ ضریح شش گوشه اش عرض ادب کنیم.
خیلیا این ایام مریض دارن ، التماسِ دعا گفتن ، گرفتارن ، مریض هایی که الان رو تخت بیمارستان ها هستن .. خانواده هایی که الان بی تابِ عزیزانشونن .. خدایا به گل رویِ اربابمون حسین همه شون رو الساعه شفای عاجل کرامت فرما ..
السلام علیک یا اباالفضل العباس
سلام ای بُرده بر خاک قدومت سجده زیبایی
سلام ای ماه رویت در بنی هاشم تماشایی
وفا بگرفته از رفتار تو درس وفـاداری
بصیرت یافته در نور پیشانیت بینایی
خِرد درس از تو بگرفته ادب پیشت کم آورده
شجاعت کرده زیر سایۀ تیغت جَبین سایی
تو فرزند علی هستی نیاری پشت بر دشمن
اگرچه عالم خلقت کند پیشت صف آرایی
اگـرچـه دامن اُمالبنینت پرورش داده
تو در آغوش حیدر بودی از آغاز زهرایی
بگردد بیوجودِ تو حسینبنعلی تنها
تو او را یک بیابان لشکری در عین تنهایی
تعجب نیست روز حشر از زوّار قبـر تو
کند حیدر نگهبانی کند زهرا پذیرایی
تو در محشر علمدار حسینبنعلی هستی
شهیدانند دنبال سرت در راهپیمایی
خجالت میکشد تا حشر از داغ لبت دریا
شهادت میدهد بر صبرُ ایثارت شکیبایی
*ان شالله به همین زودیا حرم اباالفضل عرضِ ادب کنیم .. میدونم دلاتون خیلی برا این روضه ها تنگ شده ،میدونم خیلی وقته نشده دورِ هم باشیم .. نشده شب جمعه ها دور هم جمع بشیم برا حسین گریه کنیم ..ان شالله به همین زودیا توفیق پیدا کنیم با همدیگه نفس بزنیم برا پسرِ فاطمه گریه کنیم .. همین چند جمله روضه و التماسِ دعا ..
همچین که داره میاد سمتِ علقمه یه وقت دید دست ها یه طرف افتاده مشک یه طرف .. خم شد دستِ بریده رو برداشت هی می بوسه هی به چشماش میکشه .. هی میگه اباالفضل .. داداش .. جلوتر اومد دید عباس تو خون خودش داره بال بال میزنه .. آی بمیرم همه بدن تیر خورده .. اولین باره جلو ابی عبدالله تو این حالتِ .. هر وقت حسینُ از دور میدید زودی قیام میکرد هر چی تلاش کرد ، آقا فرمود بسه عباسم آرام باش ، راحت باش .. اومد کنارِ بدن پاره پاره عباس ، سرِ داداشُ رو زانو گذاشت .. کدوم سر؟! همون سری که با عمود آهن شکافته شده تا اَبرو .. صدا زد حسین این خون ها رو از جلو چشمام کنار بزن بزار یه بار دیگه ماهِ رخسارتُ تماشا کنم .. یه جمله دیگه ام گفت، بگمُ همه فیض ببرن خیلی ها بودن و الان بینِ ما نیستن رفقا .. همه شون فیض ببرن .. گفت حسین منو سمتِ خیمه نبر من به بچه هات وعده آب دادم ، من به سکینه وعده آب دادم .. آی بمیرم ..*
#حاج_سید_محمد_جوادی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
📝 #خبرت_هست_که_بی_روی_تو
🖊 #مناجات | #حاج_محمود_کریمی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف
من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست
به خدا و به سراپای تو کز دوستیت
خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست
دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست
شاعر:
#سعدی_شیرازی
#کانال_نوحه__ مجمع الذاکرین
@majmaozakerine
#گنجور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#توسل به ساحت مقدس حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ویژه شب جمعه
اما
م رضا ..
بارها گفته ام این روی به هرکس منمای
تا تأمّل نکند دیدۀ هر بی بَصرت
جرم بيگانه نباشد که تو خود صورت خويش
گر در آيينه ببينی برود دل ز برت
#سعدی_شیرازی
*علی ابن موسی الرضا ، قربونت برم آقا .. قربونِ حرم خلوتت برم آقا .. ای سفره داره روضه ی مادر .. ما دنبالِ بهانه میگردیم .. پیغمبر به دو نفر فرمود بَضْعَةٌ مِنِّی .. یکی حضرتِ زهراست یکی امام رضا ..*
گریه ام در حرم از رویِ پریشانی نیست
که پریشانی از آدابِ مسلمانی نیست
عربی آمده پا بوسِ تو از سمتِ عراق
همه ی حسرتش این است که ایرانی نیست
*آقام آقام .. قربونِ جوادت برم آقا ..*
در معطل شدن و دست رساندن به ضریح
لذتی هست که در سجده ی طولانی نیست
#محمد_حسین_ملکیان
این بارگاه کیست که در آستانه اش
جبرییل شد کبوترُ و خورشید دانه اش
فوجِ فرشته میپرد از قبه ی زرش
موج ستاره میچکد از آسمانه اش
این خانه ی خداست که پرگارِ روزگار
دوری زد و گرفت چو جان در میانه اش
یا مشهدِ مقدسِ سلطانِ دین رضاست
جایی که خادم است زمین و زمانه اش
*به خادمش فرمود از همه دل میکنم از جوادم نمیتونم دل بکنم .. گفت اگه میشه با ما تا یه مسیری بیاد آرام آرام ازم جدا بشه ..
یا امام رضا .. اما آقا حرفم اینه خلاصه دم جون دادن اومد بالاسرت .. (بگم چیجوری از قصر مامون ملعون اومد ؟!) چند قدم میومد دست به دیوار میگرفت می گفت مادر .. پسر اومد به بالین پدر .. بابا سر و به زانویِ پسر گذاشت .. چشم تو چشم آروم جان داد ...
آی غریبِ کربلا .. اما کربلا ابی عبدالله نتونست از خیمه تا کنار بدن علی اکبر راحت بیاد .. گفت علی :*
ای لبت خشک تر از ساحلِ دریا پسرم
خجلم از تو نشد آب مهیا پسرم
دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن ..
ای که به عشقت اسیر خیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت با غم دل خرمند ..
هر که غمت را خرید عشرتِ عالم فروخت
با خبرانِ غمت بی خبر از عالمند ..
ساربان داد نزن ما کس و کاری داریم
ساربان تند مران همسفرم جامانده
صل الله علیک یا مظلوم ..
✍#سید_محمد_جوادی
علیه_السلام
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین