eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی شاعر/ قاسم نعمتی
بسم الله الرحمن الرحیم ای ﺷاه عالم ﭘﯿﮑـﺮت درهجره سوزد از زهرکین بال وپرت درهجره سوزد پاهای تواز زهر زین کرده تورم                   ازتشنه کامی ﺣﻨﺠـﺮت درهجره سوزد از زین آغشته به زهره کینه آقا            از گریه چشمان تـﺮت درهجره سوزد گرده تواهل خانه ات بودند اما درگوشه ای بال وپرت درهجره سوزد صادق به بالین سرت میکردگریه                      ازرفت و..آمدهمسرت درهجره سوزد ﺍﺯ ﭘـﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ه تو را زهره هلائل                        تاب نگاه ﺁﺧـﺮت درهجره سوزد از زهرکینه گوشه ای پیچیده درخود                    ﺍﻣـﺎ  ﺑـﻪ  ﯾـﺎﺩ ه ﻣـﺎﺩﺭش درهجره سوزد سوزد ز زهرکینه سلطان مدینه                  طفلی کنار پیکـﺮت درهجره سوزد تالخته ی خون در سره زانویت افتاد            دیدم که جان خواهرت درهجره سوزد (مجنون) دگر بس کن که زهرا رفت از هوش مولانظرکن مادرت درهجره سوزد.. ✅
بسم الله الرحمن الرحیم ازفرس آقابه زمین خورده است عزیز زهرابه زمین خورده است   سلسله جنبان فلک راببین ازفرس افتادبه روی زمین زهره به زین قامت گل چاک کرد ؟دلبر ما را ز چه در خاک کرد؟ زهره به زین قامت آن شاه سوخت ؟درغم او مشتری و، ماه سوخت حضرت باقر ز جهان شسته دست گوشه ای ازحجره به ناله نشست وای ز گیسوی پریشان شده وای به زهره زینِ پنهان شده قدرتورامدینه نشناخته قافیه را مثل حنا باخته چند قدم رفت و زمین گیر شد دگر ز زندگانیش سیر شد در وسط کوچه به لب جان رسید لرزه به آن زانوی سلطان رسید وای درآن کوچه چه بی تاب شد ازاثره زهرتنش آب شد ازاثره زهر ، ور افتاده بود به کوچه ها از کمر افتاده بود درپی اندیشه محراب ها  چفت شد و بسته شد از باب ها غصه وغمها دل او را گرفت زهره به زین، حاصل او را گرفت دو دیده اش، ز گریه لبریز شد ای پسرم گفت لبش خود به خود آمده بالین سرش نوگلش تاکه بگویدبره او از دلش دربره او وای که ماه آمده؟ بردره اوشمس .گواه آمده آن جگر مرد جگر دار .اوست آن پسر دلبر عیّار.اوست لب چوکند تر.زسره جام او گریه کند بر غم فرجام او جسم پدر رابه دو دستان خود غسل دهدبه چشم گریان خود ازغم این درد چه حالی شده؟ بهره دل من این سوالی شده خیره به چشمان تو ای جان کنم یاده سره نیزه سواران کنم باز گریزی بزنم برحسین یادحسین کنم به صدشور وشین یاده سره به نیزه هانشسته به یاده نعل وسینه ی شکسته ✅
بسم الله الرحمن الرحیم ‍_عمری گدای حضرت باقر شدن خوش است خاره سرای حضرت باقر شدن خوش است مارا به پادشاهی عالم چه حاجت است وقتی گدای حضرت باقر شدن خوش است همواره سرنوشت مرا او رقم زده مستی برای حضرت باقرشدن خوش است آل صعود و داعش و وهابیت بدان ما را فدای حضرت باقر شدن خوش است (مجنون)بدان که مردن ومرگ ازبرای تو در روضه های حضرت باقر شدن خوش است ✅
بسم الله الرحمن الرحیم برای کشتن تو زهر بی هوا آمد تمام حادثه درپای کوچه ها آمد جفای زین بنگر اینچنین بازهر کنار پیکر سرخت چه بی حیا آمد صدای ناله ی تو بین کوچه هاگم بود واشک غربت تو روی گونه ها آمد چکید نم نم اشکت،به خاک هجره شبی درون خانه به زاری شبی صدا آمد به زهرعاقبت ازپافتاده ای آقا برای داغ عظیمت دل منا آمد به تشیع تن توآمده اگرقاتل فغان که ناله ی طفل تو،تا خدا .آمد.. ✅
بسم الله الرحمن الرحیم از ازل معتکف کوی امام باقرم من اسیرخم ابروی امام باقرم درپی جلوه ی دنیانرود این دل من من خریدار گل روی امام باقرم گل رخان رابه سرای دل عاشق ره نیست عاشق آن رخ دلجوی امام باقرم برلبانم همه جا زمزمه جزنامش نیست ازازل سینه زن کوی امام باقرم تا ابدگریه کنت هستم ای باقرالعلوم شكرگویم که ثناگوی امام باقرم لب(مجنون )همه جا زمزمه ی یادش بود سرخوش ومست ازآن بوی امام باقرم ✅
بسم الله الرحمن الرحیم ای ﺷاه عالم ﭘﯿﮑـﺮت درهجره سوزد از زهرکین بال وپرت درهجره سوزد پاهای تواز زهر زین کرده تورم                   ازتشنه کامی ﺣﻨﺠـﺮت درهجره سوزد از زین آغشته به زهره کینه آقا            از گریه چشمان تـﺮت درهجره سوزد گرده تواهل خانه ات بودند اما درگوشه ای بال وپرت درهجره سوزد صادق به بالین سرت میکردگریه                      ازرفت و..آمدهمسرت درهجره سوزد ﺍﺯ ﭘـﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ه تو را زهره هلائل                        تاب نگاه ﺁﺧـﺮت درهجره سوزد از زهرکینه گوشه ای پیچیده درخود                    ﺍﻣـﺎ  ﺑـﻪ  ﯾـﺎﺩ ه ﻣـﺎﺩﺭش درهجره سوزد سوزد ز زهرکینه سلطان مدینه                  طفلی کنار پیکـﺮت درهجره سوزد تالخته ی خون در سره زانویت افتاد            دیدم که جان خواهرت درهجره سوزد (مجنون) دگر بس کن که زهرا رفت از هوش مولانظرکن مادرت درهجره سوزد.. ✅
بسم الله الرحمن الرحیم ازفرس آقابه زمین خورده است عزیز زهرابه زمین خورده است   سلسله جنبان فلک راببین ازفرس افتادبه روی زمین زهره به زین قامت گل چاک کرد ؟دلبر ما را ز چه در خاک کرد؟ زهره به زین قامت آن شاه سوخت ؟درغم او مشتری و، ماه سوخت حضرت باقر ز جهان شسته دست گوشه ای ازحجره به ناله نشست وای ز گیسوی پریشان شده وای به زهره زینِ پنهان شده قدرتورامدینه نشناخته قافیه را مثل حنا باخته چند قدم رفت و زمین گیر شد دگر ز زندگانیش سیر شد در وسط کوچه به لب جان رسید لرزه به آن زانوی سلطان رسید وای درآن کوچه چه بی تاب شد ازاثره زهرتنش آب شد ازاثره زهر ، ور افتاده بود به کوچه ها از کمر افتاده بود درپی اندیشه محراب ها  چفت شد و بسته شد از باب ها غصه وغمها دل او را گرفت زهره به زین، حاصل او را گرفت دو دیده اش، ز گریه لبریز شد ای پسرم گفت لبش خود به خود آمده بالین سرش نوگلش تاکه بگویدبره او از دلش دربره او وای که ماه آمده؟ بردره اوشمس .گواه آمده آن جگر مرد جگر دار .اوست آن پسر دلبر عیّار.اوست لب چوکند تر.زسره جام او گریه کند بر غم فرجام او جسم پدر رابه دو دستان خود غسل دهدبه چشم گریان خود ازغم این درد چه حالی شده؟ بهره دل من این سوالی شده خیره به چشمان تو ای جان کنم یاده سره نیزه سواران کنم باز گریزی بزنم برحسین یادحسین کنم به صدشور وشین یاده سره به نیزه هانشسته به یاده نعل وسینه ی شکسته ✅
بسم الله الرحمن الرحیم ‍_عمری گدای حضرت باقر شدن خوش است خاره سرای حضرت باقر شدن خوش است مارا به پادشاهی عالم چه حاجت است وقتی گدای حضرت باقر شدن خوش است همواره سرنوشت مرا او رقم زده مستی برای حضرت باقرشدن خوش است آل صعود و داعش و وهابیت بدان ما را فدای حضرت باقر شدن خوش است (مجنون)بدان که مردن ومرگ ازبرای تو در روضه های حضرت باقر شدن خوش است ✅
بسم الله الرحمن الرحیم برای کشتن تو زهر بی هوا آمد تمام حادثه درپای کوچه ها آمد جفای زین بنگر اینچنین بازهر کنار پیکر سرخت چه بی حیا آمد صدای ناله ی تو بین کوچه هاگم بود واشک غربت تو روی گونه ها آمد چکید نم نم اشکت،به خاک هجره شبی درون خانه به زاری شبی صدا آمد به زهرعاقبت ازپافتاده ای آقا برای داغ عظیمت دل منا آمد به تشیع تن توآمده اگرقاتل فغان که ناله ی طفل تو،تا خدا .آمد.. ✅