#مقتل
#ورودکربلا
✅ #گزارشی از حضور_امیرالمومنین علی علیه السلام در کربلا
🔹مینویسد: مردى از قبیله بنى ضَبّه گفت هنگامى که على علیه السلام در کربلا فرود آمد، من حاضر بودم. ایشان رفت و در کنارى ایستاد و با دستش اشاره کرد و فرمود:
✳️«آنجا جایگاه فرود آمدن مَرکب هایشان و سمت چپ، جاى بار و بُنه شان است».
🔸سپس با دستانش به زمین زد و مُشتى از خاک آن را برگرفت و آن را بویید و فرمود :
✳️«وه که چه خون هایى بر آن، ریخته مى شود!» .
🔹بعدها حسین علیه السلام آمد و در کربلا فرود آمد. من در میان سوارانى بودم که ابن زیاد آنها را به سوى حسین علیه السلام روانه کرده بود. هنگامى که رسیدم گویى به جایگاه على علیه السلام و اشاره با دستش مى نگریستم.
✳️اسبم را چرخاندم و به سوى حسین بن على علیه السلام بازگشتم و بر او سلام دادم و به او گفتم: پدرت داناترینِ مردم بود و من در فلان موقع کنارش بودم. او چنین و چنان فرمود . به خدا سوگند، تو در این زمان ، کُشته مى شوى! 🔷حسین علیه السلام فرمود:
🔶«تو مىخواهى چه کنى؟ آیا به ما مىپیوندى، یا به خانواده ات ملحق مىشوى ؟»
✳️گفتم: به خدا سوگند من فردى بدهکار و عیالوارم. به خانواده ام ملحق مىشوم. حسین علیه السلام فرمود:
😭«حال که به ما نمىپیوندى نیازت را از این مال (مالى که پیشِ رویش نهاده شده بود) بردار پیش از آن که بر تو حرام شود . سپس خود را نجات بده که ـ به خدا سوگند ـ هر کس فریاد یاری خواهىِ ما و برق شمشیرها را ببیند و یارى مان ندهد، بر زبان پیامبر صلى الله علیه و آله لعن شده است» .
🔸گفتم: به خدا سوگند، امروز هر دو کار را با هم انجام نمى دهم. مالت را بگیرم و رهایت کنم؟! مرد ضَبّى، باز گشت و حسین علیه السلام را وا نهاد.
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸… عن رجل من بنی ضبّة : شَهِدتُ عَلِیّا علیه السلام حینَ نَزَلَ کَربَلاءَ ، فَانطَلَقَ فَقامَ ناحِیَةً ، فَأَومَأَ بِیَدِهِ، فَقالَ: مُناخُ رِکابِهِم أمامَهُ ، ومَوضِعُ رِحالِهِم عَن یَسارِهِ ، فَضَرَبَ بِیَدَیهِ الأَرضَ ، فَأَخَذَ مِنَ الأَرضِ قَبضَةً ، فَشَمَّها فَقالَ : واحَبَّذَا الدِّماءُ یُسفَکُ فیهِ .ثُمَّ جاءَ الحُسَینُ علیه السلام فَنَزَلَ کَربَلاءَ . قالَ الضَّبِّیُّ : فَکُنتُ فِی الخَیلِ الَّتی بَعَثَهَا ابنُ زِیادٍ إلَى الحُسَینِ علیه السلام ؛ فَلَمّا قَدِمتُ فَکَأَنَّما نَظَرتُ إلى مَقامِ عَلِیٍّ علیه السلام وإشارَتِهِ بِیَدِهِ ، فَقَلَبتُ فَرَسی، ثُمَّ انصَرَفتُ إلَى الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَسَلَّمتُ عَلَیهِ ، وقُلتُ لَهُ : إنَّ أباکَ کانَ أعلَمَ النّاسِ ، وإنّی شَهِدتُهُ فی زَمَنِ کَذا وکَذا قالَ : کَذا وکَذا ، وإنَّکَ ـ وَاللّه ِ ـ لَمَقتولٌ السّاعَةَ . قالَ : فَما تُریدُ أن تَصنَعَ أنتَ ؟ أتَلحَقُ بِنا ، أم تَلحَقُ بِأَهلِکَ ؟ قُلتُ : وَاللّه ِ ، إنَّ عَلَیَّ لَدَینا ، وإنَّ لی لَعِیالاً ، وما أظُنُّ إلّا سَأَلحَقُ بِأَهلی . قالَ : أمّا لا ، فَخُذ مِن هذَا المالِ حاجَتَکَ ـ وإذا مالٌ مَوضوعٌ بَینَ یَدَیهِ ـ قَبلَ أن یَحرُمَ عَلَیکَ ، ثُمَّ النَّجاءَ ، فَوَاللّه ِ ، لا یَسمَعُ الدّاعِیَةَ أحَدٌ ولا یَرَى البارِقَةَأحَدٌ ولا یُعینُنا ، إلّا کانَ مَلعونا عَلى لِسانِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله .
قالَ : قُلتُ : وَاللّه ، لا أجمَعُ الیَومَ أمرَینِ : آخُذُ مالَکَ ، وأخذُلُکَ . فَانصَرَفَ وتَرَکَهُ .
--------------------------------------------------
📘#المطالب العالیة،
ابن حجر عسقلانی: ج ۴ ص ٣٢۶ ح ۴۵١٧
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
زمینهحضرتعبدالهابنالحسنع.mp3
زمان:
حجم:
7.75M
﷽
#محرم۱۴۰۴
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#مقتل
زمینه عبدالله ابن الحسن (ع) - گودال
بند1️⃣
عموم تُو قتلگاست - چقد دلم خالی شد
برای کشتنش - عجب جنجالی شد
نزن تورو خدا- جونش به لبش رسیده
نزن توروخدا- با خنجر لب پریده
بَکَت مَلائکةُ السّماء
با گریهی سیدة النساء
بَکَت مَلائکةُ السّماء
برای خامس آل کساء
(واویلا ، واویلا ، واویلا)
بند2️⃣
رها کن دست مو - عمه دلم آشوبه
عموی پیر من - به زیر سنگ و چوبه
نگو که بچّهمو - مَردی بخدا نمونده
نگو که بچّهمو - غربت دلمو سوزونده
بَکَت مَلائکةُ السّماء
واسه عموی منه ای خدا
بَکَت مَلائکةُ السّماء
برای گریه و غم عمه ها
(واویلا ، واویلا ، واویلا)
بند3️⃣
شده آغوش تو - قتلگاهِ عبدالله
با هم خوردیم زمین - میون این قربانگاه
میبینی آخرش - دستم شده مثل زهرا
میبینی آخرش - پیچیده صدای بابا
بَکَت مَلائکةُ السّماء
حرمله اومد توی قتلگا
بَکَت مَلائکةُ السّماء
سه شعبه شو کرده بازم رها
(واویلا ، واویلا ، واویلا)
🖍️ #امیر_طاهری
#مقتل
#روز_عاشورا
#روز_دهم_محرم
وَ لَمَّا رَأَى الْحُسَیْنُ ع مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ" یه نگاه به همه ی اصحاب و بنی هاشم کرد که دونه دونشون نقش زمین شدند؛"عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا، فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ"یه وقت شنید تو خیمه ها ولوله ای به پاشد، حسین به هر قیمتی بود از امروز صبح هر حمله ای که میکرد،هر خطبه ای که میخوند بلافاصله برمیگشت،یه لاحول ولاقوة الابالله که میگفت،صداش از اون بلندی که به خیمه ها میرسید،همه میگفتند الحمدلله بابامون، عمومون، داداشمون،مولامون هنوز داره نفس میکشه،"فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ"یه وقت شنید زن ها دارند داد میزنند،"فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَیْمَةِ"سراسیمه به سمت خیمه ها برگشت؛ از اون هشتادوچهار زن و بچه فقط خواهرش رو صدا زد"وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَه " این بچه شیرخوارمو بده؛ در خیمه قحط آب است،واویلا،واویلا... روز مرگ رباب است واویلا،واویلا... "فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَه"این نازنین رو بغل گرفت؛آورد که ببوسدش"ُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ " اجازه بدید هنوز روضه خود آقا رو که نخوندم؛یه خط مقتل برات خوندم این جوری به هم ریختی اگر این است تاثیر شنیدن...خودم دیدم سرش را... "فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ"خواهرم این بچه رو بگیر؛تا داد قنداقه رو به زینب" ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِکَفَّیْهِ"نانجیب چه جوری زده بودی که وقتی دستش رو گرفت همه ی دستش پر خون شد"فَلَمَّا امْتَلَأَتَا رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ "خونشو به آسمان پاشید؛ِ"وقَالَ الْبَاقِرُ ع فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ" یه قطرشم به زمین برنگشت"وَ اشْتَدَّ الْعَطَشُ بِالْحُسَیْنِ، فَرَکِبَ الْمُسَنَّاةَ یُرِیدُ الْفُرَاتَ "سوار مرکب شد آمد سمت فرات،"وَ الْعَبَّاسُ أَخُوهُ بَیْنَ یَدَیْهِ"قمر بنی هاشم هم مقابلش داره میاد؛" و رَجُلٌ مِنْ بَنِی دَارِمٍ الْحُسَیْنَ ع بِسَهْمٍ"یه تیر انداخت از قبیله ی بنی دارم،یه نقطه رو نشون گرفت،میگم و رد میشم،کجا رو نشون گرفت؟ "فِی حَنَکِهِ الشَّرِیف" تیر رو خودش درآورد،دستاشو پراز خون کرد،به آسمان پاشید،اینجا میگه شکایت کرد:" ِ "اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ مَا یُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ"خدایا شاهد باش من پس زهرا هستم،بیین بامن چه میکنند؟"ثُمَّ اقْتَطَعُوا الْعَبَّاسَ عَنْهُ "لشگر دیدند اگر این دوتا برادر با هم بیان کار لشگر یک سره ست؛یه شکافی ایجاد کردند بین حسین و عباس؛ "وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ "محاصره ش کردند؛"حَتَّى قَتَلُوهُ"روضه ی عباس رو مفصل خوندم رد شم؛داداش رو که اونجا زمینگیر کردند"فَبَکَى الْحُسَیْنُ ع لِقَتْلِهِ بُکَاءً شَدِیداً" "وَ لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ ع بِالْجِرَاحِ "همه ی وجودش رو زخم و جراحت فرا گرفت؛اونقده خسته شد..."وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ "اینقده تیر زده بودند به این بدن...اما هنوز ارباب ما رو ذوالجناح نشسته؛یه ظالمی یه نیزه ای به پهلوی آقامون زد؛دیگه نتونست طاقت بیاره..."فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ"چنان با صورت به زمین خورد..."و خَرَجَتْ زَیْنَبُ وَ هِیَ تُنَادِی وَا أَخَاهْ وَا سَیِّدَاهْ وَا أَهْلَ بَیْتَاهْ لَیْتَ السَّمَاءَ أَطْبَقَتْ عَلَى الْأَرْضِ "هی زمین میخورد... دوباره روضه ی آخر،خدا به خیر کند... دوباره داغ برادر خدا به خیر کند... یکی به بالای بلندی،یکی میان گودال نشسته مادر و دختر،خدا به خیر کند حسین.... .
====================
سروده ی شب عاشورا در کربلا😭😭😭
#مقتل
#در_بین_گودال
#روز_عاشورا
ای بی پناه کربلا در بین گودال
رفتی به زیر دست و پا در بین گودال
یک جای سالم که نداری خورده از بس
نیزه به جای نیزه ها در بین گودال
یک پیرمرد بد دهن آمد تو را زد
با بغض حیدر با عصا در بین گودال
آمد سنان و شد تداعی داغ کوچه
زد بر تو سیلی بی هوا در بین گودال
هر استخوان سینه ی تو جابه جا شد
از چکمه ی یک بی حیا در بین گودال
هرنقطه ای که بوسه زد احمد شده زخم
با بوسه ی تیغ جفا در بین گودال
یک گوشه افتاده تن صدپاره ی تو
یک گوشه انگشت جدا در بین گودال
هر کس به تو زخمی زده هم با سلاحش
هم با زبان ِ ناسزا در بین گودال
با ضربه های خنجر کُندی به زحمت
رأست جدا شد از قفا در بین گودال
چل نعل تازه آمد و چل سو تنت رفت
شد عضوعضوت جا به جا در بین گودال
در کربلا هر کافری غسل و کفن شد
اما تن تو شد رها در بین گودال
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#شب_دهم_محرم_۱۴۰۳
#شب_دهم_محرم
#عاشورا
#مقتل
#زنجیرزنی
برای رسیدن به مطالب شب دهم محرم
روی #هشتک بالا جستجو کنید👆
#مقتل
#کاروان_اسرا
مسير حرکت اسراء اهل بيت ـ عليهم السلام ـ :
۱ـ از کربلا به کوفه: عصر روز يازدهم سرهاي شهداي کربلا را به روي نيزه زدند و بين قبايل مختلف تقسيم کردند. به دستور عمر بن سعد دختران و زنان را بر شتران بي جهاز سوار کردند و غل و زنجير بر گردن امام سجاد نهادند و به درخواست اهل بيت آنها را از کنار شهدا عبور دادند و به هنگام عبور شيون آنها بلند شد. سکينه خود را بر روي بدن پدر شهيدش انداخت ولي تعدادي از مأموران با خشونت و تازيانه سکينه را از روي بدن امام کنار کشيدند.
کاروان با شتاب فاصله 12 فرسخي کربلا تا کوفه را طي کرد. مردم کوفه براي تماشا اجتماع کرده بودند. وقتي وارد کوفه شدند حضرت زينب اشاره اي کرد و با اين اشاره نفسها به سينه ها برگشت و زنگ شتران از صدا افتاد و حضرت خطبه اش را آغاز نمودند خطبه اي که هر شنونده اي را به ياد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ مي انداخت. مردم به شدت گريه مي کردند و انگشتانشان را با دندان مي گزيدند. سپس حضرت ام کلثوم و حضرت امام سجاد نيز سخنراني کردند، سپس اسرا را وارد دار الاماره کردند و.... و پس از 4 روز بسرعت روانه شام شدند.
۲_از کوفه به شام: اسراي اهل بيت روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند و روز شانزدهم خارج شده و روانه شام گشتند. اين کاروان با سرعت زياد و تحت تدابير شديد امنيتي در روز اول صفر وارد شام شدند و اين کاروان در راه شهرها و منزلگاهها را پشت سر گذاشتند که برخي شهرهاي آباد و مشهور است و برخي غير مشهورند.
نکته مهم اينست که برخي از مورخين گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهي مدينه شدند و دسته اي ديگر که اکثريت هستند در بيان منازل و محلهاي مسير اسراي اهل بيت نامي از کربلا نبرده اند.
مرحوم سيد ابن طاووس در لهوف و مرحوم عباسقلي خان سپهر در ناسخ التواريخ و سيد ابراهيم موسوي در وسيلة الدارين في انصار الحسين ـ عليه السلام ـ و علامه مجلسي در بحار الانوار جلد 45 و... .
اين دسته چنين نقل مي کنند که وقتي کاروان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از شام خارج شدند فضاي شهر عوض شده بود مردمي که براي ديدن اسيران جشن گرفته بودند و با شادي به استقبال آنها رفتند پس از حدود 8 روزیا 4روز اقامت همين اسيران مردم را از ظلم و جنايت تاريخي خاندان يزيد آگاه کرده و مظلوميت امام حسين ـ عليه السلام ـ را به آنها فهماندند بنابر اين مردم با ديده گريان آنها را بدرقه کردند و کاروان اسيران با احترام ظاهري زيادي از شام به سوي مدينه روان شدند. امّا همينکه از شام خارج شدند زنان و کودکان از راهنماي کاروان درخواست کردند براي حرکت به سوي مدينه راهي را انتخاب کند تا آنان بتوانند به کربلا وارد شوند. راهنما هم پذيرفت و کاروان از روز هشتم صفر از دمشق راه افتاد و مسير خود را با سرعت ادامه داد تا اينکه توانست در بيستم صفر (اربعين) به کربلا برسند.به روايتي امام سجاد سر امام را که همراهش بود در همين ايام کنار بدن مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ دفن کرد و به بدن ملحق کرد.
اين نکته هم لازم به ذکر است که جابربن عبد الله انصاري در اربعين شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ يعني بيستم ماه صفر به زيارت امام شتافته است و اين قطعي است و اگر اهل بيت با جابر در کربلا ملاقات کرده باشند پس حتماً در روز اربعين به کربلا رسيده اند کما اينکه همين مطلب را سيد بن طاووس و امثال او گفته اند
منازل کوفه تا شام:
در تعداد منازل اختلاف است. برخي 12 مورد و برخي 24 مورد و برخي تا 28 مورد نام برده اند که عبارتند از:
1ـ حراب (خراب)
2ـ قادسيه
3ـ تکريت
4ـ وادي النخله
5ـ لواء (لبا، لينا)
6ـ کيهل (کحيل)
7ـ جهينه
8ـ موصل
9ـ نصيبين
10ـ دعوات
11ـ قنسرين
12ـ حلب
13ـ معرة النعمان
14ـ شيزر (شيرز)
15ـ کفر طاب
16ـ سيبور (سينور)
17ـ حماة
18ـ حمص
19ـ خندق الطعام (سوق الطعام)
20ـ جوسيه (حوسيه)
21ـ بعلبک
22ـ دير راهب
23ـ حرّان
24ـ عسقلان
25ـ مرزين
26ـ ميافارقين
27ـ شبذير... و پس شام (دمشق)
البته کتاب هاي مختلف اين منازل را به صورت هاي مختلف ذکر کرده اند که به علت اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ زينب قهرمان دختر علي، احمد صادقي اردستاني.
2ـ نگاهي کوتاه به زندگي زينب کبري.
3ـ لهوف، سيد بن طاووس.
4ـ حياة السيدة زينب، شيخ جعفر نقدي.
5ـ منتهي الامال، شيخ عباس قمي.
#مقتل
#کاروان_اسرا
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
#مقتل
#کاروان_اسرا
مسير حرکت اسراء اهل بيت ـ عليهم السلام ـ :
۱ـ از کربلا به کوفه: عصر روز يازدهم سرهاي شهداي کربلا را به روي نيزه زدند و بين قبايل مختلف تقسيم کردند. به دستور عمر بن سعد دختران و زنان را بر شتران بي جهاز سوار کردند و غل و زنجير بر گردن امام سجاد نهادند و به درخواست اهل بيت آنها را از کنار شهدا عبور دادند و به هنگام عبور شيون آنها بلند شد. سکينه خود را بر روي بدن پدر شهيدش انداخت ولي تعدادي از مأموران با خشونت و تازيانه سکينه را از روي بدن امام کنار کشيدند.
کاروان با شتاب فاصله 12 فرسخي کربلا تا کوفه را طي کرد. مردم کوفه براي تماشا اجتماع کرده بودند. وقتي وارد کوفه شدند حضرت زينب اشاره اي کرد و با اين اشاره نفسها به سينه ها برگشت و زنگ شتران از صدا افتاد و حضرت خطبه اش را آغاز نمودند خطبه اي که هر شنونده اي را به ياد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ مي انداخت. مردم به شدت گريه مي کردند و انگشتانشان را با دندان مي گزيدند. سپس حضرت ام کلثوم و حضرت امام سجاد نيز سخنراني کردند، سپس اسرا را وارد دار الاماره کردند و.... و پس از 4 روز بسرعت روانه شام شدند.
۲_از کوفه به شام: اسراي اهل بيت روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند و روز شانزدهم خارج شده و روانه شام گشتند. اين کاروان با سرعت زياد و تحت تدابير شديد امنيتي در روز اول صفر وارد شام شدند و اين کاروان در راه شهرها و منزلگاهها را پشت سر گذاشتند که برخي شهرهاي آباد و مشهور است و برخي غير مشهورند.
نکته مهم اينست که برخي از مورخين گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهي مدينه شدند و دسته اي ديگر که اکثريت هستند در بيان منازل و محلهاي مسير اسراي اهل بيت نامي از کربلا نبرده اند.
مرحوم سيد ابن طاووس در لهوف و مرحوم عباسقلي خان سپهر در ناسخ التواريخ و سيد ابراهيم موسوي در وسيلة الدارين في انصار الحسين ـ عليه السلام ـ و علامه مجلسي در بحار الانوار جلد 45 و... .
اين دسته چنين نقل مي کنند که وقتي کاروان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از شام خارج شدند فضاي شهر عوض شده بود مردمي که براي ديدن اسيران جشن گرفته بودند و با شادي به استقبال آنها رفتند پس از حدود 8 روزیا 4روز اقامت همين اسيران مردم را از ظلم و جنايت تاريخي خاندان يزيد آگاه کرده و مظلوميت امام حسين ـ عليه السلام ـ را به آنها فهماندند بنابر اين مردم با ديده گريان آنها را بدرقه کردند و کاروان اسيران با احترام ظاهري زيادي از شام به سوي مدينه روان شدند. امّا همينکه از شام خارج شدند زنان و کودکان از راهنماي کاروان درخواست کردند براي حرکت به سوي مدينه راهي را انتخاب کند تا آنان بتوانند به کربلا وارد شوند. راهنما هم پذيرفت و کاروان از روز هشتم صفر از دمشق راه افتاد و مسير خود را با سرعت ادامه داد تا اينکه توانست در بيستم صفر (اربعين) به کربلا برسند.به روايتي امام سجاد سر امام را که همراهش بود در همين ايام کنار بدن مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ دفن کرد و به بدن ملحق کرد.
اين نکته هم لازم به ذکر است که جابربن عبد الله انصاري در اربعين شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ يعني بيستم ماه صفر به زيارت امام شتافته است و اين قطعي است و اگر اهل بيت با جابر در کربلا ملاقات کرده باشند پس حتماً در روز اربعين به کربلا رسيده اند کما اينکه همين مطلب را سيد بن طاووس و امثال او گفته اند
منازل کوفه تا شام:
در تعداد منازل اختلاف است. برخي 12 مورد و برخي 24 مورد و برخي تا 28 مورد نام برده اند که عبارتند از:
1ـ حراب (خراب)
2ـ قادسيه
3ـ تکريت
4ـ وادي النخله
5ـ لواء (لبا، لينا)
6ـ کيهل (کحيل)
7ـ جهينه
8ـ موصل
9ـ نصيبين
10ـ دعوات
11ـ قنسرين
12ـ حلب
13ـ معرة النعمان
14ـ شيزر (شيرز)
15ـ کفر طاب
16ـ سيبور (سينور)
17ـ حماة
18ـ حمص
19ـ خندق الطعام (سوق الطعام)
20ـ جوسيه (حوسيه)
21ـ بعلبک
22ـ دير راهب
23ـ حرّان
24ـ عسقلان
25ـ مرزين
26ـ ميافارقين
27ـ شبذير... و پس شام (دمشق)
البته کتاب هاي مختلف اين منازل را به صورت هاي مختلف ذکر کرده اند که به علت اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ زينب قهرمان دختر علي، احمد صادقي اردستاني.
2ـ نگاهي کوتاه به زندگي زينب کبري.
3ـ لهوف، سيد بن طاووس.
4ـ حياة السيدة زينب، شيخ جعفر نقدي.
5ـ منتهي الامال، شيخ عباس قمي.
#مقتل
#کاروان_اسرا
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
#مقتل
#اسارت شام
#حاج میثم مطیعی🎤
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مقتل و روضه : یکی از مصیبت های تکان دهنده اهل بیت علیهم السلام در شام و جسارت به بانوان حرم
متن:
إنَّ الحُسَينَ عليه السلام استَسقى ماءً حينَ قُتِلَ ؛ فَمُنِعَ مِنهُ ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ ، وأتَى اللّه َ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ ، وذُبِحَ ذَبحا ، وسُبِيَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُكَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاُكُفِ بِغَيرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَينِ بَينَهُنَّ عَلى رُمحٍ ، إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ يَزيدَ ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ، ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ ، وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَالِطموها
فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام بَينَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ . وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها ، فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام فَبَكَت ، وقالَت : يا جَدّاه ـ تُريدُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ هذا رَأسُ حَبيبِكَ الحُسَينِ مَصلوبٌ ، وبَكَت ، فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها ، وشَلَّت يَدُهُ مَكانَهُ .
ترجمه:
امام حسين عليه السلام زمانى كه كشته شد آب خواست ولى به او ندادند و با زبان تشنه كشته شد و نزد خدا رفت و خداوند او را از نوشيدنى بهشتى سيراب ساخت. او را آن چنان ، سر بُريدند و خانواده اش را به اسارت بردند و در حالى سرهايشان باز بود با مَركب هاى بدون جهاز و پالان حركتشان دادند تا وارد دمشق شدند در حالى كه سرِ حسين عليه السلام ، در ميانشان بر بالاى نيزه بود . هرگاه يكى از آنان با ديدن سر مى گريست ، نگهبانان ، او را با تازيانه مى زدند . اهل ذمّه ، در بازار دمشق براى تماشاى آنان ، صف كشيده بودند و به صورتشان ، آب دهان مى انداختند تا اين كه بر درِ كاخ يزيد ، متوقّف شدند .
يزيد ، دستور داد تا سر حسين عليه السلام را بر در بياويزند ، در حالى كه خانواده امام عليه السلام در اطرافش بودند . همچنين ، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد كه : هرگاه يكى از آنان گريست ، او را بزنيد .
آنان ، همچنان ماندند ، در حالى كه سر حسين عليه السلام در ميان آنها به مدّت نه ساعت ، در روز آويزان بود . اُمّ كلثوم ، سرش را بلند كرد و سرِ حسين عليه السلام را ديد و گريست و گفت : اى پدر بزرگ (منظورش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود)! اين ، سرِ حبيب تو حسين است كه آويزان شده است .
سپس گريست . يكى از نگهبانان ، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ كلثوم زد كه به تمامى صورت او آسيب زد . در دَم ، دست نگهبان ، از كار افتاد
منبع مقتل : بستان الواعظين و ریاض السامعین اثر عبدالرحمن علی بن جوزی صفحه 263
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین