@Maddahionlinمیثم8.mp3
زمان:
حجم:
5.82M
#واحد_اربعین
🌴چه رازی در این گوشه صحراست
🌴که هر سال زمان اربعین قیامت است اینجا
🎤 #میثم مطیعی
@majmaozakerine
#زمینه#مداحی حربن ریاحی
#میثم مطیعی
آه ـ سرم رو بالا نمی گیرم
که سرشکسته ام حسین جان
به روم نیاوردی که آبو
روی تو بسته ام حسین جان
اسارتم رو، به روم نیاری
میاد به یاری تو آزاده سواری
تنم می لرزه، ولی می دونم
دستمو میگیری و تنهام نمی ذاری
آه، به من پناه بده حسین جان
آه ـ تو نوری و من ظلماتم
مرده منم تویی حیاتم
از این به بعد حرّ حسینم
تا دم جون دادن باهاتم
به غربت من، خوش اومدی حُر
تویی تو آزادهی دنیا و قیامت
بگیر دوباره، سرت رو بالا
تو مهمون خدا شدی سرت سلامت
آه، به من پناه بده حسین جان
آه ـ اومدم ای عزیز زهرا
با یارای تو همقسم شم
شرمنده م از بچه های تو
بذار مدافع حرم شم
شفاعتم کن، می خوام شهید شم
توبمو رد نکن نذار که نا امیدشم
می خوام بجنگم، کنار جونت
روسیاهم ولی بذار که روسفید شم
آه، به من پناه بده حسین جان
#محرم
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
حاج میثم مطیعی4_6021484350162341631.mp3
زمان:
حجم:
5.9M
بریده حنجر خداحافظ
#میثم مطیعی
#واحد
﷼اسارت
#کوچ از قتلگاه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
WWW.EMAM8.COM45056_1397816204852_4054336.mp3
زمان:
حجم:
4.05M
#نوحه
#زمینه
#میثم مطیعی
#شهادت امام حسن مجتبی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
نمانده چاره، برایم دیگر
ندارم طاقت، کجایی مادر؟
بگیر دستت را، دوباره بالا
که دلتنگم من، دعاهایت را
با داغِ، هر روزم، میسازم، میسوزم
(ای جان مرتضی، مجتبی مجتبی)
مدینه آن راز، نهان میماند
غم این دل را، خدا میداند
هنوز آن ماتم، نرفته از یاد
که دیدم چادر، روی خاک افتاد
شد اشکم، همرازم، میسوزم، میسازم
(ای جان مرتضی، مجتبی مجتبی)
نبینی خونِ، دلم را زینب
نبینی جانم، رسیده بر لب
خدایت صبرت، دهد ای خواهر
چهها خواهی کرد، تو در آن محشر؟
میبینم، روزی را، که ماندی، تو تنها
(ای جان مرتضی، مجتبی مجتبی)
حسین جان گرچه، نماندم اما
سپردم پیشت دو جان بر کف را
نشد سهم من، به نیزه رفتن
فداییِ تو، جوانهای
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Haj Meysam MotieeGomnam-Haftegi950209[02].mp3
زمان:
حجم:
5.94M
#میثم مطیعی
#شب جمعه است
شب جمعه است هوایت نکنم می میرم
شب جمعه است هوایت نکنم می میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم
ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می میرم
سجده بر خاک شما سیره ی هر معصومی است
سجده بر تربت پایت نکنم می میرم
دوریت درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می میرم
به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم
"وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد
من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم"
جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم... می میرم!
شعرهایم همگی درد فراق است... ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Haj Meysam MotieeShab3Fatemieh1-1399[03].mp3
زمان:
حجم:
9.23M
#زمزمه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#میثم مطیعی
ای شفایت آرزوی مرتضی
اشک تو آب وضوی مرتضی
داغت ای بانوی خانه سوخته
آتشی در جان من افروخته
با فراق خود سیه پوشم مکن
بی تو تنهایم فراموشم مکن
ای بهشت آرزو لبخند زن
چینی قلب علی را بند زن
داغ تو چشم مرا چون نیل کرد
خانه ام را بی پر جبریل کرد
ای تو را بالش ز بالِ جبرئیل
بسته ام بر گوشه ی چشمت دخیل
یا به خنده لب گشا یا اخم کن
کم دل زار علی را زخم کن
دل بریدن از تو دیگر مشکل است
این جدایی از پیمبر مشکل است
ای شب قدرم، سحر را دور کن
ناله را در نامه ام منظور کن
سهم من جان کندن و جا ماندن است
بر سر قبر تو قرآن خواندن است
خیز و شب را راهی از این خانه کن
گیسوی طفلان غم را شانه کن
اندکی آهسته پر زن از کویر
مرغکانت را به زیر پر بگیر
وای من! با دست زخمی و کبود
شوق طبخ نان تو دیگر چه بود؟
آخر ای زهرا پس از تو صبح و شب
کی خورند این کودکان نان و رطب؟
کی پذیرد قلب پر احساس تو
دختر و چرخاندن دستاس تو
جان زهرا روز من را شب مکن
چادرت را بر سر زینب مکن
کاش در پیشت بمیرم فاطمه
تا عزایت را نگیرم فاطمه
رزم تو در را به پهلو راندن است
سهم من پهلوی این در ماندن است
کشتی صبر علی پهلو مگیر
محرم دل، باز از من رو مگیر
غرق در امّن یجیبم فاطمه
تازه دانستم غریبم فاطمه
نیست وقت پر زدن در آسمان
آسمان ابری شده، لختی بمان
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Haj Meysam Motiee1549100392_P6fH3.mp3
زمان:
حجم:
8.76M
#واحد تند
#شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#میثم مطیعی
تمام هستی ام از آن زهراست، سرم به خاک آستان زهراست
دلم مزار بی نشان زهراست
مرا مدینه می برد خیالش، خوشا خیال او خوشا مدینه
خدا کند بمیرد و ندانم، چه بوده ماجرای زخم سینه
بگو به مرتضی که جان زهراست، دلم مزار بی نشان زهراست
تمام هستی ام از آن زهراست، سرم به خاک آستان زهراست
دلم مزار بی نشان زهراست
شبیه شعله های در دوباره، به سینه شعله می کشد غم ما
بگو که جامه ی سیه بپوشند، که فاطمیه شد محرّم ما
جهان دوباره نوحه خوان زهراست، دلم مزار بی نشان زهراست
تمام هستی ام از آن زهراست، سرم به خاک آستان زهراست
دلم مزار بی نشان زهراست
نگاه فاطمه به مردم ماست، به مردمی که مست کربلایند
به مردمی که بی قرار زهرا، در انتظار حجت خدایند
خدا پناه عاشقان زهراست، دلم مزار بی نشان زهراست
تمام هستی ام از آن زهراست، سرم به خاک آستان زهراست
دلم مزار بی نشان زهراست
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
نوحه حضرت رقیه
سحرگاهان بهر دیدن من در میان طبق آفتاب آمد
بدامان طفل کوچک خود اندر آن دل شب رأس باب آمد
بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب
خداوندا پاره شد جگرم همره پدرم می روم امشب
به تن امشب کهنه پیرهنم می شود کفنم عمه جان زینب
بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب
پس از رنج راه شام غم و آن همه ستم و وادی صحرا
از این ویران با دو دیده تر می روم به برِ مادرم زهرا
بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب
موضوع: #حضرت_رقیه
سبک: #شبانگاهان
شاعر: #حاج_غلامرضا_سازگار (#میثم)
🏴#شهادت_امام_کاظم
🏴#روضه
🏴#میثم مطیعی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
از طعنه های دشمن نادان چه میکشی؟
بین کویر حضرت باران چه میکشی؟
دلم سفر کاظمین میخواد،ناشکر نیستم من رو کاظمین بردی ممنونتم،دلم یه زیارت سیر کاظمین میخواد،آقا الان خیلیا اومدن حرمت دارن به سر و سینه میزنند،خیلیا هم رفتن حرم پسرت آخه ماه رجب داره تمام میشه میگن زیارت مخصوصه خودمونو برسونیم مشهد امام رضا اما من جا موندم نه کاظمین آمدم نه مشهد راهم دادند،قبول کن،منم دوست دارم منم عاشقتم منم دلم برات پر میکشه قربون اون ساق های له شدت برم...چی شد دلمون امام رضایی شد؟قربون کبوترای حرمت امام رضا...مجلس پدرته،تسلیت آقا
از طعنه های دشمن نادان چه میکشی؟
بین کویر حضرت باران چه میکشی؟
خورشید عشق و رحمت و نور و سخا و جود
در بین این قبیله عصیان چه میکشی؟
با پیکرش چه کرده تب تازیانه ها
با حال خسته گوشه ی زندان چه میکشی؟
یوسف نبی رو زندانی کردن اما یه روزی یوسف از زندان آزاد شد"فلبث فی السجن بضع سنین"با احترام بیرون آوردنش اما آقای مظلوم ما از زندان بیرون نیامد مگراینکه یه وقت در زندان باز شد"وحمل علی نعش"بدن نازنینش رو روی تخته پاره گذاشتند.این قدر زندان بهش سخت گذشت مرحوم صدوق در عیون اخبار الرضا روایت کرده:رو به قبله کرد نماز خوند بعد دست های نازنینش رو بلند کرد"یا سیدی نجنی من حبس هارون"دیگه نجاتم بده"و خلصنی من یده"منو از دست هارون نجات بده...آقای مهربونم ای پسر زندانی فاطمه،یه عرضی دارم یه حاجتی دارم دلم میخواد صدای غریبی من رو بشنوی،آقا من زندانی نفس اماره ام یه ماه رجب دیگه تمام شد معلوم نیست سال بعد ماه رجب زنده باشم یه آقایی برای من بکن از دست خودم خسته ام...آقای من اگه بخوای قسمت بدم باشه،من بلدم به حق نازدانه ات علی بن موسی الرضا یه فکری به حال من بکن تو که زن بدکاره رو اهل یا سبوح یا قدوس کردی اگه بخوای یه قسم دیگه بدم من بلدم منو ببخش...به حق اون مادر پهلو شکسته ات یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر بحق اون مادر مظلومت که بین در و دیوار صدا زد:یا ابتاه یا رسول الله...دیگه روضه من تمومه بیشتر روضه نمیخونم همین دو سه بیت آقا...
شکر خدا که دختر مظلومه اش ندید
بابای بی شکیب و غریب،چه میکشید؟
چی میخوای بگی؟آقا یا باب الحوائج یا امام کاظم! معصومه ات ندید زندان تو رو ندید
اما دلم گرفته ز اندوه دیگری
طفل سه ساله گوشه ویران چه میکشید؟
با دیدن سر پدرش در میان طشت۲
هنگام بوسه بر لب عطشان چه میکشید؟
وقتی که دید چشم کبودش در آن میان
خونی شده تلاوت قرآن چه میکشید؟
میگفت با لب پر از آهی که جان نداشت
ای کاش هیچ سنگدلی خیزران نداشت..
حسین...
گفت:من تو مجلس شراب ندیدم چی شد! ندیدم چه جوری به بابام جسارت کرد،اما همه عالم بدونن
ندیدم خیزران را بر چه میزد
فقط دیدم که عمه ناله میزد
صدا میزد نانجیب نزن مگه نمیبینی بچه هاش دارن میبینن...از همه نفست از همه صدات ان شاالله بری کربلا از همه وجودت بگو یا حسین...
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شام_غریبان_حضرت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
از على بانگ اذان امشب به گوش ما نیامد
مسجد کوفه پُر از جمعیت و مولا نیامد
نخلهاى کوفه مى گریند و میگویند با هم
آنکه بود از اشک چشمش آبیار ما نیامد
پیر نابیناى مسکینى چنین میگفت امشب
اى خدا یار من مسکین نابینا نیامد
کودکی با کودکی میگفت من بی شام خفتم
آنکه بر ما شام می آورد آمد یا نیامد
دامنِ مادر گرفته گوشهء ویرانه طفلى
گوید اى مادر بگو امشب چرا بابا نیامد
با صدای پای او لبهای مامی گشته خندان
چشم ما گریان شد و از او صدای پا نیامد
چاه گوید من از آن مولا هزاران راز دارم
راز دارِ در میان جامعه تنها نیامد
نام مولا گشته #میثم شمع جمع درد مندان
گرچه شب بگذشت و آن ماه جهان آرا نیامد
رفته امشب جانب عُقبا که زهرا را ببیند
زین سبب آن شهریار کشور جان ها نیامد
#غلامرضا_سازگار