|⇦• #روضه و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع!
*ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..*
خرابههایِ تو، باغ بهشت ماست، بقیع!
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع!
*قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..*
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع!
تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی
غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع!
*نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..*
به آن چهار امامی که در بغل داری
برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع!
علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو
که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟
*میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود ..
بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر
هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند
هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع
*اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ...
جوان نَنَه .. جوان نَنَه ..
با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ...
نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن ..
یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام ..
روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه ..
فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید ..
قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ...
(چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر ..
تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید ..
شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن ..
حسین ....
#سید_محمد_جوادی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_شب_جمعه
|⇦•شور احساسی ویژۀ شبِ جمعه تقدیم به ساحتِ مقدسِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
درختِ عمر من از ریشه میسوزه
دلم وقتی برات تنگ میشه میسوزه
حسین...
به این اشک و به این روضه پریشونم
شبیه مادرت با گریه می خونم
حسین...
بُنَیَّ کربلا پیشِ تنت حاضر شدم دیدم
بهت آبم نمی دادن،نگو نه من خودم دیدم
حسین...ایها العطشان...
شبای جمعه واست روضه می گیرم
می بندم چشمامو تو حرمت میرم
حسین...
چراغ سرخ مقتل تا سحر روشن
داره میره تو گودال شمر ذی الجوشن
حسین...
بُنَیَّ کشتنت مادر منو زینب صدا می زد
عدو دید مادرت اینجاست چرا تیغ از قفا میزد
#اربعین
#سینه_زنی
#ویژه_ایام_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
|⇦• #روضه و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع!
*ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..*
خرابههایِ تو، باغ بهشت ماست، بقیع!
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع!
*قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..*
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع!
تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی
غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع!
*نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..*
به آن چهار امامی که در بغل داری
برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع!
علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو
که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟
*میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود ..
بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر
هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند
هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع
*اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ...
جوان نَنَه .. جوان نَنَه ..
با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ...
نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن ..
یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام ..
روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه ..
فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید ..
قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ...
(چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر ..
تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید ..
شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن ..
حسین ....
#سید_محمد_جوادی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_شب_جمعه
|⇦• تا حالا شده که خسته بشی ..
#سینه_زنی و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
تا حالا شده که خسته بشی دلت بگیره
تا حالا شده حس کنی جوونیت داره میره
تا حالا شده نیت بکنی جایی باشی که
غصه هات بمیره
شونه ی خستگی هات کجاست
کجا آرامش این دلاست
بهترین جا واسه عاشقی
حرم امام رضاست
کیه اونی که تو سختیها پناهته
امام رضاست
کیه اونی که همیشه چشم به راحته
امام رضاست
کیه اونی که نگاش توی نگاهته
امام رضاست
منو میشناسی همون گدام
نتونستم حرمت بیام
تو خودت یه کاری کن برام
جزو دلتنگای کربلام
میبینی بارونیه چشام
تو خودت یه کاری کن برام
تا حالا شده حس کنی که هیشکی رونداری
تا حالا شده تنهاشی تو اوج بی قراری
اما فکرشو بکن که حتی توی برزخ
امام رضا رو داری
اونیکه فکر من و شماست
دَم مردنم کنار ماست
همه دلخوشیم تو زندگی
حرم امام رضاست
کیه اونیکه صاحب اختیارته
امام رضاست
کیه اونی که اونیکه همیشه بی قرارت
امام رضاست
کیه اونیکه حس میکنی کنارته
امام رضا ست
حرمت خونه خستهها ست
هر موقع میری برو بیاست
هم مدینهست هم کربلاست
آب سقا خونهتون شفاست
خاک صحنای تو کیمیاست
هم مدینه ست هم کربلا
کیه اونی که دلت میخواد صداش کنی
امام رضاست
کیه اونی که دلت میخواد نگاش کنی
امام رضاست
کیه اونی که میخواد جون فداش کنی
امام رضاست
وقف تو میشه صدای من
میخوامت امام رضای من
ای برات کربلای من
حرمت خواب شبای من
ای بهشت با صفای من
ای برات کربلای
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#کربلایی_حسین_طاهری
#ویژه_ایام_صفر
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
شاه پناهم بده..
#سینه_زنی و توسل به امام رضا علیه السلام
دامنِ آلوده و بارِ گناه آورده ام
گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام
هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست
بر امامِ مهربانِ خود پناه آورده ام
شاه پناهم بده
خسته ی راه آمدم
غرق گناه آمدم
هر که آرَد تحفه ای بر محضر مولایِ خود
من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام
در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه
من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام
بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است
گندمِ اشکی که در این بارِگاه اورده ام
ناله ام در سینه، اشکم در بصر سوزم به دل
نامه ای چون دودِ آهِ خود سیاه آورده ام
شاه پناهم بده
خسته ی راه آمدم
غرق گناه آمدم
دامنِ آلوده و بارِ گناه آورده ام
گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام
هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست
بر امامِ مهربانِ خود پناه آورده ام
شاه پناهم بده
خسته ی راه آمدم
غرق گناه آمدم
ذره بودم زائر شمس الشموسم کرده اند
قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام
گرچه هستم قطره ای ناچیز یک دریای اشک
هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام
هر فقیری هست دستِ خالی اش سرمایه اش
من فقیرم دستِ خالی را گواه آورده ام
شاه پناهم بده... خسته ی راه آمدم
شاه پناهم بده
خسته ی راه آمدم
غرق گناه آمدم
#حاج_محمود_كريمی
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
كَرَم كنارِ كريميِ تو كم آورده
به پيشگاه تو درياي غم نم آورده
نبود داغ تو كمتر ز داغ عاشورا
خدا ميانِ صَفَر يك مُحَرَم آورده
گذاشت نان و نمك، آب و زهر، همسر تو
چه سفره ي افطاريِ فراهم آورده
يك عُمر خونِ جگر خورده اي و حالا او
براي زخم تو مرهم كه نَه سَم آورده
براي تير زدن برتنمطهر تو
چقدر آن زنِ ملعونه آدم آورده
جدا مكن به بد و خوب، مادرت ما را
ميان مجلس سوگ تو درهَم آورده
دوباره بين غزل نام مادرت بردم
مرا ببخش اگر خاطرِ تو آزردم
مرا ببخش اگر باز ناله سر دادی
مرا ببخش اگر یاد کوچه افتادی
*غریب اونکسی نیستش که حرمنداره، غریب اون کسی نیستش که زائر نداره، غریب اون کسی نیستش که یار و یاوری نداره، غریب اون کسی است که جلو چشمش مادرش رو بزنن نتونه کاری بکنه ..*
همیشه زخم غمی کهنه روی بالت بود
سپید موی تو شد گرچه پنج سالت بود
تو قامتی که شد از غم خمیده را دیدی
تو آنچه که هیچ کسی هم ندیده را دیدی
به روی خاک تو دیدی ستاره افتاده
به پیش چشم خودت گوشواره افتاده
غریب آقا ..غریب آقا ...
چگونه قلب تو دیگر به سینه ات بند شود
چگونه فاطمه از خاکها بلند شود
گرفت دست تو را و کمی تبسم کرد
ولی چه فایده که راه خانه را گم کرد
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریز به حضرت ابالفضل
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
میریزه اشکام آخه دست من نیست
غمی مثه غربتِ تو وطن نیست
با اینکه اهل بیت همه غریبن
هیچکی غریب تر از امام حسن نیست
غربت آقام انقدر وسیعه
که میزنه آتیش به جون شیعه
براش بمیرم زائرای قبرش
کبوترای خاکیِ بقیعه
دنیا نمیخواست راحتش بذاره
از در و دیوار غم براش بباره
تو همه چی شبیه مادرش شد
حتی تو خونش امنیت نداره
این نوه ی پیمبره مدینه
با جگر پاره روی زمینه
آخه کجا دیدید که روزه داری
روزش رو وا کنه با زهر کینه
یه روز خوش ندیده تو حیاتش
سَمّی که خورد از غما داد نجاتش
داره میسوزه و میون تشتی
لخته به لخته ریخته خاطراتش
*اول کاری که امام حسن کرد،اون زنِ ملعونه روگفت زود برو، قربون محبتت آقاجان!... فرمود: زود برو حسینم بیاد زنده ات نمیذاره...
اینقدر غریبِ، چندبار زهرش دادن، زود گفتنخواهرش زینب بیاد، با عجله زینب اومد، طلب تشتی کرد، زینب خوشحال شد گفت: مثل دفعات قبل زهر رو بالا میاره، خواهر داره نگاه میکنه، یه وقت نگاه کرد دید پاره های جگر حسن، لبا خونیِ، سر رو بالا آورد، گفت: زینب راحت شدم، دیگه از حالا به بعد چشمم به مغیره نمی افته، زینب به سر و صورت زد، مگه میشه زینب حسین رو صدا نکنه! گفت: زود خبر بدید داداشم بیاد، تا اباعبدالله اومد دید برادرش جگرش پاره پاره است، حسن رو بغل گرفت، آقای من! مولای من! چه بلایی سرت اومده؟ ابی عبدالله بغلش گرفت، سر امامحسن رو شونه ی حسین افتاد...
چقدر خوبه که آدم این لحظه ها داداشش بغلش بگیره، صدازد: حسینجان! همه بچه هام رو به تومی سپارم ، حسین جان گریه نکن داداش! اما فقط بهت بگم " لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ" هیچ روزی مثل روز تو نیست...
اما همینجا یه سؤال دارم حسین جان! اینجا داداش حسنت رو تونستی بغل بگیری، دوتایی دست رو گردن هم انداختین، حرف میزدید، اما چی کشیدی کنار اون بدنی که دست نداشت ... گفت میخوام بغلت کنم نمیتونم، میخوام ببینمت چشمی ندارم ...
یادت باشه اکه حسین رو توگودال کشتن، اباالفضل رو همتوی گودال کشتن، گفت: حسینجان! من رو سمت خیمه ها نبر،به دودلیل، یکی اینکه از روی سکینه خجالت میکشم، یکی اینکه اگه من رو اینجوری از گودال بیرون ببری میفهمن بی علمدارشدی، میترسم به خیمه ها حمله کنن...حسین ...*
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
"صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ، یا أیُّهَا الرَّئُوف"
قربونِ حرمت برم، ای آقای مهربون! وقتی میام تو حرمت، مقابلِ ضریحت می ایستم، انگار پدر و مادرم بغلم گرفتن، قربون پلک های زخمی تو برم که برای جد غریبت هی اشک می ریختی، هی روضه میخوندی...
مرحوم محدث قمی نقل میکنه: بدن امام رضا رو هم شبونه دفن کردن، عروسای نوقان داشتن میرفتن خونه ی بخت، دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشییع میکنن، همین که فهمیدن بدنِ جگر گوشه ی زهراست، به شوهراشون گفتن: مهریه های ما حلال و آزاد، هر چی هدیه براشون آوُردن نذر امام رضا کردن، بدن امام رضا رو گُل بارون کردن، رفتن یه عده گُل آوُردن بریزن رویِ تابوتِ آقا، درستش هم همینه، بدنِ بچه ی زهرا احترام داره، کربلا هم زن های بنی اسد اومدن از فرات آب ببرن، دیدن یه عده بدنِ بی سر روی زمین افتاده، اینجا هم زنها واسطه شدن بنی اسد اومدن، میخوان این بدنهارو شناسایی و دفن کنن... ای بی کفن حسین!...*
یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن
این حرف را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جَدِّ ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا! حسینِ مرا زیر و رو مکن
یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر
رگها وگوشتهای گلو را برید شمر
یابن شبیب ضربه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
*ای حسین...*
بگو چکار کنم تا تو را تکان ندهند
لباس های تنت را به این و آن
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#ویژه_ایام_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
⇦🕊ذکر توسل جانسوز _ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه
┄┅═══••↭••═══┅┄
(داری میری از کنارم
ای پدر دلگیر و خسته
فاطمه برات بمیره
کی پیشونیتو شکسته)۲
یه عمریِ بارِ....محنت میبردی
برای دینتِ...هی سنگ میخوردی۲
هر شب اشکاتو میدیدم
از اون چشمای ترِت ریخت
(دیدم تو کوچه خاکستر
نامرد روی سرت ریخت)۲
(من میترسم این جماعت
حرمتی نگه ندارند
برای بردنِ حیدر
تو خونه م طناب بیارن)۲
اگه حریفِ...چهل نفر شم
باید براش من...سینه سپر شم۲
بابا...بابا....من طاقت ندارم...
حیدر رو من اسیر ببینم
حتی اگه من تو آتیش
رویِ خاک من از پا بشینم
این دم آخر حسینم ۲
به روی سینه ت نشسته
یادته که روضه خوندی
برام از نیزه شکسته
یادته گفتی از اون جنایت؟
هزارو نهصد زخم و جراحت
از موقعی که روضه شو برام خوندی
هر شب خوابشو میبینم
رو خاک....داره میره از حال
نامرد پیکرِ حسینو
پشت و رو کرده تو گودال...
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
*اونام که تازه برگشتن باز دلشون تنگ حرمه....اصلا خاصیت حرم ابیعبدالله همینه...*
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
دوباره کنار گودال فاطمه روضه میخونه
با لب عطشان رو خاک رها شد
پیکر عریان رو خاک رها شد
ای وااای پیرهنش رو بردن
ای وااای ای خدا سرش کو
*هی به سینه میزنه زهرا میخونه:*
امون ای دل....ای دل....امون ای دل...ای دل....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژهٔ شهادت #امام_رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید جواد عرب
●━━━━━━───────
ای مصحف ورق ورق شده اندر برابرم
آیا تویی برادر من نیست باورم
اگر حسین من تویی سرت کو؟
«بلند ناله بزن با امام رضا یا حسین»
ای پدر و مادر من به فدای لب عطشان تو
نیزه و شمشیر و سنان کفن پیکر عریان تو
*توی زیارت امام رضا اینطور میخونیم: "السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِيَالَهُ بِالنِّيَاحَةِ عَلَيْه"ای کسی که دستور دادی موقع سفر زن و بچهات بیان برات گریه کنن، گفتن آقا شگون نداره گریه پشت سر مسافر،
گفت: بله.. اما مسافری که امید برگشتن داره، خدا میدونه چقدر بی بی معصومه اونجا گریه کرد، یه لحظه هم سراغ دارم زینب گریان دنبال برادر، هی صدا میزنه مهلاً مهلا یابن الزهرا..آقا دست گذاشت رو قلبش عین مقتله، قلب زینب آرام گرفت، شاید گفته باشه زینب جان گریههاتو نگهدار برای اون لحظهای که ببینی..*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
«حالا دستتو بیار بالا مجلس امام رضاست یقین دارم رزق محرم و تقسیم میکنه به دست مبارکش برای ایرانیا رزق اربعین کربلا دستتو بیار بالا اگر دستت مثل من خالیه به امام رضا نشون بده بلند صدا بزن یا حسین..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#ویژهٔ_ایام_صفر
#کربلایی_سید_جواد_عرب
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
"صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ، یا أیُّهَا الرَّئُوف"
قربونِ حرمت برم، ای آقای مهربون! وقتی میام تو حرمت، مقابلِ ضریحت می ایستم، انگار پدر و مادرم بغلم گرفتن، قربون پلک های زخمی تو برم که برای جد غریبت هی اشک می ریختی، هی روضه میخوندی...
مرحوم محدث قمی نقل میکنه: بدن امام رضا رو هم شبونه دفن کردن، عروسای نوقان داشتن میرفتن خونه ی بخت، دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشییع میکنن، همین که فهمیدن بدنِ جگر گوشه ی زهراست، به شوهراشون گفتن: مهریه های ما حلال و آزاد، هر چی هدیه براشون آوُردن نذر امام رضا کردن، بدن امام رضا رو گُل بارون کردن، رفتن یه عده گُل آوُردن بریزن رویِ تابوتِ آقا، درستش هم همینه، بدنِ بچه ی زهرا احترام داره، کربلا هم زن های بنی اسد اومدن از فرات آب ببرن، دیدن یه عده بدنِ بی سر روی زمین افتاده، اینجا هم زنها واسطه شدن بنی اسد اومدن، میخوان این بدنهارو شناسایی و دفن کنن... ای بی کفن حسین!...*
یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن
این حرف را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جَدِّ ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا! حسینِ مرا زیر و رو مکن
یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر
رگها وگوشتهای گلو را برید شمر
یابن شبیب ضربه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
*ای حسین...*
بگو چکار کنم تا تو را تکان ندهند
لباس های تنت را به این و آن
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#ویژه_ایام_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین