eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مانده ام بعد تو ای ماهِ.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مانده ام بعد تو ای ماهِ دل آرا چه کنم ماهِ من گر که نیایم به تماشا چه کنم ای علمدار مرا بی تو علمداری نیست دیده بستی و نگفتی منه تنها چه کنم پسر اُم بنین هر طرفی ریخته ای کرده دشمن همه جا هلهله برپا چه کنم *میگن ابی عبدالله کنارِ بدن خم شد همه لشکر دارن نگاه میکنن.. ببین حسین چیکار میخواد بکنه؛ عباس با اون وضع رو زمین افتاده باز این بدن میترسن .. کسی جرأت نکرد بیاد جلو ببینه چی شده کاره عباس تموم شده یانه ‌.. همه منتظرن ببین ابی عبدالله چجور حرف میزنه.. میگن دیدن تا خم شد رو زمین ، دست به کمر گرفت .. گفت : *الان انکسر ظهری* دیگه کمرم شکست .. *فبكى بكاءً شدیداً عالیاً ..* هرچی بلند بلند ناله میزد گریه میکرد ، برای اینکه گریه حسین به دل بعضی از اینا اثر نکنه یه مرتبه دستور داد گفت همه کف بزنید .. همه هلهله کنید.. میگن یه نفر تا ابی عبدالله کنارِ بدن نشست هی میگفت واعباسا .. یه مرتبه یه نانجیب گفت : های حسین چیشد اون عباست که بهش می نازیدی؟.. علمدارت چیشد؟.. یه نفر از اون طرف بلند شد داد زد گفت علمدار رو زمین افتاد هرکی میخواد سمت خیمه ها بره دیگه میتونه .. یه مرتبه دیدن ابی عبدالله دستُ و پا گم کرد .. عباسم هی داره خودشُ رو زمین تکون میده گفت داداش برو ‌.. گر بمانم به حرم پس که تو را جمع کند؟ پیش تو گر که بمانم حرمم را چه کنم؟ هرچه گشتم منِ سرگشته سرت نیست که نیست نه سری مانده تو را ، نه قد و بالا چه کنم عضو عضو بدنت رابه کناری چیدم تازه اندازۀ اصغر شدی سقا چه کنم مَحرَمَم خیمۀ من پر شده از نامحرم گر به غارت برود زیورِ زن ها چه کنم ای به قربان سرت فکر سر بازارم گربه به بازار رود زینب کبری چه کنم فرمود هر سواری بخواد از اسب به زمین بیوفته اول دستاشُ جلو میاره صورت آسیب نبینه .. اما برای گریه کنام بگو تمام تنم پر از تیر بود .. تیر توی چشمم دست در بدن نداشتم .. وقتی با عمود آهن به فرقم زد .‌.
سلام روضه پنج تن معمولا حدیث کسا و ترجمه بکاربرده میشود. اما چند شعر عرضه میکنم التماس دعا ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ، ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ‍ با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم دل مرده بودم اما زنده شدم دوباره تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم دیدم دلم گرفته، ذکر حسن گرفتم با دوست ربنا را با اشک چشم خواندم وقتی در اوج گرما بی تاب و تشنه بودم سالار کربلا را با اشک چشم خواندم فورا مرا خریدند، هربار پنج تن را پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم وقتی دلم شکست و یاد حسین کردم با خویش روضه ها را با اشک چشم خواندم عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم حتی کفن نکردند آن پیکر رها را جریان بوریا را با اشک چشم خواندم از غربتش زبانم وقتی به لکنت افتاد باقی ماجرا را با اشک چشم خواندم روضه ی پنج تن آل عبا یا مظلوم برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا به سلسله ی انبیا زد نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند آن در که جبرئیل امین بود خادمش اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها افروختند و در حسن مجتبی زدند وانگه سرادقی که ملک مجرمش نبود کندند از مدینه و در کربلا زدند وز تیشه ی ستیزه درآن دشت کوفیان بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند پس ضربتی کزان جگر مصطفیدرید بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند اهل حرم دریده گریبان، گشوده مو فریاد بردر ِ حرم کبریا زدند روح الامین نهاده به زانو سر حجاب تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب محتشم کاشانی برچسب‌ها: بانک اشعار روضه, اشعار روضه پنج تن, محتشم کاشانی
Moghadam-Shab10Moharram1399[03].mp3
15.23M
▪️ای عزیز دلم ای حسین شهیدم▪️ 🎤 سبـک : شـور 🗓مراسم : شب عاشورای محرم الحرام 1399
ای عزیز دلم ای حسین شهیدم ای عزیز دلم به خدا که بریدم ای عزیز دلم ناله هاتو شنیدم ای عزیز دلم ، ای عزیز دلم تو حسین منی سخته با تن زخمی دست و پا بزنی تن زخمیتو به سرنیزه ها بزنی پیش نهر فرات آبو صدا بزنی سخته بگی تشنمه با نیزه جواب بدن حتی نخواستن به یه شیرخواره هم آب بدن فقط میخوان خواهرتو بیشتر عذاب بدن اَلسلام علی شَیبِ الخضیب اَلسلام علی خَدِّ التریب ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ سرنوشتو ببین چی سر حرم اومد ماه نیزه نشین همه هستیِ زینب مونده روی زمین خون حنجرتو بردن به عرش برین سرنوشتو ببین ، سرنوشتو ببین تو حسین منی سرنوشت تو این بود تشنه جون بکَنی ای برادر من زخمی ترین بدنی نَه عقیق یمن مونده نَه پیرهنی سخته بخوان بعد تو به خیمه ها آب بدن آب خنک به حرمت پیش رباب بدن فقط میخوان خواهرتو بیشتر عذاب بدن اَلسلام علی شَیبِ الخضیب اَلسلام علی خَدِّ التریب ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ای غریبم حسین اَلسلامُ علی شَیبِ الخضیبم حسین نور دیده ی من ، خَدِّ التریبم حسین رفتی و غمت آخر شد نصیبم حسین ای غریبم حسین ، ای غریبم حسین تو حسین منی تو همونی که مادر گفته بی کفنی وای من که عزیزم پاره پاره تنی ای امون من از این صبر حسنی بگو که پیغاممو به ابوتراب بدن این سرو میبرن به مجلس شراب بدن طناب آوردن که منو بیشتر عذاب بدن اَلسلام علی شَیبِ الخضیب اَلسلام علی خَدِّ التریب
اجازه بدید روضه بخونم .. یکم زبانِ حال بگم بعضیا قفلِ دلشون با همین زبونِ حال ها باز میشه ..* واویلا .. یه عمرِ که شیرخوار میبینم میسوزم یه صیدِ گرفتار میبینم میسوزم یه ذِبحی تو بازار میبینم میسوزم واویلا .. یه طفلی رو که گرمِ خوابه میسوزم یه ماهی که بیرونِ آبه میسوزم دلم پیشِ طفلِ ربابه میسوزم تَلذی میکرد و بهونه گرفتن داداشم رو با تیر نشونه گرفتن تمنایِ بابام رو نامردا دیدن با تیرِ سه شعبه سرش رو بریدن * فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ ..* واویلا .. شبه دفنِ بابام چقدر زجر کشیدم به رویِ حصیر جسم خونیش رو چیدم ردِ ضربۀ نیزه ها رو میدیدم واویلا ‌.. برا دفن بابام کمک دست نداشتم با دستام رگاشُ رویِ خاک گذاشتم لبم رو زِ رو حنجرش بر نداشتم پر از عقده ها بود ، پر از رد پا بود دیدم رویِ جسمش که جایِ عصا بود دلم رو آتیش زد ، غم بی کرانش دیدم سم مرکب شکسته استخوانش حسین
4_6030408201281734338.mp3
4.82M
شفاعت بی حسین(ع) غوغا نداره🎤 قیامت بی حسین (ع) معنا نداره🎤 حاج عباس مفتاح🎤 زیبا دلسوز🎤😭😭😭😭😭
تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده جسم جوانان بنی هاشم به خاک است لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده با احتساب آتش خیمه یقینا چیزی برای دفن از اکبر نمانده با احتساب نعل های تازه حتماً چیزی هم از قنداقه ی اصغر نمانده زیباترین پروانه در گودال مانده پروانه ای که در تن او پر نمانده مادر کنار پیکرش روضه گرفته نایی برای گریه اش دیگر نمانده تقصیر قلب سنگ نیزه دارها شد حالا کنار او اگر خواهر نمانده آقا رسید و دید از نزدیک انگار انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده! گفتند با گریه که آقا جز حصیری چیزی برای دفن این بی سر نمانده پیچید پیکر را میان بوریا و فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده با احتساب ضربه های آخر شمر حتما دگر چیزی از این حنجر نمانده
8.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیام استاندارکربلابه زائرین اباعبدالله پذیرای زائرین خواهیم بود 😭😭