eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. و توسل به ساحت مقدس سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها با نوای حاج محمد رضا طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اجازه بدید از اینجایِ روضه رو براتون بخونم .. چه کردن بینِ در و دیوار .. برید ببینید تاریخ و مقاتل رو .. سربازِ ولایتِ با اون مقام یه شخصیتی مثه فاطمه .. تا چشماشُ باز کرد نگفت بینِ در و دیوار محسنمُ کشتن .. نگفت آخ پهلوم شکست .. اولین حرفی که سوالی کرد ، فرمود اسما بگو ببینم علی کجاست؟.. عرضه داشت خانم اگه زود برسی شاید تو کوچه ببینی مولا رو .. زبانم لال عمامۀ مولا رو دور گردنش بسته بودن دارن تو کوچه میبرنش .. (یه نفر مردُ اگه ببینی تو کوچه چند نفر دورش کردن به غیرتت بر میخوره میری کمکش میکنی ، آقا چه خبره مظلوم گیر آوردی؟..) یه وقت دیدن فاطمه با اون حال اومد وقتی دید مولا رو دارن میبرن کمربندِ علی رو گرفت .. فرمود به خدا تا جان در بدن دارم نمیزارم مولامُ ببرید .. گریه کن ها .. چهل نفر آمدن فاطمه رو دوره کردن .. یکی با غلافِ شمشیر میزنه .. یکی تازیانه میزنه .. امام صادق علیه السلام فرمود سبب شهادت مادر ما همین جا و غلافِ شمشیرِ اون نانجیب بود .. بی بی از حال رفت ، دوباره چشمشُ باز کرد فرمود مولام کجاست؟ گفتن بردن آقا رو تو مسجد .. عرضم تمام ؛ وقتی اومد تو مسجد دید نانجیب شمشیر رو سرِ علی گرفته .. میگه بیعت میکنی یا بگم سر از بدنت جدا کنند .. اینجا دیگه فاطمه عنانِ صبر از دست داد فرمود یا شمشیرُ از رو سرِ علی برمیداری یا همین الان کنارِ قبرِ بابام میرم موهامُ پریشان میکنم .. نفرینتون میکنم .. سلمان میگه هنوز حرف هایِ فاطمه تمام نشده بود والله قسم دیدم ستون های مسجد انگار از جا بلند شد .. امیرالمومنین فرمود سلمان بیا، جلو آمدم ؛ فرمود برو به فاطمه بگو دست نگه داره اگه نفرین کنه الان مدینه زیر و رو میشه .. اومدم گفتم بی بی جان دست نگه دار .. فرمود سلمان کنار برو مگه نمیبینی شمشیر رو سرِ علی گرفتن .. عرضه داشتم بی بی جان فرمایشِ خوده مولاست.. فرمود اگه علی گفته به رویِ چشمم .. اما من جلو درِ مسجد می ایستم تا علی نیاد من خونه نمیرم .. بی بی جان یه شمشیرِ برهنه رو سرِ علی دیدی بی قرار شدی .. من بمیرم برا دخترت زینب .. وقتی اومد بالایِ تل زینبیه ایستاد نگاه کرد «فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ» ای حسین ... ــــــــــــــــــ .
4_5933640861526002269.mp3
2.17M
|⇦• و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها با نوای حاج محمد رضا طاهری
Moghadam-Shab 01 Fatemiyeh Aval1397-001.mp3
6.1M
بریم مدینه ، خونۀ مولا.. شور ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی جواد مقدم ∞═┄༻↷↭↶༺┄═ بریم مدینه ، خونۀ مولا عیادت مادری خسته که این روزا دلش شکسته جوونه اما گردِ پیری رو سر و صورتش نشسته خیال موندن ، نداره دیگه خیری ندیده از مدینه یه دنیا غم داره تو سینه میکشه آه سردی تا که غربت حیدر و می بینه بار سفر رو داره میبنده صدای آهِ علی بلنده چند روزه کارش فقط همینه تابوت و می بینه و میخنده... «خانوم خونۀ حیدر،مرو زهرا..» حسن یه گوشه ، خیره به مادر زانویِ غم بغل گرفته داره به دل حرف نگفته خیلی صبوره اما بازم کوچه ها از یادش نرفته روی کبود و ، چادرِ خاکی لکه ی خونِ مونده رو در شده بلایِ جونِ حیدر سه ماهه که خانوم خونش بی رمق افتاده تو بستر دلش گرفته از این زمونه بهار عمرش روبه خزونه دست شکستش بالا نمیاد عجل وفاتی داره میخونه... «خانوم خونۀ حیدر،مرو زهرا..» تو این روزای ، آخر عمری رسیده کار بچه هارو کرده همه سفارشارو با بغضی که داره تو سینه روضه میخونه این شبا رو برا حسینش ، داره میدوزه یه پیروهن با دست لرزون آروم آروم با چشم گریون میگه به زینب عوضِ من تن حسینم تو بپوشون میاد یه روزی که ته گودال داداش حسینت میوفته بی حال سر همین پیروهن کهنه میبینی میشه دورش چه جنجال «خانوم خونۀ حیدر،مرو زهرا..» ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
از سینه دگر آه شرر بار نکش برخیز ولی منت دیوار نکش من شانه نخواستم به جان بابا از دست شکسته این قدر کار نکش با اشک دلیل اشک مهتاب شدی هر نیمه ی شب همین که بیتاب شدی از بس که غذا نمیخوری مادر من در عرض سه ماه این همه آب شدی ای کاش که درد سینه غوغا نکند خیلی نفست فاصله پیدا نکند پهلوی تو را همین که دیدم گفتم این زخم خدا کند دهن وا نکند امروز یکی دو رنج مبهم داریم از چیست که ناخواسته ماتم داریم در بقچه روبرویمان دقت کن من فکر کنم که یک کفن کم داریم بیتاب حسین آمده تابش بدهی انگار بنا نیست جوابش بدهی اصلاً تو خودت بگو دلت می آید او تشنه شود نباشی آبش بدهی علی زمانیان
من رفتنی هستم دگر یاور نداری مظلوم! با مظلومه ات کاری نداری؟ تا رفع زحمت کردنم چیزی نمانده فردا در این بستر، تو بیماری نداری مثل جنین زانو بغل کردن ندارد خانه نشین! گیرم طرفداری نداری با گریه دردت را بگو عیبی ندارد وقتی که غم داری و غم خواری نداری وقتی که دفنم می کنی آقا بمیرم تاریک تر از آن شب تاری نداری مردم اگر از تو سراغم را گرفتند از قبر من مولا خبر داری! نداری! دیگر خداحافظ، حلالم کن علی جان جان تو جان بچه ها، کاری نداری حامد خاکی
پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد چهار کودکِ خوشحال را خودش می‌شُست اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت دوباره لقمه‌ی او دستِ این و آن اُفتاد ولی نشد که فقط لقمه‌ای خودش بخورد چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد همینکه مادرِ پروانه‌ها دو چشمش بست همینکه ناله‌ی طفلان در آشیان اُفتاد دوید از دلِ مسجد به خانه ، مسجد دید که چند مرتبه آقا نفس زنان اُفتاد جماعتی که زنش را زدند می‌دیدند چقدر روی زمین با سر آسمان اُفتاد غروب از رویِ تل دخترش به پایین رفت نگاه کرد نگاهش که  بر سنان اُفتاد گرفت چادرِ او زیرِ پا زمین خورد و سرِ برادرِ او دستِ شامیان اُفتاد حسن لطفی
باب الحرم کربلایی حسین سیب سرخی.mp3
3.3M
ای ماهِ شبهایِ علی.. سنگین ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی ای ماهِ شبهایِ علی ای دین و دنیایِ علی وقتی نباشی خونه ام خرابُ وقتی که هستی برام بهشته زهرا حلالم کن اگه نه سال با علی بودی و بد گذشته خانومم نرو ای حبیبِ حیدر می میرم نرو ای طبیبِ حیدر تنهایی نرو که غریبِ حیدر زهرا! یاسِ گلبرگِ علی جانا! میدونم سخته ولی جانا! تو نرو مرگِ علی زهرا! بی تو میمیرم نرو، زهرا! دنیارو رو سرم نریز زندگیمُ بهم نریز تویِ قنوتام، با اشکِ چشمام میگم هزارتا حرفِ نگفته الهی مردی جلوی چشماش خانومِ خونَش زمین نیوفته افتادم، تو که پشت در افتادی جون دادم، همین که با سر افتادی تا زیرِ پایِ چهل نفر افتادی بانو! چادر و چند رد پا بازو! ای غلاف بی حیا پهلو! مردمای بی وفا بانو! زهرا! بی تو میمیرم نرو، زهرا! خدایی آتیشم زدن رو چادرت قدم زدن یادم میوفته گریم میگیره میکشم آه و هی میرم از حال میرم میشینم، روضه میخونم برای حسین و غروب گودال واویلا، بمیرم برایِ زینب تو گودال، میگیره صدایِ زینب دست و پا زند پیشِ پایِ زینب ای وای، زینب و نامحرما میره، سر به روی نیزه ها آتیش، میکشه به خیمه ها ای وای زهرا! بی تو میمیرم نرو، زهرا! ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @majmaozakerine
❌فوری ❌ فوری 🎤 عزيزاني كه مداح هستن این کانال خیلی بکارشون میاد همه نوع اشعارمختلف 🌪با سبک های جدید احساسی وطوفانی 👇 🏴 🎧سینه زنی_زنجیرزنی_ترحیم_روضه @majmaozakerine میخوای نوحه هارو دانلود کنید؟ 👇 کلیک کن نوحه دل خواهتو گوش کن پر از بهترین اشعار و سبکها و آهنگها 🔴لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93 💯پیشنهاد می کنم شما هم یه سر به این کانال بزن
این بار چندم است کفن باز می‌کنم دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم* پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن پُشتم شکسته‌ای کمرم را نگاه کن برخیز باز چاره‌ی درد مرا بده برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده مثل قدیم پشت سرم آب را بریز جای علی تو برجگرم آب را بریز این بار چندم است کفن باز می‌کنم دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم داریم مثل سوز خزان گریه می‌کنیم با آستین بین دهان گریه می‌کنیم دارم به دوش خویش دو تابوت می‌کشم دستی به زخم گوشه‌ی اَبروت می‌کشم این مرد کوه بود که درهم شکسته شد دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد دارند بچه‌ها همه از دست می‌روند خواهر تمام کرد برادر تمام کرد پیش حسن حسین به زانو نشسته است وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد دیدم که قاتلت اثر ضربِ خویش را با چوب‌های شعله‌ورِ در تمام کرد وای از قلاف ، زخمش از اول عجیب بود وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد روز دهم به ضربه‌ی خنجر تمام کرد این بار چندم است کفن باز می کنم دارم به این بهانه تورا ناز می کنم.... حسن لطفی