🕊﷽🕊
#حاج_محمود_کریمی
#بزرگ مدینه بزرگ همه
دعای قنوت شب فاطمه
بیا خانه را آب و جارو زدم
به عشقت خودم پشت درآمدم
خودم آمدم تا سلامت کنم
به جای همه احترامت کنم
بیا احترامت فقط با من است
جواب سلامت فقط با من است
تو خورشید زهرای این خانه ای
عزیزم تو آقای این خانه ای
مهیای تو خانه را ساختم
علی جان بیا سفره انداختم
بیا سیر امشب نگاهت کنم
تماشای رخسار ماهت کنم
نگاه تو را از خدا خواستم
من از دار دنیا تو را خواستم
تمنای دستان سرد منی
تو دل گرمی من تو مرد منی
بیا چاره ی حال پروانه کن
بیا گیسوان مرا شانه کن
اگر گیسوانم به هم ریخته
کمی کار خانه سرم ریخته
سرم اگر پیش تو بستم
اگر گریه کردم کمی خسته ام
خیال تو راحت رویم زرد نیست
اگر گریه هم کردم از درد نیست
که این گونه دلگیر کرده تو را
چه کس این چنین پیر کرده تو را
به امر پیمبر عمل می کنی
بمیرم که زانو بغل می کنی
ببینم تو را رو به راهی علی
بمیرم برایت الهی علی
غمت را روی شانه ام برده ام
نگو از غریبی مگر مُرده ام
مدینه اگر نیست گریان تو
من و بچه هایم به قربان تو
به دنیا پرستی عمل می کنند
شنیدم تو را کم محلی می کنند
اگر بی قراری به مسجد نرو
اگر غصه داری به مسجد نرو
کنار من و بچه هایت بمان
همین جا نماز جماعت بخوان
تو مولای والا مقام منی
بدان تا قیامت امام منی
اگرچه در خانه ات هم شکست
علی خانه ی تو بهشت من است
یل خیبر انقدر گریه نکن
جلوی در این قدر گریه نکن
من از اشک مردانه دق می کنم
همین گوشه ی خانه دق می کنم
مگر مُرده باشم تو گریه کنی
زمین خورده باشم تو گریه کنی
تو به حدِّ کافی پریشان شده ای
همان کوچه بس بود گریان شدی
زمین خوردن من فدای سرت
کتک خوردم اصلاً فدای سرت
بر آن خون دیوار خیره نشو
به تیزی مسمار خیره مشو
به جان علی پهلویم بهتر است
عزیزدلم بازویم بهتر است
تو حرف از مدینه شنیدی علی
سر من خجالت کشیدی علی
حلالم کن از غم شکستی علی
تو آیا زمن راضی هستی علی
ببین رفتنیم به زحمت نیفت
جواب کسی را نده هر چه گفت
نمی مانم انقدرها همسرم
به زودی از این کوچه ها می پرم
همین صبح تابوتم آماده شد
لباس حسینت هم آماده شد
ببین می توانی بمانی بمان
اگر راه دارد بمانی بمان
ببین می شود می توانی بمان
چه کم دارد این زندگانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
بمان ..
🌿🥀🌿🥀🌿
•
چہکسیگُفتہڪہگُمنـامۍ
مادَࢪجـانَم ؟!؟
تـو میان دل ما
"دارُالزَّهرا" داری
•
#فاطمیھ
خطبه فدکیه.pdf
498.6K
..
🕊متن کامل خطبه ی فدک
💔التماس دعا
4_6023856048283060121.mp3
3.26M
قشنگ ترین بهونه ..
#زمزمه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج محمدرضا طاهری
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
قشنگ ترین بهونه ..
برایِ زندگیِ این بی قرار ترینی
همون صدای کم جون ..
آرامشِ دلم بود فاطمه کَلِمینی
زهرا زهرا ..
چرا چِشاتُ بستی ؟
بگو که خواب میبینم
بگو که زنده هستی ..
زهرا زهرا ..
جونم رسیده بر لب
خونه رو که میبینم
سپردی دست زینب ..
زهرا زهرا ..
ای یاورِ جَوونم
جَوونِ قد کمونم ..
کار به جایی رسیده
تابوت میتونه لبخند
رویِ لبت بیاره ..
خدا نمیگذره از
اونایی که نزاشتن
مادر بشی دوباره ..
ای وای ای وای ..
دستِ منو که بستن
نزدیکِ قبرِ بابات
دست تو رو شکستن ..
ای وای ای وای ..
لعنت به در به دیوار
تو رو اَزم گرفتن
یه عده مردم آزار
زهرا زهرا ..
ای یاورِ جَوونم
جَوونِ قد کمونم ..
*گفت زهرا جان :*
پاشُدی روزِ آخر
وقتی که نون میپختی
چقدر روضه خوندی
یاده سره حسینُ
تنور خولی کردی
جون به لبم رسوندی ..
خیلی سخته ، یه مادری ببینه
که سر بچه شُ از پشت سرش بریدن
خیلی سخته ببینه پایِ سرُ
با زنُ بچه بینِ بزم شراب کشیدن ...
ای حسین ...
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
به کاره مــــادری دردِســـَر افتاد
بـه قــــدوقامتِ گـــل آذر افتاد
شنیدم عمر گـــل کوتاه باشــــد
به رخساره گلم خاکستــــر افتاد
گــــل من بهترین گل بین گلهاست
میان در خدایا مــــادر افتاد
وفای عالمین دربودن توست
گلی درزیرپاها پـرپـر افتاد
نــدارد طاقت مرگ پسر را
به یاده دردِ مادر ، دختــــر افتاد
میان غصه ی جانکاه آن در
الهی زینب بی مـــادر افتاد
میان شعلـــه ها میسوخت مادر
گمانم آتشــــی بر معجــــر افتاد
به همره بار شیشه داشت زهرا
به روی مادرمن، آن در افتاد
به دست بستــــه ؛درکوچه کشیدند
به زهرایش دو چشمِ حیدر افتاد
بدیــــده بین کوچه صحنه ها را
فلک از داغ زهرا یکسـر افتاد
ببین جانـیِ بی رحمی به گودال
رسیدو روی حنجر، خنجــــر افتاد
ســــری را ازقفا ناگه بریدند
کناره خیمه دیدم خواهــر افتاد
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
____________
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
درمیان کوچه ها، یاس خدا، خورد زمین
دختر پیغمبر اهل کسا ،خورد زمین
بالگدپشت دره خانه اسیرش کرده اند
یاس هجده سالۀ شیرخدا، خورد زمین
بین دیوار ودری بود که ازپای نشست
درمیان کوچه ها ،درزیرپا، خورد زمین
ریسمان برگردن حیدر میان کوچه بود
مادری دربین کوچه بی هوا، خورد زمین
با لگد انداختند در رابه روی فاطمه
پیش چشم دخترش زینب چرا ، خورد زمین
تا که آمدخم کندسر را میان کوچه ها
صورتش نیلی شد و او بی هوا ، خورد زمین
فضه آمدتاکندامداد زهرای مرا
با لگد هم طفل هم مادر،خدا، خورد زمین
هتک حرمت شد زحیدر،وقت مسجد بردنش
درمیان کوچه از دوشش عبا ، خورد زمین
چادر خاکی ات ای بانو، علی را می کشد
چادرت بانوی من در کوچه ها،خورد زمین
میکشدآتش زبانه ازدره کاشانه ات
یاده روزی که حسین در کربلا خورد زمین
روی نیزه دیده ی عباس من پُر آب شد
بی هوا یک دختری از ناقه هاخورد زمین
یک سری را درمیان شامیان با سنگها
میزدندو، از رویِ آن نیزه ها خورد زمین
بین صحرا در میان خاکها با گریه گفت : ...
خاتمت بردند ، انگشتت کجا خورد زمین
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_____________________
مقام عرشی حضرتزهرا_11.mp3
13.7M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۱۱
✨نزول حضرت جبرئیل علیهالسلام، بر اول بانوی خلقت، تماماً برای شرح آیندهی تاریخ اسلام بوده ، اخباری که سراسر با درد و مصیبت و شکست همراه است!
✦اما در این اخبار، تنها دو اتفاق بود، که آب خنکی بر شعلهی نگرانیهای آخرالزمانیِ حضرت زهرا "س" شد!
کدام دو اتفاق ؟
#استاد_شجاعی 🎤
راهمونو بست ، فکرشم نمیکردم
مادرم نشست ، فکرشم نمیکردم
گوشواره شکست ، فکرشم نمیکردم
یکی نبود بگه نامرد بس کن یه زنه
فکرشم نمیکردم اینجور بزنه
قدم نرسید آخر
حالا منمو حسرت
من موندم و یه کوچه
من موندم و خجالت
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
آه مادر و ، نه نمیره از یادم
من دوشنبه رو ، نه نمیره از یادم
دیوار و سر و ، نه نمیره از یادم
سند غربت بابا امضا شد
نه نمیره از یادم اون روی کبود
لبخند رو لبای بابامون و گرفتن
بی دینای مدینه دنیامونو گرفتن
قدم نرسید آخر حالا منمو حسرت
من موندم و یه کوچه من موندم و خجالت
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
روزگار من ، با غم دلم سر شد
حال مادرم ، هر دقیقه بدتر شد
درد پدرم ، دیگه چند برابر شد
نمیدونم چرا دستاش بالا نیومد
هی نفس نفس میزد حرفی نمیزد
سنی ندارم اما
موهام همه سفید شد
دیدی سر جوونی
ناموس ما شهید شد
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
#حاج_حسین_سیب_سرخی🎤
#حضرت_فاطمه_زهرا
@majmaozakerine
.
#زمزمه_سنتی
#شور
#فاطمیه
در بین آن دیوار و در، یارب شده محشر به پا
بهر حمایت از علی، زهرا شده جانش فدا
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
ای کافران بی حیا، دست خدا را بسته بین
پهلوی زهرا را زکین، در پشته در بشکسته بین
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
آری خدا شد شاهد، شرح عذای فاطمه
شد کوچه های بی کسی، کرب و بلای فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
ای مادر ارباب ما، با غم عجین گشتی چرا؟
در پیش چشمان حسن، نقش زمین گشتی چرا؟
واویلتا واویلتا واویلتا
آخر نگفتی که چرا، قدت خمیده مادرم؟
زینب ببیند کوچه را، رنگت پریده مادرم؟
واویلتا واویلتا واویلتا
بر حالت محزون تو، من مظطرم شب تا سحر
گه بر تو گریه می کنم، گه بر غریبی پدر
وا غربتا وا غربتا وا غربتا
#سبک_نوحه_و_زمزمه_سید_مجتبی_موسوی 🎤