هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
به مناسبت #وداع_با_ماه_رجب
محتاج عنایت توأم احسان کن
رحمی به گدای بی سر و سامان کن
این آخرِ ماهِ رجبی، یا الله
پاکم کن و بعد وارد شعبان کن
#امیر_عباسی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
وداع باماه رجب
دوباره سایه ی ماه کریمی از سرم کم شد
به تعقیب رجب بودم که شعبان المعظم شد
سلام ای ماه شعبان، ماه منجی، ماه پشت ابر
که از مهرت ظهور حضرت قائم مسلّم شد
رجب ماه علی(ع)، ماه محمّد(ص)، ماه زهرا(س) بود
که با هجران هادی(ع)، ماه شادی محو در غم شد
خوشا عطر امام باقر(ع) و جود "اباجعفر"(ع)
که در ماه رجب، شیرازه ی اسلام محکم شد
رجب یعنی وفا، یعنی وفات زینب کبری(س)
که هر جا نام زینب بر زبان آمد محرّم شد
جهان بی ماه شعبان رنگ آسایش نخواهد دید
ببین بر درد دنیا، خنده ی آن ماه، مرهم شد
دوباره خنده کردم، گریه کردم، تشنه جان دادم
دوباره کربلا در پیش چشمانم مجسّم شد
حسین(ع) و اکبر و سجاد(ع)، دلتنگ ابالفضل اند
شگفتا شادی شعبان، محرّم در محرّم شد
سر ماهِ بنی هاشم به روی نیزه ی خورشید
سر خورشید، روزی پیش ماه هاشمی خم شد
به شعبان می رسی دلتنگ ، شادان، نیمه جان ، زخمی
دوباره باید آدم شد، دوباره باید آدم شد
دوباره نیمه ی شعبان و دلتنگان بی تابش
دوباره باید از چشم انتظاران همین دم شد
****************
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
#معارف_حسینی
#شب_جمعه
◼️ ویژه شب جمعه، شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام
◼️ ای عزرائیل! کنار برو که حسینم را خودم باید قبض روح کنم...
در روایتی چنین آمده است که:
از امام صادق علیهم السلام پرسیدند که حضرت موسی در هنگام مردن و جان دادن چگونه بود؟
امام علیه السلام فرمود:
وقتی ملک الموت برای قبض روح موسی علیه السلام آمد، آن حضرت فرمود : از کدام عضو، مرا قبض روح می کنی؟
ملک الموت عرض کرد: از دهان؛
حضرت موسی علیه السلام فرمود: من با این دهان و زبان با مَلِک منّان تکلم کرده ام.
ملک الموت عرض کرد: از چشم،
موسی فرمود: با آن نیز، نور تجلی خدا دیده ام.
ملک الموت گفت: از دست؛
موسی جواب داد: با آن نیز، تورات والواح را گرفته ام.
ملک الموت گفت: از پا.
باز موسی فرمود : با این پاها نیز به کوه طور رفته ام..
و هر عضوی را عذری آورد.
چون به اینجا رسید، امام صادق علیه السلام صیحه ای کشید و چنان ناله ای زد که از هوش رفت و چون حضرت به هوش آمد، گفتند :
یابن رسول الله! چه چیز باعث گریستن شما شد؟ قرن هاست که از وفات موسی می گذرد!
سپس گریه امام شدیدتر شد و فرمودند: بر موسی گریه نمیکنم ولکن بر جدم حسین گریه میکنم!
هنگامی که بر روی زمین افتاد و شمر ( لعنت الله علیه) آمد که او را ذبح نماید، خداوند تعالی به عزراییل امر کرد که برود و روح حسین (علیه السلام) را قبض نماید. هنگامیکه عزراییل شنید، فرمود: پروردگارا! پناه میبرم به تو از اینکه مخالفت امر کنم، من بنده ضعیف ذلیل هستم و لکن به عزتت قسم میدم که مرا از این کار معاف کنی خداوند وحی کرد برای چه؟
عزراییل گفت :من توانایی قبض روح او را ندارم، از کجا روحش را قبض کنم ؟!
خداوند فرمود: از دهانش،
عزارییل گفت: به تیر ابو ایوب غنوی مجروح است.
خدای متعال فرمود: از بالای سرش.
عزارییل گفت :مجروح است به شمشیر شریک بن ذرعه.
خدا متعال فرمود: از بازویش.
عزراییل گفت: مجروح است به ضربه سنان بن انس.
خداوند فرمود: از ناحیه قلبش،
عزراییل گفت :مجروح است به تیر حرمله بن کاهل اسدی، خداوند فرمود: از چشمانش، عزراییل گفت: از خون سرش پر شده است...
سپس خداوند وحی کرد: ای عزرائیل! قصد من جز این نبو. که می خواستم ملائکه را به مصیبت حسین (علیه السلام) با خبر کنم و گرنه خودم به دست قدرت خودم میخواهم او را قبض روح نمایم.
سپس خدای متعال به عزرائیل فرمود :
کنار برو که خودم، حسینم را قبض روح میکنم؛که در این هنگام منادی از بطنان عرش ندا داد:
والسلام علی من اتبع الهدی.
📚مقتل خطی سرور المومنین
#مقتل
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#شب_جمعه
◼️ ویژه شب جمعه، شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام
◼️ زینب جان !
وقتی که دیدی حسینم تنها شده و دیگر یاری برایش نمانده ، به نیابت از من زیر گلویش را ببوس...
در روز های آخر عمر شریف صدیقه کبری علیها السلام بود، که اسماء می گوید:
فاطمه زهرا سلام الله علیها مرا طلبید و بعضی از وصایا را به من سفارش نمود. سپس رو به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام کرد و فرمود :
يا قرتا عيني،إن أمكما مريضة،اذهبا إلى روضة جدكما و ادعوا لها. و قبّلتهما و بكت
▪️ای نور دو دیده ام! مادرتان بیمار است؛ بر سر مزار جدّتان روید و برای او دعا کنید.
سپس آن دو را بوسید و گریه کرد.
فنظرت إلى الحسين عليه السّلام نظر حسرى و تأوّهت
▪️واز روی حسرت نگاهی به امام حسین علیه السلام انداخت و آهی کشید.
ثم ودّعت زينب و أم كلثوم و قالت لزينب:لما صار أخيك الحسين عليه السّلام في كربلاء وحيدا فريدا،قبّلي حلقومه نيابة عني.
▪️سپس با زینب کبری و ام کلثوم علیهما السلام وداع کرد و به زینب کبری علیها السلام فرمود :
وقتی که دیدی برادرت حسین علیه السلام در کربلا تنها مانده و یار و یاوری ندارد؛ پس در آن موقع به نیابت از من زیر گلویش را ببوس.
📚 لوامع الانوار ص٩٩
#مقتل
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
#شب_جمعه
◼️ ویژه شب جمعه، شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام
◼️*زینبم! وقتی که حسینم این پیراهن رو از تو خواست بدان که دیگر آخرین دیدار تو با اوست...
آخرین روزهای عمر شریف صدیقه کبری علیها السلام بود، که نوشته اند :
أعطت الزهراء عليها السّلام قميص إبراهيم الخليل لزينب علیها السلام
▪️زهرای مرضیه علیهاالسلام، پیراهن حضرت ابراهیم علیه السلام را (که از آباء و اجدادش به ارث رسیده بود) به زینب کبری علیها السلام داد و فرمود :
إذا طلبه منك أخوك الحسين عليه السّلام فاعلمي أنه ضيفك ساعة،ثم يقتل بأشد الأحوال بيد أولاد الزنا
▪️وقتی که این پیراهن را برادرت حسین علیه السلام از تو طلب کرد، بدان که دیگر لحظاتی بیشتر مهمان تو نیست و ساعتی دیگر به سخت ترین حالت به دست اولاد زنا به شهادت می رسد.
📚عوالم العلوم:ج ١١ ص ٩٠٦ ح ١٥٧.
📚وقائع الشهور و الأيام للبيرجندی.
📚مسند فاطمة عليها السّلام للتويسركاني:ص ٣٢٤ ح ٢٠٣.
#مقتل
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
✨چشم و گوش و دهن و دست شود مست اگر
بشنویم و بنویسیم و بخوانیم: «حسین (ع)»❣
❏اَلسَّلامُعَلَیْڪَیااَباعَبْدِاللَّهِ...
به رسم هر روز صبح با سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#به_تو_از_دور_سلام
#به_سلیمان_جهان_از_طرف_مور_سلام
صبحتون حسینی🌹☀️🌹
🕯🥀🍂
🥀
عید مبعث تمام شد ۅ
باز این دل من، بیتاب!
آری انگار
شروع سفر ارباب است.
#ابر_گروه_مجمع_الذاکرین_ع
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۱ اسفند ۱۴۰۰
میلادی: Wednesday - 02 March 2022
قمری: الأربعاء، 28 رجب 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سمت مکه، 60ه-ق
🔹اقامه اولین نماز در اسلام
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
▪️5 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
▪️6 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام
▪️12 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️16 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
حرکت امام حسین از مدینه
گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم
مدینه ای تمام خاطراتم!
«اگر بار گران بودیم و رفتیم»
وداعی تلخ کردم با پیمبر
نهادم صورتم بر قبر مادر
دلم تنگ حسن شد ای خدایا
بقیع رفتم برای بار آخر
نوایی می زند آتش به سینه
رود همراه بابایش سکینه
رسد روزی که بی بابا بیاید!
خداحافظ... خداحافظ مدینه
دل بی تاب را تابی بیاور
شبم تاریکه، مهتابی بیاور
شده اُم البَنین وقت جدایی
برای بدرقه آبی بیاور
ببین زینب که جانی در تنم نیست
دگر چاره به غیر از رفتنم نیست
چنان در این سفر غارت شوم من
که حتی بنگری پیراهنم نیست
بود تا همره من أشجع النّاس
کجا و کی کنم من درد، احساس؟!
ز چشم بَد نگهدارش خدایا
که گردد خیمه غارت بعد عباس
نباشد این وداع آخر من!
بگفتا رازهایی مادر من
شود گودال جمع پنج تن جمع
نَهَد بر دامنش مادر، سر من
خدایا هم علیمی هم خبیری
پذیرفتم هر آن چه می پذیری
برای ما شهادت بوده عادت
ولی ای وای از داغ اسیری
دل ارباب از هجران کباب است
رقیه در بَرَش طفل رباب است
پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم
بدان روزی رسد جایت خرابه است
#خروج_مدینه
خروج از مدینه
📝 غلامرضا سازگار
❣﷽❣
ای ساربان آهسته ران کز دیده دریا می رود
از شهر زهرا نیمه شب فرزند زهرا می رود
منزل به منزل کاروان گردیده در صحرا روان
با ناله و آه فغان تنهای تنها می رود
🌹حسین جان ...
ریحانهٔ خیرالبشر کرده سوی جانان سفر
یا آنکه موسایی دگر در طور سینا می رود
قلب سکینه مشتعل، اشکش به رخ، خونش به دل
با دیدهٔ دریائی اش دنبال سقّا می رود
🌹حسین جان.....
اصغر زدامان رباب پر می زند بر دوش باب
با شوق پیکان بلا همراه بابا می رود
لیلا جوانت را به بین با رفتن آن نازنین
گویی محمّد (ص) بر زمین از عرش اعلا می رود
🌹حسین جان.....
ریحانه ی باغ حسن پوشیده بر قامت کفن
تا شوید از خون پیرهن با شور و غوغا می رود
آید زصحرا زمزمه خون ریزد از چشم همه
سقّای آل فاطمه عطشان به دریا می رود
🌹حسین جان.....
ای آسمان اختر فشان بنگر برای بذل جان
ماه بنی هاشم روان با ماه لیلا می رود
زینب شده محمل نشین با ناله های آتشین
منزل به منزل کو به کو صحرا به صحرا می رود
🌹حسین جان.....
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
با موضوع حرکت کاروان از مدینه به سمت کربلا
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای روضه دار صبح و مساء خیمه ات کجاست
ای آخرین امیر خدا خیمه ات کجاست
تا کی درون خیمه ی خود غرق ماتمی
تا کی بدون مستمع و یار و همدمی
داری خودت هزار غم و محنت و بلا
اما شکسته قلب تو از درد شیعه ها
می بینی هر گناه مرا در شبانه روز
اما به روی من تو نیاورده ای هنوز
من می کنم گناه و تو شرمنده می شوی
بر ظلمت دلم مه تابنده می شوی
آقا ببخش شیعه ی پر اشتباه را
عمری نکرده لایق وَصلَت نگاه را
آقا مرا انیس غم خیمه ات نما
با روضه های کرب وبلا پاک کن مرا
گویی دوباره مجلس روضه به پا شده
چون که حسین راهی کرب وبلا شده
گر رفته است نیمه شب و بی صدا حسین
با خانواده اش شده راهی چرا حسین
همراه برده اصغر دردانه را چرا
برده رباب و زینب و ریحانه را چرا
تا اکبر است و قاسم و عباس در برش
هرگز نمی شود اذیت قلب خواهرش
وای از زمان بی کسی ِ پنج ماه بعد
زینب شود اسیر،به دستور ابن سعد
رأس حسین را به سر نی ببیند و
از پاره های حنجر او بوسه چیند و
تا شهر شام همسفر حرمله شود
پاسخ به آه او کتک و هلهله شود
در پیش روی او ز لب خورده خیزران
در مجلس شراب عدو خون شود روان
آقا به حقّ عمّه ی قامت کمان بیا
بر انتقام، حضرت صاحب زمان بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد
شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد
وقتی که می رفتند پشت پای آن ها
چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد
پائین پای ناقه مریم گریه می کرد
دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد
این است آن داغ عظیمی که برایش
حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد
این است زینب بانویی که زیر پایش
زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد
بوسید اکبر دست های مادرش را
در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد
بر روی دامن مادری در گوش طفلش
آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد
یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه
با گفتن بابا، بابا گریه می کرد
در زیر پای محمل مستوره ی عشق
منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد
وقتی که می رفتند عالم سینه می زد
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد
@majmaozakerine
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان