eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه شور شهادت امام رضا علیه‌السلام جواد مقدم اگه حالم خوبه اگه خوبه دنیا سلطان به سلامت باد اگه روضه گردم اگه الان اینجام سلطان به سلامت باد هستم چون آهوی سرگردان از این گدا رو برمگردان جانم رضا جانم رضا جان جانم رضا جانم رضا جان آقا جون قربون … رعیت زاده سلطان به سلامت باد سلطان سلامت باد ما مردم ایرانیم از یومن قدوم تو ما جمله مسلمانیم اسم ات آقا هر دردی درمان اگه سر سفره ات آقا جون خوب و بد سلطان به سلامت باد یک شعبه از تخت ات سلطنت مشهد سلطان به سلامت باد سلطان به سلامت باد ما جمله گدایانیم فرزند علی هستیم ما نوکر سلمان ایم تو رو به آبروی قرآن جان جوادت رو نگردان @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :عبدالرضا هلالی 🎤مداح :حامد زمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کبوترم هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم پنجره فولاد تو دوای هرچی درده کسی ندیدم اینجا که ناامید برگرده چه‌جوری از تو دست بِکِشم بدون تو نفس بِکِشم تویی که تنها آقا دلسوز منی آرزومه دوباره بیام تو حرمت بدم یه سلام بهونه‌ی اشکای هرروز منی بی‌تو می‌میرم آقا یه فقیرم آقا که تو حج فقرایی ای کس و کارم آقاجون تو رو دارم غم ندارم منو دستای گدایی ای سلطان کرم سایت روی سرم باز آقا بطلب که بیام به حرم شور و حال منی پَر و بال منی تو خیال منی دادی تو منو راه به گدا یه نگاه که تو ماه منی چه‌جوری از تو دست بِکِشم بدون تو نفس بِکِشم تویی که تنها آقا دلسوز منی آرزومه دوباره بیام تو حرمت بدم یه سلام بهونه‌ی اشکای هرروز منی بی‌تو می‌میرم آقا یه فقیرم آقا که تو حج فقرایی ای کس و کارم آقاجون تو رو دارم غم ندارم منو دستای گدایی می‌بینم عاشقای تو رو اشکای زائرای تو رو آرزومه منم بپوشم لباس خادمای تو رو همه‌ی داراییمو به تو بدهکارم من جون جوادت آقا خیلی دوسِت دارم من @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14000714-taheri-roze.mp3
3.07M
|⇦• ناله اي بر لبم از فرط تقلا... و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• @majmaozakerine
|⇦• ناله اي بر لبم از فرط تقلا... و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *گفت: بابا!...* ناله اي بر لبم از فَرطِ تقلا مانده *روضه خونِ شب آخر خود امام رضاست، حالا یه مروری هم به بعضی از روضه ها میکنه...* ناله اي بر لبم از فَرطِ تقلا مانده سوختم از عطش و چشم به دریا مانده باز دلتنگ جوادم كه در اين شهر غريب به دلم حسرت يك گفتن بابا مانده *شنیدنش هم سخته، من بمیرم برا دل جوادالائمه که منظره رو دیده..‌.گفت: * دست و پا مي زنم از بس جگرم مي سوزد *جگرم از فرط تشنگی نمیسوزه، جگرم برا چیز دیگه ای میسوزه ...* دست و پا مي زنم از بس جگرم مي سوزد به لب سوخته ام روضه ي زهرا مانده جان به لب مي شوم و كرب و بلا مي بينم كه لب كودكي از فرط عطش وا مانده *دم آخرش امام رضا داره یک به یک روضه هارو‌ مرور میکنه ..* مادرش چشم به راه است كه آبش بدهند واي از حرمله آنجا به تماشا مانده شعله ورمي شوم از زهر و حرم مي بينم كه در آتش دو سه تا دختر نو پا مانده دختري مي دود و دامن او مي سوزد رد يك پنجه ولی بر رخ اوجا مانده اين طرف غارت و سيلي و نگاه بي شرم آن طرف بر نوک نيزه سر سقا مانده حسن لطفی *اباصلت میگه: طبق دستور آقام جلو‌ در ایستاده بودم، منتظر بودم، حضرت فرموده بو اباصلت! اگه دیدی موقع برگشت عبای خودم رو روی سر انداختم، بدون اینا به مقصودشون رسیدن، کار از کار گذشته... میگه: دل تو دلم نبود، نکنه بلایی سر آقام بیارن...دَرِ کاخ باز شد دیدم امام رضا عبارو روی سر انداخته... این زهر خیلی زهر بدی بود، به امام حسنم‌ زهر دادن، اما چهل روز در بستر بود، اما این زهر سریع امام رضا رو‌ از پا انداخت، چه زهری بود این نانجیب به امام رضا داد ؟! اباصلت میگه: یه ذره راه تا خونه رو دیدم پنجاه مرتبه هی نشست روزمین، گاهی دست رو‌جگرش میذاشت، میگفت: آخ پسرم! گاهی وقتا که تعادل از دست میداد میخورد رو زمین میگفت :آخ مادرم .... میگه تا رسیدن تو‌ حجره فرمود: همه درهارو ببند کسی به دیدنم نیاد، فرش این حجره رو هم‌جمع کن... گفتم: آقا! درهارو‌ میبندم‌چشم، اما چرا فرش رو‌جمع‌کنم؟! حضرت فرمود: لحظات آخر عُمرِ منه، میخوام مثل جد غریبم رو‌ خاکا جون بدم... میگه: مثل شخص مار گزیده به خودش می پیچید امام رضا، اما میدونستم منتظره، چشم به راهه، یه مرتبه دیدم یه آقا زاده ای وارد حجره شد، شال عزا گردن انداخته، صورت مثل ماه میدرخشه، حواسم پرت بود سؤال کردم، گفتم‌: شما کی هستید؟ من همه درهای حجره رو بسته بودم، فرمود: اباصلت! خدایی که یه لحظه از مدینه من رو به توس بیاره، قادر نیست از در بسته وارد کنه!؟ فهمیدم جوادالائمه است، عذر خواهی کردم، گفتم: آقاجان! تشریف بیارید باباتون خیلی وقته منتظرتونه... امام رضا تو این چند روزی هم‌ که حضرت تو بستر بودن، نوشتن: آقایی که بدون غلامهاش سر سفره نمی نشست، غذارو حتما باید با غلامها میخورد، این روزا هرچی آقارو‌ گفتن: سر سفره تشریف نمیارید؟ میفرمود: غلام ها بخورند، نوش جانشون، من توان ندارم بشینم... این امام رضا با این حال، اباصلت میگه: تعجب کردم، همۀ وجودش رو امام رضا جمع کرد تا جوادالائمه از در اومد، دیدم این چند قدم رو بلند شد، با پاهای خودش راه رفت، دست گردن جوادش انداخت، رو زمین افتاد... درستش هم همینه، آدم‌ وقتی جَوُونش رو‌میبینه جون میگیره، اما نمیدونم‌چرا یه جَوُون تو‌کربلا، وقتی باباش دیدش جون از پاهاش رفت... از اسب پیاده شد چند قدم رو راه بره، یه وقت دیدن وسط میدان ابی عبدالله خورد زمین، دیگه پاهاش طاقت نداره، ای حسین...* @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم هوس آب سقاخانه کرده رضاجان😭 🍂آقاجان دو ساله طلب نکردی دلتنگم😭 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا