#ماه_صفر
#امام_حسن علیه السلام
#مدح_مرثیه
#مثنوی
خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد
به سینه ی احدی دست رد نخواهی زد
در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی
تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی
گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی
عزیز فاطمه! از بس که دست و دل بازی
مدینه شاهد حرفم؛ فقیر سرگشته
همیشه دست پر از محضر تو برگشته
به لطف خنده تان شام غم سحر گردد
نشد که سائل تان ناامید برگردد
خدا به شهد لبت مزه ی رطب داده
کریم آل محمد تو را لقب داده
تبسم نمکینت چقدر شیرین است!
دوای درد یتیم و فقیر و مسکین است
خوشا به حال گدایی که چون شما دارد
در این حرم چقدر او برو بیا دارد
به هر مسافر بی سر پناه جا دادی
به دست عاطفه حتی به سگ غذا دادی
گره گشایی ات از کار خَلق، ارث علی است
مقام اولی جود و بخششت ازلی است
به حج خانه ی دلبر چه ساده می رفتی
همه سواره ولی تو، پیاده می رفتی
شما ز بس که کریم و گره گشا بودی
دل کویر به فکر پیاده ها بودی
امام رأفت دوران بی مرامی ها
نشسته ای سر یک سفره با جزامی ها
خیال کن که منم یک جزامی ام آقا
نیازمند نگاه و سلامی ام آقا
چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی
سلام داده، جواب سلام نشنیدی!
امام برهه ی تزویرهای بسیاری
به وقت رفتن مسجد، زره به تن داری
کریم شهر مدینه! غریب افتادم
به جان مادرت آقا برس به فریادم
خودت غریبی و با دردم آشنا هستی
رفیق واقعی روزهای بی دستی
فسم به حرمت این ماه حق نگاهی کن
به دست خالی این مستحق نگاهی کن
بگیر دست مرا، دست بسته ام آقا
ضرر زدم به خودم، ورشکسته ام آقا
دل از حساب قنوت تو سود می گیرد
دعای دست رحیمت چه زود می گیرد
برای مدح تو گویند شعر احساسی
به واژه های « در » و « میخ » و « کوچه » حساسی
چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه ؟!
بگیر دست مرا با خودت ببر کوچه...
چه شد که بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد؟
کدام حادثه اینگونه زود پیرت کرد؟
چگونه این همه غم در دل شما جا شد؟!
بگو که عاقبت آن گوشواره پیدا شد؟؟
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مدح_مرثیه
#غزل
بهشت، قبضه ي خاكي بود زمعبر من
وجود، گم شده در تربت مطهّر من
در آن زمان كه زمان و مكان وجود نداشت
خداي عزّوجل بود مدح گستر من
خداي خوانده مرا كوثر رسول خدا
رسول گفته كه اين دختر است مادر من
خديجه مادر و احمد* پدر و ائمّه پسر
بزرگ مرد دو عالم علي است شوهر من
منم بهشت نبوّت ائمّه ميوه ي آن
منم سفينه ي عصمت علي است لنگر من
زهي سعادت آن تشنه اي كه نوشد آب
به دست ساقي كوثر زحوض كوثر من
سلام گرمِ مسيحا به خون پاك حسين
درود مريم عذرا به صبر دختر من
شود به عرصه ي محشر مقام من معلوم
كه روز، روز من و محشر است محشر من
كند قيام زجا از براي عرض سلام
حسين با تن مجروح در برابر من
بس است بهر شفاعت دو دست عبّاسم
كه اوست با علم خود حسينِ ديگر من
فرشته گان الهي برات عفو به دست
زنند بوسه به پاي بلال و قنبر من
روا بود كه ببخشد گناه خلقت من
خدا به خون گلوي عليّ اصغر من
منم كتيبه ي عصمت منم صحيفه ي نور
كه آيه آيه شد از تازيانه پيكر من
من آن خميده درختم كه از جفاي خزان
شكست شاخه و از دست رفت نوبر من
قوي ترين سند غربت علي ثبت است
به دست و سينه و مِهر رخ منوّر من
سرشك سرخ و عذار كبود و موي سفيد
كه قاتلم بنشيند كنار بستر من
مدينه و اُحد و مسجد الرّسول و بقيع
براي حفظ ولايت شدند سنگر من
چه پشت در چه به مسجد چه در دِل دشمن
علي علي سخن اوّل است و آخر من
زقول فاطمه «ميثم» به نخل خود بنويس
كه هر چه پيش بيايد علي است رهبر من
#حاج_غلامرضا_سازگار
#صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیه فاطمیه
پروازمان دهید در این روضههایِ عشق
ما را کِشانکِشان بکشانید پایِ عشق
اینجا مُقدّر است که با شالِ نوکری ....
خدمت کنیم در حرمِ باصفایِ عشق
ما مفتخر به نوکریِ آلِ حیدریم
باید نفس نفس بزنیم از برایِ عشق
این قالَ صادق است اگر گریه میکنیم...
فرزندِ مادریم و سپاهِ وِلایِ عشق
این روزها چهها به سرِ مادر آمده
قدِّ جوان کمان شده در تنگنایِ عشق
سیلی رسید و صورتِ مادر کبود شد
پوشانده رویِ زخمیاش از آشنایِ عشق
شد شانههایِ کودکِ کم سنُّ و سالِ او
تا خانهیِ امیرِ مصائب عصایِ عشق
پشتِ دری که نیمی از آن سوخته گرفت
ذکری برای وصلِ دل و دلربایِ عشق
#فاطمیه #مدینه #غزل #مدح_مرثیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#هزار_مرتبه_شکر_خدا_که_حیدری_ام
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت فاطمیه مدح و مرثیهیِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها
اگر چه خَیِّرهای خِیرِ روزگار ندیدی
چه رنجها نکشیدی چه غصّهها نچشیدی
تو که برایِ ولایِ علی زِ خویش گذشتی
چه ضربهها که نخوردی چه طعنهها نشنیدی
نَفَسنَفَس زدَنَت اِی نَفَس بریدهیِ خانه
هَوار میزند از دردِ دنده سخت خَمیدی
بمیرم از غمِ تو اِی جوانِ پیر و کمانی
سِپر شدی و بلا را به جانِ خسته خریدی
به رویِ پهلو و بازویِ تو نشانِ تولّاست
پِیِ ولی تو دَویدی ولی چه شد نرسیدی
قسم به چادر و قبری که هر دوتا شده خاکی
که هر کجا شدهام نااُمید روحِ اُمیدی
همین که پایِ عَلَم میزنم نَفَس همِهدَم حمد
چه مادرانه خودت آبرویِ رفته خریدی
صدایِ اَلعجل از سینهیِ شکسته میآید
به انتظارِ نگار و شنیدنِ « وَ نُریٖدی »
📃۱۴۰۱/۹/۲۳
#فاطمیه #غزل #مدینه #بقیع #مدح_مرثیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #روضه
#چه_مادرانه_خودت_آبروی_رفته_خریدی
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#ما_با_ولایت_زنده_ایم #مدیون_شهداییم
#شهید_رضا_ایمانی #شهید_مهدی_علیسواری #حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مدح و مرثیهیِ امام حسین علیه السلام و شبِ قدر
ای بهترین مُقدَّرِ سالِ گدا حسین
ای لحظِهلحظِه روضهیِ اهلِ کسا حسین
یا أیُّهاَالعزیز تَصَدَّقْ علیَ الفقیر
دستِ مرا بگیر و ببر کربلا حسین
من بی نگاهِ نابِ تو بیچاره میشوم
از من مَگیر عاشقی و شور را حسین
قرآن به سر گرفتهام و ناله میزنم
العفو باِالحسین عزیزِ خدا حسین
معنایِ رحمتی تَهِ گودال دادهای
پیراهن ُو عمٰامه وُ خوُود وُ عبا حسین
آیاتِ نابِ عشق بخوان آیههایِ وحی
جانم فدایِ قاریِ سرنیزهها حسین
زیباترین نواست سلامٌ علیَ الحسین
کِی میرسد تقاصِ غمِ نینوا حسین
#غزل #شب_قدر #کربلا #مدح_مرثیه
#امام_حسین_علیه_السلام
حسین ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیهیِ امام حسن علیه السلام
تو کریمی و منم نوکرِ دربارِ کریم
شک ندارم که حسین است علمدارِ کریم
فاطمه مِهرِ تو را بر دلم انداخته است
هر دلی نیست به وَاللّه سزاوارِ کریم
یوسفِ حضرتِ کوثر پسرِ سرداری
خالقت مشتریِ دائمِ بازارِ کریم
گِرهیِ کورِ مرا باز کند این گریه
گِره در کار ندیدهست گرفتارِ کریم
هرکه دارد هوسِ کربوبلا بسمِاللّه
میشود زائرِ ششگوشه عزادارِ کریم
بیحرم نیست کسی که حرمَش سینهیِ ماست
ندبه آباد کند بُقعهیِ آوارِ کریم
#غزل #مدح_مرثیه #مدینه #شهادت #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#حسین_ایمانی