😭😭
اشعار لطمه زنی_حسین(ع)
با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن
پیراهن وعبای تنم رابهم نزن
گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا
این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن
سالم نمانده جای دگر درتن حسین
باپای خود دگر بدنم رابهم نزن
دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار
این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن
غارت شده تمامی اعضای پیکرم
این بوریا شده کفنم رابهم نزن
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
___________________/___
لینک اشعار .حاج آرمین غلامی.(مجنون)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شب جمعه
شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_اباعبدالله-
-لطمه زنی..حق شعر اداشود
کم دست وپادیگربزن ، تادق نکردم
گودال دیدی دم مزن، تادق نکردم
موهای نازتوبدست شمرافتاد
چیزی بگو ای بی کفن تا دِق نکردم
بارفتنت بیچاره کردی زینبت را
بامن بگو از پیرُهَن تادِق نکردم
دلداره من تنها شدن داغِ کمی نیست
همدردِ من شو ، جان من تا دِق نکردم
اَنداختی ازپا مرا؛ با این وداعت
بامن بمان قرآنِ من تادِق نکردم
بعداز توباخولی شودزینب گلاویز
لَب واکُن اِی آرامِ تَن تادق نکردم
گوال بود وشمربودو حنجر تو
حالم بپرس ای بی کفن تادِق نکردم
برسینه ات با،پانشسته شمرملعون
حرفی بگو، ای پاره تن ،تادِق نکردم
شاعر: #آرمین غلامی _(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی ابن جعفر #مناجات_امام_هفتم
عشقت ای موسی ابن جعفر دردلم جا دارد
مهرتواینهمه دیوانه و شیدا دارد
حضرت شاه که نام کرمت در دو سرا
این قدر پیش خدا رتبهٔ اعلا دارد
کيستی کزاثر کشتن تو خیل ملک
اشک خون در حرم عالم بالا دارد
درسیه چاله تنت بود که میخورد لگد
صبر تو در بر نامردتماشا دارد
استخوانهای سر پای تو راخردنموده سندی
ناله ی بی اثرت جلوه زیبا دارد
کيستی نام تو در سلسلهٔ عرش خدا
این همه از غم تو داغ مُعَزّا دارد
🔸شاعر:
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_______
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی ابن جعفر #عزای_امام_هفتم
قلم بنویس تقدیر ی دراین عالم این چنین افتاد
کسی که صاحب عرش است، ای وای بر زمین افتاد
خدا یا ساق پاهایش چراینگونه بشکسته
که حتی اشک ازآن دیدۀ روحالامین افتاد
به زندان خواست از رخسارۀ خود پرده بردارد
که ناگه تازیانه برسر وبر آستین افتاد
زمین افتاده دلداری که او معشوق عالم بود
به زندان یوسفی دردست نامرد اینچنین افتاد
نمیدانم چه رخ داده ، که دستی میرودبالا
به ضرب تازیان دیدم که آن حقالیقین افتاد
به جز عشق تو در اینپهنۀ تاریخ عشقی نیست
که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین افتاد
به جز تو نیست دستاویز محکم در دل طوفان
دراین زندان دردآور ببین حبلالمتین افتاد
مرا تا آن سیه چال غمت راهی کن و بگذار
که بعد از ناله های تو غمی بر ما چنین افتاد
بیا در بیتبیت شعرهایم دستگیری کن
ازآن ضرب لگدآقاتن تو برزمین افتاد
مزن سندی ملعون بر، سر وروی حبیب ما
به زندان ناگهان پور امیرالمؤمنین افتاد
شاعر-
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_موسی ابن جعفرعلیه السلام
#غزل
🔹
به زندان پیرمردی دستِ بسته
سرش راسندی شاهک شكسته
اگرچه سر به زیر... لیکن سرافراز
به زندان بلا از پا نشسته
به ظاهر،گراسیر ظالمان است
شده اوزین اسارتها خجسته
نداردباک ازاین مردک پست
خطرها درکمین اونشسته
به روی صورتش شلاق میخورد
که ساق پای اوازهم گسسته
📝 # شاعر
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_کاظم_س_روضه
#حضرت_امام موسی ابن جعفر _س_شهادت
بین گودالی به زندان ،مقتلم تحریر شد
غربت موسی ابن جعفر یک به یک تفسیر شد
من غریبم درمیان این همه دیواره ها
ماجرای غربت من بود عالم گیر شد
درمیان این سیه چاله ، شدم مدفون خاک
تازه خواب اذیت وآزاره من تعبیر شد
پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟
ای دل آرامم کجایی چونکه بابت پیر شد
در میان این لباس کهنه در زندان غم
ماجرای رفتن من مثل یک تصویر شد
من غریبم که به زیر دست و پا افتاده ام
مثل آیینه تنم پاشیده و تکثیر شد
بین گودال سیه من رابه شلاقی زدند
کف زد ندو این صدای ناله بی تاثیر شد
پیکر من زیر ضرب تازیان وا شد زهم
پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد
بُرده او عمامه وسجاده از زیرم کشید
وای گیسویم اسیرِ پنجه ی تقدیر شد
آنقدر زدتاکه افتادم به زیر دست وپا
خواستم دستم بگیرم زیرِ این سر دیر شد
میروم بارفتنم راحت ازاین زندان شوم
دختر تازه جوانم درعزایم پیر شد
شاعر
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_کاظم_س_
#حضرت_امام موسی ابن جعفر _س_شهادت
به دیدن پدرت آی ، كه ديدنش سخت است
به آن امید يقيننا بريدنش سخت است
تني كه پابشود پاكشيدنش سخت است
صداي ناله بابت شنيدنش سخت است
اگرچه سخت تنت را ولي کتک میخورد
به جرم دوستی بر علي کتک میخورد
رسیدمردک وبرتوچه تيغ مي زد
به روی پیکره تو نارفيق مي زد
و بوسه گاهِ تنت را دقيق می زد
عميق ضربه زده پس عميق مي زد
پرنده ای كه چنین بال را به هم زده است
صداي اوست که گودال را به هم زده است
بیارضابنگر، لحظه هاي اخر را
خدا بخير كند حالت مضطر را
يكي بگيرد از آن دور چشم مادر را
به تازیانه کبودکرده مردکی سر را
به روی خاک زلف كمند است ساعتي ديگر
تنی به خون چه بلند است ساعتي ديگر
زدندبرتنش آنقدر که سرش افتاد
به ضربه های مداوم پیکرش افتاد
کبوتربشکسته پری ،پرش افتاد
شروع کار قتال ازدل آخرش افتاد
فتاده دروسط این سیاه چاله کسی
دگرنمانده خدایا زدلبرم نفسی
سیاه چاله نگر ، بوی سیب می آید
که مادری به کنار حبیب می آید
نوای ناله ی زهرا عجیب می آید
که آخرین پسرش عنقریب می آید
به روی تخته چوبی بود تن مولا
به روی دست غلامان تنی شده پیدا
شاعر
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
◾️◾️◾️◾️◾️◾️♻️♻️♻️♻️♻️
باضرب پایی دنده های توبهم ریخت
وقت نمازسجاده های توبهم ریخت
آن بد دهن ،آن بی ادب حرف بدی زد
دیدم تن درد آشنای توبهم ریخت
بازو،کمر،سر ،هرکجای تو کبوداست
بدتر زهرجا ساقِ پای توبهم ریخت
جا باز کرده حلقه ی زیر گلویت
با هر تکان ،راهِ صدای توبهم ریخت
با پا تنت روی زمین مالید و رد شد
چون چادر خاکی عبای توبهم ریخت
چون جد خوددر جایِ گودی گیر کردی
باپایِ سنگین دنده های توبهم ریخت
واشد ترک های لبانت با سره پا
ارثیة کرب وبلای توبهم ریخت
افتاده ای برِ تخته ای پاره توآقا
دیدم که اعضایِ جدای توبهم ریخت
در آن سیه چاله تنت رامیکشیدند
برکشتنت دربین زندان می دویدند
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی ابن جعفر #مناجات_امام_هفتم
عشقت ای موسی ابن جعفر دردلم جا دارد
مهرتواینهمه دیوانه و شیدا دارد
حضرت شاه که نام کرمت در دو سرا
این قدر پیش خدا رتبهٔ اعلا دارد
کيستی کزاثر کشتن تو خیل ملک
اشک خون در حرم عالم بالا دارد
درسیه چاله تنت بود که میخورد لگد
صبر تو در بر نامردتماشا دارد
استخوانهای سر پای تو راخردنموده سندی
ناله ی بی اثرت جلوه زیبا دارد
کيستی نام تو در سلسلهٔ عرش خدا
این همه از غم تو داغ مُعَزّا دارد
🔸شاعر:
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_______
بسم الله الرحمن الرحیم #_سالروز_شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
باتوشروع سال ما،باب الحوائج
گریان توهستم شها،باب الحوائج
مهرت به روی سینه ها،باب الحوائج
نالیده ام من زین عزا،باب الحوائج
سال نواست ودیده ام داردتمنا
گریان توگردیده ،ای شمس دل آرا
شور عبادات منی،درسال تحویل
نور سماوات منی،درسال تحویل
معنی حاجات منی درسال تحویل
اوج مباهات منی درسال تخویل
عمری به عشقت قلب خود راپروراندم
بر ما نظر کردی و از عشق تو خواندم
باب الحوائج خانه ات آباده آباد
کاره منه وامانده بازم بر تو افتاد
ازدست دل،ازدست دیده آه و فریاد
دنیای بی توداده مولاعقل بر باد
هرگزنکردم برگناهم اعترافی
آیاشودگردم شبیه بُشر حافی
خلوت نشین بزم عرفان با خدایی
روح مناجات شبانه در دعایی
وقت عبادت مست ذکر ربنایی
درسجده هایت از همه عالم جدایی
زندانیان مشتاق ذکر یا مجیرت
در کنج
بالانشین هستی و شدعالم اسیرت
موسای طورشیعیان تونوربودی
در کنج زندان ها میان طور بودی
دُرّ ولایت هستی و مستور بودی
عمر زاهل خانواده دور بودی
گویا رضا دلتنگ دیدار تو باشد
یک عمرمعصومه هوادارتوباشد
در دل خیال آمدن هایت نباشد
حرفی دگر اندرسخن هایت نباشد
حتی رمق در پا شدن هایت نباشد
شکوه براین بر هم زدن هایت نباشد
یک گوشه غرق جلوه های دوست مانده
از توفقط یک استخوان و پوست مانده
دلخسته ای مولا از آن زندان سندی
دربندی ،ای آقا از آن زندان سندی
خون شد دل طاهااز آن زندان سندی
خون می چکد از پا از آن زندان سندی
گشتی اسیردشمن پست یهودی
بنشسته بر رخساره تودست یهودی
قاتل به زندان ظلم ها تکرار می کرد
با ضرب سیلی روزه ات افطار می کرد
آزاره تو آن مرد بی مقدار می کرد
باضرب پا جسم تورا بیدار می کرد
سندی شاهک آمدوبی هردلیلی
باتازیانه می زند گاهی به سیلی
باضرب پا ملعون تنت را جا به جا کرد
آنقدرمیزدبرتنت تاکه رها کرد
حاجات خود رابا زدنهایش روا کرد
افتاد ی وچشمان تو یاد رضا کرد
گفتی رضا جانم ببین بابا چه حالی است
بابا بیا جای تو ومعصومه خالی است
باتازیانه برتن محبوب میزد
ای زهر خورده برتنت مضروب میزد
قاتل تو را با تکه ای از چوب میزد
درکنج زندان، تورا ای خوب میزد
درکنج زندان بر زمین مانده تن تو
امانشدغارت دگرپیراهن تو
دربین صحرابی کفن جدشمابود
در بین گرما پاره تن جدشمابود
آقابدون پیرهن جدشمابود
محو خدای خودشدن جدشمابود
امشب عزادار شهید کاظمینم
آغازسال نو، پریشان حسینم
هرگزکسی با مرکب از رویت نرفته
دست کسی هرگز به گیسویت نرفته
سرنیزه ها مابین پهلویت نرفته
هرگزسه شعبه روی بازویت نرفته
گریان شدی بر قامتی که بر زمین خورد
درعلقمه ساقی،عمود آهنین خورد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید