eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمد رضا بذری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یا غایةَ آمالِ العارفین یا اولَ امامِ المومنین علی یا علی ... صلِّ علی سیدِ العابدین صلِّ علی مولی الموحّدین علی یا علی.... من، به دل عشق تورا دارم زِ ولای تو سرشارم که تویی بهترین یارم به دل عشق تو را دارم نرسد اگر به علی کسی به کجا رود به کجا رسد به خدا قسم که اگر کسی به علی رِسد به خدا رِسد علی یا علی ... یا حبیبَ قلوبِ الصادقین صلِّ علی اَعدلِ العادلین علی یا علی.. صلِّ علی امانِ الخائفین صلِّ علی امیرِالمومنین علی یا علی.. تا، نفسی به تنم باشد نام تو سخنم باشد حَرمت وطنم باشد درِ کس به غیرِ علی مزن رهِ کس به جُز رهِ او مجو که از این دَر و ره اگر کسی برسد به نور هدی رسد علی یا علی ... یا حبیبَ من لا حبیبَ له یا طبیبَ من لا طبیبَ له علی یا علی .... یا معینَ من لا معینَ له یا امینَ من لا امینَ له علی یا علی.... تو، همه دلخوشیِ مایی همه قطره تو دریایی همه بنده تو مولایی زِ رَهِ طلب به ولی برس زِ رَهِ ولی به علی برس مگر از عنایتِ مرتضی دلِ ما به کرب و بلا رسد :حمید رمی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میبرن از خونه رو شونه دردونه خدارو گریه‌ی بی ناله پژمرده گل های مرتضی رو زینب بس که نالیده به هق هق افتاده یاد مادر پهلو شکسته افتاده علی رو میبرن غریبونه بمیرم من حسن پریشونه کسی حال حسین ونمیدونه 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 دخترش،مبهوتِ تابوتِ باباشده دوباره زینبش باناله رو تابوت عمامش ومیزاره امشب حال عباس کسی نمیدونه چشم ماه این خونه ستاره بارونه تموم لحظه ها نفس گیره زمین وآسمون شده خیره علی به آسمونا داره میره علی رومیبرن غریبونه....... 🥀🥀🥀🥀🥀 بین قبر مولارو انگاری کوفه شده مدینه مجتبی دستای بابا رو میزاره روسینه عالم توحسرت عطر محاسن مولا داغش،رو قلب زینب تا عصرعاشورا شهید بی کفن حسین من... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ✏️خادمه اهل بیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون حیدر غمدیده پر زد به سوی آسمون کوفه پر غمه پر ماتمه ابر دیده ها پر شبنمه خسته از نوا برای بابا زینب و حسین میگیرن عزا شد یتیم کوفه دوباره باز بی بابا، بی بابا ناله میزنه زینب از دلش واویلا، واویلا چشمای حسن از غم بابا شد دریا، شد دریا انا لله و انا الیه راجعون حیدر غمدیده پر زد به سوی آسمون با دل پر آه و ناله داره چاه می پوشن همه پیرهن سیاه مرد خسته رفت دل شکسته رفت با یاد همون دست بسته رفت روضه هاش و با چاه کوفه گفته از زهراش، از زهراش بعد فاطمه روز خوش ندیده از دنیاش، از دنیاش رفت و بود هنوز جای یک طناب رودستهاش، رو دستهاش انا لله و انا الیه راجعون حیدر غمدیده پر زد به سوی آسمون کوفه ظالمه ناملایمه اهل کینه با بنی هاشمه کوفه بی حیاست کوفی بی وفاست قاتل سر روی نیزه هاست کوفه شهر نامردی و پر از نیرنگه، نیرنگه کوچه هاش برا زینب و حسین دلتنگه، دلتنگه تفریح اینا سر زدن روی نی با سنگه، سنگه انا لله و انا الیه راجعون حیدر غمدیده پر زد به سوی آسمون 〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍مداح :حاج علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ منـادی زد نــدا اهــل زمـین را علـی گـــویـد اذان آخــریـن را علی میرفت تاکه لحظه ای بعد ز خون دل کند رنگین جبین را شبی از آسمانم ماه می رفت یتیمان را ز سینه آه می رفت چه حالی داشت وقتی دیدزینب علی با پای لرزان راه می رفت پدرجان ازچه حال زار داری؟ رخ زرد و دو چشـم تـار داری چـرا بـابـا بــه وقــت راه رفتـن چو مادر دست بر دیوار داری؟ تمـاشا کـن فلـک ظلـم زمیـن را علی ازخون دل شسته جبین را بگــردی در زمیــن و کهکــشانها نیــابـی چــون امیـرالمـومنـین را فـدای زینـب واَمَّـن یُجیب اش نمــوده نــذر بـابـای غـریب اش نمی داند علـی حـاجت روا شد جوابش کرده مولا راطبیب اش فلـک دیــدی امیـرالمـومنـین را زخونهای دلش شسته جبین را یتیمی با فغان و ناله می گفت چـــرا کشـتید امـــام نــازنیــن را؟ عـدو تـاکـه نشـسته درکمینت بــه محـراب عبـادت زد زمینت تمام خون دلهایی که خوردی بـه یکباره روان شد بر جبینت حسین تــاب غـم و هجـران نـدارد و زینــب نـــالــه اش پـــایـان نـــدارد طبیب آن شب بگوش مجتبی گفت مــریـض تــان دگــر درمـــان نـدارد درد و غم های دلت شدبی عدد تا نشد سقف سرت سنگ لحد در گــــرفتـــاری و دلتنــگـی بـگـــو یـــا علــی ابـــن ابیـــطالــب مــــدد ز قلب خسته خیزد نـاله و درد فقـیری در خــرابـه نـاله می کرد کجـایی نـاشناس کیسه بردوش کســــی نــــان یتیـــمان را نیـــاورد بنال ای دل که دردم ماندنی شد کتـاب غصـه هـایـم خـوانـدنی شد چــه دشــوار اسـت رنـج نـا امیدی مـــریـض زینــب آخــر رفتـنی شــد شبی بــاد خــزان زد بــر گـل یــاس زهـم پاشیده شـدکـانون احساس حسین یک نــالـه زد داد از یتیـمی ولـی آتش بجــان زد اشـک عبـاس چـــرا بـــابـــا جبیـــنی زرد داری؟ درون سیـنه آهـی سرد داری چرا لب می گزی بابای خوبم؟ الهـی مـن بمــیرم درد داری... امیــرمـــؤمنــان از خـــانـه مـیر رفـت چـه مظلـومانه ازکـاشـانه می رفت دل شـب مثـل زهـــرا همسـرخــود بــه روی شـانـه مخفیانه می رفت اگـر چــه تــا بــه کــوفــه ره درازه بیــاییـد کـه خـداهم چـاره سازه پــــی یــــاری فــــرزنــــدان حیــــدر رویـم امشب بـه تشـییع جنـازه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گناه آورده ام بسیار یا غفار ارحم بپوشان هر چه را می‌بینی ای ستار ارحم کنار این همه گل آمدم چون خار ارحم تمنا میکنم همواره پُر تکرار ارحم نبخشی میروم سر به بیابان می‌گذارم طلب کن هر چه خواهی تو بگو جان می‌گذارم شب قدر آمد و من همچنان پشت درم وای شکسته از گناه و معصیت بال و پرم وای به دست غم چه خاکی پس بریزم بر سرم وای اگر با دست لطف خود نگیری در برم وای حسابم را نده دست کسی غیر از امیرم اگر چه از خجالت پیش مولایم بمیرم من از دست امام مهربانم مطمئنم که از همدردی صاحب زمانم مطمئنم خودش یک عمر داده آب و نانم مطمئنم نمیاندازد آتش را به جانم مطمئنم میان سینه طرح آه میاندازد امشب دعایش کار ما را راه میاندازد امشب ✍ آسمان و قمر پریشان است چقدر این سحر پریشان است صحن این خانه مثل هر شب نیست مثل دیوار و در پریشان است در نگاه پدر چنین دیدیم مژه چشم تر پریشان است منتظر بوده سالها انگار غصه دارد اگر پریشان است دست بر دامنش اگر زد میخ از همه بیشتر پریشان است محکم از خانه رفت تا مسجد مرد و مردانه رفت تا مسجد ماذنه خاک بوس مولا شد بعد از آن روز قامتش تا شد داشت محراب بر سرش میزد آتش از جان به منبرش میزد ناگهان اشقی الاشقیا برخواست قاتل نفس مصطفی برخواست آبرو از تمام دنیا برد تیغ را با دو دست بالا برد آنچنان ضربه زد که سر وا شد در جنان قد فاطمه تا شد قامت دین به خاک افتاده حیدر است این به خاک افتاده مثل دستار خونی بابا چشم های پسر پریشان است چشم های حسین کاسه خون چشمهای قمر پریشان است از دل کوچه بوی خون آمد زینب از این خبر پریشان است ام کلثوم می‌زند بر سر بر روی شانه سر پریشان است ✍ یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️