eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘مشاهده عذاب معاویه ملعون توسط امام سجاد علیه السلام.... ✍ شیخ مفید، سعد بن عبد الله اشعرے و قطب راوندے رضوان الله علیهم روایت ڪرده‌اند: 👈 عنه، عن علي بن الحكم، عن مالك بن عطية، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: كنت أسير مع أبي في طريق مكة ونحن على ناقتين فلما صرنا بوادي ضجنان خرج علينا رجل في عنقه سلسلة يسحبها فقال: يا ابن رسول الله اسقني سقاك الله فتبعه رجل آخر فاجتذب  السلسلة وقال: يا ابن رسول الله لا تسقه لاسقاه الله، فالتفت إلي أبي فقال: يا جعفر عرفت هذا ؟ هذا معاوية لعنه الله. 👈 امام باقر علیه السلام فرمودند: من پشت سر پدرم بودم، در حالے ڪه او سوار بر اشتر خویش بود نگاه ڪردم و ناگاه مردے را دیدم ڪه زنجیر در گردنش بود و مردے هم به دنبال او بود آن ڪه زنجیر در گردنش بود به پدرم گفت: اے علے بن الحسين! به من آب بده، و مردے ڪه پشت سر او بود و گویے ڪه مأمورش بود گفت: به او آب مده، خدا او را سیراب نڪند او معاویه بود ڪه لعنت خدا بر او باد. 📘الاختصاص، تألیف شیخ مفید، صفحه ۲۶۷. 📘 مختصر بصائر الدرجات، تألیف حسن بن سلیمان حلے، صفحه ۳۶۳، حدیث ۳۲۶ (اےن ڪتاب اختصار بصائر الدرجات تألیف سعد بن عبد الله اشعرے می‌باشد). 📘الخرائج و الجرائح، تألیف قطب راوندے، جلد ۲، صفحه ۸۱۳. 🔥اللّـــــهُمَّ العَن صَنَمَــــي قُرَيـــشٍ وَ جِبتَيــــها وَ طاغُوتَيــــها وَ اِفكَيــــها وَابنَتَيــــهِما🔥
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم ماجرای عجیب حرز جواد الائمه علیه السلام ام عیسی دختر مامون و همسر امام جواد علیه السلام است. او زن بدی بود و امام جواد را بسیار اذیت می کرد. روزی زنی آمد و گفت من زن جوادم! ام عیسی عصبانی شد و نزد پدرش مامون رفت و شکایت کرد. مامون که مست بود به غلامش یاسر دستور داد شمشیر را بیاورد. پس مامون به منزل امام جواد رفت و امام را قطعه قطعه کرد! وقتی مامون به هوش آمد دخترش ماوقع را برای او گفت و مامون گفت: اگر من این کار را کرده باشم این یک ننگ ابدی است. در این لحظه یاسر آمد و گفت: جواد زنده است و برای اطمینان یاسر به امام گفته بود لباست را تبرکا به من بده ولی در واقع منظورش دیدن وضعیت بدن امام بود و دیده بود که بدن امام کاملا سالم است. امام فرمود: علت اینکه آسیبی به من نرسید همراه داشتن حرز است. حتی وقتی امام شهید شد ام عیسی گریه کرد به او گفتند تو که خیلی امام جواد را اذیت می کردی پس چرا اینگونه گریه می کنی؟ او در پاسخ قصه حرز امام جواد را به عنوان کرامتی که از آن حضرت دیده بود بیان داشت. مامون حرز را از امام خواست و امام حرز را به مامون داد 📚(منبع: سید بن طاووس رحمه اللّه درمهج الدعوات این ماجرا را از ابونصر همدانى و او از حکیمه دختر امام محمّد تقى علیه السلام نقل نموده است). @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم آمده شهزاده اصغر در دهم ماه رجب نام اوعبداله وبهرش علی اصغر لقب کیست او شهزادگی برجلوه ا ش شد منتخب شد به یمن مقدمش ازنام جدش منتجب ‌ مژده آن باب المراد کوی جانان آمده برحسین سوّم علی ، آن ماه تابان آمده درشب دلواپسی،یک ماه کامل آمده شمس عالمتاب بر دل های سائل آمده درمیان بحر ِ غمها،اصل ساحل آمده برحسین، حیدرجَنَم ، زهرا شمایل آمده میرسدبرگوش جان آوا و، لبخند رباب آسمان روشن شده،با ماه دلبند رباب بر رباب وبرحسینش بهتر از این عید نیست آمده اصغر بدنیا بهر اوتردید نیست نور او بنگرنباشد جلوه ی خورشید نیست معرفت بر نام اصغر کمتر از توحید نیست وصف اصغرکردنت شرحی به اوصاف خداست او علی ابن الحسین،دردانه ی خون خداست شیرخواری همچو شیر از نسل بی همتارسید گوهری نیکوگهر از پهنه ی دریارسید بر در باب الحسینی، جنة المأوا رسید بهر نسل شیعه امشب باب حاجت هارسید آمده امشب بدنیا ،شیرخواری بس دلیر تاکند در روز عاشورا امیری همچو شیر خلقت اصغر ببین باشد ز انواری نکو میدهدشش ماهه برکل جهانی آبرو شیعیان حاجت رواگردیده اند از جود او کربلا ودیدن قبرش مراشد آرزو سرمه ی چشمان عشّاق است خاک کاظمین شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین کیست الحق اوست باب حاجت اهل دعا کیست آقازاده ی شهر نبی مصطفی یک نگاه او شود بر درد بی درمان دوا باولای اوشود مقبول طاعات خدا برعلی اصغرخوشم هستم غلام خانه زاد عشق این شهزاده را درسینه وقلبم نهاد شیرخوار و جان سپردن ،وای از حال رباب راس توبر نیزه دیدن ، وای از حال رباب بین دریاتشنه مردن، وای از حال رباب بین این گهواره ماندن،وای از حال رباب کشته ازتیرسه شعبه طفل من اصغر شده سایه بان ِ پیکرش، چشم تر مادرشده ✅ وسخنرانان
بسم الله الرحمن الرحیم امشب تمام هستی مادر رسیده است این زندگی به چشمه کوثر رسیده است اذن ورود ما بده ،درخانه ات حسین چون از بهشت هدیه فراتر رسیده است مارا اسیره اصغرخودکرده ای رباب بااصغره تو،زندگی از سر رسیده است آمدولادت علی اصغر ،گل رباب امشب تمام هست پیمبر رسیده است عبداله است نام قشنگ گل رباب رزق سفر ز خاک همین در رسیده است بی اصغره تو، پست ترین خلایقیم با نام اوست رتبه برتر رسیده است امشب به یاده اصغر تو تحت قبه ایم حاجات ما همیشه مکرر رسیده است ✅ وسخنرانان
بسم الله الرحمن الرحیم مدینه ازقدم توستاره باران شد مسیرکوچه ی معشوقه، ریسه بندان شد به صف شده همه ی اهل آسمان اینجا ملک به شکل بشر آمد و غزل‌خوان شد فضا سکوت دگرداردو سحراینجا هوای مستی و عاشق شدن نمایان شد به ازدحام ملائک، چه راه بندان است اگرگداتوبخواهی گدا فراوان شد لبش گزیده حسودان شهر از حسرت به انتهای همین کوچه‌ها پریشان شد زکوچه های مدینه بشارتی برپاست ترانه خوان لبِ قلمان وجمله حور ان شد به حَد ِ ومرزجنون ‌آمد ورسید اینجا برای عشق رخ ماه توپریشان شد ،هوا هوای جنون است،درزمین اینجا بپای ، حضرت ابن الرضا گل‌افشان شد فضا فضای تهیَّت نفس به سینه گرفت فقط طنینِ صدا، آیه‌های قرآن شد به رفت و آمد قدّوسیان نظرکردم که رفت هر غم و غصه، و عشق ارزان شد ‌وزیده درسحرما،نسیم بادصبا حضور ه یک نظراو، به کوی جانان شد مرانظرتونمودی به میزبانی خود که مور مستحق خانه‌ی سلیمان شد طرب بپا همه میخانه‌ها شده آباد زمقدمت بت و بتخانه وه که، ویران شد دوصداقاقی ویاس از بهشت آوردند زمقدمت همه کوچه ها گلستان شد جلوس کرده تمامی انبیا اینجا طبیب آمده گویا که، وقت درمان شد ملک دوباره ز عرشِ برین زمین آمد بپای مقدم تو بینِ شهر حیران شد خبر رسیده که آمد جواد آل علی بوقت آمدنش فرش، باغِ رضوان شد جواد روشنی آورد با قدم‌هایش تمامِ تیرگیِ محض، رو به پایان شد به عشق مقدم تویاجوادآل الله امامِ هشتم شیعه رضاچه، خندان شد تمام جلوه ی حق در رخش هویدا شد بپای اهل نظر جلوه اش نمایان شد ببین که پرده به رویش گشوده صدزهره به خانه روی گل فاطمه درخشان شد جوادهستی وحاتم گدای کوی تو همیشه سفره‌ی ما پهن از کریمان شد جوادهستی وهر نیمه شب شبیه علی بپای سفره‌ی خالیِ مستمندان شد جوادهستی و(مجنون)به درگهت هستم خلاصه خانه‌ی تو مجمعِ محبان شد 🔹
معنی عشق خداجلوه اعجازرسید نورانوارخداوند از آغاز رسید نهمین اخترزیبای پراز راز رسید مژده عطرخوش آن دلبر طناز رسید از رضاگفتم و گفتند که باباشده است ازسرای رضوی،ماه هویداشده است نورحق می‌شود اینگونه مجسم :زجواد هست نور، آل حیدر همه باهم زجواد پنج تَن آمده تا آنکه نویسم زجواد اذن دادند مرا تا بزنم دَم زجواد نام اوهست محمد ،لقبش هست جواد آیه‌ی اعظم حق جلوه ی دنیاشده است قلمی کو که دهد شرح و زبان توجواد واژه ای کو که نویسد ز بیان تو جواد بخدا خاک ندیده است چُنان توجواد به جهان حیرتِ محض است جهان تو جواد آمدی ای پسر شمس وشموس دوجهان چونکه در فهمِ جهان نام تو والاشده است از همان روزِ تولد نظرت ،برحق بود بین آغوشِ همه چشمِ ترت،برحق بود مادرت گفت جواد و پدرت برحق بود دل تو سوی خداو مادرت برحق بود همه دیدند که شمسی به جهان آمده است همه دیدند که نورش چه هویداشده است آمدی جلوه ای از نام شما جاری شد آمدی کوه بلا درصف غم آری شد به سرِ دوش شما بیرقِ بیداری شد به جهان جلوه گری،درسِ وفاداری شد آمدی تا بنویسند تو اعجازگری دل مجنون به هوای تو چه شیداشده است کیست او محض شهود است که آرایه ندید همه نوری است پسِ پرده که پیرایه ندید دروفاومعرفت بودکه همسایه ندید غیرِ مام وپدرخود، به سرش سایه ندید صاحب جودوکرم آمده امشب به جهان کیست او،خصم خس و پهنه‌ی دریا شده است پدرش رفت  ولی دلبرهِ خانه او بود همه شب بهرجهان شمعِ شبانه او بود اوامام‌ است به عالم که بهانه او بود سپرِ ظلم در آن ظلمِ زمانه او بود آمده لطف وکرم ،جودوعطاگشت بپا ذکرلبهای جواد،اُمِ ابیها شده است عالمی گشت هواخواه بلای تو جواد همه ی ملک جهان زیر لوای توجواد زنده شد دینِ خدا پس به خدای توجواد میرسدبر دره حق، سوزه نوای توجواد نهمین اخترعالم به جهان آمده است  نور توحضرت معشوق هویداشده است عمرکوتاه شما بسکه چه جانکاه گذشت عمرت اندازه‌ی یک عمرپراز آه گذشت قاتلت بود زنت ، آه چه کوتاه گذشت کَس ندانست چه بر تو همه‌ی راه گذشت همه‌ی راه بجای مادرش خورد زمین همه‌ی راه مسیرش غم وغوغا شده است چه شده بود، به هنگام سخن گریه کُنَی فاطمه گفته ای و بهرحسن گریه کُنَی روزوشب آیی وباپلک زدن گریه کُنَی برحسین وجدبی غسل وکفن گریه کُنَی آخرالامرتورا ،زهر زپایت انداخت همه شب سهم دلم غصه ی مولاشده است مقتل آورده که جدا کفنت را بُردند تیغ‌ها زودتر از نیزه تنت را بُردند زیرناله بخدا پیرهنت را بُردند خورجین‌ها سرِ دور از بدنت را بُردند همه را بُرددرآن معرکه ی کرب وبلا دل( مجنون)به تو وجده توشیداشده است 🔹
✅ این دعای منقول از امیرالمومنین علی علیه السلام را در هنگام در منزل بگذارید و بعد از هر نماز بخوانید! 〰〰〰〰〰🔅🔅 از مرحوم آیة الله آقای حاج سیّد احمد خوانساری نقل شده است که: در سالهای دورتر بیماری وبا به ایران و خوانسار آمده بود. بدین دلیل در شهرستان خوانسار و در اکثر خانه ها یک نفر یا بیشتر از دنیا رفتند؛ خانه هایی که در این آیات مبارکات را بعد از نماز صبح میخواندند که به آنها هیچ صدمه ای وارد نشد! 💠 بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرَّحیمِ 📖 قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. 📖 وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ یُصَیبُ بِهِ مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. 📖 وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. 📖 وَکَأَیِّن مِن دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ. 📖 مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. 📖 قُلْ أَفَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ. 📖 حَسْبِیَ اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. وَ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اَللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ وَ أَسْتَشْفِعُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مٰا خَلَقَ وَ أَعُوذُ بِمَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلعظیم. 📜بحار الانوار جلد 83 .صفحه : 337 __ لازم به ذکر است در میان بستگان و فرزندان مرحوم آیت الله خوانساری، این آیات مبارکه به معروف است. و این مرجع بزرگ عالم تشیع، به جهت اهمیت و مجرب بودن این دعای شریف، از مرحوم شیخ احمد زنجانی خطاط درخواست نموده‌ بودند که این آیات را بنویسند، و آن را بین فرزندان و اقارب توزیع کرده بودند. حقیقت شیعه 🕊🌸🕊🌸🕊🌸
بسم الله الرحمن الرحیم برای من ،رخت عالیجناب است گل باغ حسین، رویت گلاب است ندارد این جهان نور وضیایی جمالت برفلک چون آفتاب است رخ زیبای تو، یک آسمان نور سره گهواره ات یک انقلاب است به قربان دو چشم نازنینت که روی دست مادر خواب خواب است مراکشتی توباتیر محبت عروجت بر فراز دوش باب است به شیر مادرش سوگند اصغر نفسهای تواز اسلام ناب است مرامست علی اصغر نمودند مرادیوانه ی دلبرنمودند شب شادی شب دلبر رسیده به دریای ولا، گوهر رسید برای خانه ی ارباب عالم سپهر عشق چون اختر رسیده رسداز لعل لبهای ملائک که میلاد علی اصغر رسیده بگو میلاد مسعود برادر به سجّاد و علی‌اکبر رسیده رقیه باسکینه خنده میکرد که فرزندی براین مادر رسیده طلوع اختران بادامبارک که میلاد مه برتر رسیده ذبیح کوچک مولا رسیده شفیع محشرکبری رسیده سپهر اختران را اختری تو علی عشق و وفارا گوهر ی تو نهال آرزوهای ربابی تو ای شهزاده زیبادلبری تو حسین ابن علی چشم تو روشن علی اصغرتوچیزدیگر ی تو مبارک برحسین وبر رباب است که هستی تو، علیِّ اصغر ی تو بده مژده که آمد شیر خواره به باغ آرزوها نوبری تو رسیده آخرین گل بین این باغ که تقدیمی ز حیّ داوری تو زمین شد لاله باران ازقدومت رسدفصل بهاران ازقدومت حسین از مقدم گل با خبرشد علی بر شمس دین قرص قمر شد رسیده بچه شیری، شیرخواره ز شیران جهانی، شیرتر شد عروس فاطمه آورده طفلی که نخل مرتضایی پر ثمر شد رسیده یوسف مصر مدینه حسین ابن علی صاحب پسر شد علیه اصغرآمد مژده مژده به حق او، رایت فتح و ظفر شد حسین بوسد سفیدی گلویش که اومعنی ایثار پدر شد دو چشم خودگشاید بهر مادر نگاهش خیره بر دوش پدر شد شودمادر به قربان جلالت ملک محو تو ومات کمالت بقربان رخ نورانی تو فدای ابروان چون هلالت صدای حق بود روی لبانت علی شد جلوه گر ،اندر جمالت تویی شور و تویی عشق وتویی حال حسین گردیده محو شور و حالت سره دوش حسین معواگرفتی شده سیرالی الله نقش بالت تویی شیر ه نر شیرولایت فدای رزم میدان قتالت حسین دلخوش براین هنگامۀ توست گلو ی نازکت،خون نامۀ توست همه گردون عالم محو رویت تو بشکفتی و عالم مست بویت به لعل آن لب‌ خاموشت اصغر هزاران قصه در سرّ مگویت ز صبحی که رسیدی عشق آمد بود عشق شهادت آرزویت تو آن شش ماهه ی شیری که اسلام سرافراز است از خون گلویت اگرچه طفلی اما پیر عشقی مرابنماشبی، زوّار کویت رباب ازبهررویت خنده میزد نشسته مادرت درروبرویت عروج خویش ‌دیدی در یم خون به معراج خدا رفتی تو گلگون زدی خنده تو ازصبح ولادت توراباشدبه سر شور شهادت علی کوچکی وازسرآغاز شهادت نیست بهرت جز سعادت اگرچه شیرخواره،شیر ه حقی دهی برعالمی درس شهادت نخوانم کودک شیریت هرگز که بر پیران تویی پیر سیادت بزن مهر قبولی دلم را که دارم هرکجا عرض ارادت بگریم یا بخندم برتوامشب که دانم هر دو را امشب عبادت به دل مهر تورا دارم من ایدوست بگریم یابخندم هر دو نیکوست لب ناشسته از آب است وهم شیر گلویت شدسپراز بهرآن تیر گمانم آیه های ناب. قرآن به خون حنجر توگشته تفسیر تب و تاب نگاهت رادیده بابا به خاموشی لبت گشته جهانگیر شدی از شیرخواری محو دلبر تو شستی دل ز آب و دست از تیر دم مرگ است وخندیدی به پیکان به ناگه زدملک آوای تکبیر به ناگه گشته ای پیروز میدان به خون حنجرت گشتی تو تطهیر زتیره حرمله گردید خاموش که(مجنون)رفته در این روضه ازهوش ✅ وسخنرانان
ولادت حضرت جوادالائمه و حضرت علی اصغر علیه السلام مبارک باد ۱۳۹۶-۰۱-۱۹/۶ دیدگاه دهم رجب در تقویم رسمی کشور روز میلاد امام محمد تقی جواد الائمه و روز میلاد حضرت علی اصغر (ع) به ثبت رسیده است . حضرت جواد الائمه علیه السلام بنا بر قول مشهور در دهم ماه رجب سال ۱۹۵ هجری به دنیا آمده اند . قول های دیگر در ولادت آن حضرت چنین است : ۱۷ ماه رمضان ، ۱۵ ماه رمضان ، آخر ذی القعده ، به قولی هم ۱۳ رجب ولادت آن حضرت واقع شده است . پدر بزرگ وار آن حضرت امام رضا علیه السلام و مادر آن حضرت جناب سبیکه یا دره است که حضرت رضا علیه السلام نام ایشان را خیزران نهادند . نام آن حضرت محمد و کنیه ایشان ابوجعفر و مشهورترین القاب آن حضرت تقی و جواد است . حضرت رضا علیه السلام آن حضرت را با کنیه یاد می کردند و می فرمودند : ابوجعفر به من نامه نوشته است . نامه هایی که از آن حضرت می رسید در نهایت جلالت و زیبایی بود و هنگامی که امام رضا علیه السلام می خواستند نامه برای امام جواد علیه السلام بنویسند ، آن حضرت را به بزرگی و احترام مورد خطاب قرار می دادند . یک روز در ایام کودکی حضرت جواد علیه السلام را نزد پدر بزرگ وارش امام رضا علیه السلام آوردند ، آن حضرت فرمودند : این مولودی است که برای شیعه مبارک تر از او به دنیا نیامده است . چرا که چهل سال و چند ماه از سن مبارک امام رضا علیه السلام گذشته بود و آن حضرت هنوز اولادی نداشتند . بعضی از شیعیان در امر امامت نگران بودند ، هنگامی که خداوند جواد الائمه علیه السلام را به مولایمان حضرت رضا علیه السلام داد ، نگرانی و شک و تردید مردم برطرف شد . آن حضرت شش فرزند داشت : ابوالحسن حضرت هادی علیه السلام ، ابوطالب جناب زید ، ابو جعفر جناب موسی مبرقع ، حکیمه خاتون ، خدیجه خاتون و ام کلثوم . مولود دیگری که در روز دهم رجب به دنیا آمده است ، حضرت علی اصغر (ع) فرزند امام حسین (ع) ولادت با سعادت حضرت باب الحوایج علی اصغر علیه السلام در این روز واقع شده است . با در نظر گرفتن این که آن حضرت در شش ماهگی و روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید ، ولادت حضرت مطابق این روز می شود . بعضی هم ولادت آن حضرت را در ۸ یا ۹ ثبت کرده اند . نام شریف آن حضرت عبدالله مشهور به علی اصغر است . لقب شریفش باب الحوایج ، رضیع ، مذبوح من الاذن الی الاذن است . پدر بزرگ وارش امام حسین علیه السلام و مادر والا مقامش حضرت رباب دختر امر القیس کلبی است . قاتل آن حضرت ، حرمله بن کاهل اسدی ملعون است .
💎 راوى گويد: در نامه امام رضا عليه السلام چنين آمده بود: به شيعيان من بگوييد كه زيارت من نزد خداوند برابر با هزار حج است. راوى مى گويد: به امام عليه السلام عرض كردم: هزار حج؟! فرمودند: آرى به خدا سوگند! و براى كسى كه او را با شناخت حقش زيارت نمايد، برابر با يك هزار هزار حج است. 📖ثواب الاعمال ،ص۲۱
بسم الله الرحمن الرحیم @majnon1396 🔶جواد الائمه علیه الصلوة والسلام در لسان پدر🔶 حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبَّادٍ وَ كَانَ يَكْتُبُ لِلرِّضَا ع ضَمَّهُ إِلَيْهِ الْفَضْلُ بْنُ سَهْلٍ قَالَ: مَا كَانَ علیه السلام يَذْكُرُ مُحَمَّداً ابْنَهُ إِلَّا بِكُنْيَتِهِ يَقُولُ كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ كُنْتُ أَكْتُبُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام وَ هُوَ صَبِيٌّ بِالْمَدِينَةِ فَيُخَاطِبُهُ بِالتَّعْظِيمِ وَ تَرِدُ كُتُبُ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي نِهَايَةِ الْبَلَاغَةِ وَ الْحُسْنِ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ أَبُو جَعْفَرٍ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي مِنْ بَعْدِي. @majnon1396 از محمّد ابي عبّاد كاتب حضرت امام رضا عليه السّلام كه فضل بن سهل او را بر اين كار بخدمت حضرت گماشته بود روايت شده كه گفت: آن جناب ( حضرت امام رضا علیه آلاف تحیة و الثنا) هيچ گاه نام فرزندش محمّد را نمى‏ برد مگر به كنيه، مثلا مي فرمود: ابو جعفر به من نامه‏ اى فرستاده، يا من به ابو جعفر چنين نوشتم، در حالى كه او در مدينه هنوز كودك بود، ولى امام با كمال احترام از او در نامه‏ ها نام مي برد و وى نيز با نهايت بلاغت و شيوائى پاسخ مي داد، و شنيدم امام مي فرمود: وصىّ و جانشينم در ميان خاندانم پس از من ابو جعفر است. 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام ج‏2 ص240 🔆 کانال ثقلین تنها راه نجات🔆 ⚡️علی مع الحق والحق مع علی⚡️ 📚پخش و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم @majnon1396 مذمت بایزید بسطامی توسط امام جواد علیه السلام و نشان دادن معجزه‌های خود به او در خردسالی به اذعان حافظ ابو نعیم عالم بزرگ صوفی و عمری مذهب @majnon1396 شیخ حر عاملی رضوان الله علیه نوشته است: ابو نعیم اصفهانی از علمای سنی (صوفی) در کتاب «حلیة الاولیاء» که من این روایت را به خط بعضی از شیعیان به نقل از او (ابو نعیم) یافته ام می گوید: بایزید بسطامی به رسم حکایت، اظهار داشت: از بسطام به قصد حج خانه ی خدا، بیرون آمدم؛ گذرم به سرزمین شام، افتاد و به شهر دمشق، رسیدم؛ وقتی در آن منطقه که بسان دره، از همه طرف در محاصره ی کوه هاست، به راه خود می رفتم، داخل یک روستا شدم و تلی از خاک، در برابر خود دیدم که کودکی تقریبا چهار ساله، بر روی آن سر گرم خاکبازی بود. با خود گفتم: اگر به این کودک سلام کنم، چه بسا معرفت لازم، نسبت به سلام را نداشته باشد و اگر سلام را ترک نمایم، در انجام وظیفه ی واجب خود، کوتاهی کرده ام و بالاخره تصمیم گرفتم سلام کنم و به او سلام دادم؛ پس کودک سرش را به طرف من بلند کرد و گفت: سوگند به آن کسی که آسمان را برافراشت و زمین را بگسترانید، هرگاه خدای متعال فرمان به دادن جواب سلام نداده بود، جواب سلامت را نمی دادم؛ کار مرا و مرا به خاطر کمی سن و سالم، کوچک شمردی! سلام و رحمت و برکات و تحیات و رضوان خدا بر تو باد! سپس افزود: راست گفت خدای متعال که «هر گاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید.» و سکوت کرد؛ ولی من دنباله ی آیه را خواندم که: «یا (حداقل) به همان گونه پاسخ گویید.»، او گفت: این ذیل این آیه، کار تقصیر کاری امثال شماست. پس دانستم که او کسی است که قطب و محور عالم و مورد تایید و حمایت الهی است؛ در همین حال رو کرد به من و گفت: ای ابا یزید! چه کاری تو را از زادگاهت بسطام، به شام کشانیده است؟ عرض کردم: سرور من! آهنگ خانه ی خدا دارم – تا اینکه راوی گفت: – بایزید گفت: سپس آن کودک برخاست و به من فرمود: آیا وضو داری؟ عرض کردم: نه؛ فرمود: با من بیا؛ حدود ده قدم، پشت سرش رفتم که رودخانه ای، بزرگتر از فرات را در برابر خود دیدم؛ حضرت نشست، من هم نشستم و به نیکوترین وجهی، وضو ساخت؛ من نیز وضو گرفتم؛ ناگهان کاروانی را در حال عبور مشاهده کردم؛ خود را به یکی از کاروانیان رساندم و پرسیدم: این رودخانه، کدام است؟ و او جواب داد: رود جیحون پس من ساکت ماندم. سپس آن کودک، به من فرمود: برخیز و من، با او بلند شدم و همراهش به راه افتادم و حدود بیست قدم با وی رفتم که ناگهان به رودخانه ای بزرگتر از فرات و جیحون رسیدیم و او به من فرمود: بنشین؛ من هم نشستم؛ مردمی، سواره بر من گذشتند و از آنها پرسیدم: اینجا کجاست؟ آنها گفتند: این رودخانه ی «نیل» در سرزمین مصر است و میان تو و شهر مصر، یک فرسنگ یا کمتر فاصله است؛ و کاروان رفت. بیشتر از ساعتی نگذشت که همراه و هم سفرم باز آمد و به من فرمود: برخیز که رخصت یافتیم؛ برخاستم و حدود بیست گام با او، راه سپردم که به هنگام غروب خورشید به نخلستان بزرگی رسیده، به استراحت پرداختیم؛ طولی نکشید که برخاست و فرمود: راه بیفت و اندکی پشت سرش رفتم که خودمان را در کعبه یافتم و… از کلید دار کعبه پرسیدم (این آقا کیست)؟ در جوابم گفت: این آقا و مولایم، امام جواد علیه السلام است. گفتم: خدای متعال بهتر (از هر کسی) می داند، رسالت های خود را در کجا قرار دهد. اثبات الهداة، تالیف شیخ حر عاملی، جلد ۴، صفحه ۴۱۰-۴۱۱، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات اسکن روایت: @majnon1396 پی نوشت: البته متاسفانه بایزید بسطامی با دیدن این معجزات و اعتراف بر بزرگی امام به راه راست هدایت نشد و بر مسلک باطل تصوف که در مقابل مکتب اهل بیت بود باقی ماند تا جایی که به گواه تاریخ (مراجعه شود به حدیقة الشیعة) به جعفر کذاب خدمت کرد. @majnon1396