#مجالس_حسینیعلیهالسلام 02
#با_حسین_علیه_السلام 410
#قصه_عبرت 27
🔵⚪️ #ناصرالدین_شاه_قاجار در جوار مضجع شریف #امام_حسين_عليهالسلام..
👈🏼👈🏼 سید صالح شهرستانی درباره سفر ناصر الدین شاه به کربلا مینویسد:
ناصرالدین شاه قاجار در حین ورود به کربلا، بعد از غسل زیارت ابتداء به حرم سقای لب تشنگان آقا ابوالفضل العباس علیهالسلام مشرف شد.
🔹 اطرافیان به عرض رساندند که معمولاٌ تشرف بحرم حسینی را مقدم میدارند در جواب گفت: این دستگاه سلطنت است و با اصول آن من آشناتر از شما هستم. کسی که بخواهد بحضور شاهنشاه برود، اول باید نخست وزیر دربار را دیده و استجازه نماید.
🔹 قبل از وارد شدن به حرم مطهر حسینی به صدر اعظمش گفت: یک روضه خوان خوبی پیدا کن تا من گریه کنم.
صدر اعظم طبق دستور رفت چند تا از بهترین روضه خوانهای کربلا را آورد. هر چه روضه خوانها خواندند شاه ابدا گریه اش نگرفت! صدر اعظم ترسید، به علمای کربلا گفت اگر شاه به گریه نیفتد کار خراب میشود. رفتند روضه خوان گمنامی آوردند. روضه خوان، سیدی پیر اما خبره وکاردان به نام سید حبیب بود به صدر اعظم گفت: من شاه را میگریانم.
🔹به مجرد اینکه نزدیک شاه رسید خطاب به قبر امام حسین علیه السلام عرض کرد:
یا حسین تو در وسط میدان کربلا، آن وقت که یکه و تنها شدی هی داد می زدی "هل من ناصر"حالا این ناصر آمده، اما حیف که دیر آمده!
🔹شاه همین که این را شنید به اندازه ای گریه کرد که صدراعظم ترسید برای شاه اتفاقی بیفتد. به روضه خوان گفت: بس است دیگر نخوان.
🔹ناصر الدین شاه بعد از این صحنه که به حال عادی خود بازگشت، با سوز و گداز این رباعی را به حضرت امام حسین (علیهالسلام) عرض کرد:
گر دعوت دوست میشنودم آن روز
من گوی مراد میربودم آن روز
آن روز که بود روز هل من ناصر
ای کاش که ناصر تو بودم آن روز
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#مجالس_حسینیعلیهالسلام 02
#با_حسین_علیه_السلام 410
#قصه_عبرت 27
🔵⚪️ #ناصرالدین_شاه_قاجار در جوار مضجع شریف #امام_حسين_عليهالسلام..
👈🏼👈🏼 سید صالح شهرستانی درباره سفر ناصر الدین شاه به کربلا مینویسد:
ناصرالدین شاه قاجار در حین ورود به کربلا، بعد از غسل زیارت ابتداء به حرم سقای لب تشنگان آقا ابوالفضل العباس علیهالسلام مشرف شد.
🔹 اطرافیان به عرض رساندند که معمولاٌ تشرف بحرم حسینی را مقدم میدارند در جواب گفت: این دستگاه سلطنت است و با اصول آن من آشناتر از شما هستم. کسی که بخواهد بحضور شاهنشاه برود، اول باید نخست وزیر دربار را دیده و استجازه نماید.
🔹 قبل از وارد شدن به حرم مطهر حسینی به صدر اعظمش گفت: یک روضه خوان خوبی پیدا کن تا من گریه کنم.
صدر اعظم طبق دستور رفت چند تا از بهترین روضه خوانهای کربلا را آورد. هر چه روضه خوانها خواندند شاه ابدا گریه اش نگرفت! صدر اعظم ترسید، به علمای کربلا گفت اگر شاه به گریه نیفتد کار خراب میشود. رفتند روضه خوان گمنامی آوردند. روضه خوان، سیدی پیر اما خبره وکاردان به نام سید حبیب بود به صدر اعظم گفت: من شاه را میگریانم.
🔹به مجرد اینکه نزدیک شاه رسید خطاب به قبر امام حسین علیه السلام عرض کرد:
یا حسین تو در وسط میدان کربلا، آن وقت که یکه و تنها شدی هی داد می زدی "هل من ناصر"حالا این ناصر آمده، اما حیف که دیر آمده!
🔹شاه همین که این را شنید به اندازه ای گریه کرد که صدراعظم ترسید برای شاه اتفاقی بیفتد. به روضه خوان گفت: بس است دیگر نخوان.
🔹ناصر الدین شاه بعد از این صحنه که به حال عادی خود بازگشت، با سوز و گداز این رباعی را به حضرت امام حسین (علیهالسلام) عرض کرد:
گر دعوت دوست میشنودم آن روز
من گوی مراد میربودم آن روز
آن روز که بود روز هل من ناصر
ای کاش که ناصر تو بودم آن روز
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar