🏴#حضرت_مسلم_ابن_عقیل🤞🤞
🏴#روضه
🏴#زمزمه
🎤مداح :حاج آرمین غلامی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
«ابن زیاد (لعنهما الله) دستور داد پاهای حضرت مسلم و هانی (علیهما السلام) را به طنابی ببستنتد و در بازار کشاندند، سپس جنازه بی سر آن دو را در محل کناسه کوفه به طور معکوس و وارونه (پاها بالا، و سرها پائین) به دار آویزان نمودند، و سر آن دو بزرگوار را به سوی یزید فرستاد، و یزید(لعنه الله) آنها را در یکی از دروازههای دمشق نصب نمود». [۱]
----------
[۱]: مقتل الحسین مقرّم ص۱۸۷ به نقل از مدارک متعدّد.
😭کوفه سر فصل خزان است کجا می آیی
😭حرف کینه به میان است کجا می آیی
😔فهمیدی دیگه؟؟!
😔اینا همونایی هستن که دست بابات، علی رو بستن
🔹بام هایی که همه، گل به رویم می ریزند
☑️روز اول که حضرت مسلم وارد کوفه شده، همه از بالای پشت بوم گل میریختن زیر پای ما
حضرت مسلم...
☑️هجده هزارنفر شنیدم نوشتن اومدن برا دستبوسی حضرت مسلم
یکی میگفت خونه م مال شماست
یکی میگفت جونم فدات یا مسلم
تو سفیر امامم،حسینی
حالا گوش بده...
🔹بام هایی که همه، گل به رویم می ریزند
🔹ذاتشان سنگ پران است، کجا می آیی؟؟
✔️اینا دارن گل پرتاب میکنن، دستاشون آماده بشه برا اینکه یه روزی بچه هات از این کوچه ها رد میشن این سنگُ گرفتن به هدف بزنن...
😭😭😭
حسین...
✔️اینا منتظر رقیه ان
🔸نیّتی که همه دنبال اَدایش هستند
🔸کشتن تشنه لبان است،کجا می آیی؟؟
🔘هُنر مردم این طایفه، مظلوم کشی است
🔘گرگ، همدست شبان است کجا می آیی؟؟
🍃نذر کردند به رویت، همه شمشیر کشند
🍃بزمشان روی سنان است کجا می آیی
🍂سر آویزه رسیده است به گوشم،نرخِ
☑️اینا با خودشون حرف میزنن
☑️ وقتی میان تو نیزه فروشی شمشیر فروشی یه زمزمه هایی باهم دارن که این روزا دکان های نیزه فروشی خیلی شلوغه
✔️شمشیرفروشیاشون خیلی شلوغه
✔️خنجر فروشیاشون خیلی شلوغه
🍂سَرِ آویزه رسیده است به گوشم، نرخِ
🍂سَرِ شش ماهه گران است کجا می آیی
◀️اینا برا سر علی اصغرت، نقشه کشیدن
◀️اینا برای چشمای عباست نقشه کشیدن
#حسیــــــــــــن
😭😭😭
🔥سُم اسب است که بر کُشته خود می کوبد
🔥نعل هم مُهرْ نشان است، کجا می آیی؟؟
#به_اسباشون_نعل_تازه_زدن
🔅اینجا میان مردم، صحبت منع آبِ
🔅دلشوره ام برای شیرخواره ی ربابِ
💢با صحنه ای که دیدم، آهی ز دل کشیدم
💢رو دوش یک کمان دار، تیر سه شعبه دیدم
❣#حسیــــــــن
🔻حسین میا به کوفه
🔺کوفه وفاندارد
🔺کوفیه بی مروت
🔻شرم و حیا ندارد
😭😭😭😭
⬅️ذبح اکبر میشوی
⬅️مرغ بی سر میشوی
☑️عبدالزهرا میگه تو عالم رویا حضرت مسلمُ دیدم.
☑️فرمود عبدالزهرا چرا روضه ی منو نمیخونی??
✔️عرض کرد آقاجان هرجا نشستم بارها و بارها روضه ی شمارو خوندم…
چی خوندی??
گفتم شمارو با دست بسته آوردن بالا دارالاماره
☑️سر از بدنت جدا کردن
☑️فرمود عبدالزهرا از این به بعد روضه ی منه مسلم غریب رو اینجوری بخون
چجوری آقا?
♨️بگو منو مث مرغ بسمل سر بریدن
☑️وقتی مرغ بسملُ سر میبرن، این چاقو یا کارد انقده تیزه وقتی سر این جاندارو از بدن جدا میکنن، این حیوون هنوز جون داره چند قدم میره، بعد دست و پا میزنه بعد چند لحظه میمیره
منو مثل مرغ بسمل سر بریدن
همچین که سرمو از بدن جدا کردن، هنوز جون تو بدنم بوده
😭😭😭😭😭
🌾ای عزیز فاطمه، ترسم از خون لاله گون اکبر شود
🌾تشنه از تیر جفا، پاره پاره حنجر اصغر شود
🍁ذبح اکبر میشوی
🍁مرغ بی سر میشوی
🍁میکشند عباس را
🍁بی برادر میشوی
💎ای عزیز فاطمه زین سفر برگرد جان خواهرت
💎این جماعت وحشی اند، رحم کن بر آن سه ساله دخترت
چرا??
🍃لطمه بر رویش زنند
🍃چنگ بر مویش زنند
❣#حسیـــــن
#کانال_متن_روضه_
#روضه عرفه/حضرت مسلم(ع)
#یکشنبه ۲۷خرداد
#کرمانشاه/حسینیه کرم
#مداح.حاج _آرمین _غلامی
#
🕊﷽🕊🤞🤞
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#مداح.حاج آرمین غلامی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
خِس خِس سینه ات انداخت زپا بابا را
به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را
پیرمردم!همۀ دلخوشی من برخیز
برنمیخیزی اگر باز کن این لبها را
دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟
به زمین ریخته ای مینگرم هر جا را
سهم آهوی من از زندگی اش صیاد است
بست با نیزه به رویش ره این صحرا را
پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد
باز دیدم وسط آتش در، زهرا را
خُنکای جگرم بی تو نمیخواهم من
به خدا لحظه ای از زندگی دنیا را
تو تجلای غم پنج تنی ای ولدی
که به هر زخم به تصویر کشیدی مارا?
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
روضه عاشورا/۱۴۰۳🤞
#حاج آرمین غلامی
بریم کربلا دیگه ها؟؟
🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا
🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم، واویلا حسین واویلا
🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم واویلا حسین واویلا
🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم، واویلا حسین واویلا
💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم
💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم
😭😭
😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد
😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد
#آقای_غریبم
🔻مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد
🔺وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد
✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اسبان شد
🔹واویلا واویلا واویلا بلا به دور
🔹پاشو دارن میبرنم منو به زور
☑️اما سجاد فرمود: خلخالا رو جدا کنید
زیور آلاتو جدا کنید
☑️عمه بابامو کشتن
به بچه ها بگو، فرار کنن
😭😭😭😭
☑️این بچه های کوچیک زیر دست و پا...
😭😭😭😭
آی خیمه آتیش دادن
♦️خیمه ها میسوزد و دامنا میسوزنو و معجرا میسوزنو...
☑️یکی از بچه ها دامنش آتیش گرفت
داره فرار میکنه
نگاه کردم دلم رحم اومد
گفتم برم کمکش کنم
☑️هر چی من میدوییدم، میدونست من از لشکر دشمنم اونم تندتر میدویید
☑️آتیش که بهش باد بخوره،شعله ور تر میشه
هرجوری بود رسیدم به این دختر بچه...
☑️همچین که من رسیدم،گفت منو نزن
من یتیمم
گفتم میخوام کمکت کنم
☑️فهمید یه مقدار دل رحمم، محبت کردم بهش آقا یه مقدار آب داری به من بدی؟؟
یخرده آب بهش دادم، گفت به من بگو راه گودال از کدوم طرفه؟؟
☑️بچه مگه آب نمیخواستی؟؟
مگه تشنت نبوده؟؟
چرا!!!
☑️از من تشنه تر بابای غریبم،حسین بوده
تا لحظه آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه
😭😭😭😭😭😭😭
#حسیـــــــــــــن
#کانال_تخصصی_روضه
📽بشنویم | #صوتی ازجلسات👆👆
«مقتل خوانی و روضه ونوحه عاشورا,ع, »
◼️#عزاداری صبح دهم محرم
🕌حسینیه شاملو" کرمانشاه
#مداح.حاج آرمین غلامی۱۴۰۳
🏷روضه ی عاشورا"ع"👇👇
🏴#متن روضه حضرت_سید_الشهدا
🏴#زبانحال_خانم_زینب_کبری
قتلگاه_شب هفت سیدالشهدا
🏴#روضه
🎤مداح :حاج آرمین غلامی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔸حدوداً دم غروب، زدنت با سنگ و چوب
🔸جلو چشم مادرت،سرتو زمین نکوب
🔸حدودا دم اذان، شدی روی نی عیان
🔸به سر درهم تو، داره میخنده سنان
🔹رفتی تنهام گذاشتی، بین این همه حرومی
🔹پرسید از من رقیه،روی نیزه ها کدومی
🔹آبُ واکردن اما، تشنگیت واسم عذابه
🔹همه آرومن اما، اونکه گریونه ربابه
#حسیـــــــــن
🔸حدودا سه ساعته، خولی گرم غارته
🔸مرد حضرمی پِی، اون لباس پارته
💢السّلام علی' مَن نَحْرُه مَنْحور
🔰سلام بر اون آقایی که نحرش کردن
💢السلام علی' مَن صَدرُهُ مَکْسور
🔰سلام بر اون آقایی که سینشو شکوندن
🔸حدودا سه ساعته، اسیری تو قتلگاه
🔸تو رو میکشه ولی، هرزگیه یک نگاه
🔆چقد عذابم داد، طنابی که دور گردنم داد
🔆چقد عذابم داد لباس کهنه ای که تو تنم بود
🔆چقد عذابم داد...
♨️عذاب از این بدتر، چیزی نباشه که تو بپوشی
♨️ عذاب از این بدتر، ماهارو بردن بَرده فروشی
#حسیـــــــــــــن
😭#روضه_ی_من_الشّام
😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام
😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام
😭#روضه_ی_من_الشّام
💢#اونجا_ربابم_بود
💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود
💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود
💢#اونجا_ربابم_بود
💠کجا بودی عباس؟؟
💠وقتی که بردن منو تو بازار
❇️کجا بودی عباس؟؟
💠همه منو دیدن توی انظار
❇️ کجا بودی عباس؟؟
😭😭😭😭😭
⬅️السلام علی الشیب الخضیب
⬅️السلام علی الخد التریب
⬅️السلام علی الرأس المرفوع
⬅️السلام علی البدن السلیب
♻️تشنه ای در گودیه ی گودال رفت
♻️آنقدر سنگش زدن از حال رفت
♻️یک طرف پنجه به گیسو میزدن
♻️آن طرف چکمه به پهلو میزدن
✴️زنده بود و دست و پا میزد حسین
#یا_ذبیحا_بالقفا
#کانال_متن_روضه_
به حسرت سوی او نیک نظر کرد و چو مُصحف به سر دست برآورد و ببوسید و ببوئید
بگفت از چه به خون روی تو گلگون شده و موی تو پرخون شده
آن گه لب خود بر لب آن سر بنهادی
زغم از پا بِفِتادی و شد از زمزمه خاموش و برفت از سر او هوش
ز تن مرغ روانش سوی گلزار جنان گشت روان...
#حسیــــــــــــــــــن
بابا...
در کوفه سوالی از سرت پرسیدم
رفتی و جوابی از لبت نشنیدم
پاسخ مده دیگر که در این شام،پدر
معنای یتیم را که خودم فهمیدم
😭😭😭
خودم فهمیدم یتیمی چیه
اینجا هرکی یتیمه کتکش میزنن بابا..
😭😭😭
اینجا هرکی یتیمه، بهش ناسزا میگن بابا
اینجا هرکی یتیمه، از رو پشت بوم، سنگش میزنن
بابا...
انگاری از قبل تمرین کردن سنگ زدنو
انگاری از قبل انقده آزمایش کردن این کارو
تا پیرزن سنگُ برداشته،،، با این سنّش
چنان سنگُ به هدف زده بابا...
بابا قربون پیشونیه شکستت برم بابا...
😭😭😭😭😭😭😭😭
مدح خوانی سیدالشهدا،،.mp3
2.74M
رجزخوانی سیدالشهدا
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه
بی قیمتیم و قیمت ما میشود حسین
در اوج فقر، ثروت ما میشود حسین
زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست
وقتی که ذکر هیئت ما میشود حسین
این روزها مساجد ما هم حسینیه است
در این دهه عبادت ما میشود حسین
این چند قطره اشک به پای غمش کم است
بعد از وفات، حسرت ما میشود حسین
همراه کم #حجاب نشسته محجبه
بنیانگذار وحدت ما می شود حسین
#ما_ملت_امام_حسینیم و تا ابد
پشت و پناه ملت ما میشود حسین
آن لحظهای که خلق سرافکنده میشوند
در روز حشر، عزت ما میشود حسین
یارب تو شاهدی که در ایام #اربعین
یکجا تمام حاجت ما میشود حسین
#زهرا اگر مؤید دلهای ما شود
سرمایهی محبت ما میشود حسین
وقتی که بالحسین شروع دعای ماست
مشغول استجابت ما میشود #حسین...
اسعارحسینی۹.mp3
2.37M
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه سوم محرم_حسینبه زنگنه
#کرمانشاه_۱۴۰۳_
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین (ع)
هر کجا رفتم تو را من جستجو کردم حسین
تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم
پای هر مرقد تو را چون لاله بو کردم حسین
سالها هر زائری می آمد از کرببلا
تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین
هر کجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست
من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین
همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو
مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین
جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه
لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین
وارد صحن تو گشتم در شبستانِ ولا
ای همه آمالِ من، من بر تو رو کردم حسین
آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر
با تو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین
سالها با یا حسین از شورِ عشقت دم زدم
تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین
قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه
من دگر با روَضه ات عمری ست خو کردم حسین
شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول
این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین
جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات
در قراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین(ع)
امام #حسین علیه السلام
.
رجزحسینی.ع.mp3
2.23M
نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
از اَزل در طَلَبَت
چشم ترم گفت #حسين
هركجا بال زدم ،
بال و پرم گفت #حسين
مادرم داد به من
شیرِ محبت اما
من حسيني شدم از
بس پدرم گفت #حسين
تا گُل ِ نام تو واشد به لبم
باز پدر
گفت شُكرِ تو خدايا
پسرم گفت حسين
هرچه دارم همه از
لطف پدر بود كه او
عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم
گفت #حسين
یا حجة بن الحسن
عجل علی ظهورک
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه سوم
#تکیه بیگلربیگی کرمانشاه
#جمعه۱۲مرداد👇
.┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅🤞🤞
#استقبال_فاطمیه ۱۴۰۳
#مناجات_فاطمیه_امام_زمان_عج
🔺#حاج_آرمین_غلامی
هوا هوای غم است و هوای فاطمیه
وزیده باز شمیم عزای فاطمیه
نگاه كردى عزيزم! كه باز آمده است
گداى حضرت زهرا، گداى فاطميه
بيا و باز مرا انتخاب كن آقا
براى اينكه بگريم به پاى فاطميه
بيا كه با تو به گوش جهانيان برسد
صداى حق و حقيقت صداى فاطميه
چه می شود که شبیه تمامی شهدا
دعا کنی و شوم مبتلاى فاطميه
خدا کند که شوم من شهید راه ظهور
خدا کند که بمیرم برای فاطمیه
بیا و گریه کنت را شبی مدینه ببر
میان کوچه بخوان روضه هاى فاطميه
هجوم و آتش و آن چادر کتیبه شده
بگو که گریه کنم از کجای فاطمیه ؟!
بخوان ز سر مگوی شهید شش ماهه
بخوان ز روضه ی کرببلای فاطمیه
.
.
☑️خودشون سفارش کردن
سر فاطمه رو رو زانو گرفت
شروع کردن به حرف زدن، به درد دل کردن
به سفارش کردن
☑️فاطمه گریه میکنه
☑️امیرالمومنین گریه میکنه
فاطمه جان اگه من دارم گریه میکنم، همه سپاهم هم لشکرم،،، همه دار و ندارمو دارم از دست میدم
تو چرا گریه میکنی??
✔️عرض کرد علی جان، من برا غربت و مظلومیت تو گریه میکنم
😭😭😭
🔘فرمود فاطمه جان، نه تنها سلام نمیکنن جواب سلام منم نمیدن
😭😭
شروع کردن به سفارش کردن به وصیت کردن
فاطمه ای که رشیده بوده…
هیچی ازش نمونده
☑️گفت دوسه ماه کمتر و بیشتر از واقعه در و دیوار میگذره شب تا صبح، از دردپهلو خواب به این چشام نمیاد
دختر طلحه هر وقت نفس میکشم، از سینه ام خون میاد…
حالا داره وصیت میکنه
#علی…
🔵شبونه غسل و کفنم کن
🔵عبای کهنه تو تنم کن
🔵بدجوری مادریه بچم
🔵فکری به حال حسنم کن
😭😭
شب و نصف شب یهو از خواب بلند میشه میگه نزنید مادرمو
همه صحنه هارو دید امام حسن
😭
یه گریز بزنیم تو کوچه??
نزن…
🟠ببین که مادرم جوونه
🟠جوونی قامتش کمونه
🟠میخواد پاشه، نمیتونه
😭😭
نزن..
⚪️اونکه با تو کاری نداره
⚪️ببین که بار شیشه داره
😭😭
حسین…
🟤جونم رسیده دیگه بر لب
🟤یه خواهشی میکنم امشب
🟤با داداشت حسن، مرتب
🟤حواستون باشه به زینب
😭😭
#حسین
🟪برات یه پیرهن گذاشتم
🟪ببخش اگه کفن نداشتم
🟪کاشکی میشد بودم عروسیت
🟪شب دومادیت، گل میکاشتم
😭😭
♥️#حسیــــــــن
حرفاشو زد
سفارشارو کرد
وصیتاشو گفت
علی جان، حواست به حسنم باشه
اون چیزی که حسنم دید، شما ندیدید
علی جان، حسینم به تشنگی خیلی حساسه
😭😭
حواست باشه بالا سرش، هر شب آب بزاری
انقدی که سفارش زینبُ کرد، سفارش کسیو نکرد
در حین حرف زدن، دیدن خانوم زینب داره میاد
گفت بسه دیگه ادامه نده
اگه زینب مارو با این حال ببینه، میمیره
زینب نمیتونه اشک چشای مادرُ ببینه
اگه زینب، گریه های من و تورو ببینه میمیره
یه گریزی بزنم…
اگه بهترین غذای عالمو هم بیاری، اگه نمک نداشته باشه مزه ای نداره
نمک همه ی روضه ها حسین…
😭😭
همه مراعات زینبُ کردن
لذا ۱۹ رمضانم که نزدیک خونه شدن، گفت حسن حسین زیر بغلامو رها نکنید
اگه زینب منو با این حال ببینه، میمیره
۲۸صفر هم پاره های جگر امام حسن هم تو تشتِ
تا فهمید زینب داره میاد، گفت تشتُ جمش کنید
اگه زینب این وضعو ببینه میمیره
❇️مگه یادم میره، شری که شمر اینجا به پا کرد
❇️مگه یادم میره با چکمه ها، رو سینه جا کرد
❇️مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد
😭😭
♥️#حسیـــــــــن
🔺#حاج_آرمین_غلامی
🎧 مناجات فاطمیه
#متن_روضه مادر سادات زهرای مرضیه سلام الله علیها
مناجات با امام زمان عج و روضه مادر سادات
بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون)
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️▪️👆👆👆
آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست
یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم
نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست
اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند
مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند
قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن
به گریه شب هجران کشیدگان سوگند
اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند
(اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن)
اباصالح، مادرتون خورده زمین
وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد
گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به #حسین نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه #مادرته، آوردم #روضه، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو...
دست تو مرحم #زخم ، همه شه پرها
از کرامات تو گویند سر منبرها
(بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2
نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام #حسن داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید
بانوی، آسیه و ساره و مریم #زهرا
که کینزان تو، هستند همه دخترها
بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت
مادر خلق خدا، مادر #پیغمبرها
غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه #سید نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، #مادرتون راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام #حسن، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط #حجره غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت #زهرا #روضه رو برد یه جا، منم میبرم
بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم
مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴#متن شهادت_حضرت_فاطمه_س🤞
🏴#روضه
🏴#زمزمه
🎤مداح :حاج آرمین غلامی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️خودشون سفارش کردن
سر فاطمه رو رو زانو گرفت
شروع کردن به حرف زدن، به درد دل کردن
به سفارش کردن
☑️فاطمه گریه میکنه
☑️امیرالمومنین گریه میکنه
فاطمه جان اگه من دارم گریه میکنم، همه سپاهم هم لشکرم،،، همه دار و ندارمو دارم از دست میدم
تو چرا گریه میکنی??
✔️عرض کرد علی جان، من برا غربت و مظلومیت تو گریه میکنم
😭😭😭
🔘فرمود فاطمه جان، نه تنها سلام نمیکنن جواب سلام منم نمیدن
😭😭
شروع کردن به سفارش کردن به وصیت کردن
فاطمه ای که رشیده بوده…
هیچی ازش نمونده
☑️گفت دوسه ماه کمتر و بیشتر از واقعه در و دیوار میگذره شب تا صبح، از دردپهلو خواب به این چشام نمیاد
دختر طلحه هر وقت نفس میکشم، از سینه ام خون میاد…
حالا داره وصیت میکنه
#علی…
🔵شبونه غسل و کفنم کن
🔵عبای کهنه تو تنم کن
🔵بدجوری مادریه بچم
🔵فکری به حال حسنم کن
😭😭
شب و نصف شب یهو از خواب بلند میشه میگه نزنید مادرمو
همه صحنه هارو دید امام حسن
😭
یه گریز بزنیم تو کوچه??
نزن…
🟠ببین که مادرم جوونه
🟠جوونی قامتش کمونه
🟠میخواد پاشه، نمیتونه
😭😭
نزن..
⚪️اونکه با تو کاری نداره
⚪️ببین که بار شیشه داره
😭😭
حسین…
🟤جونم رسیده دیگه بر لب
🟤یه خواهشی میکنم امشب
🟤با داداشت حسن، مرتب
🟤حواستون باشه به زینب
😭😭
#حسین
🟪برات یه پیرهن گذاشتم
🟪ببخش اگه کفن نداشتم
🟪کاشکی میشد بودم عروسیت
🟪شب دومادیت، گل میکاشتم
😭😭
♥️#حسیــــــــن
حرفاشو زد
سفارشارو کرد
وصیتاشو گفت
علی جان، حواست به حسنم باشه
اون چیزی که حسنم دید، شما ندیدید
علی جان، حسینم به تشنگی خیلی حساسه
😭😭
حواست باشه بالا سرش، هر شب آب بزاری
انقدی که سفارش زینبُ کرد، سفارش کسیو نکرد
در حین حرف زدن، دیدن خانوم زینب داره میاد
گفت بسه دیگه ادامه نده
اگه زینب مارو با این حال ببینه، میمیره
زینب نمیتونه اشک چشای مادرُ ببینه
اگه زینب، گریه های من و تورو ببینه میمیره
یه گریزی بزنم…
اگه بهترین غذای عالمو هم بیاری، اگه نمک نداشته باشه مزه ای نداره
نمک همه ی روضه ها حسین…
😭😭
همه مراعات زینبُ کردن
لذا ۱۹ رمضانم که نزدیک خونه شدن، گفت حسن حسین زیر بغلامو رها نکنید
اگه زینب منو با این حال ببینه، میمیره
۲۸صفر هم پاره های جگر امام حسن هم تو تشتِ
تا فهمید زینب داره میاد، گفت تشتُ جمش کنید
اگه زینب این وضعو ببینه میمیره
❇️مگه یادم میره، شری که شمر اینجا به پا کرد
❇️مگه یادم میره با چکمه ها، رو سینه جا کرد
❇️مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد
😭😭
♥️#حسیـــــــــن
#متن_روضه مادر سادات زهرای مرضیه سلام الله علیها
مناجات با امام زمان عج و روضه مادر سادات
بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون)
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️▪️👆👆👆
آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست
یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم
نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست
اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند
مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند
قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن
به گریه شب هجران کشیدگان سوگند
اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند
(اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن)
اباصالح، مادرتون خورده زمین
وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد
گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به #حسین نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه #مادرته، آوردم #روضه، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو...
دست تو مرحم #زخم ، همه شه پرها
از کرامات تو گویند سر منبرها
(بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2
نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام #حسن داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید
بانوی، آسیه و ساره و مریم #زهرا
که کینزان تو، هستند همه دخترها
بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت
مادر خلق خدا، مادر #پیغمبرها
غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه #سید نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، #مادرتون راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام #حسن، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط #حجره غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت #زهرا #روضه رو برد یه جا، منم میبرم
بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم
مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️