۲۰۲۳_۰۶_روضه امام رضا.ع.مسجدرشیدی......mp3
3.31M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
شام پنجشنبه۱۸/خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#مسجدرشیدی
۲۰۲۳_۰۶_۰روضه امام رضا.ع...معتمد.mp3
4.03M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
جمعه۱۹خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#مسجدمعتمدالدوله
۲۰۲۳_۰۶_۰۹روضه امام رضا.ع.معتمد.mp3
7.97M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
جمعه۱۹خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#مسجدمعتمدالدوله
🤞🤞بسمالله الرحمن الرحیم
#متن روضه شهادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
#حسینیه بانک تجارت کرمانشاه
از ابتدا به گمانم که قسمت این بوده
حرم برای حسین و کفن برای حسن
شدهاست روضهی سر نیزهها برای حسین
شدهاست روضهی دست بزن برای حسن
نمیشود که بگوید چه دیده در کوچه...
نشسته است بگرید حسن برای حسن
نرفته از نظرش سیلی و شده کابوس
صدای خندهی آن بد دهن برای حسن
چه غصهای است کنارِ مغیره لب بستن
چه کوچهای است پُر از سوختن برای حسن
به قتلگاه حسین آمد از مدینه ولی...
شبیه گودی گودال شد وطن برای حسن
✼═══┅🥀❃🥀┅═══
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن
دردی که گیسوانِ حسن را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
*قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه میکنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری ... آقا جان زائر نداری ... قبرت چراغ نداره ... اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره ... گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن داشتم یه شمع روشن می کردم ، تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه ...
اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ، غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، آخ مادر ...
یه وقت بی بی زینب سلام الله علیها وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ، روضۀ من همین یه جمله ست ، اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم ... دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته ...
کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدون ، چقدر حساس بود نسبت به حسین . میخوام دلت رو ببرم کربلا ، بعد کوچه ، امام حسن این ذکر رو می گفت:
الهی بشکنه دستِ مغیره
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
*این همیشه ورد زبون همۀ بچه های حضرت زهرا هم بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی می گفت:*
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچمو از من گرفتی
حسین ...
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
دوری و دوستی سرم نمیشه و
هیچ کجا واسم حرم نمیشه و
از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
کربلا واسم ضروریه حسین
اربعین اوضاع چجوریه حسین
کار من امسال صبوریه حسین دارم میمیرم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
جوونیم فدا سر ساقی چه فراقی چه فراقی
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
آرزومه راهی مشایه شم
کربلایی شم باهات همسایه شم
پرچم سرخت باشه آسایشم آروم جونم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
این روزا عطر اقاقیا میخوام
تلخی چای عراقی رو میخوام
گریه تو صحن ساقی و میخوام آروم جونم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
رو قلبم گذاشته چه داغی چه فراقی چه فراقی
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
اشکم روی ورق های لحوف
ریخت تا خوندم من از چشم حروف
زخمی کردن تنت رو با سیوف
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
میگن نیزه امونتو برید
زینب بی تو یه روز خوش ندید
صلی الله علیک یا شهید غریب مادر
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
دوری و دوستی سرم نمیشه و
هیچ کجا واسم حرم نمیشه و
از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
کربلا واسم ضروریه حسین
اربعین اوضاع چجوریه حسین
#حاج آرمین غلامی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_۷صفر
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
🤞🤞بسمالله الرحمن الرحیم
#متن روضه شهادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
#حسینیه بانک تجارت کرمانشاه
از ابتدا به گمانم که قسمت این بوده
حرم برای حسین و کفن برای حسن
شدهاست روضهی سر نیزهها برای حسین
شدهاست روضهی دست بزن برای حسن
نمیشود که بگوید چه دیده در کوچه...
نشسته است بگرید حسن برای حسن
نرفته از نظرش سیلی و شده کابوس
صدای خندهی آن بد دهن برای حسن
چه غصهای است کنارِ مغیره لب بستن
چه کوچهای است پُر از سوختن برای حسن
به قتلگاه حسین آمد از مدینه ولی...
شبیه گودی گودال شد وطن برای حسن
✼═══┅🥀❃🥀┅═══
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن
دردی که گیسوانِ حسن را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
*قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه میکنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری ... آقا جان زائر نداری ... قبرت چراغ نداره ... اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره ... گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن داشتم یه شمع روشن می کردم ، تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه ...
اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ، غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، آخ مادر ...
یه وقت بی بی زینب سلام الله علیها وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ، روضۀ من همین یه جمله ست ، اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم ... دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته ...
کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدون ، چقدر حساس بود نسبت به حسین . میخوام دلت رو ببرم کربلا ، بعد کوچه ، امام حسن این ذکر رو می گفت:
الهی بشکنه دستِ مغیره
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
*این همیشه ورد زبون همۀ بچه های حضرت زهرا هم بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی می گفت:*
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچمو از من گرفتی
حسین ...
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
دوری و دوستی سرم نمیشه و
هیچ کجا واسم حرم نمیشه و
از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
کربلا واسم ضروریه حسین
اربعین اوضاع چجوریه حسین
کار من امسال صبوریه حسین دارم میمیرم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
جوونیم فدا سر ساقی چه فراقی چه فراقی
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
آرزومه راهی مشایه شم
کربلایی شم باهات همسایه شم
پرچم سرخت باشه آسایشم آروم جونم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
این روزا عطر اقاقیا میخوام
تلخی چای عراقی رو میخوام
گریه تو صحن ساقی و میخوام آروم جونم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
رو قلبم گذاشته چه داغی چه فراقی چه فراقی
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
اشکم روی ورق های لحوف
ریخت تا خوندم من از چشم حروف
زخمی کردن تنت رو با سیوف
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
میگن نیزه امونتو برید
زینب بی تو یه روز خوش ندید
صلی الله علیک یا شهید غریب مادر
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
دوری و دوستی سرم نمیشه و
هیچ کجا واسم حرم نمیشه و
از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم
🌷🌷💐💐🌼🌼🌻🌻
کربلا واسم ضروریه حسین
اربعین اوضاع چجوریه حسین
#حاج آرمین غلامی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_۷صفر
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
۲۰۲۳_۰۶_۰۸_روضه امام رضا....mp3
7.45M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
پنجشنبه۱۸/خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#حسینیه بانک تجارت
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
|⇦• ناله اي بر لبم از فرط تقلا...
#روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ناله اي بر لبم از فَرطِ تقلا مانده
*روضه خونِ شب آخر خود امام رضاست، حالا یه مروری هم به بعضی از روضه ها میکنه...*
ناله اي بر لبم از فَرطِ تقلا مانده
سوختم از عطش و چشم به دریا مانده
باز دلتنگ جوادم كه در اين شهر غريب
به دلم حسرت يك گفتن بابا مانده
*شنیدنش هم سخته، من بمیرم برا دل جوادالائمه که منظره رو دیده...گفت: *
دست و پا مي زنم از بس جگرم مي سوزد
*جگرم از فرط تشنگی نمیسوزه، جگرم برا چیز دیگه ای میسوزه ...*
دست و پا مي زنم از بس جگرم مي سوزد
به لب سوخته ام روضه ي زهرا مانده
جان به لب مي شوم و كرب و بلا مي بينم
كه لب كودكي از فرط عطش وا مانده
*دم آخرش امام رضا داره یک به یک روضه هارو مرور میکنه ..*
مادرش چشم به راه است كه آبش بدهند
واي از حرمله آنجا به تماشا مانده
شعله ورمي شوم از زهر و حرم مي بينم
كه در آتش دو سه تا دختر نو پا مانده
دختري مي دود و دامن او مي سوزد
رد يك پنجه ولی بر رخ اوجا مانده
اين طرف غارت و سيلي و نگاه بي شرم
آن طرف بر نوک نيزه سر سقا مانده
#شاعر حسن لطفی
*اباصلت میگه: طبق دستور آقام جلو در ایستاده بودم، منتظر بودم، حضرت فرموده بو اباصلت! اگه دیدی موقع برگشت عبای خودم رو روی سر انداختم، بدون اینا به مقصودشون رسیدن، کار از کار گذشته...
میگه: دل تو دلم نبود، نکنه بلایی سر آقام بیارن...دَرِ کاخ باز شد دیدم امام رضا عبارو روی سر انداخته...
این زهر خیلی زهر بدی بود، به امام حسنم زهر دادن، اما چهل روز در بستر بود، اما این زهر سریع امام رضا رو از پا انداخت، چه زهری بود این نانجیب به امام رضا داد ؟!
اباصلت میگه: یه ذره راه تا خونه رو دیدم پنجاه مرتبه هی نشست روزمین، گاهی دست روجگرش میذاشت، میگفت: آخ پسرم! گاهی وقتا که تعادل از دست میداد میخورد رو زمین میگفت :آخ مادرم ....
میگه تا رسیدن تو حجره فرمود: همه درهارو ببند کسی به دیدنم نیاد، فرش این حجره رو همجمع کن...
گفتم: آقا! درهارو میبندمچشم، اما چرا فرش روجمعکنم؟! حضرت فرمود: لحظات آخر عُمرِ منه، میخوام مثل جد غریبم رو خاکا جون بدم...
میگه: مثل شخص مار گزیده به خودش می پیچید امام رضا، اما میدونستم منتظره، چشم به راهه، یه مرتبه دیدم یه آقا زاده ای وارد حجره شد، شال عزا گردن انداخته، صورت مثل ماه میدرخشه، حواسم پرت بود سؤال کردم، گفتم: شما کی هستید؟ من همه درهای حجره رو بسته بودم، فرمود: اباصلت! خدایی که یه لحظه از مدینه من رو به توس بیاره، قادر نیست از در بسته وارد کنه!؟
فهمیدم جوادالائمه است، عذر خواهی کردم، گفتم: آقاجان! تشریف بیارید باباتون خیلی وقته منتظرتونه...
امام رضا تو این چند روزی هم که حضرت تو بستر بودن، نوشتن: آقایی که بدون غلامهاش سر سفره نمی نشست، غذارو حتما باید با غلامها میخورد، این روزا هرچی آقارو گفتن: سر سفره تشریف نمیارید؟ میفرمود: غلام ها بخورند، نوش جانشون، من توان ندارم بشینم...
این امام رضا با این حال، اباصلت میگه: تعجب کردم، همۀ وجودش رو امام رضا جمع کرد تا جوادالائمه از در اومد، دیدم این چند قدم رو بلند شد، با پاهای خودش راه رفت، دست گردن جوادش انداخت، رو زمین افتاد...
درستش هم همینه، آدم وقتی جَوُونش رومیبینه جون میگیره، اما نمیدونمچرا یه جَوُون توکربلا، وقتی باباش دیدش جون از پاهاش رفت...
از اسب پیاده شد چند قدم رو راه بره، یه وقت دیدن وسط میدان ابی عبدالله خورد زمین، دیگه پاهاش طاقت نداره، ای حسین...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ـــــــــــــــــ
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
پنجشنبه۱۸/خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#حسینیه بانک تجارت
۲۰۲۳_۰۶نوحه امام رضا.ع.....mp3
11.5M
#نوحه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
پنجشنبه۱۸/خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#حسینیه شهیدشاملو
۲۰۲۳_۰۶_۰روضه امام رضا.mp3
13.79M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
پنجشنبه۱۸/خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#حسینیه شهیدشاملو
۲۰۲۳_۰۶_روضه امام رضا.ع.مسجدرشیدی......mp3
3.31M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
شام پنجشنبه۱۸/خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#مسجدرشیدی
۲۰۲۳_۰۶_۰روضه امام رضا.ع...معتمد.mp3
4.03M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
جمعه۱۹خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#مسجدمعتمدالدوله
۲۰۲۳_۰۶_۰۹روضه امام رضا.ع.معتمد.mp3
7.97M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_آرمین _غلامی
#ویژه_ایام_۲۳ذیقعده
#زیارت_مخصوص
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
جمعه۱۹خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه،
#مسجدمعتمدالدوله