eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
606 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
942 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه رقیه،،،.mp3
7.39M
رقیه آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم زنگنه کرمانشاه یکشنبه ۷مرداد👇
.🤞🤞 متن روضه حضرت رقیه... .حاج آرمین غلامی سوم محرم_۱۴۰۳_کرمانشاه ما گمشدگانيم به عرفان رقيه دلها شده محزون و پريشان رقيه او دختر معصوم بود و خواهر معصوم هم عمه معصوم ،نگر شأن رقيه حاتم که بود شهره آفاق سخايش محتاج بود بر در احسان رقيه پرچم زده در شام نماينده زينب کنسول گري عشق شد ايوان رقيه گه سينه زند گاه کند ناله و افغان اين هيئت پرشور محبان رقيه ،من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین كه رو پوش رو كنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها تركیده،بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،كنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا، درشام بی كسی مرا داد می زند زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره. هر جا زقافله عقب افتاده ام ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است. هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم بر نی سر عموی حرم را گرفته است این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی. انگشت های طعنه امانم بریده است خیرات شهر دور و برم را گرفته است این كه بی تاب ِ رو زمین خواب ِ دختر شاه ِ شده بی بابا اما حالا با كیا همراه ِ اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید. شده بی بابا اما حالا با كیا همراه ِ نزنید اینقدر بی گناهه توی ویرونه یه ریز می خونه كجایی بابا كی میگه بابا نوه ی زهرا بی كس و كاره یتیم تنها كه نشسته با لباس پاره آخه كی گفته خنده داره آفتاب از كدوم طرف در اومده كه بابام با سر اومده لب تشنه بریده حنجر اومده كه بابام با سر اومده غریب مادر اومده حسین رو، مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .." عصر عاشورا خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...* *باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن‌‌‌.. قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما‌‌..." * .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه سنواتی دهه سوم محرم ۱۴۰۳/کرمانشاه آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعارلطمه زنی_اسارت غلامی_مجنون سوم _محرم_۱۴۰۳ خلخال همه اهل حرم غارت شد در پیش نگاهم جگرم غارت شد بستند تمامی حرم رابه طناب امامه سبز پسرم غارت شد گودال ، بریدند سرم را ز قفا انگشتر و خود و سپرم غارت شد در نیزه سوارها نباشدرحمی بر سردره، دروازه سرم غارت شد کس نیست که یاری برساندبه حرم با تیرسه شعبه، پیکرم غارت شد در پیش دوچشمان رباب خسته گهواره ی طفل پرپرم غارت شد در قبر نهادم بدنش ،راصدحیف قنداق علی اصغرم غارت شد دیدم که تمام خیمه ها شد غارت اینجا سر طفل مضطرم غارت شد بر نیزه سرم بود ولیکن دیدم درکوفه طلای دخترم غارت شد میدید ابالفضل، ،سرش برنیزه خلخال دوپای خواهرم غارت شد عباس همه هستی من بود،ولی مشک و علم برادرم غارت شد افتاد عمود خیمه ی،ساقی من دیدم بدن دلاورم غارت شد درکرب وبلا ،زنی در آتش میگفت عباس بیا که معجرم غارت شد حالا به اسارت ، بسوی شام رود برنیزه سر شعله ورم غارت شد _سوم_ محرم_۱۴۰۳
زنی سوم محرم۱۴۰۳ آرمین_ غلامی_مجنون سیلی وتازیان به سرم ،دیده ای حسین آتش گرفتن جگرم دیده ای حسین هرجا بسوی دیدن سر،آمدم ولی زخم كنار چشم ترم،دیده ای حسین با دیدن سر تو گلايه نمي كنم خونی شکسته، بال و پرم ،دیده ای حسین ازپانشسته ام، چه قَدر ضربه خورده ام؟ دسِت كبود روی سرم ،دیده ای حسین شمرآمدوبه کوفه غرور مرا شكست طاقت بيار و زخم سرم ،دیده ای حسین مانند مادرت شده ام ،باقدخمم بشکستن كمرم ،دیده ای حسین دیدی تمام راه، كبود است پیکرم ازداغ، چشم ترم ،دیده ای حسین قرآن بخوان ولي ز بلنداي نيزه ها درشام دور و برم ،دیده ای حسین خون مي چكد ز نيزه ی تو،ای بریده سر برچوبه ای شکسته سرم ،دیده ای حسین دستم، سرم، دو چشم ترم ،رانظاره کن از تازيانه ها اثرم ،دیده ای حسین كاخ يزيد میشود،آواربرسرش تودرخرابه ها سحرم ،دیده ای حسین (چوبي كه زد تو را به سرش بایدم شکست اینجاغرور شعله ورم،دیده ای حسین جانم فداي آن سر زخمي به نیزه ها آتش به پیکره جگرم ،دیده ای حسین