eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
611 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 روضه ..حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ،کرمانشاه /آذرماه ♦️کدام شانه کشیده است بارِ درد مرا؟ ♦️کسی علیک نگفته سلامِ مردِ مرا مجبورم دارم سریع رد میشم وگرنه مصرع به مصرع روضه ♻️کدام شانه کشیده است بار درد مرا؟؟ ♻️ کسی علیک نگفته سلام مرد مرا ❇️به رغم این همه اندوه ناشمرده‌ ؛علی ❇️خلاصه غم نخوری..،فاطمه نمرده؛علی 😭😭😭😭 همه ی دلخوشیه علی،،، امروز روز آخر فرمودن... خودش شروع کرد به کار کردن ☑️ فاطمه ای که غریب دوماه نتونست کاری بکنه ☑️نه اینکه نتونست،،، نمیتونست کاری بکنه درد پهلو،،، درد بازو، 🔵نگو که حال و هوای دلت بهاری نیست 🔵ببین که بسترم امروز لاله‌کاری نیست تو اهل روضه ای میفهمی چی میگم ببین که بسترم امروز لاله کاری نیست ببین ببین ببین که بسترم امروز لاله کاری نیست ◀️رسیده سُرخیه گل روی شاخه ی زردم ◀️ببین به خاطر تو پیرهن عوض کردم بچه سیدا ببخشید منو 🔳تَرَک..،تَرَک..،همگی را شِمُرده ام حیدر 🔳شبیه آینه ی سنگ خورده ام حیدر 😭😭 ✳️من و شکستگی دنده ها و گریه و آه باهمه ی این دردها ✳️ببین برای تو نان پخته ایم..،بسم‌الله! 😭😭 فاطمه داره حرف میزنه، مولای غریب ما داره زیر لب زمزمه میکنه،،، میدونه چخبره ممنونم اگر نروی میمیرم اگر... 😭😭😭😭 ✳️منو شکستگی دنده ها و گریه ها آه ✳️ ببین برای تو نان پخته ایم،،، بسم الله بیا بیا وُ مولای من آقای من امام من... 🔰بیا و فکر نکن بر غلافِ آن شمشیر… 🔰تو را به بازوی آسیب‌دیده..،لقمه بگیر روز آخره ✅اگرچه آه گلو را به گریه بخشیدم ✅اگرچه این دم آخر..،نشسته خوابیدم اخ😭 💠اگر لگد به پرم ضربه زد،فدای پرت 💠اگر دری به سرم ضربه زد..،فدای سرت 😭😭😭 عقاب لانه ی من، بال وپر به فدات آه... ❎عقاب لانه ی من، بال و پر به قربانت ❎هزار محسن من پشت در،،، 😭😭 ☑️همه عالم فدات مولا ☑️بازوچیه؟؟ پهلو چیه؟؟ صورت نیلی چیه؟ محسن کیه؟! همه فدای تو توفقط کمر تو صاف کن سینتو سپر کن ☑️تو آقای منی تو مولای منی تو همه کس منی هزار محسن من پشت در بقربانت... یواش یواش به جاهای حساس داریم میرسیم 💥عبور سینه ی خود را مسیر آه نکن 💥بیا به چوبه ی گهواره اش نگاه نکن 🍂نسیم جاروی خود را به فرش خانه زدم 🍂خودم به موی زینب تو شانه زدم ✔️با این دستای بی رمقش... ✔️ روزاخر موهای زینب شونه زده ✔️موهای حسن و حسین شونه زده ✔️لباساشونو عوض کرده، خودش شروع کرد خونه روجارو زدن بچه ها گفتن خدایا شکرت حال مادرمون خوبه غریب به دوسه ماه مادرمونو اینجوری ندیدیم ☑️ تامولا دید داره خونه رو آب وجارو میکنه گفت دل علی را بردی بس کن،،، رد خون چیه 😭😭😭 خودم به موی سر زینب توشانه زدم 🔶 به پای هر نخ اون صبح وشام سوختم 🔶 برای تشنه لب تو لباس دوختم 🔷 آقا... غروب عصر دهم قتلگاه... 🔷 آه حسین... میان آنهمه نیزه،،، بی پناه 😭😭 ببرم دلتو؟؟ 🍁 پا پس نمیکشه 🍁 همه رفتن ولی شمر که دست نمیکشه 🍁زینب رسید وگفت 🍁مادر بیا ببین، دیگه نفس نمیکشه 😭😭 توناله بزن من بخونم برات 🍁تاختن،،، 🍁اوناکه ملک ریُ باختن 🍁بدجوری باهمدیگه ساختن 🍁تورا توی گودی انداختن 🍁زیروروشدی 🍁پشت وروشدی 🍁چجوری با مادرت روبرو شدی؟؟ 🍁بی هوازدن 🍁باعصا زدن 🍁جلو خواهرتو با کف پا 😭😭😭 امروز وقتی گفتن بچه ها برید وداع کنید بامادر امام حسن خودشو انداخت رو سینه ی مادر😭 ☑️ارباب منو شما صورت، کف پای مادر گذاشت اینجا امام حسین صورت کف پای مادرگذاشت یه نامردی کف پاشو رو صورت حسین 😭😭 🍁بی هوا زدن 🍁باعصا زدن 🍁جلو خواهر تو باکف پا 😭😭 شب شهادت حضرت زهرا(س) ..حاج آرمین غلامی
طفلان مسلم بن عقیل علیهم🤞🤞 السلام-مداح.حاج آرمین غلامی اقایان عزیز! خدا قسمتتان کند به عراق بروید. وقتی می خواهید از بغداد به سمت کربلا بروید  اگر نگاه کنید ، بین درخت های خرما دوتا گنبد کوچک پیداست. به راننده می گویید: اینجا کجاست؟ میگوید :قبر دوتا بچه های مسلم بن عقیل است. وقتی داخل حرمشان می شوی خدا شاهد است نه واعظ میخواهی نه زیارتنامه خوان ونه روضه خوان همین که پایت را داخل حرم این دوبچه می گذاری و دوتا قبر کوچک را پهلوی هم می بینی اتش میگیری. بعد از شهادت مسلم درکوفه وشهادت امام حسین(ع) اهل بیت را به کوفه اوردند. دوتا بچه های مسلم نزد شریح قاضی بودند. شریح با اینکه علیه حسین (ع) فتوای جهاد  داده بود اما دوتا بچه های مسلم  را لو نداد و انها را در خانه نگه داشت.  اهل بیت(ع)وقتی به کوفه امدند، شریح با یک طرح دستی دوتا بچه ها را به زین العابدین(ع) رساند. نمی دانم این حرف را امشب بگویم یا نه؟ ای زن ومرد! نمی دانم خبر دارید یا نه؟ زینب(ع) را درکوفه دوازده روز به زندان بردند. بچه های فاطمه(ع) را دوازده روز به زندان بردند. نمی دانم مفتشین انها چطور فهمیدند که دوتا بچه بر اهل بیت(ع) اضافه شده است؟ انها فهمیدند که دوتا بچه در خانه شریح بوده اند وبه اقا  زین العابدین (ع) تحویل داده شده اند. عبیدالله یک حساسیت عجیبی نسبت به مسلم بن عقیل و بچه هایش داشت.  وقتی  خواستند ال محمد(ص) را از زندان بیرون اورند، یک مأمور از طرف عبیدالله  دم در زندان ایستاد و گفت: بچه و بزرگ باید خودشان را معرفی کنند تا من اسامی آنها را بنویسم. می خواست بچه های مسلم را پیدا کند. تمام زن ومرد اسامی اشان یادداشت شد. به این دو تا بچه که رسید، گفت: امیر، عبیدالله دستور داده که ما این دو تا بچه را نگه بداریم و باید همین جا بمانند. آقایان عزیز! یک دفعه صدای این دو بچه بلند شد که ای خدا! ما گوشه زندان چه کنیم؟ امام چهارم(ع) هر چه اصرار کرد تا این دو بچه هم همراه آنها بیاید فایده ای نداشت. برای این دو بچه یک زندان بان تعیین کردند. هر روز نزدیک غروب آفتاب فقط دو تا قرص نان جو برایشان می آوردند. برادر بزرگتر اسمش محمد است. یک روز صدا زد: داداش! اینها هر روز غذا را نزدیک غروب آفتاب می آورند خوب است روزها را روزه بگیریم. این بچه ها روزها را روزه می گرفتند. زندانی آنها یک سال به طول کشید. اواخر، یک پیرمرد که اسمش مشکور بود زندان بان آنها شد. یک روز بچه ها به این پیرمرد گفتند: پیرمرد! بگو بدانیم آیا تو پیغمبر اسلام (ص) را می شناسی؟ گفت: من مسلمانم او پیغمبر است، چطور نشناسمش؟ گفتند: بگو بدانیم آیا تو علی (ع) را می شناسی؟ گفت: او امام من است من چطور نشناسمش؟ گفتند : پیرمرد! بگو بدانیم آیا تو حسن را می شناسی؟ گفت: امام دوم من است. گفتند پیرمرد! بگو بدانیم تو حسین را می شناسی؟ گفت: آری امام سوم من است. خدا لعنت کند آنهایی را که پارسال حسین(ع) را کشتند. من مدتی است برای حسین(ع) دارم گریه می کنم. گفتند: پیرمرد! بگو بدانیم آیا مسلم بن عقیل را می شناسی؟ گفت: آری ، نماینده امام حسین(ع) بود. به کوفه آمد او را هم کشتند. پیرمرد گفت: اینها چه سوالی است که می کنی؟ برای چه اینها را از من می پرسید؟ یک وقت گفتند: آی پیرمرد! ما بچه های مسلم بن عقیل هستیم. آی غریب مسلم!... پیرمرد گفت: آقا زاده ها! چرا زودتر خودتان را به من معرفی نکردید؟ در زندان باز است اگر می خواهید بروید آزادید. اگر هم می خواهید بمانید من غلام شما هستم. هر کار بگویید می کنم. گفتند: پیرمرد! اجاز بدهی ما برویم به خدا دلمان برای مادرمان تنگ شده است. صدا زد: آقا زاده ها! چشم من آزادتان می گذارم بروید. این کار برای من مسئولیت دارد، شاید کشته هم شوم اما این کار را می کنم. فقط یک لطفی بکنید الان می ترسم آزادتان کنم. می ترسم بروید و شما را دستگیر کنند. بگذارید شب شود آن وقت برودید. شب شد. زندان بان در زندان را باز کرد، گفت: دو سه ساعتی بچه ها در کوچه سرگردان بودند. تا بالاخره سر از فرات، کنار نخلها در آوردند. خسته شده بودند. نشستند سر به درخت خرما گذاشتند و خوابیدند. ای کاش آن شب آنجا نخوابیده بودند. صبح شد. زنهای عرب می آمدند از آنجا آب می بردند. کنیز حارث آمد کنار شریعه مشکش را آب کند دید دو تا بچه زیر درخت نشسته اند و دارند گریه می کنند. گفت: شما که هستید؟ گفتند: ما یتیمان مسلم هستیم. آنها را به خانه آورد. به زن حارث گفت: خانم! دو تا مهمان برایت آورده ام  اما این مهمان ها خیلی قیمتی هستند. این مهمانها خیلی با ارزش هستند. گفت: از کجا پیدایشان کردی؟ کنیز جریان را گفت. این زن بچه ها را شست و شو داد. لباسهایشان را عوض کرد. گفت: آقازاده ها! من جای مادر شما هستم. مبادا غصه بخورید.👇👇
روضه صبح عاشورا.mp3
4.68M
‍ 📃 🖊 (علیه‌السّلام) 🖊 عاشورا۱۴۰۳ 🖊 .حاج آرمین غلامی غریب و زخمی و بی حالی به فکر غارت و جنجالی نفس نمونده برات آقااا سه ساعتِ توی گودالی چشات جایی رو نمی بینه سینه ی تو چرا سنگینه میدید که هیچ کسی دورت نیست میزد تو رو با تو طمأنینه سنگ دلیشون از حد گذشته چقدر تو قتلگاه بهت بد گذشته خیر نبینه اون بی حیا که از روی پیکر تو با لگد گذشته ای وای حسینم تو پادشاه عالمینی حق تو که سنگ و عصا نیست ای همه ی هستیِ زینب جایِ تو زیر دست و پا نیست چی بگم از این همه نیزه امون از این همه جسارت کار تو وقتی که تموم شه تازه میان برای غارت قلب زینب چه بی قراره رسیده وقت بوسه از گلوی پاره توی گودال افتادی بی حال پیکر تو یه جای سالمی نداره ای وای حسینم ای وای حسین ، وای حسین ، وای حسینم ➖➖➖➖➖➖➖➖
روضه اسارت۱.mp3
4.64M
اشعار دهه دوم محرم۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی (شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید)۳ تو آن عشقی که عاشق پای تو ذلّت نخواهد دید (به شوق پادویی روضه‌ات جمع نوکران جمع است)۲ محرم هیچکس ما را، پِیِ حاجت نخواهد دید همان خادم که کفش سینه‌زن را جفت می‌کرد شبی که جفت شد بند کفن زحمت نخواهد دید (خدایا شاکرم از این حسینی که به من دادی)۲ گمانم جز محبش بنده‌ای رحمت نخواهد دید بسوزد دخل دکانی که خرج روضه‌هایت نیست بدون نذر هیئت کاسبی برکت نخواهد دید فقط تو بین جوون و اکبرت فرقی نمی‌بینی کسی فرزند را هم‌شأن رأیت نخواهد دید اگر دست گدا ظرف غذا دیدی، حسن داده کسی ما را سَر این سفره بی‌دعوت نخواهد دید به جز روزی که بین دسته‌ها زیر عَلَم رفتم پدر دیگر مرا اینقدر با هیبت نخواهد دید لباس مشکی ما دستباف زینب کبری‌است جهان اینگونه بانویی پُر از شوکت نخواهد دید (هزاران بار کج رفتم، ولی زهرا بَرَم‌گرداند)۲ پسر از مادر خود لطف با منّت نخواهد دید آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم شاملو/کرمانشاه شنبه۴مرداد👇
روضه رقیه،،،.mp3
7.39M
رقیه آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم زنگنه کرمانشاه یکشنبه ۷مرداد👇
-اشعارکردی 🎤شعر از: آرمین غلامی آواز دشتی- له زاری چاوه زینب پرله خوینه گمانم یه چله ی سلطان دینه چهل روژه که کارم شوروشینه یه بزم ماتمه یه اربعینه نوای اربعین دره تیدن هوای اربعین دره تیدن دوچاوه گیره داری دیره زینب چه گام استواری دیره زینب دلاچه، اقتداری دیره زینب چه شان واعتباری دیره زینب چهل منزل براگیان منجلی بی گهی زهرا بیو گاهی علی بی م نیمه، زینب کبری تر ه یه م نیمه، زینت باباتره یه م نیمه، لی دویته زهراتره یه حسینی مذهبی غوغاتر ه یه گمانم غصه دیره آه دیره له پای ایش خستگیِ راه دیره وه گِرده آفتاب و ماه دیره به والله که ای والله دیره وداخت وه جلالت سر نیایه وه دست هیچ کس معجر نیایه له شونت کوفه زینب زیر و رو کرد سپاه ظالمیل بی آبرو کرد وه سمت کربلا خوشحال رو کرد کمی لی خاکه تو، هز دا،و بو کرد رسیمه کربلا ای دادو بی داد! حسین سر جیا، ای داد بی داد! چهل روژه، م گریانم حسین گیان! چو زلف تو پریشانم حسین گیان! چهل روژه له افغانم حسین گیان! حسین گیانم حسین گیانم حسین گیان! تونی ذکر لبم تنیابراگیان حسینی مذهبم تنیابراگیان ... شاعر_آرمین غلامی
-اشعارکردی 🎤شعر از: آرمین غلامی آواز دشتی- له زاری چاوه زینب پرله خوینه گمانم یه چله ی سلطان دینه چهل روژه که کارم شوروشینه یه بزم ماتمه یه اربعینه نوای اربعین دره تیدن هوای اربعین دره تیدن دوچاوه گیره داری دیره زینب چه گام استواری دیره زینب دلاچه، اقتداری دیره زینب چه شان واعتباری دیره زینب چهل منزل براگیان منجلی بی گهی زهرا بیو گاهی علی بی م نیمه، زینب کبری تر ه یه م نیمه، زینت باباتره یه م نیمه، لی دویته زهراتره یه حسینی مذهبی غوغاتر ه یه گمانم غصه دیره آه دیره له پای ایش خستگیِ راه دیره وه گِرده آفتاب و ماه دیره به والله که ای والله دیره وداخت وه جلالت سر نیایه وه دست هیچ کس معجر نیایه له شونت کوفه زینب زیر و رو کرد سپاه ظالمیل بی آبرو کرد وه سمت کربلا خوشحال رو کرد کمی لی خاکه تو، هز دا،و بو کرد رسیمه کربلا ای دادو بی داد! حسین سر جیا، ای داد بی داد! چهل روژه، م گریانم حسین گیان! چو زلف تو پریشانم حسین گیان! چهل روژه له افغانم حسین گیان! حسین گیانم حسین گیانم حسین گیان! تونی ذکر لبم تنیابراگیان حسینی مذهبم تنیابراگیان له بهره شیرخواره گیره کردی رباب بی ستاره گیره کردی برا وه گاهواره گیره کردی براوه مشک پاره گیره کردی له هاتن ای برا ،گیان دیر کردی منیش بیچاره کردی، پیر کردی همین جا دور اکبر ، وه دسم چی برا، شبه پیمبر ، وه دسم چی برا وه، من دو دلبر ، وه دسم چی هم اکبر هم علمدار ، وه دسم چی "وتم ، م له تو، ای افتاده له پا وه جا هزگر،برابیمسه تنیا له ایره بیه که سقا ، وه دس چی له سمت علقمه دریا ، وه دس چی پناه عصمت کبرا ، وه دس چی امیره لشکرم تنیا ، وه دس چی ودشت علقمه یه مشک دیمه دوچاوت ای برا پر اشک دیمه چوبسمل پیکرد بی بال کردن تنت نازاره گم پامال کردن ته گودال تو گودال کردن تنت له سم مرکب چال کردن دلم آوارته، پس کی تیدن دلم صدپارته، پس کی تیدن تو وه ایره؟، کبوتر چیه کوفه له بانه نی برا، سر چیه کوفه منو یه قلب مضطر چیه کوفه نمنیه طاقتم سر چیه کوفه و گر نه درده تو، م کشتیادن غم گودال، غمی له دل نیادن بهاری داشتم ویره خزان بی قدی که داشتم بی تو کمان بی عقیق تو وه دست ساربان بی طلای م نصیب کوفیان بی خبر دیری که م، بازار بردن له بین مجلس اغیار بردن وه ایره تازیانه باب کردن رخ م ،له کبودی قاب کردن وه خجلت خویشک تو آب کردن له بعدت معجریل، نایاب کردن سکینه معجر ی له م، طلب کرد وه ژیره تازیان ناوه برا، برد له جا هزگر، تو غم خواری بکه باز دواره خیمه گان یاری بکه باز له بهره عزتم کاری بکه باز علمدارم علم داری بکه باز سکینه کردیه زاری ابالفضل! بکه بهرم علمداری ابالفضل! اربعین حسینی 🌴🌴🌴
گزارش صوتی👆 امام رضا_نوحه پیغمبر 👆 .حاج آرمین غلامی وسوم صفر ۱۴۰۳/ العلما(ره) # کرمانشاه شنبه۶شهریورماه👇 https://eitaa.com/majnon1396
گزارش صوتی👆 امام رضا_نوحه پیغمبر 👆 .حاج آرمین غلامی وسوم صفر ۱۴۰۳/ العلما(ره) # کرمانشاه شنبه۶شهریورماه👇 https://eitaa.com/majnon1396
گزارش صوتی👆 شهادت پیغمبر_روضه امام حسن _نوحه پیغمبر_امام حسن 👆 .حاج آرمین غلامی وسوم صفر ۱۴۰۳/ اجدادی # کرمانشاه سه شنبه۶شهریورماه👇 https://eitaa.com/majnon1396