مکروبه !
تو اوجِ بیپناهیهام، وقتهایی که تیزیِ طعنههایِ اطرافیان؛ چنگ میاندازه به بغضِ دلمه بستهی حنجرم!
ما مورد ظلم هستیم، مظلومیم، امّا ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم. بخش اصلی و مهمّ قوّت ملّت ایران به خاطر اعتقاد به حمایت الهی است؛
[ قالَ لا تَخافا اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ]
_حضرت آقا جان🌱
مکروبه !
مردِ سجاده، مرد نافلهها مردِ شب زندهدار قافلهها
مردی از جنسِ آیه تطهیر
خستگیهایِ بردن زنجیر
هم سفر با ستارهی غمهاست
کربلا زادهیِ محرّمهاست
هم نژادِ امام بی کفنان
دومین مردِ کاروان زنان
هدایت شده از •••✾مرهم✾•••
ای «دومین مردِ کاروان زنان...»
تا ابد میشه با همین چندکلمه براتون گریه کرد...
مکروبه !
خداجونم، اوس کریمِ با مرام و معرفتم من پرده پوشیهات تو دنیا رو فراموش نمیکنم...
_فَإِنْ طَرَدْتَنِي مِنْ بَابِكَ فَبِمَنْ أَلُوذُ وَ إِنْ رَدَدْتَنِي عَنْ جَنَابِكَ فَبِمَنْ أَعُوذُ؟
رفیق! اگه منو از درگاهت برونی کجا برم؟
آخه منِ بیپناه کیو دارم غیرِ تو؟
به قول میریام از موانعِ مطالعه نبودِ فراغتِ ذهنِ
نه فراغتِ وقت!
وقتی این دوتا کنار هم جمع شه، میشه حال الان من:(
مکروبه !
به قول میریام از موانعِ مطالعه نبودِ فراغتِ ذهنِ نه فراغتِ وقت! وقتی این دوتا کنار هم جمع شه، میشه
_یه کتاب کوتاه وجذاب با قلم آقایِ شجاعی بخونیم؟
شبِ عرفه دلِ آدم خالی میشود، انگار صدایِ چکاچکِ شمشیرهایِ تازه از کورهیِ آهنگرانِ کوفه درآمده میپیچد توی سرت.
بویِ خون ، بوی سوختگیِ معجر، بوی آتش و دود و خاکسترِ چادرِ خیمهها بلند میشود. انگار صدایِ حسین(ع) میپیچد تویِ تاریخ:
إِلَهِي كَيْفَ أَخِيبُ وَ أَنْتَ أَمَلِي أَمْ كَيْفَ أُهَانُ وَ عَلَيْكَ مُتَّكَلِي...
_زهرا سادات"🌱
#عرفه
وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ عَصَبِي وَ قَصَبِي وَ عِظَامِي
و گوشتم، و خونم، و مويم، و پوستم، و عصبم، و نايم، و استخوانم،
به قول حامد عسکری امام حسین تو دلِ این فرازها داره از فهرست چیزهایی که قراره فدا کنه نام میبره.