13.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️شهید حاج قاسم سلیمانی، خطاب به مادران شهدا: وقتی شما مادرها نبودید و بچههایتان در خون دست و پا میزدند، حضرت زهرا (س) را دیدم...
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی🕊
#جان-فدا❤
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه رهبر انقلاب برای مادرش #حضرت_زهرا سلام الله
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل پنجم: روایات سوریه
🔸صفحه:۲۲۹-۲۳۰-۲۳۱
🔻قسمت: ۱۳۱
همرزم شهید: مرتضی حاج باقری
حسین، زمانی که به سوریه می رفت، چون بازنشسته شده و از طریق تشکیلات سپاه نرفته بود. به قول خودمانی، از راه میانبر و به واسطه ی حاج قاسم اعزام شده بود. نمی دانست چه کار باید بکند یا کجا قرار بگیرد؛ ولی باز با همان پشت کارش، زود خودش را جمع و جور کرد. تمام جبهه ها را رفته و تجربه و اطلاعات خودش را افزوده بود؛ تا جایی که دیگر کار بلد شده بود.
🔻قسمت: ۱۳۲
همرزم شهید: رسول محمودآبادی
وضعیت چشم حسین، کار را برایش دشوار کرده بود؛ مخصوصاً زمانی که مجبور می شد رانندگی کند. زمان رانندگی با موتور، یک طرف را کامل نمی دید. روزی تکفیری ها منطقه ای به نام راموسه را در حلب گرفتند. من و حاج حسین، برای این که وضعیت را بررسی کنیم، سوار ماشین شدیم و رفتیم آنجا. وقتی رسیدیم، من کمی دیرتر از حسین پیاده شدم. همین که پیاده شدم، حاج حسین را ندیدم.
تعجب کردم. گفتم: کجا رفت؟!
حدود بیست دقیقه ای طول کشید تا پیدایش کنم. نگران شدم. تازه آمده و اصلاً عربی بلد نبود. سربازهای آنجا هم تقریباً همه عرب زبان بودند.
رفتم بین بچّه ها، دیدم حاج حسین با دستش حدود ۵۰-۶۰ سرباز را جمع و سازمان دهی کرده.
خنده ام گرفته بود. رفتم نزدیکش. گفتم《رفیق نیمه راه شدی دیگه؟!من رو فراموش کردی؟!》.
گفت:《شما که خودتون راه بلدین.》خندیدم و گفتم《با دستت خوب علامت می دادی! خوب تونستی همه را جمع کنی! حالا چطور می خواهی بهشون بگی که چه کار کنند؟!
این قدری که تو دستت رو آورده ای بالا، ممکنه با تیر هدفت بگیرند و بزندت》.
هر دو خندیدیم.
🔻قسمت: ۱۳۳
همرزم شهید: رسول محمودآبادی
از زمانی که من و حاج حسین هم خانه شده بودیم، شبی نبود که بخوابد و خواب نبیند. اکثر خواب هایش درباره ی خانمش یا حاج قاسم بود. زمان صبحانه خوردن هم هر صبح خواب هایش را برایم بازگو می کرد. خورد و خوراکش کم بود؛ولی طولانی سر سفره می نشست. گاهی من حوصله ام سر می رفت؛ زودتر از او پا می شدم و می رفتم سر کار.وقتی خواب هایش را می گفت،می گفتم《با این خستگی ای که من و تو آخرهای شب می آییم،چه جوری خواب می بینی؟!》.
وقتی خواب حاج قاسم را می دید، خوابش را با ناز و عشوه ای بازگو می کرد که نگو! مثلاً می گفت《دیشب، خواب حاج قاسم رو دیدم که با هم رفته بودیم کوه. زمان جنگ...》. وقتی برق عشق و ارادتش به حاج قاسم را توی چشمانش می دیدم، به حاج قاسم حسادت می کردم. سر به سرش می گذاشتم و می گفتم《درسته حاج قاسم گفت ایشون مثل برادر من و دردونه ی کرمونه و بیشتر از برادر دوستش دارم؛ ولی این همه علاقه ای که تو به حاج قاسم داری، شاید حاج قاسم به تو نداشته باشه!》.
می خندید و می گفت: شنیده ای که می گن دل به دل راه داره؟!
#قسمت_اول👇
#شهیدحاجقاسمسلیمانی🌷
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خستگی ناپذیر همچون حاج قاسم❤️
#جان_فدا
#شهیدحاجقاسمسلیمانی🌷
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرهای از شهادت حمید باکری به نقل از شهید سلیمانی
#جان_فدا
#شهیدحاجقاسمسلیمانی🌷
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز شد فاطمیه، حسرت دلها برگرد
آن حکیمی که تو گفتی، شده تنها برگرد
تشنۀ گریۀ بسیار تو بیتالزهراست
روضۀ حضرت مادر شده برپا برگرد..
✍به یاد مردی که گفت فاطمیه سال بعد نیستم
گریههای #حاج_قاسم_سلیمانی در روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها💔
#سه_شنبه_فاطمی_ومهدوی
#شهیدحاجقاسمسلیمانی🌷
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖 روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل پنجم:روایات سوریه
🔸صفحه:۲۳۱-۲۳۲-۲۳۳
🔻قسمت:۱۳۴
هم رزم شهید: رسول محمود آبادی
دیگر عادت هر روزم شده بود خواب های حاج حسین را گوش کنم. قبل از اینکه سر سفره بنشیند،بهش می گفتم«دیشب خواب چی دیدی؟»می گفت«می خوای اذیت کنی یا می خوای واقعا بشنوی؟».می گفتم«حالا معلوم نیست که بخوام بشنوم.تا چی باشه».وقتی خواب بد
می دید،صدقه می داد.تماس می گرفت و پی گیری می کرد که یک گوسفند بگیرند و قربانی کنند.
روزی با حالت خنده گفت«آخرش این خواب ها،جواب سؤال من رو داد.»خیلی خوشحال بود.گفتم«نکنه خواب دیده ای که شهید
می شی؟!».گفت«نه، حاج رسول!کارم خیلی
طولانی شد.بهم گفتند امسال شهید
نمی شی؛اگه کارت خوب پیش بره،سال آینده.»بعد از این خواب،حاج حسین،خیلی بی پروا شده بود؛وقتی در عملیاتی تیر اندازی می شد،صاف می ایستاد و جلو
می رفت.
🔻قسمت:۱۳۵
فایل صوتی: حسین بادپا
اوایلی که رفته بودم سوریه،با همه ی مجموعه غریب بودم.کم کم کار را یاد گرفتم.دو سه ماهی از آمدنم می گذشت.دوری از خانواده و سختی کار باعث
می شد بی حوصله بشوم. یک روز طاقتم تمام شده بود. با دفتر حاج قاسم تماس گرفتم و بر ایشان پیغام گذاشتم که «من دیگه نمی تونم اینجا بمونم.» یکی دو روز
بعد،توی دمشق، نماز جماعتی بود.حاج قاسم را آنجا دیدم. بعد از اینکه نماز تمام شد. رفتم کنارش نشستم.گفتم«حاجی،خسته شده ام.
می خوام بر گردم».حاج قاسم با حوصله
مسائلی را برایم توضیح داد.چند ذکر را یادم داد وگفت«این هارو زیاد بگو».بعد کمی صدایش را بلند کرد و گفت«ببین،حسین،من وظیفه داشتم تو رو پشت کنم بیارم اینجا.تو هم وظیفه داری
مانند یه کوهنورد،یه صخره نورد،چنگکی رو که داری، بندازی و محکم بگیریش،خودت رو سمت بالا بکشونی».این دو جمله اش، بد جوری مرا به هم ریخت. انگار سال ها منتظر چنین تلنگری بودم.
#قسمت_اول👇
#شهیدحاجقاسمسلیمانی🌷
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بخشی از مداحی مهدی رسولی شب اول فاطمیه سال ۹۸ در حضور رهبر انقلاب
به یاد سردار شهیدی که فاطمیه سال ۹۷ گفته بود، من فاطمیه سال بعد نیستم!
شهید #قاسم_سلیمانی
#جان-فدا❤
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
• السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ .
سلام بر امامی کھ چشمه حیات است و
ترنم حضورش حیاتبخش جانهاست !
ــــــ ــ کیست ک به مولایش سلام کند و
علیکمالسلام نشود؟#سلام_فرمانده🖤.