eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
937 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
7.9هزار ویدیو
33 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺فرزندِ دلیر حیدر آمد #عباس ، امیر لشکر آمد می خواست نشان دهد ادب را 🌺یک روز ، پی از #برادر آمد میلاد حضرت ابوالفضل عباس (ع) و روز #جانباز مبارک باد
پست اینستاگرامی دختر شهید زنده و جانباز صد در صد ایران؛ سیدنور خدا موسوی: بابام تا بهشت #پـرواز کرد....🕊🕊🕊 همزمان با بیست و هشت صفر سالروز شهادت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع)؛ #جانباز صد در صد ایران؛ #سید_نورخدا_موسوی به #شهـادت رسید....🕊🕊🕊 #فی_امان_الله_یا_شهید_الله
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی
🌷 💠اخلاص 🌷در باقرآبادورامین، پیرزنی زندگی می‌کرد که سه فرزند داشت، که یکی از پسرانش، جانباز بود؛ از گردن به پایین، قطع نخاع بود و اصلاً نمی‌توانست🚫 تکان بخورد. سقف خانۀ این خانواده🏚، مشکل پیدا کرده و حسابی ترک برداشته بود. 🌷به مهدی گفتم: . بیا یه کار خیری بکنیم، بریم سقف خونۀ این خانوادۀ جانباز رو درست کنیم🛠. مهدی هم بدون تأمل گفت: من همین کارهام😍! کِی بریم⁉️گفتم: روز که من هم بتونم بیام. اما من این مسئله را فراموش کردم🗯. 🌷جمعه ساعت هفت و نیم صبح بود که به من زنگ زد📞. من هم حسابی گیج خواب بودم😴. گفت: کجایی پس، چی شد برنامه⁉️گفتم: کدوم برنامه؟ 🌷گفت: همون که گفتی بریم سقف خونه‌شون رو درست کنیم دیگه. من رفتم گچ گرفتم با یه نفر هم صحبت کردم که بیاد و با هم بریم👌. وقتی این را گفت، تازه یادم افتاد که با مهدی قرار داشتم. 🌷خیلی شرمنده شده بودم😥 و با شرمندگی تمام به مهدی گفتم: حقیقتش من این موضوع رو یادم رفته بود، با خانواده قرار گذاشتم بریم . بدون این‌که ناراحت بشود و یا به روی خودش بیاورد گفت: پس هیچی، اشکالی نداره🚫، من می‌رم خودش رفت و تا عصر هم کارها را تمام کرد✅. 🌷جالب این‌که وقتی کارش تمام شده بود، آن از او خواسته بودند خودش را معرفی کند و از او پرسیده بودند: اسم شما چیه❓ مهدی هم به جای اسم خودش، را گفته بود.تا مدت‌ها، هر کسی به دیدن آن خانوادۀ جانباز می‌رفت، می‌گفتند: آقای اومد این‌جا و سقف خونۀ ما رو درست کرد؛ خدا خیرش بده☺️! 📚بابامهدی، زندگی‌نامه و خاطراتی از 🌹🍃🌹🍃
🌴🕊💐🌺💐🕊🌴 اینجا نیست این آقا هم یا داروخانه نیست اینجا است خانه یک و این آقا هم یک است ....
روایت عشق📝 در مکتب امام خمینی ره نسل روح الله 🌹همان روزهای اول جنگ با دست بردن در شناسنامه اش به جبهه اعزام شد. خرمشهر در محاصره بود. بخاطر همین با لنج از ماهشهر وارد خرمشهر شدند و همراه با نیروهای شهید چمران و سید مجتبی هاشمی (فداییان اسلام) در هتل کاروانسرا مستقر شدند. اسلحه و مهمات به اندازه نفرات نبود. شب ها به عراقیها میزدند و غنیمت می آورند. 🌹حسین ، با آن سن و سال کم و جثه کوچکش جسورانه تیربار ام.ژ.ث را در حال تهاجمی و با یک دست شلیک می کرد. از آخرین مدافعان خاکریز فتح شده عملیات بدر بود همه کاری میکردن تا خط سقوط نکند و حفظ شود: خمپاره اندازی ، آرپی چی زنی و... آنقدر مقاومت کرد تا جنگ تن به تن شد. نارنجکی کنارش منفجر شد و نیمی از بدنش را مجروح شد. هنگامی که ایستاد تا شرایط دشمن را زیر نظر بگیرد گلوله مستقیم تانک کنارش نشست و ترکش نخاعش را قطع کرد. 🌹 ۱٧ سال روی تخت شمع محفل رزمنده ها بود. چه در آسایشگاه، چه در آلمان و چه در منزل محقر پدری اش گفته بود کنار ضریح حضرت مسلم بن عقیل(ع) نایب الزیاره اش باشند. در شب شهادت حضرت مسلم به همسر فداکارش گفت: دارم جایم را در بهشت می بینم 🌹اسطوره صبر و مقاومت و ایثار بود، در طول ۱٧سال هیچکس جمله ای را بعنوان شکایت یا بی قراری از او به یاد ندارد. همیشه میگفت : دست از یاری بزرگ جانبازی انقلاب مقام معظم رهبری برندارید. شهید حاج حسین دخانچی 📚کتاب شهامت نامه
در تربیت دخترمان زهرا شیوه‌های جالبی داشت. هرگز او را تنبیه نکرد. اصلا با زدن مخالف بود. به خصوص آن‌که می‌گفت نام مادرم حضرت زهرا (س) روی اوست. اگر زهرا اذیت می‌کرد، سید فقط سکوت می‌کرد. همین سکوتش باعث می‌شد تا زهرا با این‌که خیلی بچه بود، متوجه اشتباهش بشود. بعد می‌رفت و از پدرش عذرخواهی می‌کرد. معتقد بود تنبیه باید اخلاقی باشد، تا اثر اخلاقی هم بگذارد. می‌گفت: باید با بچه دوست بود. 📚: علمدار 🌷