🦋*﷽*🦋
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
راه شهید ، عمل شهید
یکی از سربازاش برای بیرون رفتن با نامزدش ماشینش رو گرفته بود و تصادف کرده بود
حامد اصلا به روش نیاورد
هم پول تعمیرگاه رو داد هم پول کسی که ماشینو بهش زده بود
نمیخواست سربازش جلوی نامزدش شرمنده بشه
" #شهیدحامدجوانی"
#یاد_عزیزش_با_صلوات
مکتب سردار سلیمانی
@maktabesardarsoleimani
در مکتب سردار سلیمانی
در محضر یاران سردار
مدافعان حرم
زمان ارتقاء درجه اش رسیده بود.
آن روز ها داشت آماده می شد دوباره برگردد سوریه.
هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداریِ ترفیع و بیشترشان هم درجه ی جدید روی دوششان نشسته بود.
مدام هم به حامد می گفتند:بیا برو دنبال درجه ات،خودت پیِ کار و نگیری،کسی نمی یاره درجه بچسبونه روی دوشت!
🔸حامد این ها را می شنید و لبخند می زد😊.
یکبار هم که یکی از رفقای صمیمی اش پا پیِ اش شد که
چرا نمیری سراغ کارای درجه ات؟
_گفت:(عجله نکن عبدالله!
درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاست،
اصلش اونه که درجه رو خدا❤️به آدم بده!
❣خدا بخواد می بینی که درجه ام رو تو سوریه از دست خود خودش می گیرم❣!
🕊شهید مدافع حرم:
#شهیدحامدجوانی
📚کتاب شبیه خودش
یاد عزیزش با صلوات
#روایت_عشق
به دلیل ارادتی که به حضرت عباس(علیه السلام) داشت، آرزو می کرد بی دست شهید شود. و سرانجام در حالی که دست در بدن نداشت و چشمانش از بین رفته بود، شهید شد...🌷🕊
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدحامدجوانی
#یادعزیزش_باصلوات
#شهیدآنه🕊
#شهیدمدافع_حرم🕊
#شهیدحامدجوانی🌷
با حقوق ناچیزی که از سپاه میگرفت، برای خانوادههایی که وضع مالی خوبی نداشتند ولی داداش میشناخت که اهل روزه هستند، وسایل مورد نیاز از قبیل چای، برنج، مرغ، روغن و... تهیّه میکرد و یواشکی در اختیارشون قرار میداد.
اینها رو به ما هم نگفته بود و بعد شهادتش متوجّه اینکارهاش شدیم و یه عده از خود این خانوادهها برامون تعریف میکردند که آقا حامد همیشه هوای خانوادهی ما رو داشت...
#شَبـــتوُن_شُـــهدآیـــی🌷