رای جمعه
با توجه به عدم انصراف ۳ نامزد محبوب تر انتخابات (تا این لحظه)، به نظر میرسد آرا بین آنها تقسیم شود و انتخابات به مرحله دوم بکشد. طرفداران آقای پزشکیان که تکلیفشان از ابتدا روشن بود، اما طرفداران آقایان جلیلی و قالیباف که اندکی مردد بودند، اکنون میتوانند با خیال راحت به آنکه اصلح میدانند رای دهند و سرنوشت شان را به تقدیر و نبردی سخت تر بسپارند!
تا خسروان چه دانند.
نکته ای جالب: میانگین سرعت ممکن جاده ای در کشورهای مختلف دنیا
یکی از مولفه های توسعه، داشتن راههای بین شهری است. یعنی، با افزایش سرعت حمل و نقل باعث حرکت سریعتر مردم، کالاها، محصولات کشاورزی، بیماران، و محصلین و ... شده و از اتلاف وقت وسرمایه و انرژی جلوگیری می شود.
جایگاه ایران در این میان (با میانگین ۹۰ تا ۱۱۰ کیلومتر در ساعت) جالب است که در مقایسه با کشورهایی مثل هند و چین حتی پرسرعت ترین جاده های جهان را دارد.
البته انتظار مردم ما خصوصا در شهرهای کوچک و روستاها بیش از این است، اما از این پیشرفت نباید غافل بود.
گفتنی ها را باید گفت.
تحلیل دور اول و سناریوی دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳
دور اول انتخابات ۱۴۰۳ پایان یافت و علیرغم نظرسنجی ها، مشارکت پایین بود (۴۰٪). همانطور که انتظار میرفت اما عدم اجماع اصولگرایان باعث شد پزشکیان با ۱۰ و جلیلی با ۹ میلیون رای به دور دوم بروند و قالیباف با رای عجیب ۳ میلیونی از رقابت (و تاحدودی رفاقت) حذف شود.
اکنون اما در دور دوم، رقابت بسیار نزدیک است (حدود ۵۰-۵۰). با توجه به مشارکت پایین بدنه ی مردمی هر دو جناح (چه طبقه ی متوسط و چه طبقه ی پایین) تلاش هر دو نامزد متوجه این دو گروه خواهد بود و صورتی رادیکالتر هم خواهد یافت.
هرچند جلیلی میتواند نسبت به جلب برخی ارای قالیباف خوشبین باشد، اما نباید از شتاب و برنامه ی تبلیغاتی پزشکیان هم غافل بود. در واقع زمان بیشتر به نفع اوست و احتمال اینکه سلبریتی ها ورود کنند و براحتی ۳-۴ میلیون رای جابجا گردد وجود دارد. اصولگرایان نیز ۲ برنامه جدی خواهند داشت، اول جذب قالیباف و طرفدارانش و دوم تبلیغ میان اقشار زحمتکش و ناامید جامعه (با تکیه بر ساده زیستی و برنامه محوری و تدام راه شهید و همراهی با دولت دهم در گذشته).
اینکه چه کسی بر میز خدمت دست خواهد یافت اما اکنون بیشتر در دستان پرتوان سرنوشت است تا محاسبات تحلیل گران!
حق یار
طرفداران آقای جلیلی بر چه برنامه هایی از او تاکید دارند؟
آنها وی را متواضع، باسواد، زحمتکش، و کسی که صداقت خود را در جانبازی جنگ ثابت کرده است، معرفی میکنند. همچنین آنها معتقدند:
مسوولیت او در دولت احمدی نژاد و ساده زیستی مشابه او برای رسیدن به عدالت مفید است.
برنامه ی جدی او برای مذاکره و رفع تحریمها راهگشاست.
برنامه ی او برای به کارگیری جوانان در مدیریتها امیدوارکننده است.
کمک او به کاهش یا حذف سربازی اجباری و افزایش حقوق سربازان مایل به خدمت، اشتغالزاست.
کمک او به صادرات محصولات کشاورزان و ایجاد کارخانه برای تبدیل محصولات آنها و ارزش آفرینی برای ایشان
همراهی و مشاوره ی همیشگی او به شهید رییسی، باعث امتداد راه شهید جمهور خواهد بود.
و موارد دیگری که حتما به انتخاب مردم زحمتکش و حاشیه نشین کمک خواهد کرد.
نگرانی طرفداران جلیلی:
هزار فامیل خاندان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری و خاتمی و روحانی و تمامی کسانی که در این ۳۰ سال حاکم بودند و منافعشان با جلیلی به خطر افتاده، اکنون بدنبال ترساندن مردم بیچاره هستند تا با انتخاب پزشکیان، دوباره چنبره خود را بر سیاست برگردانند...
طرفداران جلیلی اما معتقدند او همان احمدی نژاد است و حتی بهتر...
مقاله وال استریت ژورنال:
ایران با ایستادگی در برابر آمریکا، تبدیل به قدرتی بین المللی شده است.
وال استریت ژورنال، در مقاله ی امروز خود به قلم راسموسن و نورمن، تاکید میکند که "ایران با عدم امکان برجام و دنبال کردن برنامه ی مقاومت و همبستگی با سایر قدرتهای دنیا، توانسته است علیرغم سختی ها تبدیل به قدرتی منطقه ای و بین المللی شود. هر کسی بعد از رییسی رییس جمهور شود، وارث سختی های اقتصادی و نارضایتی اما قدرتی بین المللی خواهد شد!"
..................................
پیونشت: مردم عزیز حواسشان باشد میراث شهید رییسی را به دستان چه کسی میسپارند.
طرفداران جلیلی چه می گویند:
جلیلی برای رای، از دختر مرحومه ی ملت مایه نمیگذارد و وعده ی سر خرمن نمیدهد. اما قول داده ۱۰۰ پروژه ی مهم سراسر کشور را تکمیل کند. 👇
......... http://100ahd.drjalily.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولی علی (ع) میفرماید: "النجاه فی الصدق" یعنی نجات و رستگاری در صداقت و راستگویی است.
برای جوانانی که رای نمیدهند...
مردم عزیز، بنده هم مثل شما نگرانی ها و ناراحتی ها دارم که چرا جوانان ما برای داشتن یک زندگی معمولی و حتی بهترین، باید مشکلات متعددی را مواجه باشند. اما همانطور که قبلا در کلاسها گفته ام این سوال که چه باید کنیم تا کشوری عقب مانده نباشیم، مربوط به امروز نیست و حدود ۲۰۰ سال در ایران سابقه دارد. از همان زمان تاکنون، مجموع توان فکری ایرانیان برای پاسخ به سوال عقب ماندگی و راهکار، به دو فرمول یا جریان فکری منتهی شده که یکی تمام و کمال مدل و فرهنگ غرب را توصیه و ترغیب میکرده و دومی تکیه بر توان داخلی و فرهنگ اسلامی ضمن جذب علم و تکنولوژی از غرب و شرق!
این دو تفکر قبل از انقلاب بدلیل فشار و استبداد شاهنشاهی قاجار و سپس پهلوی قدرت ظهور و بروز آنچنانی نداشتند، اما پس از حذف نظام پادشاهی، تحت عنوان دو جریان اصلاحطلب (بیشتر غرب گرا) و اصولگرا (بیشتر معتقد به توان داخل و سایر کشورها) فعالیتی جدی داشته اند.
سخن بنده این است که علیرغم ناامیدی ها و اعتراضات، جز این دو تفکر، هیچ راهکار جدی و جذاب دیگری (با فرض محال سقوط نظام اسلامی!) وجود نداشته و نخواهد داشت مگر انتظار برای منجی عالم بشریت! هرچند هر دو تفکر باعث و بانی اتفاقات مثبت زیادی هم در تاریخ کشور ما شده اند و خواهند شد.
بنابراین به ناامیدان و امیدواران توصیه میکنم با مطالعه علمی و غیرشخصی بین این دو راهکار که در ادبیات دو نامزد انتخاباتی کاملا مشخص است، انتخاب کنند و روز جمعه پای صندوق بروند. البته بعد از انتخابات هم حتما اقدامات را با توجه به شعارها تطبیق دهند و سواد خود را برای تصمیمات دوره های بعدی انتخابات در هر شرایطی تکمیل کنند.
شاد و سعادتمند باشید🌷
جواد راد
✍فردای انتخابات ۱۴۰۳
حتما برای طرفداران هر دو دیدگاه و نامزد مهم است که فردا چه کسی رییس جمهور می شود. جوابش البته صبح شنبه مشخص می شود و نهایتا یکی از دو جریان، مسوولیت اجرایی کشور را برعهده خواهد گرفت. اما از قدیم گفته اند قهرمان ماندن مهمتر از قهرمان شدن است. لذا فردای انتخابات مهمتر از روز جمع آراست و رییس جمهور بایستی بتواند به سمت تحقق وعده هایی که بابت مشکلات داده است حرکت کند.
مشکلات کلانی که در حوزه اقتصاد شامل تورم، تحریم، تولید، اشتغال، کیفیت محصولات داخلی، و یارانه و سوخت و مسکن، و در حوزه ی سیاست شامل تحکیم اعتماد و رضایت بخشی مردم، روابط بین المللی متوازن منطقه ای و جهانی و مدیران کارآمد دولتی، و در حوزه ی فرهنگ شامل پوشش، اینترنت و فضای مجازی، و البته تدین و کتابخوانی مردم و جمعیت می شود، همگی فقط رئوس برخی موضوعاتی هستند که منتظر دستان پرتوان منتخب ملت خواهند بود.
همچنین بر طرفداران و منتقدان است که فعالیتهای فردای انتخابات را طبق وعده و نتایج ملموس با دقت و صبر و حمایت ضمنی رصد کنند تا یا به سلامت به مقاصد برسند یا اگر لازم شد در انتخابهای آینده تجدید نظر کنند.
البته که خسروان دانند!
جواد راد
برد و باخت پیچیده نیست!
اکنون تحلیلهای برد و باخت زیاد است. اما به زعم نویسنده خیلی پیچیده نیست. در تمام دنیا ۱. شخصیت کاندیدا، ۲.تیم و شبکه و ۳.استراتژی تبلیغاتی، سه مولفه ی مهم هستند.
شخصیت ها در میزان تسلط بر مسائل و البته سخنوری وزن خاصی در جلب آرا دارند. آنجا که عصبی یا سبک عمل نمیکنند، حتما موثرند.
تیم تبلیغات که شامل خواص و شبکه و تدارکات می شود نیز اهمیت دارد چرا که باید بتواند مانند خون در رگهای جامعه حرکت کند و پیام شخصیت برتر را به بدنه ی جامعه منتقل کند.
نهایتا نیز استراتژی تبلیغاتی است که میتواند حتی از یک شخصیت ضعیف، گزینه ای باب دل مردم بسازد. در استراتژی، بررسی وضعیت رقبا، لزوم جذب (و انصراف) رفقا، ادبیات تبلیغاتی، و نگاه کلان به نیازهای مردم مهم هستند.
بنظر نویسنده، دو رقیب نهایی ۱۴۰۳ در دو مورد اول اختلاف زیادی با یکدیگر نداشتند، یعنی شخصیتها و تیم هر دو ضمن تفاوت، وزن نزدیک به هم داشتند (مثلا بخشی از تیم جلیلی در روستاها و تیم پزشکیان در فجازی فعال بودند). اما در بخش استراتژی بود که جلیلی به پزشکیان باخت.
واقعیت تلخ ادبیات تبلیغی دنیا این است که اولا منتقدین وضع موجود جذابیت بیشتری دارند و ثانیا هراس افکنی از رقیب همواره جواب می دهد و ثالثا کلمات محبت آمیز ولو دروغ همواره بر دل مینشیند! پزشکیان متنی کاملا تکراری اما مملو از نقد عوامانه ی وضع موجود، هراس از رقیب، و کلمات محبت آمیز نسبت به مردم را پیوسته (ولو از روی کاغذ) میخواند و موفق شد، البته به این سه گزینه، عدم اجماع و تکثر نامزدهای رفیق هم اضافه شود، تصویری جز شکست نمیتوان متصور شد. البته جبهه انقلابی بابت آن ۱۳ میلیون رای، باید خداراشکر و به این هسته و تیم قوی افتخار کند و آنرا برای زمان های سخت نه چندان دور حفظ نماید (اما از شخصیت مطلوب و استراتژی غفلت نکند)!
گفتنی ها را باید گفت...
جواد راد
آینده دولت پزشکیان!
برای پیش بینی آینده، دو رویکرد بررسی روندهای گذشته و سناریوی آینده را میتوان مد نظر قرار داد. از منظر بررسی گذشته، انتظار میرود دولت پزشکیان همچون اسلاف خویش عمل کند و لیبرالیسم ملایم را کمابیش دنبال کند. اما موفقیت آن وابسته به متغییرهایی است که سناریو آینده را شکل خواهند داد.
از منظر سناریویهای آینده، باید به سه مولفه ی ۱. شخصیت و حزب او، ۲. فضای داخلی، و ۳. فضای بین المللی توجه نمود. از نظر شخصیت و حزب، او راهی جز افراط ندارد (بهرحال با شعارها و تلاش برخی اصلاحطلبان افراطی رای جمع نموده اند و راهی جز تسهیم قدرت با آنان و خواسته هایشان ندارند). از نظر فضای داخلی، بدلیل دوقطبی نمودن و برچسب به طرف مقابل، امکان ایجاد اجماع و کاهش فاصله با طرف مقابل محدود است و دولتی حداقلی را باعث خواهد شد که اصطکاک مسیر را بیشتر خواهد کرد. در فضای بین المللی نیز علیرغم رویکرد غربگرایی حزبی او، جریانات ملی گرا و یکجانبه گرا در غرب و تنشهای جهانی، کشتی دیپلماسی او دچار تلاطم فراوانی خواهد شد.
لذا پیش بینی این است که دولت اصلاحات، علیرغم نیات خیر برخی بانیان از جمله خود پزشکیان، پس از طی دوران ماه عسل خویش، دچار تلاطمات مختلف سیاسی-فرهنگی- بین المللی شود که بخش عمده ای یا خارج از کنترل است یا با رویکرد اصلاحطلبان همخوانی نداشته و باعث تضعیف عملکردش خواهد شد. این باعث میشود او و اصلاحطلبان برای رهایی و حفظ پایگاه خود راهی جز افراطگرایی حزبی نداشته باشند.
به عبارت ساده، اصلاحطلبی برای اینکه رای دهندگان را مایوس نکند و نمیرد چاره ای ندارد جز اینکه در خصوص تحقق شعارهای خود افراط نماید!
جواد راد
نمره ی رسانه های استانی در انتخابات
یکی از ابزار اصلاح امور ملت، رسانه های متنوع و شفاف و بی طرف است. از زحمات علی حده ی سیما که بگذریم، در خراسان شمالی اما اکثر رسانه های برجسته تاکنون نتوانسته اند بی طرفی خود را در بزنگاه سیاسی حفظ کنند و هر کدام به سمتی غش کرده اند! به عنوان مثال، تسنیم با تمایلات اصولگرایی یا بجنورد زیبا با حمایت از اصلاحطلبان نشان دادند، آن ظرفیت لازم برای دور ماندن از جریانات حزبی را برای رسیدن به استانداردهای یک رسانه ی حرفه ای ندارند. البته رسانه هایی همچون خبر فوری خراسان شمالی یا عصر اترک و استان من با شیب ملایمتری به حمایت از اصولگرایان و اصلاحطلبان پرداختند که اندکی امیدواری ایجاد می کند اما هنوز از استانداردها فاصله دارد. برخی فرد-رسانه هم حضور داشتند که به فراخور تمایلات شخصی، ابزار حمایت یا تخریب یکی از دو جناح می شدند. روی هم رفته، آنچه رصد کلی فضای رسانه ای نشان می دهد، استان خراسان شمالی هنوز از داشتن یک رسانه ی حرفه ای بی طرف که منافع کلان ملت را (نه در حمایت از حزبی خاص) بلکه در انعکاس تمامی زوایای وقایع ببیند، محروم است. لذا محرومیت رسانه ای را بایستی یکی دیگر از محرومیتهای استان ما نامید.
پاسخگوی انفعالی به بیانات و اقدامات رقبا، با تولید محتوای فعال فرق دارد... قدرت در تولید است..
اصلاحطلبان و دیگی که برای آنها بجوشد!
از گذشته های دور تا کنون، جریان اصلاحطلب که اعضای آن بصورت نسبی بیشتر از میان اقشار دانشگاهی (خصوصا محصلین غرب)، سرمایه دار، و روشنفکر و روزنامه نگاران و بطور کل برخورداران جامعه بوده اند، و کمتر شامل کشاورزان و کارگران و محرومان جامعه میشده، هرگاه به دلایل مختلفی سهمی از قدرت نیافته اند، با قدرت گفتمانی و ابزار روشنفکری خود، بنا را بر زیر سوال بردن زیر و بم حکومت میگذاشتند و از مبانی سیاست داخلی و خارجی گرفته تا معیشت و فرهنگ همگی را زیر سوال می برده اند. آنها حتی در این کار از شورش و براندازی هم ابایی نداشته اند. مثال دقیق چنین رفتاری، انتخابات سال ۱۳۸۸ بود که علیرغم محبوبیت آشکار منتخب آنزمان (یعنی احمدی نژاد) نه تنها شکست خود را نپذیرفتند بلکه با بهانه های تقلب، دولت او و حتی حکومت را در چنان مخمصه ای انداختند که راه پیروزی هسته ای را بسته و درب تحریمها را بیش از پیش گشودند و حتی همزمان با انقلاب مصر در پی انقلاب بر آمدند! آنها دموکراسی آشکار آن روزها و مردمگرایی احمدی نژاد را با تهمت پوپولویسم، به باد تمسخر و تخریب گرفتند و ۸۵ درصد مشارکت مردم و ۲۴ میلیون رای او در انتخابات را چنان تلخ کردند که هیچگاه از کام ملت زدوده نخواهد شد.
حال آنکه همین جریان وقتی به اشکال مختلف به قدرت میرسد، همه ی آن حرامها را مباح و حتی مستحب دانسته و لازم الامر دموکراسی!
مثلا ۲۴ میلیون و ۱۸ میلیون رای احمدی نژاد و شهید رییسی را پوپولیسم یا رای اقلیت دانسته ولی ۱۸ میلیون و ۱۶ میلیون رای روحانی و پزشکیان را عین دموکراسی و رای اکثریت دانسته (و حتی آن شرکت نکرده ها را هم به حساب خود پنداشته اند!). کسانی که کاپشن احمدی نژاد و حضور او میان مردم را همواره تمسخر می کردند امروز با افتخار کاپشن و ساده پوشی و حضور در هیات پزشکیان را استوری و تجلیل میکنند. آنها که سن و سال جنتی را از دیرباز ننگی برای نظام می دانسته اند زمانی که آقای هاشمی در سن ۷۵ سالگی برای ریاست جمهوری کاندید شد براحتی از او دفاع کردند و اکنون نیز منتخبی ۷۰ ساله را بهترین گزینه ی امور اجرایی سخت کشور (و نه شورای نگهبان!) می دانند! آنها که فروش نفت و گشایش های شهید رییسی را مسخره می کردند اکنون که خود بر اسب قدرتند، آنرا فرصتی لازم الاستفاده می پندارند. آنها که شهید رییسی حوزوی را بی سواد می نامیدند در مواجه با کم کاری علمی یک متخصص قلب و "باسوادترین" رییس جمهور کشور او را "حلال خور علمی" می نامند که فقط چندمقاله دست چندم نوشته و نخواسته زیاده روی کند! آنها که از یک "ناهار خوردی" دلسوزانه شهید رییسی و ادبیات مردمی احمدی نژاد می نالیدند اکنون بلندگوی ساده گویی ها و مداحی پزشکیان شده اند! آنها که به سهمیه تحصیل فداکاران میهن و یتیمان محروم شهدا خورده میگرفتند، براحتی از سهمیه ی زنان و اقوام برای امر خطیری مانند وزارت نام برده و آنرا "تبعیض مثبت و امری کاملا معمول در دنیا" می دانند! قیمت دلار که ۱۰ برابر شده باشد آنرا به گردن خارجی میاندازند و نادیده میگردند اما دوبرابر شدن آن در دوران شهید رییسی را در بوغ و کرنا می کنند! آنها اگر حمایت رهبری باشد آنرا میخواهند و تبلیغ می کنند اما نصیحتهای قبل و بعد ایشان را خیر!
موارد بالا البته به معنای رد ویژگی های مثبت روسای جمهور مذکور و مسوولین نظام نیست و خارج بودن اصلاحطلبان از مسندهای قدرت را هم بایستی یک ضعف برای آنها و نظام دانست (و جایی برای آنها باید باشد) ، اما دریغ از انصاف و انسانیت اصلاحطلبان. آنها نشان داده اند، هرگاه قدرت از آن آنها باشد (و البته که تمامش را میخواهند!) همه چیز خوب و آرام و به سمت عالی است! اما اگر از مسند قدرت خارج باشند، دنیای ایرانی از نظرشان تاریک و قهقرایی و مسدود و یک ویرانی است. حال آنکه واقعیت معیشت و سیاست در جامعه ی ایرانی نمیتواند اینقدر که آنها مدعی هستند متلاطم باشد ( و اگر هم هست ۱۰ برابر شدن دلار بهرحال در دوران بی تدبیری آنها رخ داده است). ولی وارونه جلوه دادن حقایق و مصادره کردن خوبیها برای خود و بدیها برای اصولگرایان و حتی دلسوزان و شهدای انقلاب، تبدیل به روشی غیرمنصفانه و غیرمنطقی برای اصلاحطلبان گردیده است. رفتار آنها مصداق دقیق این جمله است که دیگی که برای من بجوشد سراسر عطر و طعم است و اگر نه، سر سگ در آن بجوشد!
کاش همه ما اصلاحطلبان و اصولگرایان بدانیم که با بی انصافی در قضاوت، امید و امنیت ملت و نهایتا خودمان را قربانی خواهیم کرد.
تا خسروان چه دانند.
(برای اصولگرایان هم البته خواهم نوشت!).
جواد راد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور ایلان ماسک (مالک توییتر x) در سخنرانی نتانیاهو و سوالی از مسولین ایرانی
درحالیکه برخی از سناتورها و نمایندگان آمریکایی دیدار نتانیاهو را تحریم کردند، ماسک با حضورش، حمایت آشکار خود از نتانیاهو را نشان داد. این یعنی حتما اطلاعات مکانی و سیستمی و مکالماتی مسوولین بلندپایه ایرانی و اصلاحطلبان و اصولگرایان و محور مقاومت را در اختیار سازمانهای جاسوسی آنها قرار می دهد. از او که انتظاری نیست، اما از مسوولین خرد و کلانِ توییتری ما باید پرسید که آیا فکر امنیت خود و ملت را میکنند؟! امید آنکه از هوش مصنوعی صهیونیستها که آمار تک تک نیروها و خانواده های حماس را داد و خواهد داد، اندکی عبرت بگیرند. این تقابل جدی است.
گفتنی ها را باید گفت...
#بحث هیچ و پوچ
اصلاحطلبان به لباس المپیکی های ایران نقد کرده و آنرا نامناسب دانسته اند. البته آنها نهایتا بدنبال کم حجابی زنان نماینده هستند وگرنه کیست که نداند، حداقل اصلاحطلبان که یک پزشک را لایق امر سیاست میدانند، نباید به لباس شبیه پزشکی در ورزش گیر دهند!
لباس البته مهم است و اگر از حقیر بپرسند، لباسهای سنتی ایرانی (با مد مدرن) بهترین گزینه اند اما از آن مهمتر نحوه ی مبارزه ی ورزشی و نهایتا نتیجه ی مدالی کاروان است.
تا خسروان چه دانند...
آقای عارف ۷۳ ساله و پدر آن "ژن خوب"، و نامزد "پوششی" آقای روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ معاون اول دولت پزشکیان شد. باید دید نامزد "پوششی" انتخابات سال ۹۶ (یعنی جهانگیری) چه مسوولیتی میگیرد.
پیونشت: البته که رییس جمهور حق دارند مثلا انتخاب کنند! اما اصلاحطلبانی که زاکانی را بعنوان نامزد پوششی ناروا تمسخر میکنند، بهتر است اندکی انصاف داشته باشند. انقلابی های دلسوز هم فریب عسل خوری های اصلاحطلبان را نخورند!
#اصلاحطلبان
#دولت_پیرسالار
#چون_ماییم_خوب_است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه تفال رییس جمهور قبل از ورود به جلسه تنفیذ:
قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ ۖ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا ۖ حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِنْ لَا تَعْلَمُونَ.
خداوند گوید: شما هم با آن گروه از جن و انس که پیش از شما بودند به دوزخ داخل شوید. در آن وقت هر قومی که به دوزخ شوند قوم دیگر (از همکیشان خود) را لعن کنند، تا آن گاه که همه در آتش دوزخ فراهم شوند زمره آخرین درباره فرقه اول (یا مرئوسان درباره رئیسان) گویند که خدایا، اینان ما را گمراه کردند، پس عذابشان را از آتش افزون و مضاعف گردان. خدا گوید: همه را عذاب مضاعف است و لیکن شما آگاه نیستید.
#الهی_العفو
راهنما به راست، حرکت به چپ...
انتصاب ظریف در راهبری
انتصاب عارف به معاونت اولی
و در ادامه...
نباید خیلی برای دلسوزان عجیب باشد. بهرحال این روال از همان دهه ۷۰ به این شکل بود، یعنی راهنما زدن به راست اما چرخش و حرکت به چپ!
ترور خونین در تهران، پاسخ در کجا؟!
ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و نیازمندی به فرمولی برای تقابل با صهیونیسم
ترور رهبر ارشد مقاومت فلسطینیان در تهران با هر ابزار و ابعادی که باشد، مجددا یک سوال جدی و سنگین را پیش روی رهبران و تصمیم سازان محور مقاومت قرار میدهد و آن اینکه انتقام به چه شکل و تا چه حد؟ به عبارت دیگر سوال اساسی این است آيا ایرانیان فرمولی مشخص برای پاسخ به تجاوزات متنوع و دامنه دار صهیونیستها دارند؟
اصلاحطلبان و اصولگرایان هر دو پیشنهاداتی دارند که به ندرت مورد توافق داخلی و بین المللی است و به نظر حتی شاید نتواند پاسخگوی وضعیت بین المللی باشد. آیا ما فرمولی جامع و مانع در این زمینه داریم؟
✍بررسی فرمولهای موجود در نبرد با صهیونیسم
ترور شهید هنیه در تهران توسط صهیونستها، بار دیگر این سوال را به ذهن متبادر می سازد که ریشه ی مشکل کجاست و چگونه باید پاسخ داد و اساسا چه فرمولی باید در برابر صهیونیسم به کار برد؟
به نظر می رسد فرمول کنونی مقابله با صهیونیسم، نبرد در جبهه های مختلف و بصورت ترکیبی (متقارن و نامتقارن) است. گروههای مقاومت در فلسطین، عراق، لبنان، و یمن، همگی برخوردهای مستقیم با صهیونیسم داشته اند و این به معنای گسترش محدوده ی جبهه مقابل صهیونیسم است. در این حالت، به صورت جبهه ای واحد، از جهات مختلف به اسرائیل حمله می شود و ضمن آسیب زدن، باعث کاهش تمرکز و توان آن در جنگ با فلسطینیان می گردد و امید به آزادی قدس افزایش می یابد. اما این فرمول مشکلاتی نیز دارد.
اولین ایرادش، گفتمانی است. یعنی، علیرغم قوت گفتمان اسلامی، بدلیل نظام دولت-ملتی بین المللی، در میان ملتهایِ متنوعِ محورِ مقاومت، یک نزاعِ گفتمانی و دودستگی ایجاد میکند. برخی ولو به غلط می گویند که "جنگ غزه به ما چه!؟" و نباید هزینه ای اینچنینی و مستقیم بپردازیم. معضل دیگر، گستره ی پاسخ صهیونیستها و حامیانشان خواهد بود. آنها که البته همواره جهان را قلمرو خود می دانسته اند! با این بهانه ها، به راحتی به ترور و تجاوز در قلمرو گروههای مقاومت دست خواهند زد و شهادت هنیه و سرداران ایرانی، از این دست است. به هر ترتیب، این فرمول، با نقاط ضعف و قوت خود، کم و بیش در میان اصولگرایان مقبولیت بیشتری دارد. آنها معتقدند با عمل در چند جبهه ی واحد و همزمان، امکان شکست صهیونیسم وجود دارد.
در کنار این فرمول، مدل دومی نیز هست که نبرد را نه جنگ تمام عیار جهان اسلام با صهیونیسم، بلکه دفاع مظلومان فلسطین در برابر غاصبان صهیونیست می بیند و قلمرو تنازع را نیز محدوده و امکانات سرزمین فلسطینیان می داند.
در این فرمول، کمکهای تجهیزاتی و سیاسی محور مقاومت به صورت مستقیم و غیرمستقیم به فلسطینیان ارائه خواهد شد و از هر گونه درگیری تهاجمی و مستقیم با صهیونیستها خودداری می گردد. به صورت واضحتر، گروههای مقاومت، با مجاهدت فراوان، موشک، آموزش، و تدارکات و غذا را به رزمندگان فلسطینی می رسانند و در این راه هرچند شهید و خسارت می دهند، اما با تقویت رزمندگان در همان محدوده، دفاع آنها را به پیروزی نزدیک می کنند. چنین رویکردی را البته اصلاحطلبان میانه رو، شاید بیشتر بپسندند.
نکته اینکه، مدل دوم، یک نمونه ی تاریخی هم دارد که مربوط به سالهای اشغال لبنان و ایجاد حزب الله و تقویت آن می شود. در آنزمان ورود مستقیم ایران به جنگ، بدلیل محدودیتها، منتفی گردید و در عوض، کمک به شیعیان لبنان به اشکال مختلف دنبال شد. نتیجه ی آن نیز امروز درخت تنومندی شد که ضمن حفظ شخصیت و امنیت بین المللی خود، سرافرازی زیادی را برای جمهوری اسلامی ایران داشته است.
اینکه در شرایط کنونی و دولت جدید، رهبران مقاومت کدام فرمول را بیشتر میپذیرند تصمیم آنهاست اما باید دقت کنند که بایستی بتوانند با اقدامات هم وزنِ کوتاه و بلندمدت، صهیونیستها را نیز مجبور به حرکت بر اساس همان فرمول کنند.
تا خسروان چه دانند...
جواد راد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین روش ترور توسط آمریکاییها و صهیونیستها، استفاده از پهپادهای کوچک شبیه به "اسباب بازی" است که مستقیم و دقیق به هدف می خورد و در ماجرای اصفهان و جنگ اوکراین استفاده شده است.
فیلم بالا از جنگ اوکراین و کشته شدن سرباز روسی است.
صهیونیسم و ما
با توجه به ضعف بسیاری کشورهای مسلمان در دفاع از آرمان فلسطین (که البته برخی جنگیدند و نهایتا شکست خوردند و کنار رفتند) نوبت نبرد ما با صهیونیسم رسیده است. البته ایران برنامه ی نبرد مستقیم نداشته است و همواره حمایت گفتمانی و تجهیزاتی از فلسطینیان را در این نبرد رسالت خود میدانسته، اما پاسخهای مستقیم اسراییل به این سیاست غیرمستقیم ایرانی، باعث شده که رفته رفته شاهد تقابل مستقیم صهیونیسم و ملت ایران و حامیانش باشیم.
ویژگی این نبرد این است که طولانی و وسیع خواهد بود. سطوح اجتماعی، سیاسی، بیولوژیکی، نظامی، و اقتصادی را در بر خواهد گرفت و حتما آمریکا و تا حدودی اروپا به حمایت از صهیونیسم خواهند پرداخت. لذا علاوه بر برنانه های کوتاه مدت انتقام، لازم است برنامه های بلند مدت این تقابل تعریف و تقویت شود. این یعنی، در درون جامعه تبیین دلیل حمایت ایران از آرمان فلسطین و راهکار ایرانی برای حل مشکلات، صورت گیرد، از حیث امنیتی و اطلاعاتی در خصوص فجازی تمهیدات جدی و مستقل دنبال شود، از حیث اقتصادی نقاط قوت غیر غربی تقویت شود، از حیث نظامی روی جنگهای کوچک و همچنین بازدارندگی کلان برنامه ریزی گردد و اقدامات دیگر.
این نبرد نبرد آخرزمانی است.