eitaa logo
رسانه مردمی مالواجرد
1.3هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
4.9هزار ویدیو
126 فایل
🔷رسانه مردمی روستای مالواجرد 🌹روستایی با ۳۰ شهیدگلگون‌کفن🌹 🔸️پوشش خبری: مالواجرد،منطقه و اخبارمهم‌کشوری 🌟وفعالیتهای ستادپیشرفت روستا ✅شروع فعالیت کانال:۲۸دی۱۳۹۸ ارسال پیشنهادات،اخبار و یاتبلیغات به آیدی زیر: @admineresanehh @adminemalvajerd1
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 به مناسبت چهل و یک سالگی انقلاب، چهل و یک دستاورد انقلاب اسلامی خصوصا در مقیاس های جهانی قابل تامل است: 🔰دستاوردهای علمی _ آموزشی 1. رتبه 16 تولید جهان (2018) و رتبه اول شتاب علمی جهان (2017) 2. سرعت پیشرفت علم در ایران ۱۱ برابر دنیا 3. رتبه چهارم تولید علم در جهان 4. رتبه اول آسیا و پنجم جهان در فناوری 5. رتبه پنجم جهان در زمینه امنیت شبکه 6. ایران در رتبه 47 کشورهای جهان (گزارش بلومبرگ 2019) 7. تدریس ۲۱هزار عضو زن در دانشگاهها (قبل از انقلاب تنها 100 زن استاد دانشگاه بوده اند) 8. دانشمند ایرانی در جمع یک درصد دانشمندان برتر جهان 9. ایران در زمره یک درصد دانشگاه‌های برتر جهان (ایران دارای 2540 دانشگاه است که قبل از انقلاب تنها 223 واحد بود) 10- ایران رتبه 11 جهان در رشته مهندسی 11. ایران رتبه دهم جهان در سلولهای بنیادی 12. ایران رتبه 11 جهان در تولیدات علمی رشته 13. ایران رتبه 19 جهان در رشته 14. رشد در ایران 3 برابر میانگین جهانی: از 38 درصد باسواد اینک 93 درصد جامعه باسواد است. 🔰دستاوردهای درمانی 15. ایران رتبه 10 جهان در تولید و صادرات (96% داروها تولید داخل) 16. دومین کشور دارای توانایی ساخت دریچه (ایران پس از آمریکا دومین کشور جهان در زمینه این توانایی است.) 17. دومین کشور درمان با شیوه پیوند مغز استخوان (پس از ایتالیا) 18. رتبه 15 جهان در پزشکی، رتبه 17 جهان در حوزه و.. 19. رتبه چهارم جهان در تولید علوم و باروری 🔰دستاوردهای نظامی 20. ایران سیزدهمین جهان (شاخص Global Firepower 2018) 21. ایران دهمین قدرت جهان (موشکهای سجیل، خلیج فارس، قدر، فکور، قیام، خرمشهر، ذوالفقار، قاصد، عماد، نصر، هویزه و..) 22. تنها کشور خاورمیانه در تولید 23. دومین کشور دارای فناوری تولید رادار گریز 24. ایران جزء ترین کشورهای جهان ( رتبه ۷۷ ) و امن‌تر از کشورهایی چون روسیه، چین، هند، ترکیه و.. (رده‌بندی ۲۰۱۹ Global Finance) 🔰دستاوردهای اجتماعی و ورزشی خصوصا در حوزه زنان 25. ایران رتبه 17 جهان در آخرین (پرافتخارترین ورزش های ایران: کشتی و وزنه برداری) 26. افزایش 80 برابری فضای کشور بعد از انقلاب 27. رشد تعداد نویسندگان: بیش از 60 هزار مرد (قبل از انقلاب تنها 388 نویسنده)، بیش از ۲۸هزار نویسنده زن (قبل از انقلاب تنها 11 زن) 28. رشد تعداد و تحصیلکردگان دانشگاهی: (تعداد دانشجویان از 170 هزار قبل از انقلاب به بیش از 4 میلیون در هر سال رسیده و بیش از 50% دانشجویان را تشکیل میدهند. (قبل از انقلاب کمتر از 6% درصد بوده) 29. رشد تعداد زن: 30 هزار پزشک متخصص زن (قبل از انقلاب تنها 590 پزشک متخصص زن) 30. تعداد وکلای زن: از ۳۹ زن به بیش از ۲۵۰۰۰ زن وکیل رسیده 31. تعداد قضات زن: از ۳۰ نفر به ۱۰۰۰ نفر رسیده؛ ۸.۵ درصد زن هستند 32. سازمان‌های غیردولتی زنان از ۱۰ به ۲۰۰۰ رسیده 33. شمار کارکنان زن عالی رتبه از ۱۱ درصد به ۴۲ درصد رسیده 34. تعداد های ساخته شده قبل از انقلاب، از ۶۲ عنوان به ۱،۱۵۰ عنوان به رشد ۱۸ برابری در پس از انقلاب رسید. 35. ایران رتبه 14 جهان در نشر و نشریات روزانه و رتبه 8 جهان در تولید نشریات غیرروزانه 🔰دستاوردهای اقتصادی و رفاهی 36. رتبه و انسانی ایران: 60 از بین 189 کشور (توسعه یافته تر از کشورهایی چون ترکیه و..) (دفتر برنامه توسعه سازمان ملل متحد 2018) 37. ایران رتبه 47 جهان در برابری درآمد و اقتصادی (حتی وضع بهتری از آمریکا، ترکیه و...) و نصف شدن (ضریب جینی ایران از 50 به 38 رسیده و شکاف طبقاتی 40 درصد کاهش یافته) 38. مردم ایران در رتبه 18 جهان (آمار بانک جهانی و صندوق بین المللی پول) 39. افزایش 25 سال در ایران پس از انقلاب. (رتبه 62 جهان) 40. ایران رتبه 13 خودکفایی و تولید محصولات در جهان ؛ ایران در رتبه 19 جهان در تولید و.. 41. مهمترین دستاورد انقلاب، است. مردم خود حاکمان را انتخاب میکنند. نه با کودتای آمریکا، نه با عزل و نصب انگلیسیها 🌺 چهل و یکمین سالگرد پیروزی مبارک🌺 ⬇️کانال رسمی دکتر سید مسعود خاتمی⬇️ @drmasoudkhatami ⬇️صفحه اینستاگرامی رسمی دکتر سید مسعود خاتمی⬇️ dr.masoud.khatami ⬇️سایت دکتر سید مسعود خاتمی⬇️ http://www.dr-khatami.com
🟢روشی برای داشتن به هنگام ذکر و نماز و دعا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «شيخ عارف كامل، شاه‌‏آبادى- روحى فداه- (استاد عرفان امام خمینی ره) مى‌‏فرمود: «بايد انسان در وقت ذكر، مثل كسى باشد كه كلام، دهن طفل مى‏‌گذارد و تلقين او مى‌‏كند، براى اينكه او را به زبان بياورد، و همين طور انسان بايد ذكر را تلقين كند؛ ... چنانچه در تلقين طفل نيز چنين است: مادامى‌‏كه انسان كلام دهن او مى‏‌گذارد او را مدد مى‌‏كند؛ همين كه او آن كلام را به زبان اجرا كرد، نشاطى در انسان توليد مى‌‏شود كه خستگى سابق را برطرف مى‌‏كند. ... 💞 انسان اگر مدتى مواظبت كند در و اذكار و ادعيه به اين ترتيب، البته نفس عادى مى‌‏شود، و اعمال عبادى هم مثل اعمال عاديه مى‏‌شود.»
3⃣✍آخرین مطلب پیرامون نحوه‌ 🌹 🌹 🌹 💫چگونگی و نحوه شهادت امدادگر شهید امیرناصر صادقی را 📩 در نامه‌ای که از دوستان و همرزمانش مدتی بعد پست به روستا آورد چنین نوشته بود : «شهیدامیرناصر یک‌ شب قبل از شهادت آرام و قرار نداشت و به فرمانده تیپ قمربنی هاشم لشکر امام‌حسین‌ علیه‌السلام گفته بود که : "می‌ترسم آخر بمیرم ولی کربلا را نبینم " فرمانده! به من اجازه دهید تا به فاو بروم و در خط مقدم به همرزمان کمک کنم! با اصرار زیاد امیرناصر بالاخره فرمانده قبول کرد فردای آن شب او به‌همراه چند نفر به شهر فاو اعزام شدند لشگر بعث عراق منطقه را زیر گلوله قرار داده بود و از هر طرف خمپاره بر زمین اصابت می‌کرد در همان لحظه ورود ایشان به سنگر امدادگران چندین خمپاره به آن نزدیکی اصابت می‌کند و چند رزمنده زخمی می‌شوند امیرناصر امدادگر بلافاصله امدادگری را برداشته و سراغ مجروحان رفته 💟 شروع به بستن زخم‌های آنان می‌نماید 🔴آنچه به ایشان گفتیم و هرچه‌ قدر اصرار کردیم که 🔴🔴 منطقه زیر خمپاره است ❌جلو نرو و ❌❌بگذار زمانی بگذرد ❌❌❌بعد برویم 💯توجهی به حرفهای ما نکرد 💯در حالی که زخم‌های 💯یکی از مجروحان را می‌بست ☄ ای در کنار او به زمین اصابت می‌کند و از ترکش‌های خمپاره ☄☄ دو ترکش به کشاله ران پا ❤️‍🔥و ترکش بزرگتری از پشت کمر داخل 💔 او رفته 💔💔 او را سوراخ کرده بود 💔💔 فورا بالای سرش رفتیم تا به او کمک کنیم و زخم‌هایش را ببندیم 🌹🌟🌹 او گفت : کار من دیگر تمام است زحمت نکشید و بر سر مجروحان دیگر بروید آن‌ها به کمک شما احتیاج دارند 🌹🌟🌹در حالی که سر بر زانوی من بود ناگهان متوجه شدم که 🌹 زد و 🌹 نورانی شد 🌹 را به طرف گرداند و 🌹 کرد : السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 💐 💐💐 💐💐💐 وعجل‌فرجهم به نقل از: 🇮🇷 کانال رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠
📚 📖 💠 از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد :«ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راه‌های منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون!» از طنین ترسناک کلماتش دوباره جام در جانم پیمانه شد و سعد انگار نمی‌شنید مصطفی چه می‌گوید که در حال و هوای خودش زیر گوشم زمزمه کرد :«نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن!» 💠 مات چشمانش شده و می‌دیدم دوباره از نگاهش می‌بارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد و با صدایی گرفته ادامه داد :«دیشب از بیمارستان یه بسته آنتی‌بیوتیک گرفتم که تا همراه‌تون باشه.» و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد و به سمت عقب گرفت. سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان نگران ما بود که برادرانه توضیح داد :«اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه می‌رسیم . تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره.» و شاید هنوز نقش اشک‌هایم به دلش مانده بود و می‌خواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربان‌تر شد :«من تو فرودگاه می‌مونم تا شما سوار هواپیما بشید، به امید همه چی به خیر می‌گذره!» 💠 زیر نگاه سرد و ساکت سعد، پوزخندی پیدا بود و او می‌خواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد که با لحنی دلنشین ادامه داد :«خواهرم، ما هم مثل شوهرت هستیم. ظلمی که تو این شهر به شما شد، ربطی به نداشت! این حتی ما سُنی‌ها رو هم قبول ندارن...» و سعد دوست نداشت مصطفی با من هم‌کلام شود که با دستش سرم را روی شانه‌اش نشاند و میان حرف مصطفی زهر پاشید :«زنم سرش درد می‌کنه، می‌خواد بخوابه!» از آیینه دیدم نگاهش شکست که مرا نجات داده بود، چشم بر جرم سعد بسته بود، می‌خواست ما را تا لحظه آخر همراهی کند و با اینهمه محبت، سعد از صدایش تنفر می‌بارید. او ساکت شد و سعد روی پلک‌هایم دست کشید تا چشمانم را ببندم و من از حرارت انگشتانش حس خوشی نداشتم که دوباره دلم لرزید. 💠 چشمانم بسته و هول خروج از شهر به دلم مانده بود که با صدایی آهسته پرسیدم :«الان کجاییم سعد؟» دستم را میان هر دو دستش گرفت و با مهربانی پاسخ داد :«تو جاده‌ایم عزیزم، تو بخواب. رسیدیم دمشق بیدارت می‌کنم!» خسته بودم، دلم می‌خواست بخوابم و چشمانم روی نرمی شانه‌اش گرم می‌شد که حس کردم کنارم به خودش می‌پیچد. تا سرم را بلند کردم، روی قفسه سینه مچاله شد و می‌دیدم با انگشتانش صندلی ماشین را چنگ می‌زند که دلواپس حالش صدایش زدم. 💠 مصطفی از آیینه متوجه حال خراب سعد شده بود و او در جوابم فقط از درد ناله می‌زد، دستش را به صندلی ماشین می‌کوبید و دیگر طاقتش تمام شده بود که فریاد زد :«نازنین به دادم برس!» تمام بدنم از می‌لرزید و نمی‌دانستم چه بلایی سر عزیزدلم آمده است که مصطفی ماشین را به سرعت نگه داشت و از پشت فرمان پیاده شد. بلافاصله در را از سمت سعد باز کرد، تلاش می‌کرد تکیه سعد را دوباره به صندلی بدهد و مضطرب از من پرسید :«بیماری قلبی داره؟» 💠 زبانم از دلشوره به لکنت افتاده و حس می‌کردم سعد در حال جان دادن است که با گریه به مصطفی التماس می‌کردم :«تورو خدا یه کاری کنید!» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، سعد دستش را با قدرت در سینه مصطفی فرو برد، ناله مصطفی در سینه‌اش شکست و ردّ را دیدم که روی صندلی خاکستری ماشین پاشید. هنوز یک دستش به دست سعد مانده بود، دست دیگرش روی قفسه سینه از خون پُر شده و سعد آنچنان با لگد به سینه کوبید که روی زمین افتاد و سعد از ماشین پایین پرید. 💠 چاقوی خونی را کنار مصطفی روی زمین انداخت، درِ ماشین را به هم کوبید و نمی‌دید من از نفسم بند آمده است که به سمت فرمان دوید. زبان خشکم به دهانم چسبیده و آنچه می‌دیدم باورم نمی‌شد که مقابل چشمانم مصطفی در خون دست و پا می‌زد و من برای نجاتش فقط جیغ می‌زدم. سعد ماشین را روشن کرد و انگار نه انگار آدم کشته بود که به سرعت گاز داد و من ضجه زدم :«چیکار کردی حیوون؟ نگه دار من می‌خوام پیاده شم!» و از دلش فرار کرده بود که از پشت فرمان به سمتم چرخید و طوری بر دهانم سیلی زد که سرم از پشت به صندلی کوبیده شد، جراحت شانه‌ام از درد آتش گرفت و او دیوانه‌وار نعره کشید :«تو نمی‌فهمی این بی‌پدر می‌خواست ما رو تحویل نیروهای امنیتی بده؟!»... 🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد 💠 @malvajerd1 💠