🎥 #حتما_ببینید
حجت الاسلام #سید_حسین_مومنی:
🔸 حرف از جلسه نگرفتن نزنید، شما قانون بذارید جلسه میگیریم با سخت ترین شرایط
🔹 امام فرمودند جبهههای ما را روضه نگه داشته است. چه چیزی این ویروس را می تواند از ما دور بکند؟ روضه
🔸 از خودیها ما گله مندیم. آقایون خودیها! با بچه هیئتیها با ادبیات درست حرف بزنید! این تهدید چه معنی دارد؟
#کرونا | #محرم | #هیئت
⤴️ #نشرحداکثری
#جنگ
#اولویت
#هیئت
#محرم
💫
–——⃟⃟🌷⃟💎⃟🌷 ⃟⃟—--–
قرارگاه فرهنگی شهید مفتح مالواجرد
@basijmalvajerd
–——⃟⃟🌷⃟💎⃟🌷 ⃟⃟—--–
27.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#واحدخبرنصرآبادنیوز #جرقویه #هیئت #آئین #پیرغلامان #سعادت_آباد #جرقویه
🎥 #ببینید | هفتمین آئین تجلیل و تکریم از پیشکسوتان و پیر غلامان اهل بیت علیهم السلام شهرستان جرقویه شام یکشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۲ در روستای سعادت آباد شهرستان جرقویه برگزار شد.
به کانال مالواجرد بپیوندید
┏━━ °•🍃💐•°━━┓
@malvajerd1
┗━━ °•🍃💐•°━━┛
هدایت شده از مسجد آقامیرزاعلینقی خوانسار
31.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پای منبر 🚩 (بخش اول)
آداب ضروری #هیئت عزاداری
🏴
شرایط هیئت در بیانات امامین انقلاب اسلامی
🔹
به همت:
مسجد آقامیرزاعلینقی #خوانسار
@sojoodestan
34.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پای منبر 🚩 (بخش پنجم)
آداب ضروری #هیئت عزاداری
🏴
شرایط هیئت در بیانات امامین انقلاب اسلامی
🔹
به همت:
مسجد آقامیرزاعلینقی #خوانسار
@sojoodestan
رسانه مردمی مالواجرد
📚 #دمشق_شهر_عشق 📖 #قسمت_بیستوپنجم 5⃣2⃣ با هر کلمه نفسش بیشتر در سینه فرو میرفت.. و من سخت تر صدای
📚 #دمشق_شهر_عشق
📖 #قسمت_بیستوششم 6⃣2⃣
پهلویم در هم رفت و دیگر از دردجیغ زدم...
مصطفی حیرت زده نگاهم میکرد..
و تنها خودم میدانستم بسمه با چه قدرتی به پهلویم ضربه زده..که با همه #جدایی چندساله ام از #هیئت،... دلم تا روضه در و دیوار پر کشید....
میان بستر از درد به خودم میپیچیدم و پس از سالها ✨حضرت زهرا(س)✨را صدا میزدم..
تا ساعتی بعد در بیمارستان که مشخص شد دنده ای از پهلویم ترک خورده است...
نمیخواست از خانه خارج شوم..
و حضورم در این بیمارستان کارش را سختتر کرده بود..که مقابل در اتاق رژه میرفت #مبادا کسی نزدیکم شود...
صورت خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمیرفت،..
در تمام این مدت از حضورش #متنفر بودم و باز دیدن جنازه اش دلم را زیر و رو کرده بود..
که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، #غریبانه گریه میکردم...
از همان مقابل در اتاق، اشکهایم طاقتش را تمام
کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت:
_مسکّن اثر کنه، میبرمتون خونه!
میدانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده.. و #میترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود...
از #تنهایی این اتاق و #خلوت با این زن نامحرم #خجالت میکشید..
که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست
_مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیشتون!
و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود.. که با گریه پرسیدم:
_باهاش چیکار کردن؟
لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمیشد با اینهمه #بیرحمی_سعد،دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد:
_باید خانواده اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.
سعد تنها یکبار به من گفته بود خانواده اش اهل حلب هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیشدستی کرد
_خواهرم! دیگه #نبایدکسی_بدونه شما باهاش #ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده اش تحویل میدن، نه خانوادهاش باید شما رو بشناسن نه کسی دیگه ای #بفهمه شما همسرش بودید!
و زخم ابوجعده هنوز روی رگ غیرتش مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد
_اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمیداره!
و دوباره صدایش پیشم شکست
_التماس تون میکنم نذارید! کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اون شب تو حرم بودید!
قدمی راکه به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید:
_والله اینا #وحشیتر از اونی هستن که فکر میکنید!
صندلی کنار تختم را عقبتر کشید تا #نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره درعا خبر داد
_میدونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو #کشتن، ساختمون رو #آتیش_زدن و بعد همه کشته ها رو #تیکه_تیکه کردن!
دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته تر کرد
_بیشتر دشمنیشون #باشماشیعه_هاست به #بهانه آزادی و دموکراسی و اعتراض به حکومت بشار اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو حمص دارن شیعه ها رو #قتل_عام میکنن! #سعودی_هایی که چندسال پیش به #بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه ها رو #سرمیبرن و زن و دخترهای شیعه رو #میدزدن!
شش ماه در آن خانه...
#ادامهدارد...
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠