eitaa logo
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
907 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
23.2هزار ویدیو
105 فایل
انقلابی بودن میعارنیست انقلابی ورهروماندن پای ارزشهاهنراست من انقلابیم ۵۷ گروه میثاق با شهدا https://eitaa.com/joinchat/2230386699C64b9b33430
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 پوچیِ ژاپنی! 👤 🔸«پول بیشتری می‌دهم؛ مرا آزاد نکنید!» این جمله در نظرِ اول مهمل به نظر می‌رسد. اما این پاره از خبر را پیش چشم خود بگیرید تا ماجرا کمی روشن‌تر شود: «تاکایوشی شیراناگا»، افسر زندان زنان توچیگی واقع در شمال توکیو، می‌گوید که «افرادی هستند که می‌گویند ماهانه ۲۰،۰۰۰ یا ۳۰،۰۰۰ یِن (برابر با ۱۳۰ تا ۱۹۰ دلار) می‌پردازند تا این‌جا بمانند.» اتاق‌های بزرگ‌ترین زندان ژاپن حالا پُر از ساکنان سالخورده است که به آرامی در راهروها راه می‌روند و حتی برخی از واکر استفاده می‌کنند تا قادر به حرکت باشند. کارگرانِ زندان به آن‌ها کمک می‌کنند تا حمام کنند، غذا بخورند، راه بروند و داروهای خود را مصرف کنند! این سالخوردگان در این زندان‌ها همدمی دارند، وعده‌های غذایی منظم و مراقبت‌های بهداشتی رایگان دریافت می‌کنند. حتی گفته می‌شود برخی سالمندان هستند که عمداً کارهای خلاف انجام می‌دهند و گرفتارِ پلیس می‌شوند تا دوباره به زندان بیایند! 🔸در ابتدا می‌توان در تحلیلی بدوی از سامان‌مند بودنِ وضع زندگی در زندان‌های ژاپن گفت و با سیاقِ ژاپنی‌ستاییِ مألوف، شروع به تمجید از این کشور افسانه‌ای کرد که چنین زندان‌های بسامانی دارد. اما باید خلاف آمدِ عاداتِ خود کمی پرسشگرتر باشیم و صرفاً با تمجید کردن، موضوع را سبک نشماریم. «آیا اوضاع زندان‌ها در این کشور بهتر از بیرونِ زندان‌هاست؟» آن وقت باید توضیح دهیم که «این چه توسعه عجیبی است که زندگی انسان‌های آزاد را جهنم کرده تا زندگی در زندان را بهشت کند؟» هر چه که هست به هر حال تناقضی در توسعۀ ژاپنی قطعاً وجود دارد که اوضاع زندان در آن بسامان‌تر از اوضاع خانۀ سالمندان است. این موضوع زنگ خطر را برای حاکمانِ ژاپنی به صدا درآورده است و اکنون آنان در حال بررسی پیشنهادهایی برای حل این ماجرا هستند. 🔸سطور پیش نیز گرچه پرسشگرانه بود، اما حرکتی افقی در سطح بود؛ باید کمی عمیق‌تر برویم. آن چیست که زندگی سالمندانِ این کشور را چنین «تنها» و «پوچ» کرده است؟ 🔸چنان‌که در مورد آمار بسیار بالا و وحشتناک «خودکشی» در ژاپن می‌توان گفت: این‌ها می‌تواند معلول خیلی چیزها باشند: انزوای اجتماعی؛ بیماری‌های روانی؛ افسردگی؛ گیسختگی در روابط صمیمیِ شخصی؛ اعتیاد به الکل و مواد مخدر و... اما بسیاری از خود این‌ عوامل نیز در سطحی دیگر می‌توانند معلولِ «فردگراییِ لجام‌گسیختۀ انسانِ مدرن» و «مسئلۀ بی‌معنایی زندگی» و همچنین «ارزش‌زدایی از زندگیِ او» باشند. در این مجال کوتاه همین قدر می‌توان گفت که «دین» و «ایمان»، این حقایق گم‌شده، قرار نیست ویروس‌ها را درمان کنند، اما می‌توانند با توضیح معناداریِ عالم و گشودنِ درِ زندگی جاودان بر روی انسان و چگونگی ارتباط با قادرِ متعال این امراض روحی را درمان کنند که «انسان از ترس مرگ دست به خودکشی نزند» تا «انسان برای فرار از تنهائی خود را به زندان نیندازد»! برای فهم مورد اخیر نیز باید به نقش اجتماعی ادیان الهی در قوام بخشیدن و گسترش دادن نهادِ خانواده پرتو افکند که این‌جا بی‌شک مجال بررسی آن نیست. 🔸وقتی از دین گسستی، حتی اگر قطب فناوری عالم هم باشی بی‌دفاع خواهی بود. دژ سهمگینِ علم و صنعت مدرن نمی‌تواند محصورین خود را از هجوم «ترس» و «تنهائی» نجات دهد. پس باید ریشه بیماری را در جایی دیگر دید، همان جایی که علاج بیماری نیز در آنجاست. 🔸در پایان فقط یک نکته را یادآور می‌شویم: چنان‌که در آغاز این جُستار تنها به اشاره‌ای برگزار شد و به آن پرداخته نشد، آمارها بیشتر معطوف به زندان‌های زنان و زنانِ زندانی است که بسیار شلوغ‌تر از زندان‌های مردان است؛ 🔸چنان‌که خودکشی در میان زنان در این کشور بسیار بیشتر از مردان بوده است. می‌توان از زوایای مختلفی به این مسئله پرتو افکند، اما آنچه با سیاق این نوشته سازگار‌تر است اشاره به «شعور حسیِ» قوی‌تر در زنان است که می‌تواند بحران را سریع‌تر نشان دهند، چرا که زنان از این بحران‌ها سریع‌تر تأثیر می‌پذیرند؛ شاید شبیه ماجرای هنرمندان که سریع‌تر از دانشمندان بحران را حس و در نتیجه منعکس می‌کنند.
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
🔰 هرچه گشتیم بهتر از نصرالله نیافتیم 👤 🔸سید حسن نصرالله در سال ۱۹۶۰ میلادی در منطقه اشرفیه بیروت چشم به جهان گشود. او در خانواده‌ای پرجمعیت رشد کرد و از همان کودکی علاقه وافری به آموزه‌های دینی داشت. پدرش، عبدالکریم نصرالله، با فروش میوه و سبزیجات امرار معاش می‌کرد و بعدها توانست مغازه‌ای برای خود تهیه کند. حسن کوچک اغلب در مغازه پدر می‌نشست و به تصویر امام موسی صدر خیره می‌شد، آرزومند روزی که همانند او باشد. برخلاف دیگر هم‌سن‌وسالانش، علاقه‌ای به بازی‌های معمول نداشت و بیشتر وقت خود را در مساجد مختلف منطقه می‌گذراند. 🔸آموزه‌های دینی، تجربیات خانوادگی و شرایط اجتماعی آن دوره، زمینه‌ساز تفکرات و باورهایی شد که او را به سمت مبارزه با ظلم و دفاع از آرمان‌های اسلامی و انسانی سوق داد. 🔸در ۱۵ سالگی به جنبش امل، که آن زمان به «جنبش محرومان» معروف بود، پیوست و خیلی زود توانست نماینده منطقه خود در این تشکل شود. یک سال بعد، برای تحصیل علوم دینی راهی نجف اشرف شد. 🔻اقامت او در نجف چندان طولانی نشد؛ چراکه رژیم بعث عراق، که سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای علیه شیعیان در پیش گرفته بود، او را در سال ۱۹۷۸ به همراه بسیاری از طلاب و علمای دیگر از کشور اخراج کرد. 🔸سید حسن نصرالله پس از اخراج از عراق، به قم رفت و مدتی در حوزه علمیه این شهر مشغول تحصیل شد. اقامت او در قم، فرصتی بود تا با فضای فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران آشنا شود و تحت تأثیر اندیشه‌های امام خمینی(ره) و علمای مبارز قرار گیرد. این دوران تأثیر عمیقی بر نگرش سیاسی و مبارزاتی او گذاشت و فهم او را نسبت به ضرورت تشکیل یک نیروی اسلامی مستقل برای مقاومت در برابر اشغالگری و استکبار جهانی تقویت کرد. 🔸پس از سال‌ها فعالیت در حزب‌الله، سید حسن نصرالله در سال ۱۹۹۲ میلادی، پس از شهادت سید عباس موسوی، به‌عنوان دبیرکل این جنبش انتخاب شد. با وجود سن کم نسبت به دیگر رهبران، او توانست با درایت و شجاعت، حزب‌الله را به نیرویی تأثیرگذار در منطقه تبدیل کند. 🔸سید حسن نصرالله به صداقت، شفافیت، تواضع و قدرت بیان مشهور بود. سخنرانی‌های او تأثیر عمیقی بر افکار عمومی داشت و همواره با شناخت دقیق از دشمن و شرایط منطقه، استراتژی‌های مناسبی را طراحی می‌کرد. او فردی صبور، آرام و بسیار زیرک بود که توانایی قانع کردن و جذب مخاطبان را داشت. 🔸با شهادت نصرالله، حزب‌الله و جبهه مقاومت نه‌تنها تضعیف نشدند، بلکه با عزم و اراده‌ای قوی‌تر به مسیر خود ادامه دادند. خون این فرمانده بزرگ، مشعل مبارزه را در دست نسل‌های جدید مقاومت قرار داد و نقشه‌های دشمنان برای خاموش کردن شعله مقاومت را ناکام گذاشت. شهادت او، همان‌گونه که خود آرزو داشت، نقطه پایان نبود، بلکه آغازی برای پیروزی‌های بزرگ‌تر شد. https://kayhan.ir/001HdB
🔰 مروری بر ریشه‌های تروریسم به مناسبت سالروز عملیات تروریستی «۱۱ مارس» 👤 🔸حملات تروریستی ۱۱ مارس ۲۰۰۴ (۲۱ اسفندماه ۱۳۸۲) مادرید، که به «حملات ۱۱ مارس» نیز معروف است، یکی از وحشتناک‌ترین و عجیب‌ترین حملات تروریستی در تاریخ اروپا بود. در این روز، چندین بمب در قطارهای مسافربری در ساعات اوج شلوغی منفجر شد که نتیجه آن مرگ ۱۹۳ نفر و زخمی شدن بیش از ۲۰۰۰ نفر بود. 🔸این حملات به «القاعده» نسبت داده شد و مطابق نظر آنان که این حمله را کار القاعده دانستند نشان از گسترش توانایی‌های این گروه تروریستی در اجرای عملیات‌های پیچیده و هماهنگ در داخل کشورهای غربی داشت و همین ماجرا سرعتِ ماشینِ بی‌خردِ اسلام‌هراسی و مسلمان‌ستیزی را در غرب افزایش داد. این حمله را، که به تاریخ میلادیِ آن مصادف با امروز است، بهانه‌ای می‌کنیم برای بررسی ریشه‎‌های تروریسم در غرب آسیا در دوران معاصر. 🔸دخالت مستقیم آمریکا در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ و حمایت از گروه‌هایی همچون مجاهدین افغان به یکی از مهم‌ترین نمونه‌های سیاست خارجی واشنگتن در دوران جنگ سرد تبدیل شد. پس از حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹، آمریکا به رهبری رئیس‌جمهور وقت، «جیمی کارتر»، تصمیم به حمایت از «نیروهای مجاهد افغان» گرفت که در حال مبارزه با ارتش شوروی بودند. 🔸حمایت‌های تسلیحاتی آمریکا از کشورهایی مانند عربستان، که خود به ترویج نسخه‌ای از اسلام سلفی و وهابی پرداخته است، یکی از عوامل تقویت گروه‌های افراطی بوده است. (بگذریم از اینکه حالا این حکومت‌ها مشغول پوست‌اندازی‌ هستند و به ظاهر هم که شده مشغول تسویه‌حساب با گذشته وهابی‌مسلک خود!) 🔸در نهایت، باید گفت که سیاست‌های مبتنی بر استفاده از افراطی‌ها برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی در غرب آسیا نه‌تنها موجب تضعیف امنیت این منطقه شده است (آن‌طور که در برخی از مواقع آمریکایی‌ها و دیگر کشورهای غربی خواسته و می‌خواهند) بلکه تهدیدات فرامرزی جدیدی را به همراه داشته است. این گروه‌های تروریستی که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم از حمایت‌های غرب بهره‌برداری کرده‌اند، امروز تهدیدی جدی برای امنیت جهانی و خود غرب محسوب می‌شوند. https://kayhan.ir/001HzB
🔰 آمریکا، امپراتوری بحران 👤 امروز 30 تیر برابر با 21 ژوئیه... 🔸از ۲۱ ژوئیه ۱۸۶۱ (۳۰ تیر ۱۲۴۰ خورشیدی) – تنها یک روز پس از برگزاری کنگره در ریچموند – جنگ داخلی میان کنفدراسیون و فدراسیون آمریکا (جنوبی‌ها در برابر شمالی‌ها) آغاز شد و چهار سال به طول انجامید. این جنگ ۶۱۸ هزار کشته برجای گذاشت (۳۶۰ هزار در جانب شمال و ۲۵۸ هزار در جنوب) که بیش از هر جنگ دیگری است که آمریکا در آن شرکت کرده است. 🔸فرجام جنگ داخلی آمریکا با تسلیم رسمی نیروهای کنفدراسیون در‌آوریل ۱۸۶۵ (فروردین ۱۲۴۴ خورشیدی) به پایان رسید؛ اما این پیروزی نظامی نه به معنای آشتی ملی بود و نه پایانی بر خشونت ساختاری. برده‌داری اگرچه به شکل قانونی لغو شد، اما نظام تبعیض نژادی در قالب قوانین «جیم کرو» و سرکوب سیاسی و اقتصادی سیاه‌پوستان و بومیان ادامه یافت. مهم‌تر آن‌که، «ایالات متحده» از آن پس نیز هرگز به صلحی پایدار نرسید و به‌گونه‌ای مزمن درگیر نظامی‌گریِ افراطیِ خود ماند، گویی روحیه «جنگ‌زی» در هویت سیاسی و فرهنگی‌اش نهادینه شده است. https://kayhan.ir/001JuQ
🔰 داستان یک سقوطِ فراموش‌شده و تولدی دوباره 👤 امروز ۳۰ ژوئیه برابر است با سالروز... 🔸در تابستان سال ۱۹۳۷ میلادی (۱۳۱۶ شمسی)، جهان شاهد یکی از مهم‌ترین مراحل گسترش تجاوزگری ژاپن در شرق آسیا بود؛ سقوط پکن، شهری با اهمیت تاریخی، فرهنگی و سیاسی برای چین و جهان. این رویداد پس از حادثه‌ پل «مارکو پولو» در تاریخ 7 ژوئیه 1937 (15 تیر 1316) آغاز شد، جایی که درگیری میان سربازان ژاپنی و چینی بهانه‌ای شد برای حمله‌ گسترده‌تر. 🔸با این حال، نقطه‌ عطف در مسیر احیای چین زمانی رخ داد که «دنگ شیائوپینگ» در اواخر دهه 1970 (1357 شمسی به بعد) قدرت را در دست گرفت و اصلاحات اقتصادی موسوم به «سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی» را آغاز کرد. او سیاست‎‌هایی را پی گرفت که زمینه را برای جهش اقتصادی چین فراهم ساخت. 🔸 با وجود چالش‌هایی مانند نابرابری، آلودگی و تنش‌های ژئوپلیتیک، چین امروز نقشی اساسی در نظم جهانی ایفا می‌کند و از کشوری نیمه‌مستعمره در آغاز قرن بیستم، به یکی از تعیین‌کنندگان آینده‌ قرن بیست‌ویکم بدل شده است. https://kayhan.ir/001K3O
🔰 ژاپن بازهم عذرخواهی می‌کند؟! 👤 امروز ۱۵ مرداد برابر با ۶ اوت سالروز... 🔸در بحبوحه جنگ‌ جهانی دوم و پس از سال‌ها نبرد خونین میان نیروهای متفقین و متحدین، آمریکا تصمیمی خطرناک، بی‌رحمانه و بی‌سابقه گرفت: استفاده از بمب هسته‌ای برای تسلیم‌کردن ژاپن! در ۶ اوت ۱۹۴۵ (۱۵ مرداد ۱۳۲۴)، بمبی با نام «پسر کوچک» از سوی بمب‌افکن آمریکایی Enola Gay بر شهر هیروشیما فرود آمد و در کسری از ثانیه، ده‌ها هزار غیرنظامی را به کام مرگ فرستاد. آمارهای اولیه از مرگ حدود ۷۰ هزار نفر در همان روز نخست حکایت داشت، رقمی که در ماه‌های بعد با احتساب مجروحان و مبتلایان به بیماری‌های ناشی از پرتوهای رادیواکتیو، به بیش از ۱۴۰ هزار نفر رسید. 🔸 این اقدام از سوی آمریکا نه‌تنها آغاز عصر هسته‌ای بود، بلکه مرزهای اخلاق در جنگ را به ‌طرزی بی‌سابقه جابه‌جا کرد. واشنگتن که خود را مدافع آزادی، صلح و ارزش‌های انسانی معرفی می‌کرد، بدون هشدار قبلی و در شرایطی که گزینه‌های دیپلماتیک همچنان روی میز بود، از کشنده‌ترین سلاح ساخته‌شده بشر استفاده کرد. 🔸در سال‌های پس از پایان جنگ جهانی دوم، دولت ژاپن سنتی دیپلماتیک و نمادین را پایه‌گذاری کرد که طی آن، نخست‌وزیر وقت کشور هر ساله در ۱۵ اوت (۲۴ مرداد، روز تسلیم رسمی ژاپن در ۱۹۴۵) بیانیه‌ای صادر می‌کند که به «بیانیه روز پایان جنگ» شهرت دارد. 🔸حالا رسانه‌های ژاپن از جمله «ژاپن‌تایمز» به نقل از دفتر نخست‌وزیری این کشور اعلام کردند که «شیگرو ایشیبا» قصد ندارد در هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم که ژاپن در آن خود را تسلیم کرد، بیانیه‌ای صادر کند. این رسانه در مورد خودداری نخست‌وزیر از صدور چنین بیانیه‌ای که هر ۱۰ سال یک‌بار به شکل سنتی صادر می‌شود، نوشت: «ایشیبا تصمیم گرفته است که ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ (۱۵ آگوست ۲۰۲۵)، یعنی هشتادمین سالگرد تسلیم‌شدن کشورش در جنگ، نظر خود را در قالب بیانیه نخست‌وزیر ژاپن اعلام نکند.» 🔸ژاپن‌تایمز اضافه کرد: «ایشیبا همچنین در نظر دارد که این بیانیه را ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ برابر با دوم سپتامبر، تاریخی که ژاپن سند تسلیم را در سال ۱۹۴۵ امضا کرد، اعلام کند، اما بعید است چنین اعلام و بیانیه‌ای در آن روز ارائه شود.» این موضع‌گیری باعث فشار هرچه بیشتر به خصوص از سوی حزب حاکم لیبرال دموکرات به رهبری ایشیبا مبنی بر برکناری وی از این حزب شده است. این در حالی است که با توجه به شکست اخیر این حزب در کسب اکثریت در انتخابات «مجلس مشاوران»، ایشیبا با بحران داخلی مضاعفی دست به‌گریبان است. باید توجه داشت که صدور چنین بیانیه‌هایی توسط نخست‌وزیران ژاپن از سوی سایر کشورهای جهان به خصوص کره‌جنوبی و چین که تحت تجاوز نظامی ژاپن رنج برده‌اند، به دقت مورد توجه است. حالا پرسش این است که آیا قرار است چیزی به طور اساسی در ژاپن تغییر کند؟ آیا این تغییرِ محتمل با شهامت انتقاد از آمریکا برای حمله هسته‌ای همراه خواهد بود؟! https://kayhan.ir/001KBf
🔰 روزی که آلمان ابرقدرت و جهانی اسیر موج جدید استعمار اروپا شد امروز ۲ سپتامبر برابر با ۱۱ شهریور... 🔸در تاریخ ۱۹ ژوئیه ۱۸۷۰ (۲۸ تیر ۱۲۴۹ شمسی)، فرانسه به پروس (که بخش اصلی آلمان آینده بود) اعلان جنگ داد و جنگ فرانکو-پروس آغاز شد؛ این جنگ به رهبری «اتو فون بیسمارک»، صدراعظم پروس، با هدف اتحاد آلمان و تضعیف فرانسه طراحی شده بود و با پیروزی‌های سریع پروس در شرق فرانسه، از جمله محاصره متز، ادامه یافت. 🔸رقابت امپریالیستی قدرت‌های اروپایی در دوره جدید امپریالیسم از حدود ۱۸۷۰ (۱۲۴۹ شمسی) تا ۱۹۱۴ (۱۲۹۳ شمسی) منجر به گسترش بی‌سابقه استعمار در قاره‌های آفریقا، آسیا و اقیانوسیه شد، که این امر جهان را به سمت یک اقتصاد جهانی یکپارچه سوق داد اما با هزینه‌های سنگین همراه بود. قدرت‌هایی مانند بریتانیا، فرانسه، آلمان، بلژیک و ایتالیا برای دستیابی به منابع خام مانند لاستیک، نفت، طلا و الماس، و همچنین بازارهای جدید برای محصولات صنعتی خود، وارد رقابتی شدید شدند که نتیجه آن تقسیم تقریباً کامل آفریقا در کنفرانس برلین ۱۸۸۴-۱۸۸۵ (۱۲۶۳-۱۲۶۴ شمسی) بود، جایی که مرزهای مصنوعی بدون توجه به قومیت‌ها و فرهنگ‌های محلی ترسیم شد و منجر به بهره‌کشی اقتصادی گسترده گردید. 🔸از منظر اجتماعی و فرهنگی، این رقابت امپریالیستی ویرانی‌های عمیقی بر جوامع مستعمره وارد آورد، زیرا اروپایی‌ها با ادعای «مأموریت متمدن‌سازی»[!]، فرهنگ‌های بومی را سرکوب کرده و سیستم‌های اجتماعی را مختل کردند. ورود فناوری‌های پیشرفته مانند تلگراف و سلاح‌های مدرن، مقاومت محلی را درهم شکست و منجر به کشتارهای گسترده شد، در حالی که بیماری‌های اروپایی مانند آبله جمعیت‌های بومی را نابود کرد و تقسیمات نژادی عمیقی ایجاد نمود که تا امروز ادامه دارد. 🔸در نهایت، رقابت امپریالیستی تنش‌های دیپلماتیک و نظامی را در سطح جهانی تشدید کرد و مستقیماً به جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ (۱۲۹۳ شمسی) منجر شد. تشکیل ائتلاف‌های رقیب مانند اتحاد سه‌گانه (آلمان، اتریش-مجارستان، ایتالیا) و اتفاق سه‌گانه (بریتانیا، فرانسه، روسیه) برای حفظ تعادل قدرت، رقابت تسلیحاتی را افزایش داد و بحران‌هایی مانند بحران مراکش ۱۹۰۵-۱۹۰۶ (۱۲۸۴-۱۲۸۵ شمسی) و بحران بوسنی ۱۹۰۸ (۱۲۸۷ شمسی) را ایجاد کرد که جرقه‌های اولیه جنگ بودند. این رقابت نه تنها جنگ‌های استعماری کوچک‌تری مانند جنگ بوئرها در آفریقای جنوبی ۱۸۹۹-۱۹۰۲ (۱۲۷۸-۱۲۸۱ شمسی) را به وجود آورد، بلکه جهان را به سمت یک درگیری جهانی سوق داد که میلیون‌ها کشته برجای گذاشت و نقشه سیاسی جهان را بازسازی کرد، از جمله پایان امپراتوری‌های قدیمی و ظهور آمریکا و ژاپن به عنوان قدرت‌های جدید (که خود داستان آن‌ها هم به همین تلخی است). 🔸در کل، این دوره جهان را با میراثی از استعمارزدایی ناقص، درگیری‌های قومی ناشی از مرزهای مصنوعی، و نابرابری‌های اقتصادی روبه‌رو کرد که تأثیرات آن تا دوران مدرن ادامه دارد. https://kayhan.ir/001KZk
🔰 مـروری بـر تاریخ سیاه استعمار 👤 🔸استعمار غرب به عنوان یک فرآیند سیستماتیک بهره‌کشی و سلطه بر جوامع غیراروپایی، از اوایل قرن پانزدهم میلادی (اوایل قرن هشتم شمسی) آغاز شد و عمدتاً توسط پرتغال و اسپانیا رهبری گردید، دو کشوری که در پی منافع اقتصادی و مذهبی، جهان را به عرصه‌ای برای غارت تبدیل کردند. زمینه اصلی این پدیده، سقوط قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ میلادی (۸۳۲ شمسی) توسط امپراتوری عثمانی بود که مسیرهای تجاری سنتی اروپا به آسیا را مسدود کرد و اروپاییان را وادار به جست‌وجوی راه‌های دریایی جدید برای دسترسی به ادویه، طلا و منابع دیگر نمود، اما این جست‌وجو نه بر پایه کاوش علمی، بلکه بر پایه طمع و خشونت بنا شد که منجر به نابودی فرهنگ‌ها و جوامع بومی گردید. 🔸روند استعمار اولیه با تمرکز پرتغال بر اکتشافات دریایی ادامه یافت و به سرعت به یک ماشین بهره‌کشی تبدیل شد که منافع اقتصادی را بر زندگی انسان‌ها اولویت داد. پس از مرگ هنری دریانورد، پرتغالی‌ها مسیرهای آفریقایی را گسترش دادند و در سال ۱۴۹۸ میلادی (۸۷۷ شمسی)، واسکو دا گاما با رسیدن به هند، مسیر دریایی جدیدی گشود که نه تنها تجارت ادویه را انحصاری کرد، بلکه منجر به سلطه نظامی بر بنادر آسیایی و آفریقایی گردید و هزاران نفر را قربانی خشونت استعماری کرد. 🔸اسپانیا به عنوان دومین استعمارگر اولیه، با حمایت از سفر کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ میلادی (۸۷۱ شمسی)، ورود به قاره آمریکا را آغاز کرد و این کشف را به فاجعه‌ای برای بومیان تبدیل نمود که میلیون‌ها نفر را از طریق بیماری، بردگی و کشتار از بین برد. 🔸پس از سلطه اولیه پرتغال و اسپانیا بر استعمار، هلند به عنوان یکی از نخستین کشورهایی که به این روند پیوست، در اواخر قرن شانزدهم میلادی (اواخر قرن دهم شمسی) وارد عرصه شد و با تمرکز بر تجارت دریایی و بهره‌کشی اقتصادی، امپراتوری خود را گسترش داد که اساساً بر پایه طمع شرکت‌های تجاری مانند شرکت هند شرقی هلند (VOC) در سال ۱۶۰۲ میلادی (۹۸۱ شمسی) بنا نهاده شد، شرکتی که نه تنها تجارت ادویه را انحصاری کرد بلکه با اختیارات شبه‌دولتی، خشونت سیستماتیک را برای کنترل منابع به کار گرفت و جوامع محلی را به نابودی کشاند. 🔸استعمارگران اولیه پرتغال و اسپانیا، با ورود به قاره آمریکا و آفریقا، جنایت‌هایی هولناک را مرتکب شدند که نه تنها میلیون‌ها انسان را نابود کرد، بلکه تمدن‌های باستانی را به طور سیستماتیک ویران نمود و میراثی از بردگی و استثمار برجای گذاشت، نشان‌دهنده اینکه استعمار غرب اساساً بر پایه خشونت و طمع بنا شده بود و هرگونه ادعای تمدن‌سازی آن پوششی برای فجایع انسانی بود. 🔸هلندی‌ها و انگلیسی‌ها، به عنوان استعمارگران بعدی، با گسترش امپراتوری‌های خود در آسیا، آفریقا و آمریکا، فجایعی را رقم زدند که بر پایه سرمایه‌داری بی‌رحمانه و نژادپرستی بنا شده بود و جوامع بومی را به نابودی کشاند، در حالی که این اقدامات را با ایدئولوژی برتری نژادی توجیه می‌کردند و استعمار را به نمادی از ویرانی سیستماتیک تبدیل نمودند. 🔸روند برچیده شدن استعمار کلاسیک، که بر پایه کنترل مستقیم سیاسی و اقتصادی مستعمرات توسط قدرت‌های اروپایی بنا شده بود، از اواخر قرن هجدهم میلادی (اواخر قرن دوازدهم شمسی) با جنبش‌های استقلال‌طلبانه در قاره آمریکا آغاز گردید و این فرآیند نه به عنوان یک اصلاح داوطلبانه از سوی استعمارگران، بلکه نتیجه مبارزات خونین مردم تحت ستم بود که استعمار را به عنوان یک سیستم بهره‌کشانه و غیرانسانی افشا کرد، در حالی که قدرت‌های اروپایی اغلب با خشونت و سرکوب به این تغییرات پاسخ دادند و میراث نابرابری را حفظ نمودند. 🔸در آمریکای لاتین، تأثیرات استعمار به شکل نابرابری اجتماعی و اقتصادی عمیق و ادامه سلطه اقتصادی غرب از طریق نئوکلونیالیسم برجای مانده و نشان می‌دهد که استقلال سیاسی به معنای پایان بهره‌کشی نبود، بلکه استعمارگران با ابزارهای جدید مانند سرمایه‌گذاری‌های خارجی و مداخلات نظامی، کنترل خود را حفظ کردند و جوامع محلی را در فقر نگه داشتند. https://kayhan.ir/001KiC
🔰 این اسرائیل همان اسرائیل است! 👤 امروز ۱۶ سپتامبر برابر با ۲۵ شهریور، سالروزِ... 🔸کشتار صبرا و شتیلا یکی از تاریک‌ترین فصل‌های جنگ داخلی لبنان و مداخله نظامی رژیم آپارتاید اسرائیل در این کشور بود که در بستر اشغال بیروت غربی توسط ارتش اسرائیل در ژوئن ۱۹۸۲ (خرداد ۱۳۶۱) شکل گرفت. پس از خروج نیروهای سازمان آزادی‌بخش فلسطین از لبنان بر اساس توافق ۲۸ اوت ۱۹۸۲ (۶ شهریور ۱۳۶۱)، رژیم اسرائیل همچنان کنترل مناطق کلیدی را حفظ کرد و با حمایت از شبه‌نظامیان مسیحی فالانژ، به دنبال تضعیف نفوذ فلسطینیان و متحدان شیعه آنان بود. 🔸رژیم اسرائیل، که اردوگاه‌های پناهندگان فلسطینی صبرا و شتیلا را - محل اسکان هزاران غیرنظامی آواره از ناکبا ۱۹۴۸ (۱۳۲۷) - محاصره کرده بود، به جای حفظ امنیت، راه را برای ورود نیروهای فالانژ باز کرد. این کشتار از ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲ (۲۴ شهریور ۱۳۶۱) آغاز شد و تا ۱۸ سپتامبر (۲۶ شهریور ۱۳۶۱) ادامه یافت، در حالی که ارتش اسرائیل اطراف اردوگاه‌ها را مهر و موم کرده و از هرگونه دخالت خارجی جلوگیری می‌کرد تا قتل‌عام در کمال آرامش صورت پذیرد! 🔸نقش رژیم اسرائیل در این جنایت، فراتر از تسهیل لجستیکی، به سطح مسئولیت مستقیم می‌رسد، جایی که فرماندهان ارشد مانند «آریل شارون»، وزیر دفاع وقت، از سابقه خشونت فالانژیست‌ها آگاه بودند اما عمداً چشم‌پوشی کردند. حتی گزارش کمیسیون «کاهان»، که در ۸ فوریه ۱۹۸۳ (۱۹ بهمن ۱۳۶۱) توسط خود رژیم منتشر شد، صراحتاً شارون را به دلیل «عدم پیشگیری از کشتار» و «نادیده گرفتن خطرات» مسئول دانست و او را مجبور به استعفا کرد، هرچند این اقدام نمایشی بیش نبود و همین جنایتکار بعدها تا جایگاه نخست‌وزیری رژیم نیز پیش رفت. 🔸تخمین تعداد قربانیان صبرا و شتیلا همچنان موضوع اختلاف است، اما گزارش‌های معتبر مانند «بی‌بی‌سی» و سازمان ملل، بین ۸۰۰ تا ۳۵۰۰ کشته را تأیید می‌کنند، که اکثریت‌شان زنان، کودکان و سالمندان فلسطینی بودند و اجسادشان با نشانه‌های شکنجه و تیرباران جمعی یافت شد. 🔸رفتار رژیم اسرائیل در قبال فلسطینیان، از کشتار صبرا و شتیلا در ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۲ (۲۴ تا ۲۶ شهریور ۱۳۶۱) تا جنایات کنونی در غزه، نشان‌دهنده الگویی مستمر از بی‌اعتنایی به حقوق بشر و نقض قوانین بین‌المللی است. در صبرا و شتیلا، ارتش اسرائیل با محاصره اردوگاه‌های فلسطینی و تسهیل ورود شبه‌نظامیان فالانژ، زمینه‌ساز قتل‌عام هزاران غیرنظامی شد، در حالی که گزارش کمیسیون کاهان (Kahan Commission) در ۸ فوریه ۱۹۸۳ (۱۹ بهمن ۱۳۶۱) تنها به مسئولیت «غیرمستقیم» مقامات بسنده کرد و عدالت واقعی را نادیده گرفت. https://kayhan.ir/001KoB
🔰 امنیتِ منفصل امنیتِ همیشه در تهدید 👤 🔸رویکردهای «دونالد ترامپ» در سیاست خارجی، به‌ویژه سیاست «اول آمریکا» (America First)، که بر کاهش تعهدات یکجانبه آمریکا و افزایش سهم متحدان در هزینه‌های دفاعی تأکید دارد، نگرانی‌های عمیقی را در میان کشورهای آسیایی مانند ژاپن و کره‌جنوبی ایجاد کرده است، زیرا این رویکرد می‌تواند تعهدات امنیتی بلندمدت آمریکا را کلاً محدود کند و متحدان آمریکا را در برابر تهدیدات منطقه‌ای آسیب‌پذیر کند. 🔸این نگرانی‌ها منحصر به ژاپن و کره‌جنوبی نیست و کشورهای دیگری مانند فیلیپین، تایوان و استرالیا را نیز در بر می‌گیرد، که امنیت‌شان به‌شدت به تعهدات آمریکا وابسته است و رویکرد ترامپ می‌تواند به تضعیف شبکه‌های دفاعی منطقه‌ای منجر شود و نفوذ چین را افزایش دهد. 🔸چنان‌که گفته شد، امنیت کشورهای آسیایی مانند ژاپن، کره‌جنوبی، فیلیپین، تایوان و استرالیا به طور تاریخی به شکل «امنیتِ منفصل»، با وابستگی به آمریکا، تأمین شده است، که این سنخ امنیت به دلیل اتکا به یک قدرت خارجی، ذاتاً «امنیتِ همیشه در تهدید» است. https://kayhan.ir/001L8z
🔰 از متحدین تا ناتو اتحادهایی که دود می‌شوند! 👤 🔸در سیزدهم اکتبر ۱۹۴۳ (بیست‌ودوم مهر ۱۳۲۲)، درست در میانه طوفان جنگ جهانی دوم، دولت ایتالیا تحت رهبری مارشال «پیترو بادوگلیو» و با تأیید «ویکتور امانوئل سوم»، رسماً علیه آلمان نازی اعلام جنگ کرد و به صف متفقین پیوست. این چرخش ناگهانی، که پس از سقوط رژیم فاشیستی «بنیتو موسولینی» رخ داد، بیش از آن‌که یک واقعه نظامی خاص باشد، هشداری تاریخی برای اتحادهای شکننده امروز به نظر می‌رسد، اتحادهایی که ظاهراً مستحکم‌اند اما زیر فشارهای داخلی و خارجی فرو می‌پاشند. 🔸ایتالیا، که سال‌ها یکی از ارکان محور رم- برلین- توکیو بود، حالا بیش از ۲۰۰ هزار سرباز خود را علیه متحد سابق بسیج کرد و این اقدام را در ساعت ۴ بعدازظهر اعلام نمود تا از اشغال کامل جلوگیری نماید. این رویداد، گویی یادآوری برای شکنندگی‌هایی مانند آن‌چه امروز در ناتو شاهدیم، است؛ جایی که اختلافات داخلی می‌تواند کل ساختار را تهدید کند. اسناد تاریخی تأکید می‌کنند که این تغییر مسیر، نمادی از شکست ایدئولوژی‌های اقتدارگرا در برابر واقعیت‌های ژئوپولیتیک بود. 🔸فراتر از میدان جنگ، اهمیت این اعلام جنگ در فروپاشی محور فاشیستی نهفته بود و امید را به ملت‌های اشغال‌شده بازگرداند. ایتالیا با این چرخش، از یک شکست‌خورده به شریکی در بازسازی اروپا تبدیل شد و در کنفرانس‌های پساجنگی نقش ایفا کرد. 🔸در دنیای امروز، ۱۳ اکتبر ۱۹۴۳ (بیست‌ودوم مهر ۱۳۲۲) مستقیماً اتحادهای شکننده را یادآوری می‌کند، به‌ویژه ناتو که با چالش‌هایی مانند عدم سرمایه‌گذاری اروپا در امنیت، ناپایداری سیاسی داخلی و اصطکاک‌های داخلی روبه‌‌رو است. 🔸در نهایت، این رویداد تاریخی گویی برای تأکید بر این نکته مناسب است که اتحادها باید بر پایه منافع پایدار بنا شوند، نه تهدیدات، و ناتو امروز بیش از همیشه به این درس نیاز دارد تا از فروپاشی جلوگیری کند، اما این نکته را نباید از یاد بُرد که بر مبنای سیاسیِ کشورهای تشکیل‌دهنده ناتو اساساً «منافع پایدار» بی‌معنی می‌نماید. https://kayhan.ir/001LGE
🔰 از متحدین تا ناتو اتحادهایی که دود می‌شوند! 👤 🔸در سیزدهم اکتبر ۱۹۴۳ (بیست‌ودوم مهر ۱۳۲۲)، درست در میانه طوفان جنگ جهانی دوم، دولت ایتالیا تحت رهبری مارشال «پیترو بادوگلیو» و با تأیید «ویکتور امانوئل سوم»، رسماً علیه آلمان نازی اعلام جنگ کرد و به صف متفقین پیوست. این چرخش ناگهانی، که پس از سقوط رژیم فاشیستی «بنیتو موسولینی» رخ داد، بیش از آن‌که یک واقعه نظامی خاص باشد، هشداری تاریخی برای اتحادهای شکننده امروز به نظر می‌رسد، اتحادهایی که ظاهراً مستحکم‌اند اما زیر فشارهای داخلی و خارجی فرو می‌پاشند. 🔸ایتالیا، که سال‌ها یکی از ارکان محور رم- برلین- توکیو بود، حالا بیش از ۲۰۰ هزار سرباز خود را علیه متحد سابق بسیج کرد و این اقدام را در ساعت ۴ بعدازظهر اعلام نمود تا از اشغال کامل جلوگیری نماید. این رویداد، گویی یادآوری برای شکنندگی‌هایی مانند آن‌چه امروز در ناتو شاهدیم، است؛ جایی که اختلافات داخلی می‌تواند کل ساختار را تهدید کند. اسناد تاریخی تأکید می‌کنند که این تغییر مسیر، نمادی از شکست ایدئولوژی‌های اقتدارگرا در برابر واقعیت‌های ژئوپولیتیک بود. 🔸فراتر از میدان جنگ، اهمیت این اعلام جنگ در فروپاشی محور فاشیستی نهفته بود و امید را به ملت‌های اشغال‌شده بازگرداند. ایتالیا با این چرخش، از یک شکست‌خورده به شریکی در بازسازی اروپا تبدیل شد و در کنفرانس‌های پساجنگی نقش ایفا کرد. 🔸در دنیای امروز، ۱۳ اکتبر ۱۹۴۳ (بیست‌ودوم مهر ۱۳۲۲) مستقیماً اتحادهای شکننده را یادآوری می‌کند، به‌ویژه ناتو که با چالش‌هایی مانند عدم سرمایه‌گذاری اروپا در امنیت، ناپایداری سیاسی داخلی و اصطکاک‌های داخلی روبه‌‌رو است. 🔸در نهایت، این رویداد تاریخی گویی برای تأکید بر این نکته مناسب است که اتحادها باید بر پایه منافع پایدار بنا شوند، نه تهدیدات، و ناتو امروز بیش از همیشه به این درس نیاز دارد تا از فروپاشی جلوگیری کند، اما این نکته را نباید از یاد بُرد که بر مبنای سیاسیِ کشورهای تشکیل‌دهنده ناتو اساساً «منافع پایدار» بی‌معنی می‌نماید. https://kayhan.ir/001LGE