🌀 قبول قطعنامه 598 و حال و هوای رزمندگان در آن ایام
🖋 موسی قمرزاده؛ جانباز دفاع مقدس و استاد سطوح عالی
#یادداشت_مهمان
🔸 تیرماه ۱۳۶۷، یکی دو هفته بود در آبادان مستقر شده بودیم و مقدمات کار شناسایی و دیدبانی را فراهم میکردیم، قرارگاه لشکر تازه داشت مستقر میشد.
یک سوله بزرگ که وسطش یک راهروی نسبتا طولانی داشت و دوطرف این راهرو سنگرهای بزرگ بتونی قوسیشکل قرار داده بودند. هر چند سنگر برای یکی از واحدهای ستادی بود که کمکم مستقر میشدند. هوا خیلی گرم بود و مردادماه خوزستان و آبادان و خرماپزان؛ داخل سوله ولی خنک بود و آرام. روزها خیلی معمولی در حال گذشتن بود و بچههای اطلاعات هم مشغول عمدتا دیدبانی در حاشیه اروند بودند.
🔹 یک روز (۲۷ تیر) وقتی رسیدم قرارگاه، نزدیک ظهر بود، حال و هوای عجیبی بر سنگرها حاکم بود!
❗️هنگام ورود به راهرو، صدای گریه رزمندگان داخل سنگرها، فضا را پر کرده بود!
لابلای گریهها بعضی بلندبلند و با فریاد حرفهایی میزدند؛ از اینکه «خبر دروغ است، این خدعه دشمنان است، امکان ندارد، این اتفاق افتاده باشد حتما یا کودتا شده یا امام را ...، مگر میشود امام باشد و چنین اتفاق و تصمیمی گرفته شود؟!»
♨️ هیچیک از این پرسشها پاسخی نداشت، برای همین گریه و نالههای سنگین بود که جایش را میگرفت. تازه متوجه شدم خبر چیست: «قطعنامهی ۵۹۸ را امام پذیرفته و جنگ تمام شده است!» التهاب همراه با ابهام همه را گرفته بود و بیتابی برای شنیدن اخبار ساعت ۱۴ رادیو در آن روز وصفناشدنی بود. انتظار رنجآوری بود تا اینکه ساعت اخبار رسید و گوینده خبر، خبری که همه انتظار تکذیبش را داشتیم تأیید کرد! ناله و صدای گریههای بچهها فرصت شنیدن ادامه خبرها را نمیداد، باوجود اعلام رسمی خبر، ولی اکثرا بازهم باور به راستبودن آن نداشتند، گاهی جر و بحثی هم سر این قضیه میشد، دو روزی که از اعلام خبر تا انتشار پیام امام گذشت، برای ما به اندازه دو سال بود؛ ولی وقتی پیام امام خوانده شد خیلی فرق کرد. اینبار جوهر گریهها و ضجهها خیلی متفاوت بود: «یعنی جنگ تمام شد و ما شهید نشدیم؟!»
اخبار ساعت ۱۴ مورخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ نیز حال و هوای دیگری داشت، با «جملهجمله پیام امام» که توسط گویندهی رادیو خوانده میشد موج گریه و ناله و ضجه بالا میگرفت و از عمق جانشان اشکهای حسرت سرازیر میشد، برخی نیز سر در گریبان داشتند و ترجیح میدادند با خلوت و سکوت در گوشه سنگر همنشین باشند.
✅ عصر همان روز در محوطه قرارگاه با یکی از دوستان میان نخلستان قدم میزدیم جملهای گفت که دلم را تا حدودی آرام کرد. گفت:
«خدا را شکر که تا پایان جنگ زیر نظر و فرماندهی امام پای جنگ ایستادیم و لحظهای شک و تردید نکردیم.»
📌 قسمتهایی از پیام امام راحل در فرستهی بعد تقدیم میشود👇🏻
#قطعنامه_598
📲 نگرشها و دغدغههای حوزه و روحانیت👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/3159949328Ce4657829f7
🌀 گزیدهای از پیام امام خمینی درباره پذیرش قطعنامه 598
... و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئلۀ بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم؛ ولی به واسطۀ حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم. و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همۀ ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.
اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.
من در اینجا از همۀ فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می کنم. و همۀ ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم.
در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمرۀ خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفۀ شهادت بیخبرند و نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد نمی سازد. و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصلۀ طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.
و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافلۀ نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!
خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکۀ بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!
آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت. و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید. و همۀ ما نیز روز محاسبۀ بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معاملۀ با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبۀ حق خواهند کشید. که من مجدداً به همۀ مردم و مسئولین عرض می کنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بی هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند.
من در میان شما باشم و یا نباشم به همۀ شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمرۀ خود به فراموشی سپرده شوند.
#قطعنامه_598
📲 نگرشها و دغدغههای حوزه و روحانیت👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/3159949328Ce4657829f7