eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا @manbarmajma
9هزار دنبال‌کننده
955 عکس
987 ویدیو
164 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸 سلام‌الله علیها 🩸 علیه‌السلام 🥀 ملا محمدهاشم خراسانی حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام‌الله علیها به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف آن حضرت در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 🥀 جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شریفش بیش از ۹۰ سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیهماالسلام را در خواب دید که فرمودند: 🥀 «به پدرت بگو: به والی بگوید: میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند. 🥀 دختر به سيّد عرض کرد، ولی سیّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد. شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد. شب چهارم خود سیّد حضرت رقیّه سلام‌الله علیها را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نکردی؟! 🥀 سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. 🥀 صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 🥀 حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. تا آنکه دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. 🥀 سیّد ابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند و از حالش جویا شدند. 🥀 اما او هی می‌گفت: ای وای بر من... وای بر من... 🥀 به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" سلام‌الله علیهما شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. 🥀 سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. 🥀 وقت نماز که می‌شد، سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 🥀 از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند، دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. 🥀 دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 🥀 آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه و سایر مخدرات سلام‌الله علیهم اجمعین را به سید ابراهیم واگذار کرد. 🥀 این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: 🥀 «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» 🥀 آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه‌ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود...! 🥀 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید. و فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. 📕 منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸ 📕 ستاره درخشان شام، شیخ علی ربانی خلخالی (ره)
👇🏻 ✅ سفارش پیامبر ص به گرامی داشتن یتیم... 🔻نبي مکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد: 🔸«خيرُ بيوتِکُم بيتُ فيهِ يتيمٌ يُحسَنُ إليهِ و شَرُّ بُيوتِکُم بيت يُساءُ إليهِ» 🔹«بهترين خانه هاي شما، خانه اي است که در آن يتيمي مورد احسان و عطوفت باشد، و بدترين خانه ها خانه اي است که در آن به يتيمي بدرفتاري و ستم شود». 📚 مستدرک، ج1، ص 148 🔻رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد: 🔹«مَن کَفَّلَ يتيماً من المسلمينَ فَأَدخلهُ إلي طعامِهِ و شرابِهِ أدخلَهُ اللهُ الجنهَ إلا أن يعملَ ذنباً لا يُغفرُ» 🔸«کسي که سرپرستي يتيمي را به عهده گيرد و او را به خانه خود ببرد و در خوردني ها و نوشيدني ها شريک خود نمايد البته پاداش او بهشت است، مگر آنکه، گناه غير قابل بخششي مرتکب شده باشد». 📚مستدرک، ج1، ص 148 س سلام علیها صلی الله علیه و آله
📌شب سوم محرم زیر تازیانه در خرابه های شام که دیده است که جوجه کبوتری توفان زده را تیر و کمان حواله کنند؟
‍ ┄┄┅┅┅❅❁🔘❁❅┅┅┅┄┄ حسرت یک استراحت مانده است بر دلم میروم قدری بخوابم ، شمر با پا میزند... يا أباه ! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك يا أبتاه! مَن ذا الذي قطع وريدك يا أبتاه ! مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ⦇سلام‌برتو‌وعاشورایِ‌بزرگی‌که‌در‌چشم هایِ‌کوچک‌تو‌خلاصه‌شده‌است.. سلام‌برتوکه‌درخُنکایِ‌لبخند‌حسین‌علیه‌السلام رهابودی‌وپابه‌پای‌آبله،زخم‌هایش‌را‌جستجو! سلام‌برکوچکی‌گام‌هایت‌وسلام‌برتو‌که آتش،کوتاه‌ترازدامنت‌نیافت.‌⦈ برای عمه که بَد شُد گرسنه خوابیدم اگر چه با شِکمِ سیر می زدند مرا به جان تو اثرِ تازیانه یادم رفت چقدر با سرِ زنجیر می زدند مرا. 🏴 خونین شدن صورت و دهان حضرت رقیه (س) از شدت لطمه..‌. یزیدیان شبانه سر مطهر سیدالشهداء (ع) را در طشت نهاده و به خرابه آوردند، بنحوی که پرده‌ای بر آن طبق بود. سپس طشت را مقابل آن مظلومه نهادند. حضرت رقیه (س) بلافاصله پارچه را کنار زدند. آن معصومه چون متوجه سر پدر شدند؛ فَانْکَبَتْ عَلَیْهِ تَقَبَّلَهُ وَ تَبْکِی وَ تَضْرِبَ عَلَیٰ رَأْسِهَا وَ وَجْهَهَاٰ حَتَّیٰ امْتَلَا فَمَهَّاٰ بِالدَّمً. خود را بر روی سر پدر انداخته و صورت خون‌آلود پدر را می‌بوسید و بر سر و صورت خود لطمه می‌زد، تا حدی که دهانش شکافته شد و پر از خون گردید. 📓 ریاض القدس، ج ۲، ص ۳۲۳ به روی نیلی و موی سفید دقت کن بگو شبیه که هستم پدر، اگر گفتی؟ 🏴 هنگامی که زن غساله بدن حضرت رقیه را غسل می‌داد، ناگاه دست از غسل کشید و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟ حضرت زینب‌ (س) فرمود چه می‌خواهی. زن غساله گفت: چرا بدن این طفل کبود است، آیا به بیماری مبتلا بوده است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: ای زن او بیمار نبود، این کبود‌ی آثار تازیانه و ضربه‌های دشمن است 📓 الوقایع والحوادث، ج۵، ص۸۱ بابا شما چیزی نپرس از گوشواره من هم از انگشتر نمی‌گیرم سراغی 🏴 دفن شدن حضرت رقیه (س) با غل و زنجیرهای اسارت. در حکایت ملا محمدهاشم خراسانی (ره) و نبش قبر حضرت رقیه (س) توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری، نقل شده است؛ جناب ملا سید هاشم (ره) بعد از نبش قبر ایشان، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون او را به هوش می‌آورند، قضیه زنجیر را به مردم می‌گفت و می‌فرمود؛ بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود، همچنین یک زنجیر کوچکی هم به گردن آن بانو بسته بودند. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست. 📓 اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦ منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸ مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸ تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه۱۰۳ به سنگ قبر منِ بی گناه بنویسید اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست ••  ••  ••  ••  •• ▪️ مرکز طب اسلامی آیت الله تبریزیان ▪️ https://eitaa.com/manbarmajma
(س) در شام 🔹در كامل بهائى(1) از حاویه(2) نقل كرده كه 🔸زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى حال مردانى كه در كربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده می‏داشتند، و هر كودكى را وعده می‏دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است بازمیآید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. 😭دختركى بود چهارساله، شبى از خواب بیدار شد گفت: پدر من حسین علیه السّلام كجا است؟ او را در خواب دیدم، سخت پریشان بود. زنان و كودكان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. 🔶یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحّص كرد، خبر بردند كه حال چنین است. 🔷آن لعین در حال گفت كه: بروند و سر پدر را بیاورند و در كنار او نهند، پس آن سر مقدّس را بیاوردند و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. 😭پرسید این چیست؟ ▪️گفتند: سر پدر تو است. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم كرد. ✅نقل مبسوط تر دیگر 🔹و بعضى این خبر را به وجه ابسط نقل كرده‏اند:(3) 🔸آن سر مقدس را در زیر سرپوشى قرار داده در مقابل او نهادند. 🔹كودك پرسید: این چیست؟ گفتند: سر پدرت حسین(علیه السلام) است. 🔸دختر امام حسین(علیه‏السلام) سرپوش را برداشت و چون چشمش به سر مبارك پدر افتاد ناله‏ اى از دل كشید و بیتاب شد و گفت: ▪️ اى پدر! چه كسى تو را به خونت رنگین كرد؟! ▪️چه كسى رگ‌هاى تو را برید؟! ▪️ اى پدر! چه كسى مرا در كودكى یتیم كرد؟! ▪️اى پدر! بعد از تو به چه كسى دل ببندم؟! ▪️چه كسى یتیم تو را بزرگ خواهد كرد؟! ▪️اى پدر! انیس این زنان و اسیران كیست؟! ▪️اى كاش من فدایت شده بودم! ▪️اى كاش من نابینا شده بودم! ▪️اى كاش من در خاك آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمى‌دیدم! 😭آنگاه لب كوچك خود را بر لب‌هاى پدر نهاد و گریه شدیدى كرد و از هوش رفت! هر چه تلاش كردند، به هوش نیامد، و این عزیز حسین(علیه‏السلام) در شام به شهادت رسید. (4) 🔻لازم به ذکر است که نام حضرت رقیه(س) در این کتاب های تاریخی تصریح و در برخی نیز به ماجرای شهادتش اشاره شده است: لهوف سید ابن طاووس،141- معال بستین،ج2،ص161، منتخب تریهی ودعوة الحسنیۀ آیت الله آقا شیخ محمد باقر بهاری- ریاحین الشریعۀ محلاتی ج3،ص309-منتخب التواریخ ملا هاشم خراسانی ص298 ✅ : 1⃣نقل است که مادران اطفال به فرزندانشان گفته بودند پدرانتان به مسافرت رفته اند و داستان شهادت را کتمان میکردند اما اینجا در خصوص رقیه سلام الله علیها داستان متفاوت است ، سر بریده پدر رقیه(س) بر روی نیزه مدتها همسفر آنها بوده ، چه شد که رقیه(س) سر پدر را نشناخت... 😭خارج شدن سر از حالت عادی 😭بخاطر تنور خولی 😭بخاطر خون و خاکی که سر به آنها آغشته بود 😭مگر با این سر چه کرده بودند که این دختر سر پدر خودش را نشناخت؟ -------------------------------------------------- ✅متن عربی: 🔸و كان‏ للحسین‏ علیه‏ السلام‏ بنت‏ صغیرة لها أربع‏ سنین‏ قامت‏ لیلة من‏ منامها و قالت‏: أین‏ أبی‏ الحسین‏ علیه‏ السلام‏ فإنی‏ رأیته‏ الساعة فی‏ المنام‏ مضطربا شدیدا. فلما سمعن‏ النسوة ذلك‏ بكین‏ و بكى‏ معهن‏ سائر الأطفال‏ و ارتفع‏ العویل‏، فانتبه‏ یزید من‏ نومه‏ و قال‏: ما الخبر؟ ففحصوا عن‏ الواقعة و قصوها علیه‏، فأمر بأن‏ یذهبوا برأس‏ أبیها إلیها فأتوا بالرأس‏ الشریف‏ و جعلوه‏ فی‏ حجرها، فقالت‏: ما هذا؟ قالوا: رأس‏ أبیك‏. ففزعت‏ الصبیة و صاحت‏ فمرضت‏ و توفیت‏ فی‏ أیامها بالشام(5). و روی هذا الخبر فی بعض التألیفات بوجه أبسط و فیه: فجاؤوا بالرأس الشریف إلیها مغطى بمندیل دیبقی، فوضع بین یدیها و كشف الغطاء عنه فقالت: ما هذا الرأس؟ قالوا: إنه رأس أبیك. فرفعته من الطست حاضنة له و هی تقول: یا أبتاه من ذا الذی خضبك بدمائك، یا أبتاه من ذا الذی قطع وریدیك، یا أبتاه من ذا الذی أیتمنی على صغر سنی، یا أبتاه من بقی بعدك نرجوه، یا أبتاه من للیتیمة حتى تكبر- و ذكر لها من هذه الكلمات إلى أن قال:- ثم إنها وضعت فمها على فمه الشریف و بكت بكاء شدیدا حتى غشی علیها، فلما حركوها فإذا هی قد فارقت روحها الدنیا. فلما رأى أهل البیت ما جرى علیها أعلوا بالبكاء و استجدوا العزاء، و كل من حضر من أهل دمشق فلم یر ذلك الیوم الا باك و باكیة. انتهى(6).- نفس المهموم، الشیخ عباس القمی،416- -------------------------------------------------- 📘# 1. كامل بهائى، ج 2، ص 179. 2.  الحاویه تألیف قاسم بن محمّد بن احمد مأمونى از دانشوران اهل سنت است. نك: فوائد الرضویه، ص 112. 3. و نیز نك: منتخب طریحى، ج 1، ص 141؛ كامل بهائى، ج 2، ص 179؛ نفس المهموم، ص 45؛ الدمعة الساكبة، ج 5، ص 141. 4. نفس المهموم 456؛ الدمعة الساكبة 5/141. 5. كامل بهائى، ج 2، ص 179 6. كامل بهائى، ج 2، ص 178 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ https://eitaa.com/manbarmajma