روایت امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره سرنوشت امت و پیامدهای ترک معیار حق
🔹امیرالمؤمنین علیهالسلام به «پسر قیس» فرمودند:
«خداوند فرموده است که ترس را از دل شیطان برنداشته؛ و اگر ما نیز در دوران پیامبر صلیاللهعلیهوآله مانند شما امروز سستی میکردیم، هیچ دینی پابرجا نمیماند و اسلام استوار نمیگشت.»
🔹حضرت هشدار دادند که نتیجه این رفتارها چیزی جز پشیمانی، حسرت و خوندل خوردن نخواهد بود. مردمان گرفتار سختی خواهند شد، دعا خواهند کرد اما پاسخی نخواهند شنید؛ و این وضعیت ادامه مییابد تا زمانی که مردم بازگردند و توبه کنند.
🔹پیامدهای ترک معیارهای الهی
🔻 تسلط عناصر فاسد و منحرف
«تبهکاران، حرامیان و منافقان بر شما مسلط خواهند شد و شما را سخت خواهند کشت.»
🔻 بسته شدن راه اجابت دعا
«شما خدا را خواهید خواند، اما اجابت نخواهد شد…»
🔻 ادامه بلایا تا بازگشت و اصلاح
«بلا از شما برداشته نمیشود تا بازگردید و مسیر را اصلاح کنید.»
🔹معیار اصلی انحطاط امّتها
🔻 پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«هیچ امّتی حکومت خود را به فردی نسپرد در حالی که در میانشان فردی داناتر وجود داشت، مگر اینکه سرنوشتشان رو به پستی رفت؛ و تنها راه رهایی، بازگشت به آنچه ترک کردند, است.»
یعنی: سقوط امّتها، در درجه اول، به دلیل واگذاری رهبری به افراد نالایق و کمدانش است؛ نه دشمنان بیرونی.
🔹 نتیجهگیری تحلیلی
این روایت یک قانون جامعهشناسانهی سیاسی را بیان میکند:
هر زمان جامعهای معیار «دانایی، صلاحیت و حق» را در حکومت کنار بگذارد، مسیر سقوط آغاز میشود.
و هر زمان مردم و حاکمان به این معیار بازگردند، درهای رهایی و اصلاح گشوده میشود.
📚 منابع:
تاریخ سیاسی صدر اسلام، ج۱، ص۱۵۹
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۶۹۶
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
هدایت شده از منصور کاظمی | منصورون
1⃣ سایهی پنهان قدرت: انس خطیب کیست؟
🔹در حالی که نگاهها همچنان بر جولانی، چهره نظامی شمال سوریه خیره مانده، یک مهره امنیتی کمسروصدا بهنام انس خطیب، بیسروصدا در حال تصاحب ساختار قدرت در دمشق است.
🔹او وزیر کشور سوریه است، اما در واقعیت، فراتر از یک مقام رسمی عمل میکند. گزارشهای میدانی حاکی از آن است که انس خطیب با حمایتهای مالی و اطلاعاتی مستقیم از امارات متحده عربی، به آرامی ساختارهای پلیسی، اداری و حتی استانداریهای سوریه را تحت نفوذ خود درآورده است.
🔹برخلاف جولانی که بیشتر با ادبیات نظامی و عملیات میدانی شناخته میشود، خطیب با استراتژی نفوذ نرم، ایجاد شبکههای وفاداری، و بهرهگیری از خلأ قدرت، در حال ساختن یک امپراتوری اطلاعاتی در دل دمشق است.
🔹اما مهمتر از خود او، کسانی هستند که پشتش ایستادهاند...
تلگرام
https://t.me/man_kazemi
ایتا
https://eitaa.com/mansouron
هدایت شده از منصور کاظمی | منصورون
2⃣ ترکیه و امارات؛ دو دولت در سایه برای یک کشور
🔹قدرت در سوریه، دیگر نه در کاخ ریاستجمهوری، بلکه در پشت درهای بسته در آنکارا و ابوظبی شکل میگیرد.
امارات از مسیر انس خطیب به درون ساختار حکومتی سوریه نفوذ کرده و با تأمین منابع مالی و پشتیبانی امنیتی، در حال بازسازی دستگاه حاکمهای است که مستقیماً پاسخگو به ابوظبی باشد.
🔹از سوی دیگر، ترکیه با تکیه بر ابومحمد جولانی، معادلات میدانی شمال سوریه را مدیریت میکند؛ از چیدمان نظامی گرفته تا کنترل گذرگاهها، قاچاق، تغییرات جمعیتی، و ترسیم مرزهای نفوذ خود.
🔹این دو محور، عملاً ساختار دوپارهای از قدرت را در سوریه شکل دادهاند:
🔻 قدرت امنیتی و پلیسی در اختیار ابوظبی از طریق انس خطیب
🔻 قدرت نظامی و میدانی در کنترل آنکارا با ابزار جولانی
🔹دولت رسمی سوریه، به نقشی نمایشی و تشریفاتی تقلیل یافته است.
تلگرام
https://t.me/man_kazemi
ایتا
https://eitaa.com/mansouron
هدایت شده از منصور کاظمی | منصورون
3⃣ سوریه گرفتار فساد، نیابتیها و بیدولتی
🔹سوریه امروز درگیر سه بحران موازی است:
۱. فساد فراگیر در سطوح مدیریتی
۲. حکمرانی نیابتی از سوی دو قدرت خارجی
۳. بیدولتی عمیق و ناتوانی ساختار اداری در پاسخگویی
🔹ساختارهای دولتی یکی پس از دیگری در حال فروپاشیاند. رشوه، ناکارآمدی، فساد در دستگاه قضا، و گسست اجتماعی، تبدیل به نشانههای ثابت حیات سیاسی سوریه شدهاند.
🔹مردم درگیر گرانی، ناامنی و بیکاریاند؛ در حالی که جولانی و انس خطیب، بهجای پاسخگویی، در حال پیشبرد پروژههای دو کشور خارجی هستند.
🔹امارات ساختارهای نفوذ خود را در قلب پایتخت محکم میکند و ترکیه هم کنترل مناطق مرزی را گسترش میدهد.
🔴 اگر روند به همین شکل ادامه یابد، باید گفت که سوریه در حال تبدیل شدن به مدلی از یک کشور نیمهاشغالشده، فاقد هویت مستقل و میدان رقابت اطلاعاتی دائمالالتهاب خواهد بود.
پایان.
تلگرام
https://t.me/man_kazemi
ایتا
https://eitaa.com/mansouron
1⃣بسیج در اندیشه امام «ره» مصداق اقدام نامتقارن
🔹بسیج، در اندیشه امام خمینی(ره)، تنها یک سازمان نظامی یا اجتماعی نبود؛ یک ابداع تمدنی و یک سنجه نوین قدرت بود. امام، با نگاهی که فراتر از سیاست روزمره و حتی فراتر از الگوهای کلاسیک حکمرانی بود، «بسیج» را بهعنوان یک ابزار راهبردی و یک شاخص تمدنی جدید بنیان گذاشت؛ سنجهای که نه مشابه مدلهای شرقی بود و نه شبیه الگوهای غربی.
🔹این ویژگیِ تمدنیِ نگاه امام خمینی(ره) باعث شد که بسیج و نهادهایی مانند جهاد سازندگی، نه صرفاً یک نهاد اجرایی، بلکه یک تغییر در زمین بازی و قواعد بازی نظام جدید باشند. یعنی امام، از همان ابتدا در پی آن بود که جمهوری اسلامی را وارد مرحلهای کند که سنجههای تمدنی خود را تولید کند و قواعد بازی قدرت را از نو تعریف نماید.
🔹در نگاه تمدنی، مهمترین سنجه قدرت، «دکترین اقدام نامتقارن» است.
این دکترین تنها یک مفهوم نظامی نیست؛ یک نظریه قدرت تمامعیار است که چهار حالت را توضیح میدهد:
🔻1. زمین خودی – قواعد خودی
🔻2. زمین خودی – قواعد دشمن
🔻3. زمین دشمن – قواعد خودی
🔻4. زمین دشمن – قواعد دشمن
🔹در یک تحلیل ژرف تمدنی، بالاترین سطح قدرت آنجاست که یک تمدن بتواند هم زمین خود و هم قواعد خود را طراحی کند. حالت مطلوب بعدی زمانی است که حتی در زمین دشمن، قواعد بازی را خود تمدن تعیین نماید. این همان نقطهای است که قدرتهای بزرگ تاریخ، از روم تا آمریکا، و از چین تا تمدن اسلامی، برای رسیدن به آن تلاش کردهاند.
🔹امام خمینی (ره) دقیقاً با همین منطق، «بسیج»، «جهاد سازندگی» و سایر نهادهای مولد را ایجاد کرد؛ نهادهایی که مأموریتشان تغییر زمین بازی و تغییر قواعد حکمرانی در جمهوری اسلامی بود. شعار «نه شرقی، نه غربی» نیز دقیقاً بیانگر هدف تمدنی امام بود:
یک نظم مستقل، یک معماری قدرت جدید، و یک مدل حکمرانی متفاوت از الگوهای جهانگستر شرق و غرب.
🔹اکنون و در هفته بسیج، بیش از هر زمان دیگر نیاز است که این بعد تمدنی بسیج دوباره فهم و تئوریزه شود. اینکه یک بسیجی چگونه باید بیندیشد؟
در چه زمینی باید بازی کند؟
و چگونه باید قواعد بازی را بازتعریف کند؟
🔹در پستهای بعدی با تکیه بر نمونههای جهانی، بهویژه تجربه چین در ساخت نهادهای جدید، توضیح میدهیم که چگونه غلبه تمدنی تنها از مسیر ساخت سنجههای جدید و طراحی قواعد بومی قدرت ممکن است؛ و چگونه جمهوری اسلامی نیز اگر قصد تحول جهانی دارد، باید وارد مرحله اقدام نامتقارن تمدنی شود.
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
2⃣ ضرورت بومیسازی سنجههای تمدنی و معنای آن در قدرتسازی جهانی
🔹یکی از ارکان رسیدن به قدرت تمدنی، تغییر و بومیسازی سنجههای تمدنی است. سنجههای تمدنی یعنی همان معیارها، استانداردها، نهادها و سازوکارهایی که تعیین میکنند یک بازیگر در نظام بینالملل چقدر معتبر، اثرگذار و قدرتمند محسوب شود.
🔹تا زمانی که یک کشور صرفاً از سنجهها و قواعد تمدنی یک قدرت برتر تبعیت کند، نهایتاً میتواند وضع موجود را اداره کند، اما قادر به ایجاد تحول بنیادین نخواهد بود.
🔹این مفهوم دقیقاً همان کاری است که تمدنهای جدید در زایش خود انجام میدهند:
ایجاد معیارهای جدید، روایتهای جدید و نهادهای جدید که وزن و هویت تمدنی مستقل تولید کند.
🔹بومیسازی سنجهها یعنی:
🔻معیارهای سنجش موفقیت اقتصادی، سیاسی و امنیتی بر پایه نگاه خودی طراحی شود.
🔻نهادها و سازوکارهای بینالمللی بازآفرینی یا نسخه بومی آن خلق شود.
🔻ادبیات مفهومی و نظری تولید گردد تا هژمونی معنایی شکل بگیرد.
🔹بدون این سه عنصر، هر حکومتی صرفاً «مدیریت روزمره» میکند نه «قدرتسازی تمدنی».
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
3⃣ نمونههای جهانی نهادسازی جایگزین: چین و BRICS چگونه نظم موجود را به چالش کشیدند؟
🔹یکی از روشنترین مدلهای تغییر تمدنی، رفتار چین است.
چین بهجای اعتراض مستقیم به نظم مالی غرب، یک اقدام نامتقارن نهادی انجام داد:
🔻۱. تأسیس بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا (AIIB)
چین با این نهاد، قواعد اعطای وام، سرعت تصمیمگیری و اولویتهای توسعه را از مدل آمریکایی–اروپاییِ بانک جهانی متمایز ساخت. حالا کشورهای بسیاری برای پروژههای زیرساختی، بهجای رفتن به مراکز مالی غربی، به AIIB رجوع میکنند.
🔻2. تأسیس بانک توسعه جدید (NDB) در چارچوب BRICS
بریکس(BRICS) با این بانک، یک «منبع مالی غیرغربی» ساخت. هرچند کوچکتر از بانک جهانی است، اما نشاندهنده تغییر معماری مالی قدرت است.
🔻3. سازوکارهای ذخایر ارزی متقابل و سیستمهای پرداخت جایگزین
اینها تلاشهایی برای ایجاد استقلال پولی و کاهش انحصار دلار هستند.
🔹نکته مهم اینکه این اقدامات خشونتآمیز یا تقابلی نیستند؛ بلکه بازتعریف هوشمندانهی قواعد بازی هستند، یک نوع اقدام نامتقارن در سطح ساختار، نه میدان.
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
4⃣ اقدام نامتقارن در معنای تمدنی: فراتر از عملیات نظامی
🔹در ذهن بسیاری «اقدام نامتقارن» تنها به معنای عملیات امنیتی یا نظامی است.
اما در دنیای امروز، نامتقارنترین اقدامات، اقتصادی، مالی و نهادی هستند.
🔹اقدام نامتقارن تمدنی یعنی:
🔻۱. خلق نهادهای جدید که قواعد فعلی را دور میزنند
وقتی یک نهاد جدید با استاندارد جدید وارد میدان شود، نهادهای موجود مجبور به واکنش و تطبیق میشوند.
🔻۲. ایجاد زنجیرههای وابستگی اقتصادی جدید
هر پروژه زیرساختی، هر مسیر ترانزیتی و هر پیمان مالی چندجانبه، یک گره نامتقارن قدرت است.
🔻۳. تولید هنجارها و استانداردهای فنی
کسی که استاندارد 5G، انرژی، هوش مصنوعی، امنیت سایبری یا تجارت دیجیتال را مینویسد، در حقیقت «معیار تمدنی» میسازد.
🔻۴. سرمایهگذاری در حکمرانی روایت
روایتسازی، پژوهش، رسانه و دانشگاه، میدان تولید نامتقارن قدرت نرم هستند.
🔹اقدام نامتقارن در عصر جدید مساوی است با جاگذاری سازوکارهای جدید در قلب نظم موجود.🔹
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
5⃣ ابزارهای نامتقارن غیرخشونتآمیز برای تغییر توازن جهانی
🔹بازیگرانی که قصد تغییرات ساختاری دارند، از ابزارهایی استفاده میکنند که هزینه پاسخ دادن به آن برای قدرتهای بزرگ بالاست:
🔻۱. نهادسازی مالی _ اقتصادی جایگزین
بانکهای توسعه، صندوقهای ارزی منطقهای، خطوط اعتباری دوجانبه.
🔻۲. ابتکارات زیرساختی منطقهای
مشابه «کمربند و جاده»، اما در مقیاس منطقهای:
▪️خطوط لوله
▪️مسیرهای ترانزیتی
▪️پروژههای انرژی و حملونقل
🔻۳. قدرت نرم و شبکهسازی علمی _ فرهنگی
توسعه رسانهها، اندیشکدهها، تبادل علمی، دانشگاههای بینالمللی.
🔻۴. استانداردسازی فناوری و تجارت دیجیتال
هر استاندارد جدید در حوزه سایبری، هوش مصنوعی یا ارتباطات، یک تغییر ساختاری است.
🔻۵. اتحادهای جنوب _ جنوب
ائتلافهایی که کشورهای مشابه را در یک چارچوب مستقل جمع میکند.
🔹این ابزارها آرام، غیرتنشزا و ماندگار هستند، ولی قدرت ساختاری ایجاد میکنند🔹
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
6⃣درسهایی از تجربه چین و BRICS: فرصتها و محدودیتها
🔹اقدام نامتقارن نهادی در جهان امروز مزایا و چالشهای خاص خود را دارد:
🔻فرصتها
▪️ایجاد استقلال نسبی از هژمونی موجود
▪️کاهش انحصار مالی و تجاری نظام فعلی
▪️افزایش قدرت چانهزنی
▪️شکلگیری جذابیت و مشروعیت برای کشورهای در حال توسعه
🔻محدودیتها و ریسکها
▪️نیاز به منابع مالی سنگین
▪️لزوم شفافیت و حکمرانی قابل اعتماد
▪️احتمال فشار اقتصادی و دیپلماتیک از سوی قدرتهای مسلط
▪️ضرورت همراهسازی و ایجاد مشوق برای شرکای منطقهای
▪️اهمیت انسجام و اصلاح ساختارهای داخلی
🔹این مولفهها نشان میدهد: نهادسازی اجتنابناپذیر اما موفقیت آن بدون حکمرانی کارآمد داخلی امکانپذیر نیست🔹
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
7⃣ جمعبندی: مدل واقعی پرورش قدرت تمدنی
🔹برای تبدیل شدن به یک قدرت تمدنی، یک کشور باید:
🔻۱. سنجههای تمدنی بومی تولید کند
استانداردهای خود، معیارهای خود و روایت خود را داشته باشد.
🔻۲. نهادهای مالی _ اقتصادی جایگزین بسازد
ایده اصلی: «نظم موجود را دور بزند، نه اینکه مستقیماً با آن درگیر شود»
🔻۳. شبکههای منطقهای و جهانی بسازد
ائتلافهای جنوب _ جنوب، پیمانهای مالی، پروژههای زیرساختی
🔻۴. قدرت نرم و دانش تولید کند.
دانشگاه، رسانه، اندیشکده، روایتسازی
🔻۵. استانداردهای فناوری و تجارت را بازتعریف کند
هر استاندارد جدید یک آجر در معماری تمدنی جدید است.
🔻۶. از تقابل پرهیز و روی ساختن تمرکز کند
تحول پایدار از مسیر ساختن نهادها و جذابیت حاصل میشود، نه تقابل مستقیم.
📲 برای دنبالکردن پستهای بعدی:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron
امکان #نفوذ «خودمعرفها» در سازمانهای #اطلاعاتی
🔹 یکی از پیچیدهترین تهدیدهایی که هر دستگاه اطلاعاتی با آن روبهروست، ورود نفوذیهایی است که خود را داوطلب همکاری معرفی میکنند؛ افرادی که با داستانهای ساختگی یا نیمهواقعی اعتماد مسئولان را جلب کرده و بهتدریج در حساسترین لایهها رسوخ میکنند. نمونه مشهور این الگو، پرونده هاینتس فلفه (Heinz Felfe) در آلمان غربی است.
🔹 سناریوی هوشمندانه یک نفوذی
🔻 در آوریل ۱۹۵۰ فلفه، کمیسر اخراجی پلیس، با حالتی هیجانزده نزد وزیر کشور آلمان فدرال رفت و ادعا کرد که یک توطئه بزرگ جاسوسی شوروی را کشف کرده است.
🔻 او گفت که شورویها از او و دوستش «هانس کلمنس» خواستهاند که عضو شبکه #جاسوسی شوروی شوند و مأموریتشان نفوذ در ساختارهای #ضداطلاعات آلمان فدرال خواهد بود.
🔻 فلفه پیشنهاد کرد که برای فریب شورویها، خود را فردی قابل اعتماد نشان دهد و در مقابل، اطلاعات ساختگی به آنان بدهد. همین سناریو بهانهای شد تا او مسیر ورود به ساختار امنیتی آلمان را باز کند.
🔹 صعود سریع، بدون هیچ تردیدی
🔻فلفه پس از مدتی وارد سازمان #اطلاعات آلمان غربی (BND) شد و با سرعتی غیرعادی در سلسلهمراتب بالا رفت.
هیچ مأموری از اداره #ضدجاسوسی نسبت به رفتار او تردید نکرد؛ چون:
▪️حمایت ویژه رئیس BND از او، هرگونه سوءظن را خنثی میکرد.
▪️ توانایی بالای فلفه در کار تحلیلی، او را کارمند «نمونه» جلوه میداد.
▪️ خودمعرف بودن او، ذهنها را از احتمال نفوذ واقعی دور میکرد.
این همان خطایی است که در ادبیات امنیتی از آن بهعنوان اثر مصونیتِ ظاهری Self-Presentation Immunity یاد میشود.
🔹 افشای یکی از بزرگترین شکستهای اطلاعاتی آلمان غربی
🔻 زمانی حقیقت آشکار شد که دیگر بسیار دیر بود:
فلفه تمام مدت برای سازمان جاسوسی شوروی (KGB) کار میکرد.
🔹نتایج فاجعهبار او:
🔻 لو دادن ۴۶ مأمور بلندپایه BND
🔻 شناسایی و بازداشت این افراد توسط سرویس شوروی
🔻 افشای کلیدهای رمز، خطوط ارتباطی، مسیرهای پیکها و «ارسالهای مرده»
🔻 سرقت و انتقال حجم عظیمی از اطلاعات عملیاتی
🔹فلفه اطلاعات را روی ۳۰۰ حلقه فیلم مینوکس، برابر با ۱۵٬۶۶۱ عکس، و ۲۰ نوار صوتی ثبت کرده بود.
این حجم از خروج اطلاعات، BND را تا سالها به حالت فلج اطلاعاتی کشاند.
🔹 اصل راهبردی: «خودمعرف» همیشه فرصت نیست؛ گاهی تهدید است
🔻 پرونده فلفه نشان داد که یکی از خطرناکترین مسیرهای نفوذ، ورود داوطلبانه با پوشش «افشاگر توطئه دشمن» است.
این الگو چند ویژگی دارد:
▪️ روایت هیجانانگیز
▪️ ادعای داشتن اطلاعات خاص
▪️ پیشنهاد همکاری به ظاهر میهندوستانه
▪️ تلاش برای ایجاد مصونیت از طریق جلب اعتماد مقامات عالی
این الگو امروز نیز در بسیاری از کشورها و سازمانهای اطلاعاتی با اشکال جدید تکرار میشود.
🔹 جمعبندی تحلیلی
🔻نفوذ از نوع «Self-Introduced Agent» خطرناکترین مدل نفوذ انسانی (HUMINT Penetration) است؛
چون دستگاه امنیتی معمولاً به دلیل اعتماد اولیه و پیشداوری مثبت، کمترین حساسیت را نسبت به این افراد دارد.
🔻پرونده فلفه یک درس کلیدی دارد:
«گاهی دشمن برای نفوذ، در را نمیشکند؛
بلکه با لبخند وارد میشود.»
📮 برای دریافت تحلیلهای امنیتی و اطلاعاتی بیشتر:
تلگرام https://t.me/man_kazemi
ایتا https://eitaa.com/mansouron