#معادلیابی #کنایه #روانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (2) إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3)
بعد از رحلت «عبدالله» فرزند خردسال پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله، یکی از سران بتپرست بهنام «عاصبنوائل» ایشان را «ابتر» صدا زد و بهتبع او بتپرستهای بیتربیت و مغرور هم همینکار را میکردند!
عرب آن دوره به کسی که فرزند نداشت یا پسر نداشت (یا شاید وقتی فرزند پسرش میمرد)، «ابتر» میگفتند. این واژه در اصل به معنای «حیوان دمبریده» است.
در ضمن، «شانئ» هم به معنای کسی است که از سر کینه و عداوت، به کسی زخم زبان بزند و «دشمنی» از لوازم آن است.
مترجمان بزرگوار فارسی آیۀ سوم این سوره را اینطور معنا کردهاند:
گرمارودی: بىگمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بىپساوند است.
شعرانی: بدرستى كه دشمن تو او دم بريده است.
مکارم: (و بدان) دشمن تو قطعاً بريدهنسل و بىعقب است.
درحالیکه مردم زمان ما به شخص زرنگ و مکار و حیلهگر، «دمبریده» میگویند. به شخص بیاصلونسب، «بیتبار» میگویند و به کسی هم «بیپساوند» و «بیدنباله» و «بیعقب» نمیگویند.
بهعبارت صحیحتر این واژهها یا ناصحیحاند یا نامستعملاند یا نامأنوس!
خب پس چکار باید کرد برای یافتن یک معادل خوب و فهمیدنی برای واژۀ «ابتر»؟!
اگر این واژه «کنایه» باشد از کسی که فرزند ندارد یا پسر ندارد، خب ما هم در فارسی باید برایش معادلی کنایی پیدا کنیم که کاملاً فهمیدنی و مأنوس باشد.
با توجه به توضیحات بالا، ببینید ترجمۀ ما را از سورۀ کوثر:
به نام خدای بزرگوار مهربان. ما خیر فراوان به تو دادیم: برکت در نسل. 1 پس بهشکرانهاش برای خدا نماز بخوان و در تکبیرگفتن، دستهایت را تا گوشها بالا ببر. 2 بله، آنکه به تو زخمِزبان میزند، خودش اجاقکور است، نه تو! 3
نکته: در «ویرایش سوم» این تغییرات آمده است. در ترجمۀ چاپشدۀ فعلی که در دست مخاطبان محترم قرار دارد، این است: «...البته دشمن تو خودش بینسل است، نه تو!»
QuranTr@
#معادلیابی #فن ترجمه #ربط آیهها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ (1) أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ (2) وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ (3) تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ (4) فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ (5)
«کعصف مأکول» در آیۀ 5 سورۀ فیل را اینطور معنا کردهاند:
یکی از مترجمان: سرانجام همه آنان را چون كاه جويدهشده قرار داد.
سایر مترجمان معادلهایی مثل كاههاى خرد، برگ خوردهشده، كاهبرگى نيمجويده، پسماندۀ در آخور، علفى زير دندان حيوان، كاه خوردهشده، برگ خوردهشده آوردهاند.
درحالیکه ما اصلا در فارسی امروزی از این ترکیب استفاده نمیکنیم. مثلا هرگز نمیگوییم که رزمندگان اسلام ارتش بعث عراق را مثل کاه جویدهشده کردند.
پس چه باید کرد؟!
درست است که «عصف» به معنای «کاه» است و «مأکول» به معنای «خوردهشده»؛ ولی اگر واحد ترجمه را «جمله» بدانیم نه مفرد، آیۀ پایانی این سوره را باید جوری معنا کنیم که هم در زبان مقصد بهکار رفته باشد و هم برای مخاطبانش گوشآشنا باشد.
از اینکه احیاناً کلمه یا حرفی از آن عبارت بهصورت جداگانه معنا نشود، نباید اصلاً نگران باشیم. همانطور که مترجمان بزرگوار قرآن در خیلی جاها از قاعدۀ فوق (واحد ترجمه «جمله» است) پیروی کردهاند.
با توجه به این نکته ببینید ترجمۀ ما را از سورۀ فیل:
به نام خدای بزرگوار مهربان
مگر ندیدی خدا با فیلسوارانِ لشکر ابرهه چه کرد؟! 1 مگر نقشۀ شومشان را نقش بر آب نکرد؟! 2 و بر سرشان پرندگانی دستهدسته اعزام نکرد؟! 3 و با سنگهایی از گِل سفت آنها را هدفگیری نکرد؟! 4 بله، خدا اینطور همهشان را لِهولَوَرد کرد! 5
نکته: در «ویرایش سوم» این تغییر آمده است. در ترجمۀ چاپشدۀ فعلی که در دست مخاطبان محترم قرار دارد، این است: «...بله، خدا اینطور همهشان را مثل کاه، خردوخمیر کرد! 5»
QuranTr@