ما سالهاست؛
در آرزوی جای دیگر
روزها را سپری میکنیم!
به سرنوشت هنیهها
غبطه میخوریم؛
نگران محمد ضیفها هستیم...
و از دشمنی و مبارزه
با صهیونیسم و آمریکا
خوشحالیم...
ما از زندگی پرمخاطره؛
اصلاً ناراحت نیستیم...
ما حزباللهی هستیم...
ما نیروی خامنهای و
خمینی هستیم....
ما آسمان را بیشتر
از زمین دوست داریم...
آدم یاد سکانس رفاعه در مختار میوفته.
رفاعة بن شدّاد که خودش را محّب علی میدونست به خاطر یه ظن بد نسبت به قیام مختار یهو با شمر و شبث و قاتلین سیدالشهدا علیهالسلام، داداشی میشه باهاشون هم لقمه میشه و موقع اذان شونه به شونهشون نماز جماعت میخونه. یه موقعی به خودش اومد که دیگه خیلی دیر بود.
دقیقاً تاریخ تکرار شده و شیعههای برائتی که در مقابل ولی فقیه شمشیرو از رو بستن هم سفره فتوحات نتانیاهو شدن.
امام زمان از همان عاشورای سال ۶۱
برای آزادگان جهان آغوش گشوده.
این آفت چشمان توست که نمیتواند
زهیر عثمانی و وهب مسیحی را در
آغوش حسین نظاره کند!
تنها راه نجات از افتادن در دام شبهاتِ آخرالزمانی پیروی بی چون و چرا از نائب امام زمان، ولی فقیه، آقا خامنهایه، ولاغیر.