🎵 شرح کتاب معرفت نفس اثرماندگار علامه حسن زاده املی 👤شارح استاد صمدی آملی 🎤جلسه صد و بیستم و پنج🌹 http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

🎵 شرح کتاب معرفت نفس اثرماندگار علامه حسن زاده املی 👤شارح استاد صمدی آملی 🎤جلسه صد و بیستم و شش🌹 http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

#شرح_دروس_معرفت_نفس #استاد_صمدی_آملی 7️⃣1⃣ 🔸👈 حالا در آن #خروج_از_عادت، چقدر گرسنه می شود، منتها نه گرسنۀ آب و نان مادی، منظور از آب و دانه، حقایق ملکوتیه و القائات است که برویم ببینیم در سفره برای ما چه گذاشته اند! 🔸👈 حالا آب و دانه چیست؟ در حضور یگانه مشوقم عاشقانه سَر دوگانه شدم 🔸👈یعنی شروع به #نمازشب و نمازهای دو رکعتی کردم (سر دوگانه نمازهای دو رکعتی منظور است). 🔸👈 پیرمردی عزیز (پیرمردی خیلی محترم که آقاجان خیلی ایشان را ناز می کند)، ایشان به نماز شب یک دسته نماز می گوید. حالا اینجا آقا هم شبیه آن پیرمرد از نماز شب و نمازهای دو رکعتی به سر دوگانه تعبیر می فرمایند. گاه اندر رکوع و گاه سجود از سر شوق عاشقانه شدم آتش عشق آنچنانم کرد سر و پا آتش و زبانه شدم 🔸👈باز دل در التهاب آمد؛ دل هست و همین گرفتاریها را دارد؛ دل است، #قلب است، انقلاب دارد؛ گاهی می آرمد، گاهی برمی خیزد، گاهی گریه است، گاهی ساکت است؛ گاهی ضجّه است و گاهی آرام؛ اصلا دل، اسماء متقابل دارد؛ گاهی #قبض است، گاهی #بسط؛ تمامِ اسماء متقابل حق، در نفس انسانی، در مقامِ قلبِ انسان پیاده می شود. 🔸👈گاهاً جان ها تحمّل حالات را در هنگام #شکار ندارند و تاب نمی آورند. ولی گاهی جان ها اوّل قوی می شوند بعد شکار می کنند، اینها را عرفا تعبیر به «رند» می کنند که امام علیه الرحمه در آن غزل معروفشان فرمودند: «از دم رندِ می آلوده مددکار شدم»؛ 🔸👈رند کسانی هستند که قبل از آنکه شکارچی شوند قوی می شوند، قوی که شدند دریا دریا شکار می کنند، هیچی پس نمی دهند (نم پس نمی دهند)، اگر هم بخواهند گه گاه. 🔸👈الان این رسالۀ در دست چاپ (انسان در عرف عرفان)، 24 تا از حالات آقا آمده است؛ آقا جان دفعۀ هزارمش را بفرمائید؛ مثلا اگر دریا دریا باشد این یک نمی است؛ مثل اینکه آدم تشنه باشد و یک دریا آب باشد و بعد لب را بگیرد کنار کوزه ای، جائی که مقداری نم دارد، تا لب تر کند، این الان لب تر کردن است. 🔸👈مگر هزاران سال هم بگذارد آنهایی که اینطور گرفتند پس می دهند؟ 🔸👈بندۀ خدائی یک وقت در خواب در محضر حضرت آقا بودند (در خواب برایش حالی پیش آمد که فرض چیزی بگیرند)، به آقا عرض کرد که آقا شما دیشب خیلی شکار داشتید؛ شکارهای دیشب شما چه بود؟ آقا دهان را بستند که چیزی نگویند، ایشان توسّل به یکی از علاقه مندان جست که فلانی می گوید: آقا همیشه کیجیک کیجیک ره گنه گدگد ره نؤنه (آقا همیشه مطالب کوچک و کوتاه را بیان می کنند و مطالب بزرگ و بلند را نمی گویند). 🔸👈 اینها چیزهائی است که گاه گاهی هست و اینها چیزهائی است که مطابق با حالات افراد پیش می آید. 🔸👈بیان 24 گانه از حالات آقا (در رسالۀ انسان در عرف عرفان) چیزکی است که ما لب تر کنیم. آنطور که نیست که آقا تمام و کمال بیان کنند یا صدرش را نفرمودند؛ یا ذیلش را نفرمودند؛ یا وسط؛ یا هر سه یا دو تا را نفرمودند؛ بالاخره تماماً نیاوردند. _____________________________ 📔 شرح کتاب معرفت نفس 👤شارح استاد صمدی آملی http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

🎵 شرح کتاب معرفت نفس اثرماندگار علامه حسن زاده املی 👤شارح استاد صمدی آملی 🎤جلسه صد و بیست و هفتم🌹 http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

🎵 شرح کتاب معرفت نفس اثرماندگار علامه حسن زاده املی 👤شارح استاد صمدی آملی 🎤جلسه صد و بیست و هشتم🌹 http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

#شرح_دروس_معرفت_نفس #استاد_صمدی_آملی 7️⃣2⃣ ⭐️👈 در باب هفدهم ملاحظه می فرمائید که در صفحۀ 359 فرمودند: الف و لام و میم در صدرِ فرقان اشارت دارد اندر جمع قرآن که قرآن تا شود فرقانِ تفصیل که از انزالش آید تا به تنزیل به سمعِ صدرِ ختمی از رهِ دور حروفِ منفصل می گشت منظور ⭐️👈 که می خواهد قرآن نازل شود، از لُجّۀ دریایِ نظامِ هستی، آن متنِ صُقع ربوبیِ وجود، از راه دور کأنّ در نشئۀ طبیعت، الف لام میم، با یک حالِ خاصّی شروع می شود، بعد وقتی این تجلّی بر پیغمبر نازل می شود، بدن بی تاب می شود و در روایات دارد که گاهی آقا تب می کرد، و داغ می شد آنچنان که حالت تب و لرزش بر ایشان ظهور می کرد که از یک طرف سرد می شدند که تب و لرز می کردند و از طرفِ دیگر داغ می شدند، طوری که به اهلِ منزلشان می فرمودند که بر سر ایشان لحاف بگذارند که #تمثّل، سنگین است. ⭐️👈 اینها #انقلاب_های_نفسانی است که بر جسم هم اثر می کند و جسم متزلزل و متحوّل است، گاهی تب می کند، گاهی می افتد و گاهی برمی خیزد. اینها هست! ⭐️👈 بعد از راه دور که الف لام میم، با یک لحنِ خوشی که صدا را می کشیدند و برای خود آقا هم همان روش پیش آمده است که قرآن به یک معنی، به همان نحو بر ایشان هم نازل شده است با تُن صدایی که خودشان می کشیدند، یکدفعه الف لام میم که کشیده می شد و پیاده می شد، حضرت در یک آن، که چون لفظ نداریم و مرتبۀ زمان نیست و #تلقّی_نفس_مجرد_انسانی است، حقایق ملکوتیه را که زمان بردار و مکان بردار نیستند، و نه نفس، مکان دارد و نه زمان، و هر دو مجردند، منتها به لحاظِ تعلّقی که نفس به بدن دارد و این بدن در مرتبۀ طبیعت است و در عالَمِ زمان است و مکان دارد، راهی نداریم جز اینکه بگوئیم در یک لحظه در یک آن، ⭐️👈وقتی که الف لام میم با آن حالِ خاص از آن لُجّۀ دریایِ عالَمِ وجود می آمد تا به ساحلِ قلبِ جنابِ رسول الله، یکدفعه 287 آیۀ سورۀ بقره مکشوف شد. دیگر نیاز نبود جناب جبرئیل بیایند و تک تک آیات را برایشان بخوانند که ایشان بنشینند و گوش کنند و جبرئیل تک تک آیات را بخواند و به ایشان تذکّر دهد که گوش کن و حفظ کن، مواظب باش که فراموش نکنی!! خیر اینطور نبود؛ بلکه یکدفعه برایشان نازل شد، منتها در این حالتِ انقلاب، 287 آیه بخواهد در یک تُنِ صدای ملکوتی بیاید و بر جانِ ایشان پیاده شود و این آیات کِش و قوس هم دارد؛ الان ببینید چقدر سورۀ بقره کِش و قوس دارد و موّاج است؟ ___________________________ 📔 شرح کتاب معرفت نفس 👤شارح استاد صمدی آملی http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

🎵 شرح کتاب معرفت نفس اثرماندگار علامه حسن زاده املی 👤شارح استاد صمدی آملی 🎤جلسه صد و بیست و نه🌹 http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

🎵 شرح کتاب معرفت نفس اثرماندگار علامه حسن زاده املی 👤شارح استاد صمدی آملی 🎤جلسه صد و سی🌹 http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

#شرح_دروس_معرفت_نفس #استاد_صمدی_آملی 7️⃣3⃣ ♻️👈 همینطور که حضرت آقا تعبیر می فرمودند و در اینجاها که شرح می شد، باید از محضرشان سؤال می کردیم و حرف می شنیدیم، می فرمودند که چطور از لُجّۀ دریا از آن وسطِ دریا یک چیزی حرکت کند تا به ساحل برسد، این کسی که #صاحبدل است وقتی از بُطنانِ عرِشِ وجودیِ خودِ شخص که مرتبط با وجودِ غیرِمتناهی حق است به وحدتِ وجودی و وحدتِ سعّی نه به وحدتِ عددی که منِ جدا خدای جدا فر شتۀ جدا جبرئیل جدا کتابِ جدا صوتِ جدا؛ اینها نیست، بلکه همه از متنِ خودِ جناب پیغمبر برمی خیزد و بعد این خروج از عادت می آید، این، از عادت درآمدن است؛ ♻️👈 این، آن مرتبۀ اتمّ خروج از عادت است که در نظامِ هستی خروجِ از عادتی به این مرتبۀ بلندی برای احدی رُخ نمی دهد، آن دیگر برای جانِ خاتم انبیاء رخ داد و برای ایشان پیاده شد و قرآن کریم تنزّل یافت، «إِنّآ أنزلناهُ فی لیلةِ القدر»، ♻️👈و چون قلب یک تحفۀ ملکوتیه هست، یک موجودی است که از عینِ حق آمده است؛ از قلبِ حق منشعب است و لذا چون با آنجا ارتباطِ وجودی دارد، می داند که مهمانش چیست، یک مهمانی برایش حرکت می کند که ان شاء الله دل، صاحب مهمان شود، منتها دل که می خواهد صاحب مهمان شود، قبل از اینکه مهمان تشریف فرما شود، از دورادور ایشان شروع به طپش می کند و خروج از عادتش آرام آرام شروع می شود و هر چه مهمان نزدیک تر می شود این خروج از عادت قوی تر می شود تا ورودِ خودِ مهمان، که دیگر وقتی آمد و در دل جای گرفت، اینجا تحمّلِ مهمان و حملِ مهمان خیلی کارِ سنگینی است، ♻️👈 و لذا وقتی وحی می آمد که آمدنِ مکانی و زمانی نیست و آمدنِ نفسانی و قلبی است، تب شروع می شد؛ جسمِ آقا در انقلاب بود؛ آرام نداشت و لذا اطرافیان گاهی حس می کردند؛ می پرسیدند آقا چه شده است؟ وضعت جور دیگری شده است؟ چرا رنگ چهرۀ شما برگشته است؟ بله، گاهی چهرۀ مبارکِ آقا طوری منقلب می شد که رنگِ صورتِ آقا بر می گشت و معلوم بود انقلاب در درون دارند؛ این را می فرمایند «انقلابِ نفسانیِ انسانی». ما این چنین انقلابی را می خواهیم که خودمان متحوّل شویم و این انقلاب زیرِ سرِ خروج از عادت است. ♻️👈 قصیدۀ لامیۀ دیوان حضرت آقا که از صفحۀ 90 شروع می شود و مسمّا به قصیدۀ شریف شقشقیّه است و خیلی حرف دارد؛ در پایان این قصیده هم می فرمایند که «حسن از بوالحسن دارد نشانی»، در این قصیده بعضی فرمایشاتی دارند که چند تا از اینها را در رسالۀ شریفِ انسان در عرف عرفان آوردند و در آن رسالۀ رموزِ کنوز که در جلد سوّم هزار و یک کلمه چاپ شده است که کنوزالاسماءِ عیانی دارای بیش از 110 بیت شعر است و خودِ جنابِ عیانی آن را شرح کردند بر مبنای شریفِ علومِ غریبه؛ ♻️👈بعد حضرت آقا نیز اشاره به بعضی از کنوزهایش فرمودند و رموزهائی را آوردند که اسمِ این رساله را «رموزِ کنوز» گذاشتند، منتها الان که آدرس داده می شود و شما عزیزان مراجعه می فرمائید آنجا خیلی دستورالعمل ها آمده است؛ همینطوری نمی شود دست به کار شد، که برای خودتان زحمت درست می کنید و از جنبۀ جسمی و خانوادگی و روحیه و ... به گرفتاری می افتید. ♻️👈 آنجا هم اشاره ای به این فرمایشات دارند که حالا صفحۀ 92 که را نگاه بفرمائید از این به بعد دارد که: شبی در انتظار مقدم دوست ز مژگانم شدی باران وابل بارانِ وابل بارانِ شدید و تند را می گویند و اینجا منظور نظرِ حضرتِ آقا شدّت ریزشِ اشک است. بشستم دیدگانم را که یارم ببینم روی آن نیکو خصائل ♻️👈با اشکِ تند دیدگانم چشمم را شستم تا بتوانم یارم را ببینم و به زیارتِ آن چهرۀ جمال مشرّف شوم. گاهی طوری می شد که در درس ها هم حالات برای بزرگواران، پیش می آمد؛ مثلا مرحوم حاجی سبزواری «علیه الرحمه» که آقا می فرمودند ایشان در درس هیچ قرار نداشت، اصلا یکجا نمی نشست، شاگردان که مقابلش نشسته بودند می دیدند که الان جنابِ حاجی اینجا نشسته و چند لحظۀ بعد آنجا نشسته و چند لحظۀ بعد آن طرف نشسته و اصلا قرار ندارد؛ این می شود انقلاب! حاجی خیلی سطوت داشت، خیلی عظموت داشت، بی قرار بود، و شاگردانِ او هم در درس قرار نداشتند و بی قرار بودند که وقتی به جلدِ هفتم اسفار رسید (که مرحوم جنابِ حاجی، چیزی در حدود 20 سال درس حکمت متعالیه می فرمود برای شاگردانشان، که بعد حواشیِ منظومه «شرح منظومه» را نوشتند)، آنجا در درسِ جلد هفتم اسفار که بحث عشق به میان آمد، حاجی کاری کرد که شش تا از شاگردانش مفقود شدند و هیچ خبری از آنها نیست، که دیگر کجارفتند و چه شدند، کسی از آنها خبری پیدا نکرد. درس باید درس باشد تا آدم له شود؛ درس درس باشد و انسان را خُرد کند، که شاگردان حاجی خُرد شدند و عشق آنها را گرفت. ____________________________ 📔 شرح کتاب معرفت نفس 👤شارح استاد صمدی آملی http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

🎵 شرح کتاب معرفت نفس اثرماندگار علامه حسن زاده املی 👤شارح استاد صمدی آملی 🎤جلسه صد و سی و یک🌹 http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

🎵 شرح کتاب معرفت نفس اثرماندگار علامه حسن زاده املی 👤شارح استاد صمدی آملی 🎤جلسه صد و سی و دو🌹 http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54

#شرح_دروس_معرفت_نفس #استاد_صمدی_آملی 7️⃣4⃣ 🔅👈 من و ما عزیزان خیلی #عطش داریم و دلمان می خواهد که به ما #حقایق را بدهند، اما تا ظرفیتمان را درست نکنیم و تکمیل نکنیم، چه بسا گاه گوشه هائی از آن حقایق را نشان بدهند و بعد بگوئیم ای خدا نمی خواهیم که جان دارد به لب می آید! این حال را #موسوی مشرب می فرمایند؛ جنابِ موسای کلیم همینطور شد، منتها خیلی بالا بالاها را می خواست، «ربِّ أرِنی أنظُرُ اِلیک»، خداوند فرمود: «فلمّا تَجَلّی ربُّهُ لِلجَبلِ فَجَعَلَهُ دَکّاً وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً»، این که بی تابی دست می دهد و مدهوش و بیهوش می شود و از خودش اراده اش سلب می شود و می افتد و شاید روزها بیفتد. 🔅👈 حالا این «وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً» که مدهوش شد و افتاد و از خودش هیچ اراده ای ندارد، حالا همین حال اگر دو روز طول کشید، حضرت موسی در این دو روز نماز خواند یا نه؟ 🔅👈 «فَلَمّا تَجَلّی ربُّهُ لِلْجَبَلِ فَجَعَلَهُ دَکّاً»، «دَکّ»، خرد کردن است، کوه وقتی خُرد می شود و می ریزد می گوییم کوه، دکّاً دَکّا، که الان اصطلاح برای مردم شد که اگر کسی یک روزی یال و کوپالی داشت و سر و صدا می کرد و حالا افتاده و مریض شده است، می گویند برای این شخص دکّاَ دکّا شده است، یعنی شخصی که روزی خودش را کوه می پنداشت و الان خُرد و متلاشی شده است. 🔅👈 کوهِ دماوند اگر یک لحظه خُرد شود و فرو ریزد نه اینکه سالیانی بولدوزر بایستد و نرمش کند، بلکه در یک لحظه یکدفعه له شود و بریزد، این را عرب دکّا می گوید، یعنی خرد شده است. ____________________________ 📔 شرح کتاب معرفت نفس 👤شارح استاد صمدی آملی http://eitaa.com/joinchat/1795031071C84daa31f54