•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
#سلام_بر_ابراهیم
🌀کسی که دنبال عزت خدایی است نخست باید با خدایش رفاقت کند؛ باید از خیلی چیزها بگذرد، حساب و کتاب خیلی موارد را بکند و حواسش باید خیلی به زندگی و اطرافیانش باشد. خدا دست کسی را میگیرد که دستانش را برای بندگی باز کرده است و دست نیازمندان و گرفتاران را گرفته باشد. وارد شدن به این مسیر کار سخت و دشواری است که زمینهاش #کُشتنِ_نَفس و #خودسازی است.
☘باید زندگیات را وقف خدایت کنی، از خودش بخواهی تا او دستگیرت باشد درست شبیه کاری که شهید
#ابراهیم_هادی کرد. او در زندگیاش تنها با خدایش معامله میکرد. نزدیکترین رفیقش پروردگارش بود و در آخر خدا، ابراهیم را در زمره عزتمندترین و محبوبترین بندههایش قرار داد.
❁═══┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شهیدان عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از خون شماست....
#سلام_بر_ابراهیم
سالروز شهادت ابراهیم هادی
شهادت داستان ماندگاری آنانیست
که دانستند دنیا جای ماندن نیست..
Salam bar Ebrahim21.mp3
8.34M
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🏷 کتاب #سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
🍂#قسمت_بیست_و_یکم
💚رفتار احترام آمیز ابراهیم با اسرا ص ۱۰۵❤️
💚برخورد ابراهیم با افسر بعثی❤️
💚پشیمانی از هدیه ص ۱۰۷❤️
💚بهترين فرمانده هان جبهه در نظر ابراهیم❤️
💚آرزوی شهادت در نبرد با اسرائیل ص ۱۰۸❤️
✏از ويژگيهاي ابراهيم،#احترام به ديگران، حتي به#اسيران_جنگي بود. هميشه اين حرف را از ابراهيم مي شنيديم كه: اكثر اين دشمنان ما انسانهاي جاهل و ناآگاه هستند. بايد#اسلام_واقعي را از ما ببيند.
✏آن وقت خواهيد ديد كه آنها هم مخالف حزب بعث خواهند شد. لذا در بسياري از عملياتها قبل از شليك به سمت دشمن در فكر به اسارت درآوردن نيروهاي آنها بود. با اسير هم رفتار بسيار صحيحي داشت.
✏همين باعث مي شد كه همه، حتي اسرا مجذوب رفتار او شوند. كمي هم عربي بلد بود. در اوقات بيكاري مي نشست و با اسرا صحبت مي کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
دور هم نشسته بودیم. ابراهیم دستش رو شبیه یک دایره کرد، و گفت:
اگر دنیا مثل این کُره باشد، امام زمان (عج) مانند دست های من به دنیا احاطه دارد خداوند نیز بر تمام دنیا شاهد و ناظر هست.
مراقب اعمالمون باشیم...
#نیمه_شعبان✨
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_امام_زمانم🌸
خوشا آنکس که مهدی(عج) یار او شد
رفیق مشفق و غمخوار او شد
اگر صد ها گره افتد به کارش
بدست او فرج در کار او شد
#سلام_بر_ابراهیم 🌹
⊰•🕊🍃•⊱
ولایتمداری شهید ابراهیم هادی
يكی از عملياتهای مهم غرب كشــور به پايان رســيد. پس از هماهنگی،
بيشتر رزمندگان به زيارت حضرت امام رفتند.
با وجودی كه ابراهيم در آن عمليات حضور داشت ولی به تهران نيامد! رفتم
و از او پرسيدم: چرا شما نرفتيد!؟
گفت: نميشه همه بچهها جبهه را خالی كنند، بايد چند نفری بمانند.
گفتم: واقعًا به اين دليل نرفتی!؟
مكثی كرد وگفت:
ما رهبر را برای ديدن و مشاهده كردن نميخواهيم، ما رهبر را ميخواهيم برای اطاعت كردن.
بعد ادامه داد: من اگه نتوانستم رهبرم را ببينم مهم نيست! بلكه مهم اين است
كه مطيع فرمانش باشم و رهبرم از من راضی باشد.
ابراهيم در مورد #ولایت_فقيه خيلی حساس بود . نظرات عجيبی هم در مورد امام داشت.
#سلام_بر_ابراهیم 🕊
●➼┅═❧═┅┅───┄
#سلام_بر_ابراهیم🌱
پاییز سال 1361 بود. بار دیگر با ابراهیم عازم منطقه شدیم. اینبار نقل همه مجالس،توسل های ابراهیم به حضرت زهرا(س) بود.هرجا میرفتیم حرف از او بود.به هر سنگری سر میزدیم از ابراهیم میخواستند مداحی کند و از حضرت زهرا بخواند.
شب بود. ابراهیم در جمع بچه شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم بخاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، دونفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند که باعث ناراحتی ابراهیم شد.
آن شب ابراهیم عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، اینها مجلس حضرت زهرا(س) را به شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمیکنم. هرچه میگفتیم به دل نگیر اما فایده ای نداشت.
ساعت یک نیمه شب بود خسته و کوفته خوابیدیم. قبل از اذان بچه ها را بیدار کرد، اذان گفت و نماز جماعت به پا کردند و بعد از تسبیحات ابراهیم شروع به دعا خواندن و روضه خوانی حضرت زهرا(ع) کرد. اشعار زیبای ابراهیم اشک همه را جاری کرده بود.
بعد از خوردن صبحانه برگشتیم. گفتم: دیشب قسم خوردی دیگه مداحی نمیکنی ولی بعد نماز صبح...؟!
گفت:دیشب توی خواب دیدم وجود حضرت صدیقه طاهره(س) تشریف آوردند و گفتند:
« نگو نمیخوانم،
ما تو را دوست داریم.
هرکس گفت بخوان تو هم بخوان »
💠استاد رائفی پور:
خیلیا میگن من با کتاب #سلام_بر_ابراهیم تغییر کردم؛
خب زندهس که اثر داره...
🌿کاری کن خدا خوشش بیاد...
ابراهيم در يکي از مغازه هاي بازار مشــغول کار بود. يك روز ابراهيم را در وضعيتي ديدم که خيلي تعجب کردم! دو کارتن بزرگ اجناس روي دوشــش بود. جلوي يک مغازه، کارتن ها را روي زمين گذاشت.
وقتي کار تحويل تمام شد، جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم: آقا ابرام براي شما زشته، اين کار باربرهاست نه کار شما!
نگاهي به من کرد و گفت: کار که عيب نيست، بيکاري عيبه، اين کاري هم که من انجام ميدم براي خودم خوبه، مطمئن ميشم که هيچي نيستم. جلوي غرورم رو ميگيره!
گفتم: اگه کســي شــما رو اينطور ببينه خوب نيســت، تو ورزشكاري و... خيلي ها ميشناسنت.
ابراهيــم خنديد وگفت: اي بابا، هميشــه كاري كن كه اگه خدا تو رو ديد خوشش بياد، نه مردم.
#سلام_بر_ابراهیم
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
ابراهیم #تسبیح شاه مقصود قیمتی و زیبایی داشت. یکی از رزمندگان به او گفت تسبیحت را به من می دهی و ابراهیم همان جا تسبیح را داد. جایی دیگر پیراهن زیبایی داشت وقتی احساس کرد یکی از دوستانش از آن پیراهن خوشش آمده پیراهن را در آورد و به او داد.
دنیا برایش هیچ ارزشی نداشت مگر اینکه در این دنیا بتواند گره ای از مشکلات مردم را بگشاید. و یا بنده ای را با خدا آشتی دهد. نه به چیزی از مال دنیا دل بسته بود و نه دنیا را لایق دل بستن می دانست.
📙 #سلام_بر_ابراهیم
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
خیلی از رفقایم را می دیدم که به خاطر دوستانشان از خدا دور شده بودند و دستورات خدا رو زیر پا می گذاشتند.
تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که برای دوستانش خیلی دل می سوزاند و برای هدایت آن ها تلاش می کرد. چند نفر از دوستانش شب ها سر کوچه آتش روشن میکردند و دور آن جمع می شدند و سر و صدای آنها مردم را اذیت می کرد.
ابراهیم شب های متوالی کنار آنها مینشست و آن ها را راهنمایی می کرد. و این کار کم کم باعث شد دیگر آنجا ننشینند و پایشان به مسجد باز شود.
🌱
.
گمنامـےراانتخابکردهای
کـھقیدزمانومکانـےدرکارنباشد..
تادلھاراهرکجاڪھباشندگردخود
جمعکنـے :))♥️
#سلام_بر_ابراهیم🌷
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
☘ #شهید_هادی حواسش بود تا خودش را درگیر ظاهر نکند. میدانست اگر مویش بلند شود به صورتش جلوه میدهد. ابراهیم از این ظواهر دنیوی فراری بود. نمیخواست ظاهرش در چشم دیگران باشد.
🔹ابراهیم در فعالیتهای اجتماعی، کمک به دیگران و دستگیری جوانان خیلی فعال بود. جاذبههای ابراهیم همه را جذب میکرد. از هر مدلی دوست و رفیق داشت طوری که برخی به او ایراد میگرفتند و میگفتند تو چرا با این آدمها رفت و آمد میکنی؟ خیلیها اهل هیچ چیزی نبودند و به مرور با رفتارهای ابراهیم جذب شدند.
🍏 ابراهیم نظریهای داشت و میگفت این بچهها را وارد هیئت و دستگاه امام حسین (ع) کنید، آقا خودش دستشان را میگیرد. بسیاری از مواقع کسانی را برای دوستی انتخاب میکرد که دوستان زیادی نداشتند. دوستی با آنها را آغاز میکرد و موجب تحول در وجودشان میشد.
#سلام_بر_ابراهیم 🕊
#قسمت199
اوج مظلـومیت
ساعتی بعد حجم آتش دشمن خيلی زيادتر شد. ديگر هيچكس نميتوانست كاری انجام دهد.
عصــر 22 بهمن، کماندوهای دشــمن پــس از گلوله باران شــديد کانال، خودشــان را به ما رســاندند! يکدفعه ديديم که لوله اسلحه عراقی ها از بالای کانال به طرف ما گرفته شد!يک افسر عراقی از مسير پله ای که بچه ها ساخته بودند وارد کانال شد. يک سرباز هم پشت سرش بود.
به اولين مجروح ما يک لگد زد. وقتی فهميد که او زنده اســت، به ســرباز گفت: شليک کن.
سرباز هم با تير زد و مجروح ما به شهادت رسيد. مجروح بعدی يک نوجوان معصوم بود که افسر بعثی با لگد به صورت او زد! بعد به سرباز گفت: بزن سرباز امتناع کرد و شليک نکرد! افسر عراقی در حضور ما سر او داد زد. اما سرباز عقب رفت و حاضر به شليک نشد!
ُ افسر هم اسلحه کلت خودش را بيرون آورد و گلوله ای به صورت او زد.سرباز عراقی در کنار شهدای ما به زمين افتاد! افسر عراقی هم سريع از کانال بيرون رفت! بعد به نيروهايش دستور شليک داد و...
دقایقی بعد عراقی ها، با اين تصور که همه افراد داخل کانال شهيد شدهاند،
برگشــتند. ديگر صدای تیراندازی نمی آمد. با غروب آفتاب سکوت عجیبی در فکه ايجاد شد!
من و چندين نفر ديگر که در ميان شهدا، زنده مانده بوديم از جا بلند شديم.
کمي به اطراف نگاه کرديم. کســی آنجا نبود. بيشــتر آنهــا که زنده بودند جراحت داشتند. هوا كاملاً تاريک بود که حرکت خودمان را آغاز کرديم و قبل از روشن شدن هوا خودمان را به نیروهای خودی رسانديم و...
🌿راوی:مهـدی رمضانی
زنـدگۍنامھشهیـدابࢪاهیمهادۍ💜