#فلسطین بشنو از نی چون حکایت می کند غزّه را در خون روایت می کند غزّه یعنی عزّ و ایمان و شرف هجمهٔ مکر یهود از هر طرف غزّه یعنی غربت و دلواپسی موجی از فریادهای بی کسی غزّه یعنی عشق و ایثار و جنون رقص بسمل در میان خاک و خون غزّه یعنی مادر دل بیقرار در دل خاکستر و گرد و غبار غزّه یعنی چشم بی تاب پدر دیدنِ طفلان در خون غوطه ور غزّه یعنی طفل ، تاول، آبله لشکری از شمر و زجر و حرمله غزّه یعنی در نبرد نیک و بد امّت اسلام در یک کالبد ما در اینجا غصّه و غم دیده ایم یک جهان ظلم مجسّم دیده ایم اشکهای بی صدا را دیده ایم کُلُّ أرضٍ کربلا را دیده ایم چشمهای غرقه خون منتظر مردمی مظلوم امّا مقتدر غزّه یعنی خیبر امروز ما شعلهٔ فریاد عالم سوز ما آه مظلوم است این جا در سکوت می کند ویرانه بیت عنکبوت غزّه یعنی ناله های سوخته شعله های غیرتِ افروخته غزّه یعنی عزّت و صبر و قرار آخرین فریادهای انتظار غزّه آغاز فتوحات ولی است این نوید قطعی سیّد علی است غزّه یعنی باب ظلمت سوی نور با کلید رمز آلود ظهور غزّه یعنی در دل عُسر و حَرَج انتظار پیک جانبخش فرج 👤مجتبی تاجیک

#فلسطین بدتر از چنگیز وشداد ای نتانیاهوی پست کمتر از بوزینه ای کودک کش جلاد مست غوطه ور در باتلاق خونی ای سفاک رذل شمر دون راننگ آید گر بگویم چون تو است خون دها چون هنیه ریختی بابمب کین ایمن اما نیستی از انتقام ای شب پرست همچو صدام آنکه شد جرثومه ی ننگ عرب از مکافات عمل هرگز کسی راحت نرست کودکان غزه هر یک مرد میدان تو اند نیفه سنگین می کنی زانان چو بینی ضرب شست هر که در دوزخ بسوزد از شرار شر توست آتش دوزخ مهیای تو باشد از الست کمتر از شارون نباشی در جنایت ای خبیث تا شغالی رفت از این جرگه سگ جایش نشست از قلم دارد تمنا دفتر نجار ما تا گه ننویسد به رویش نام این اشرار پست 🖋سید جعفر خراسانی(نجار)