#ام_البنین🌹
اشعار جانسوز ام البنین در شهادت فررندانش2⃣
🌷لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِين
َ
تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ
🌱واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوانید كه مرا به ياد شيران بيشه ام می اندازى
🌷كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ
وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ
🌱من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم
🌷أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى
قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ
🌱چهار پسر که مانند عقاب های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند
🌷تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُم
ْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ
🌱بر سر نعش آن ها نیزه ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاك افتادند
🌷يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ
🌱اى كاش می دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟
@marsieha
Voice 013.m4a
8.86M
#ام_البنین🌹
#سبک_عادی
خوب بود.... این دم ِآخر، پسرانت بودند!
خوب بود.... شیرانِ جگردارِ جوانت، بودند
این زمین گیر شدن، علت خونین بالی ست
سر بالین تو، جایِ پسرانت، خالی ست
گفتن از بی کسی ات حال بُکاء می خواهد
مادرِ داغِ جوان دیده، عصا می خواهد
چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا می گیرد
چه کسی گوشه ی تابوتِ تو را می گیرد!؟
گفتنش نیز به جان، غصه و غم می ریزد
مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد
مادر! این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو
از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو
روضه مَشک بخوان پشت سرت گریه کنیم
یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم
مادر! آن گونه بخوان که جگر عالم سوخت
پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت
روضه ی مشک بخوان، روضه ی گودال نخوان
هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان!
خوب شد کرببلا را تو ندیدی.... مادر
خنده ی حرمله ها را تو ندیدی.... مادر
خوب شد شام بلا را تو ندیدی.... مادر
داخل طشت طلا را تو ندیدی..... مادر
کوهی از غم به سرِ شانه ی زینب دیدند
دخترت را ملاعام معذب دیدند
@marsieha
May 11
732.3K
#ام_البنین🌹
#سبک_پیشرفته
☘اُم البنین شدم که شَوَم یاور حسین
تا گل بیاورم بِشَوم پَرپرِ حسین
قصدم نبود اینکه شَوم مادر حسین
هستند دختران علی، در بَر حسین
هستند مثل مادرشان مُضطرِ حسین🌷
☘شد شاملم دعای سحر های فاطمه
روشن شدم به نور قمر های فاطمه
تاج سر من اند، گوهر هایِ فاطمه
اولاد من کجا و پسر های فاطمه
هستند هر چهار پسر، قنبرِ حسین🌷
☘شرمنده ام، نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود، زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهیِ دشتِ بلا شوند
حتی اگر که تک تکشان، سر جدا شوند
جای گلایه نیست فدایِ سرِ حسین🌷
☘جریان گرفته اند کنار ابوتراب
از آل هاشمند، نه قوم بنی کلاب
اصلا نیاز نیست به ترس و اضطراب
عباسِ من شده به علمداری انتخاب
او هست یک تنه همه لشکر حسین🌷
اصلا حسین و زینب و کلثوم، جای خود
عباس من فدایِ علی اصغر حسین🌷
#حسین_آرام_جانم
@marsieha
#ام_البنین 🌹
☘عباس، برادرانش را به شهادت ترغیب می نماید
قال العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام لِإِخوَتِهِ عَبدِ اللّهِ وجَعفَرٍ وعُثمانَ بَني عِليٍّ عَلَيهِ وعَلَيهِمُ السَّلامُ، وامُّهُم جَميعا امُّ البَنينَ العامِرِيَّةُ مِن آلِ الوَحيدِ: تَقَدَّموا، بِنَفسي أنتُم! فَحاموا عَن سَيِّدِكُم حَتّى تَموتوا دونَه.
عبّاس بن على عليه السلام، خطاب به برادرانش عبد اللّه و جعفر و عثمان، پسران على عليه السلام كه مادر همهشان امّ البنين عامرى از آل وحيد بود گفت: جانم به فدايتان! پيش برويد و از سرورتان حمايت كنيد تا در ركاب او جان دهيد.
📚الأخبار الطوال: ص 257
📚مثير الأحزان: ص 68
#ام_البنین 🌹
کیفیت شهادت برادران عباس (عبدالله و عثمان)
🌷إخوَةُ العَبّاسِ وهم عبد اللّه وعثمان وجعفر أبناء امّ البنين، وكانوا أصغر من العبّاس عليه السلام. واستشهدوا مع الإمام الحسين عليه السلام في كربلاء ولم يخذلوا إمامهم، ولم يتركوه وحده حين آمنهم العدوّ . وكان لعبد اللّه من العمر خمس وعشرون سنة وكان يرتجز عند شهادته ويقول:
أنَا ابنُ ذِي النَّجدَةِ وَالإِفضال
ِ ذاكَ علِيُّ الخَيرِ ذُو الفَعالِ
سَيفُ رَسولِ اللّهِ ذُو النَّكالِ
في كُلِّ يَومٍ ظاهِرُ الأَهوالِ
وكان عثمان ابن إحدى وعشرين سنة. سمّاه الإمام عليه السلام به إحياءًوتخليدا لاسم عثمان بن مظعون .
☘برادران عبّاس عبد اللّه و عثمان و جعفر، پسران على عليه السلام از امّ البنين و كوچكتر از عبّاس عليه السلام بودند كه با امام حسين عليه السلام در كربلا شهيد شدند. چون دشمن به آنان امان داد، امامِ خود را وا ننهادند و او را ترك نكردند.
عبد اللّه 25 سال داشت و هنگام شهادتش چنين رجز مىخواند:
من پسر دلاورْ مردِ بخشندهام
همان على نيكِ نيكو كردار
شمشيرِ مجازات پيامبر خدا
[و] در هر پيكار، آشكار كننده وحشتها.
عثمان، ۲۱ ساله بود و على عليه السلام به خاطر زنده نگهداشتن نام عثمان بن مظعون او را چنين ناميده بود.
📚مقتل الحسين للخوارزمي: ج ۲ ص ۲۹
#ام_البنین 🌹
#کیفیت_شهادت_جعفر_بن_علی
🌷ثُمَّ خَرَجَ مِن بَعدِهِ أي بَعدِ عُثمانَ أخوهُ جَعفَرُ بنُ عَلِيٍّ وامُّهُ امُّ البَنينَ أيضاً فَحَمَلَ وهُوَ يَقولُ:
إنّي أنَا جَعفَرٌ ذُو المَعالي
نَجلُ عَلِيِّ الخَيرِ ذُو النَّوالِ
أحمي حُسَيناً بِالقَنَا العَسّالِ
وبِالحُسامِ الواضِحِ الصَّقالِ
ثُمَّ قاتَلَ حَتّى قُتِلَ.
☘پس از عثمان، برادرش جعفر بن على كه مادر او نيز امّ البنين بود، به ميدان آمد و به دشمن حمله بُرد، در حالى كه مىخوانْد:
من، همان جعفرِ صاحب بزرگوارىام
فرزند علىِ نيك و بخشنده.
با نيزه جولان دهنده، از حسين عليه السلام دفاع مىكنم
و نيز با شمشيرِ برّاق درخشنده.
آن گاه، جنگيد تا به شهادت رسید.
📚مقتل الحسين خوارزمی ج۲ص۲۹
@marsieha
#ام_البنین🌹
🍁🍁🍁ام البنین آنقدر بر امام حسین گریست تا نابینا شد.🍁🍁🍁
🌷الامام الصادق عليه السلام:
بُكِيَ الحُسَينُ عليه السلام خَمسَ حِجَجٍ،
وكانَت امُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليه السلام وتَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها.
☘امام صادق عليه السلام:
بر حسين عليه السلام پنج سال گريسته شد.
امّ جعفر كِلابى (امّ البنين)، براى حسين عليه السلام مرثيه می سراييد و می گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد.
📚امالی شجری ج۱ ص۱۷۵
@marsieha
435.3K
#ام_البنین🌹
قدم اگر خمید، فدای سر حسین
جانم به لب رسید، فدای سر حسین
ام البنین سابق این شهر، عاقبت
شد مادر شهید، فدای سر حسین
یک چند وقتیست دراین شهر هیچ کس
لبخندِ من ندید، فدای سر حسین
هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است
مویم شده سفید، فدای سر حسین
گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا
چه وحشیانه چید، فدای سر حسین
هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها
اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین
هر شب به یاد تشنگی کودک رباب
خواب از سرم پرید، فدای سر حسین
عباس پاسبان حرم شد به جای من
دستش اگر برید، فدای سر حسین
گویند جا شده به مزار محقری
آن قامت رشید، فدای سر حسین
#حسین_آرام_جانم
@marsieha
#حضرت_زهرا
#مدح
دست منُ و عنایتُ و لطفُ و عطایِ فاطمه
قلب من و محبّتُ و مِهر و وِلای فاطمه
طبع من و قصیدهِ مدح و ثنای فاطمه
جُرم من و شفاعت روز جزای فاطمه
به بذلِ دست فاطمه، به خاک پای فاطمه
🌷منم گدای فاطمه..منم گدای فاطمه🌷
☘رشته ی مِهر فاطمه سوی خدا کشد مرا
دل بِوِلاش دادهام تا به کجا کشد مرا
گر به زمین زند مرا، گر به سماء کشد مرا
درد اگر عطا کند یا به بلا کِشد مرا
پای برون نمینهم، از سر کوی فاطمه
وانشود لبم مگر، به گفتگوی فاطمه
🌷منم گدای فاطمه..منم گدای فاطمه🌷
☘مهر و محبتش بود طینت من، سرشت من
روضة بیچراغ او مینوی من بهشت من
شکر خدا که گشته این، قسمت و سرنوشت من
☘سنگ محبّتُ و را بر سَر و سینه میزنم
بیاد خاک قبر او، دادِ مدینه میزنم
🌷منم گدای فاطمه..منم گدای فاطمه🌷
☘مرغکِ طبع من شده طوطی او هزار او
کبوتر دلم زند، پر بسوی مزار او
قلب شکستهام بود در همه حال، زار او
شفا گرفت چشم من، ز خاک رهگذار او
☘خانه ی کوچکش بُود، کعبه آرزوی من
از آن خوشم که فضهاش نظر کند بسوی من
☘رشته چادرش اگر به دست انبیا رسد
شعار فخر انبیا به عرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر، زمزمه دعا رسد
جان زنوای گرم او، به جسم مصطفی رسد
🌷منم گدای فاطمه..منم گدای فاطمه🌷
☘کسی که قدر و هل اتی گفته خدا به وصف او
کجا قصیده های من بود رسا ، به وصف او
☘فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
به احترام می کند قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
🌷منم گدای فاطمه..منم گدای فاطمه🌷
☘مادح او کسی به جز خدا شود ، نمی شود
حق سخن به مدح او ادا شود ، نمی شود
☘منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم
اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم
زشعله محبتش داده ضیا به محفلم
درآیم از دری دگر، گر از دری بِرانَدَم
نمی روم زکوی او، چه راندم چه خواندم
🌷منم گدای فاطمه..منم گدای فاطمه🌷
☘عصمت داوری نبود، اگر نبود فاطمه
☘جنت و کوثری نبود، اگر نبود فاطمه
☘هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
☘احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق، بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب، نبی، من به فدای فاطمه
🌱کسی که در کتابِ خود، ثنای او خدا کند
کسی که پیش پای او، قیام مصطفی کند
پیرهن عروسی اش به سائلی عطا کند
کسی که خاک فضه اش دوای دردها کند
🌱چگونه رد کند زخود مریض دردمند را
مریض دردمند را، فقیرِ مستمند را
☘دل بِوِلاش بسته ام در آرزو نشسته ام
تیر غمش مگر رسد به سینه ی شکسته ام
☘قسم به قبر مخفی ات ، قسم به خاک تربتت
خون ، دل پاره پاره ام ، گشته به یاد غربتت
☘کاش به جای مشعلی، سوزم در کنار تو
کاش چو اشک زائری، افتم بر مزار تو
کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو
کاش به جای محسنت سازم جان نثار تو
☘فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم
تربت مخفی تو را به اشک، شست و شو کنم
☘ای که خزان شد از ستم، بهار زندگانی ات
گشته خمیده سرو قد، به موسم جوانی ات
مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانی ات
قسم به سن کوته و به رنج جاودانی ات
☘🌱☘🌱☘🌱💐💐💐💐💐
📚شعر از غلامرضا سازگار (با اندکی تلخیص)
@marsieha