#عبدالله_بن_حسن
#مقتل۲
🔹🔹🔹إنَّ شِمرَ بنَ ذِي الجَوشَنِ أقبَلَ فِي الرَّجّالَةِ نَحوَ الحُسَينِ عليه السلام؛ فَأَخَذَ الحُسَينُ عليه السلام يَشُدُّ عَلَيهِم فَيَنكَشِفونَ عَنهُ، ثُمَّ إنَّهُم أحاطوا بِهِ إحاطَةً، و أقبَلَ إلَى الحُسَينِ عليه السلام غُلامٌ مِن أهلِهِ، فَأَخَذَتهُ اختُهُ زَينَبُ ابنَةُ عَلِيٍّ لِتَحبِسَهُ، فَقالَ لَهَا الحُسَينُ عليه السلام: احبِسيهِ، فَأَبَى الغُلامُ وجاءَ يَشتَدُّ إلَى الحُسَينِ عليه السلام، فَقامَ إلى جَنبِهِ.
قالَ: وقَد أهوى بَحرُ بنُ كَعبِ بنِ عُبَيدِ اللّهِ مِن بَني تَيمِ اللّهِ بنِ ثَعلَبَةَ بنِ عُكابَةَ إلَى الحُسَينِ عليه السلام بِالسَّيفِ، فَقالَ الغُلامُ: يَا بنَ الخَبيثَةِ! أتَقتُلُ عَمّي؟ فَضَرَبَهُ بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهُ الغُلامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّها إلَا الجَلدَةَ، فَإِذا يَدُهُ مُعَلَّقَةٌ، فَنادَى الغُلامُ: يا امَّتاه.
فَأَخَذَهُ الحُسَينُ عليه السلام فَضَمَّهُ إلى صَدرِهِ، وقالَ: يَا بنَ أخي، اصبِر عَلى ما نَزَلَ بِكَ، وَاحتَسِب في ذلِكَ الخَيرَ، فَإِنَّ اللّهَ يُلحِقُكَ بِآبائِكَ الصّالِحينَ؛ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وعَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، وحَمزَةَ وجَعفَرٍ، وَالحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِم أجمَعينَ.
🔸🔸🔸شمر بن ذى الجوشن، با پيادگان سپاه، به سوى حسين عليه السلام آمد. حسين عليه السلام به آنها حمله مىبُرد و آنها را از هم مىشكافت. سپس آنها، به طور كامل، گِرد حسين عليه السلام را گرفتند. پسربچّه اى از خاندان حسين عليه السلام، به سوى او آمد. خواهرش زينب عليها السلام، دختر على عليه السلام، او را گرفت تا نگاه دارد. حسين عليه السلام نيز به خواهرش فرمود: «او را نگاه دار!»؛ امّا پسربچّه، تسليم نشد و به سوى حسين عليه السلام دويد و در كنارش ايستاد.
بحر بن كعب بن عبيد اللّه، از قبيله بنى تَيمُ اللّه بن ثَعلَبة بن عُكابه، با شمشير به سوى حسين عليه السلام حمله كرد. آن پسربچّه گفت: اى مادرْخبيث! آيا عمويم را مىكُشى؟
آن مرد، شمشيرش را بر او زد؛ امّا پسربچّه، دستش را سپر كرد و شمشير، آن را از آرنج، قطع كرد و فقط به پوست، آويزان مانْد.
پسربچّه، مادرش را صدا زد. حسين عليه السلام، او را گرفت و به سينه اش چسبانْد و گفت: «اى فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسيده، شكيبايى كن و اين وقايع را خير ببين و به حساب خدا بگذار كه خداوند، تو را به پدران شايستهات، ملحق مىكند؛ به پيامبر خدا، على بن ابى طالب، حمزه، جعفر و حسن بن على كه خداوند، بر همه آنانْ درود فرستد».
📚تاریخ طبری ج۵ ص ۴۵۰
@marsieha
#عبدالله_بن_حسن
#مقتل
☘☘تصحیح یک غلط مشهور ☘☘
آنچه که معروف و مشهور است آنست که در زمانی که امام حسین علیه السلام در گودی قتلگاه افتاده بودند عبدالله بن حسن از خیمه ها بیرون آمده و در دامان حضرت به شهادت میرسد اما بنابر آنچه در دو مقتل بالا و نیز مقتل لهوف آمده حضرت در گودی قتلگاه نبوده و بلکه حضرت ابا عبدالله بعد شهادت عبدالله بن حسن به پیکار و نبرد خویش ادامه می دهند .
@marsieha
#عبدالله_بن_حسن
عمو رسیدم و دیدم؛ چقدر بلوا بود!
سر تصاحب عمامه ی تو دعوا بود
به سختی از وسط نیزه ها گذر کردم
هزار مرتبه شکر خدا کمی جا بود!
ثواب نَحر گلویت تعارفی شده بود
سرِ زبان همه جمله ی - بفرما- بود
عمو چقدر لبِ خشکتان ترک دارد!
چه خوب می شد اگر مشک آب سقا بود
زنی خمیده عمو رد شد از لبِ گودال
نگاه کن؛ نکند مادر تو زهرا بود
برای کشتن تان تیغ و نیزه کم آمد
به دست لشگریان سنگ و چوب حتی بود!
تمام هوش و حواس سپاه کوفه و شام
به فکر جایزه ی بردن سر ما بود
بلند شو؛ که همه سوی خیمه ها رفتند
من آمدم سوی گودال، عمه تنها بود
🖋وحید قاسمی
@marsieha
#طفلان_زینب
تو شریکم غصه و درد و بلا را
زینب بمیرد! رد نکن این بچه ها را
من وسعت دارایی ام این دو پسر بود
نذر غریبی تو کردم هر دو تا را
ای بهترین دایی دنیا، پس نکن منع
از بچه های خواهرت شور و نوا را
بگذار زینب هم به خون این دو فرزند
رنگین کند صحرای داغ نینوا را
لیلا، علی کرده فدایت؛ نجمه، قاسم
آقا زمین ننداز دیگر روی ما را
من مرده باشم تو در این غربت بمانی
با خون حمایت می کنم خون خدا را
وقت اسارت بهتر است اینها نباشند
آمین بگو و استجابت کن دعا را
از خیمه هم بیرون نمیآیم به قرآن
تا که نبینم اشک چشمان شما را
صدتا پسر هم داشتم، قربانیت بود
لفظ قسم هم خواستی، دارم خدا را
من دلهره دارم تو را از من بگیرند
من غیر زیر سایه ات دارم کجا را؟
از نیزه ها باید سراغت را بگیرم
هر وقت می بینم غروب کربلا را
داغ پسرهایم ز یادم رفت وقتی
در مقتلت دیدم سنان بی حیا را
دنبال جسم هر شهیدی روضه خواندی
حالا که افتادی، که می گیرد عزا را؟
دنیا به کامم تلخ بود و تلخ تر کرد
ده تا سوار و نعل تازه ماجرا را
علیرضا وفایی
#طفلان_زینب
می رود سمت برادر به تنش تب دارد
دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد
به فدای سر تو! هرچه که دارم این است
چه کنم؟ هست همین هر چه که زینب دارد
ارث زینب قد خم بود، قسم داد و گرفت
إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد
پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند
شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد
رفت و فریاد برآورد برادر! بشتاب
تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد
حق همین است که قربانی اکبر بشویم
زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد
از یمین می روم از سمت یسارش با تو
دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد
بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم
مادر ماست که در خیمه، مرتّب دارد:
زیر لب زمزمه ناد علی می خواند
دارد از هیبت اولاد علی می خواند
تکیه دادند به هم هر دو برادر اینبار
هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار
دور خود ساخته اند از سر دشمن کوهی
تن بی سر چقدر ماند و در این انبوهی
خُدعه زد دشمن بی عرضه و ترسو ای وای
بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای
ناگهان هر دو برادر به کمین افتادند
زیر باران جفا هر دو زمین افتادند
بدن هر دو پر از تیر، به هم دوخته شد
چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد
اول از ترس در آن حال رهاشان کردند
بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند
این طرف، حادثه از چشم زنی دور افتاد
آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد
گَرد، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم کم
چشم مادر نگران شد به پسرها کم کم
عاقبت واقعه، شد آنچه که زینب می خواست
نذر او گشت اَدا! شکر، حسینش برجاست
پسرانم به فدای سر تو، غم نخوری
هر دو قربان علی اکبر تو، غم نخوری
پسرانم که بماند! خودِ زینب هم هست
جان من نذر علی اصغر تو، غم نخوری
تو سفارش شده مادرِمانی، قَسمت
می دهم جان من و مادر تو، غم نخوری
هر چه غم مال من و قول بده تا آخر
هر چه غم خورد اگر خواهر تو، غم نخوری
محسن ناصحی
#طفلان_زینب
به هر کجا بروی می شوم هم قدمت
حسین! غصه نخور می شوم شریک غمت
بمیرم و نگذارم زمین خورد علمت
حسین! یک تنه هستم مدافع حرمت
بلاکش توام، ام المصائبت هستم
چه مادرانه برادر مراقبت هستم
هر آنچه را که نگفتی خودم خبر دارم
به جز تو چند برادر دگر مگر دارم؟
اگر اجازه دهی تیغ و نیزه بردارم
نشان دهم به همه مثل تو جگر دارم
ببین که دختر حیدر چه کار خواهد کرد
ببین که شمر چگونه فرار خواهد کرد
نشان دهم به همه اقتدار زینب را
برات خرج کنم اعتبار زینب را
به معرکه ببرم شاهکار زینب را
به رویشان بکشم ذوالفقار زینب را
دو تا پسر نه دوتا شیر بار آوردم
دو تا معلم تفسیر بار آوردم
چقدر خواسته ام از خدا قبول کنی
هزار مرتبه خواندم دعا قبول کنی
بگو چه کار کنم باز تا قبول کنی؟
چه می شود پسران مرا قبول کنی؟
بیا و این دو جوان رشید را بپذیر
بیا و خواهش این موسفید را بپذیر
غلام ها همه پای امیر می میرند
به هر کدام بگویی بمیر می میرند
جوابشان ندهی ناگزیر می میرند
مرا اگر که ببینند اسیر می میرند
مخواه تا که نظاره کنند اسارت را
چگونه صبر کنند آن همه جسارت را
هوای عشق تو هی می کند هوایی شان
به دست و پات می افتند هر دو تایی شان
سر دو خواهر زاده فدای دایی شان
دلم نسوخته والله از جدایی شان
خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
من از تو دور شوم لحظه ای؟ خدا نکند
کشیده ای دو شهید مرا به پهلویت
گذاشتی سرشان را به روی زانویت
خجالتم مده شرمنده ایم از رویت
عزیز فاطمه زحمت مده به بازویت
تو باشی از پسرانم خبر نمی خواهم
حسین! بی تو من اصلا پسر نمی خواهم
آرش براری
#عَون_بن_عبد_اللّه
#طفلان_زینب
عَون از فرزندان عبد اللّه بن جعفر طيّار است كه در واقعه كربلا، به شهادت رسيد.
عبد اللّه بن جعفر، دو فرزند به نام «عون» داشته است. از اين رو، يكى از آنها «عونِ اكبر» و ديگرى «عونِ اصغر» ناميده شده اند که مادر يكى از آنها زينب عليها السلام بوده و نام مادر ديگرى، جُمانه دختر مُسَيَّب، گزارش گرديده است. در اين كه كدام يك از آنها در كربلا شهيد شده و مادرش كيست، ميان مورّخان، اختلاف نظر وجود دارد.
ابو الفرج اصفهانى، وى را عون اكبر و فرزند زينب عليها السلام می داند و می گويد كه عون اصغر، در واقعه حَرّه در مدينه به شهادت رسيده است.
📚دانشنامه امام حسين ، ج۷، ص ۱۵۲
@marsieha
#عَون_بن_عبد_اللّه
#طفلان_زینب
☘سلام امام زمان به فرزند حضرت زینب در زیارت ناحیه مقدسه ☘
🔹السَّلامُ عَلى عَونِ بنِ عَبدِ اللّهِ بنِ جَعفَرٍ الطَّيّارِ فِي الجِنانِ، حَليفِ الإِيمانِ، ومُنازِل الأَقرانِ، النّاصِحِ لِلرَّحمنِ، التّالي لِلمَثاني وَالقُرآنِ، لَعَنَ اللّهُ قاتِلَهُ عَبدَ اللّهِ بنَ قُطبَةَ النَّبهانِيَّ.
🔸سلام بر عَون، پسر عبد اللّه، پسر جعفرِ پرواز كننده در بهشت؛ آن همپيمان ايمان، و همنشين بزرگان، و مُخلص براى خداى مهربان، و پيرو آيه ها و قرآن!
خدا، قاتل او، عبد اللّه بن قُطبه نَبهانى را لعنت كن .
📚بحار الأنوار ج ۴۵ ص ۶۸
@marsieha
#طفلان_زینب
☘واکنش عبدالله بن جعفر به شهادت فرزندانش در رکاب امام حسین ☘
🔹لَمّا بَلَغَ عَبدَ اللّهِ بنَ جَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ مَقتَلُ ابنَيهِ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام، دَخَلَ عَلَيهِ بَعضُ مَواليهِ وَالنّاسُ يُعِزّونَهُ قالَ: ولا أظُنُّ مَولاهُ ذلِكَ إلّا أبَا اللِّسلاسِ فَقال: هذا ما لَقينا ودَخَلَ عَلَينا مِنَ الحُسَينِ، قالَ: فَحَذَفَهُ عَبدُ اللّهِ بنُ جَعفَرٍ بِنَعلِهِ.
ثُمَّ قالَ: يَا بنَ اللَّخناءِ، ألِلحُسَينِ تَقولُ هذا، وَاللّهِ لَو شَهِدتُهُ لَأَحبَبتُ ألّا افارِقَهُ حَتّى اقتَلَ مَعَهُ، وَاللّهِ إنَّهُ لَمِمّا يُسَخِّي بِنَفسي عَنهُما، ويُهَوِّنُ عَلَيَّ المُصابَ بِهِما، أنَّهُما اصيبا مَعَ أخي وَابنِ عَمّي مُواسِيَينِ لَهُ، صابِرَينِ مَعَهُ. ثُمَّ أقبَلَ عَلى جُلَسائِهِ فَقالَ: الحَمدُ للّهِ عَلى مَصرَعِ الحُسَينِ، إلّا تَكُن آسَت حُسَيناً يَدي، فَقَد آساهُ وَلَدي .
🔸به نقل از ابو كَنود عبد الرحمن بن عُبَيد: هنگامى كه عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب، از كشته شدن دو پسرش همراه حسين عليه السلام خبر يافت و مردم براى تسليت به حضورش می آمدند، يكى از وابستگانش كه فكر نمىكنم كسى جز ابولَسْلاس باشد، گفت: مصيبتى كه ديده ايم، از جانب حسين به ما رسيده است!
عبد اللّه بن جعفر، او را با كفشش زد و سپس گفت: اى پسر زنِ بدبو! آيا به حسين، چنين می گويى؟ به خدا سوگند، اگر در كنارش حاضر می بودم، دوست مىداشتم كه از او جدا نشوم تا همراهش كشته شوم!
به خدا سوگند، آنچه دلم را به از فدا شدن دو پسرم راضى و مصيبت آن دو را بر من، سبُك مىكند، اين است كه در راه از خود گذشتگى براى برادر و پسرعمويم حسين عليه السلام و پايدارى در كنار او، كشته شدهاند!
سپس به هم نشينانش رو كرد و گفت: خدا را بر شهادت حسين عليه السلام می ستايم كه اگر نتوانستم با دستانم حسين عليه السلام را يارى كنم، دو پسرم، او را يارى دادند.
📚تاريخ الطبري ج ۵ ص ۴۶۶
@marsieha
#محمد_بن_عبد_اللّه
#طفلان_زینب
🔹قُتِلَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ بنِ جَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ، وامُّهُ الخَوصاءُ ابنَةُ خَصَفَةَ بنِ ثَقيفِ بنِ رَبيعَةَ بنِ عائِذِ بنِ الحارِثِ بنِ تَيمِ اللّهِ بنِ ثَعلَبَةَ مِن بَكرِ بنِ وائِلٍ، قَتَلَهُ عامِرُ بنُ نَهشَلٍ التَّيمِيُّ.
🔸 محمد بن عبدالله بن جعفر به شهادت رسید در حالیکه نام مادرش خوصاء دختر خصفه بن ثقیف می باشد و نام قاتلش عامر بن نهال است.
📚تاریخ طبری ج۵ ص ۴۶۹
@marsieha
#حضرت_زینب🥀
#طفلان_زینب
چنانکه شهید مطهری اشاره می فرمایند و نیز از ظاهر آنچه در کتب تاریخ برمیاید این است که : دو تا از پسران عبدالله بن جعفر بنام های عون و محمد در کربلا به شهادت می رسد که فقط یکی از آنها فرزندحضرت زینب سلام الله علیها می باشد و پسر دیگر از همسر دیگری بنام جُمانه بنت مُسیِّب بن نَجَبه و یا به تعبیر مقتل مقرم نامش خوصاء می باشد.
📚جهت اطلاعات بیشتر رجوع کنید به دانش نامه امام حسین نوشته محمدی ری شهری ج۷ ص۱۴۷ تا ۱۵۷ و یا مقتل مقرم.
@marsieha
#حضرت_زینب🥀
#مادر_شهید
☘ادب و اخلاص زینب کبری در کلام استاد مطهری☘
🔹 عون بن عبدالله بن جعفر فرزند جناب زینب کبری (سلام الله علیها) است، یعنی زینب علیها السلام شاهد شهادت پسر بزرگوارش بود. از عبدالله بن جعفر شوهر زینب دو پسر در کربلا بودند که یکی از زینب(س) و دیگری از زن دیگر بود و هر دو شهید شدند. بنابراین پسر زینب(س) نیز در کربلا شهید شده است.
🔹 یکی از آن عجایبی که تربیت بسیار بسیار عالی این بانوی مجلّله را میرساند، این است که در هیچ مقتلی ننوشتهاند که زینب(س) چه قبل و چه بعد از شهادت پسرش، نامی از او برده باشد.
🔹 گویی اگر میخواست این نام را ببرد، فکر میکرد نوعی بیادبی است؛ یعنی یا اباعبدالله! فرزند من قابل این نیست که فدای تو شود. مثلًا در شهادت علی اکبر، زینب(س) از خیمه بیرون دوید و فریاد زد: «یا اُخَیّاه و َابْنَ اُخَیّاه!» که فریادش فضا را پر کرد، ولی هیچ ننوشتهاند که در شهادت فرزندش چنین کاری کرده باشد.
📚استاد مطهری، آزادی معنوی، ص۱۹۲
@marsieha