eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.8هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
شهید یاسر جعفری  تاریخ ولادت : 8 دی 1363 تاریخ شهادت : 20 آبان  1392 مزارش در گلزارشهدای بهشت رضا مشهد  می باشد.  لشکر فاطمیون
یاسر جعفری نوحه‌خوان مجالس اباعبدالله (ع) بود که با حمله تکفیری‌ها به حرم حضرت زینب (س) دل از دنیا برید و در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۹۲ به سوریه اعزام شد.  یاسر جعفری نوحه‌خوان مجالس اباعبدالله (ع) بود که با حمله تکفیری‌ها به حرم حضرت زینب (س) دل از دنیا برید و در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۹۲ به سوریه اعزام شد. او کمتر از یک ماه بعد در تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۹۲ در شهر حلب (سوریه) به دلیل انفجار بمب در سن ۲۹ سالگی به شهادت رسید. یاسر آرزو داشت در صحن حرم حضرت زینب (س) مداحی کند، اما قسمتش نشد و یک ساعت قبل از آخرین عملیات، در جمع همرزمان روضه حضرت زهرا (س) را خواند و ساعتی بعد به شهادت رسید. با مرضیه احمدی مادر شهید همکلام شدیم تا برگ‌هایی از زندگی فرزند شهیدش را برایمان ورق بزند.
تاجرزاده شهید من مرضیه احمدی مادرشهید یاسر جعفری از شهدای لشکر فاطمیون هستم و حدود ۴۰ سال است در ایران زندگی می‌کنم. ۱۸ سال داشتم که بعد از ازدواج با همسرم حسین به ایران آمدیم. شغل همسرم ابتدا تجارت بود و بین کشور‌های ایران، سوریه و عراق کار تجارت انجام می‌داد. ما ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به مشهد آمدیم و اینجا ساکن شدیم. پنج پسر و یک دختر دارم که همه بچه‌ها در ایران متولد شدند. یاسر متولد ۸ دی ۱۳۶۳ در مشهد است. رزق حلال بعد از پیروزی انقلاب همسرم وارد کار ساخت موزائیک شد. همیشه نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار و بعد از خواندن نماز و خوردن صبحانه راهی می‌شد. همسرم تأکید زیادی برکسب رزق حلال داشت. استاد کار بود و کارگر داشت. خیلی هوای نیروهایش را داشت. می‌گفت من خانه و زندگی دارم باید مراقب زندگی کارگر‌ها هم باشم. همیشه در تلاش بود تا هم خودش و هم کارگرهایش رزق حلال و پاک به خانه ببرند. یاسر کلاس پنجم بود که پدرش در محل کار زمین خورد و ۴۰ روز در بیمارستان بستری شد. آن زمان من در مدرسه کار می‌کردم، پسرم خودش را به مدرسه رساند و به من گفت بابا را به درمانگاه برده‌اند. خودمان را پیش همسرم رساندیم. الحمدلله حالش خوب بود. من برای تأمین مخارج زندگی‌مان در خانه هم کار می‌کردم. سبزی پاک می‌کردم، نخود آماده می‌کردم و به دست مشتری‌ها می‌رساندم. هم من و هم پدر بچه‌ها در تلاش بودیم که بچه‌ها خیلی خوب تربیت شوند و پرورشی دینی داشته باشند. ترک تحصیل یاسر فرزند اول خانه‌مان بود. بعد از بستری شدن پدرش در بیمارستان ترک تحصیل کرد و نان آور خانه شد. دکتر‌ها گفته بودند همسرم بعد از عمل اگر دستش را از سرش بالاتر ببرد، خونریزی می‌کند و حالش وخیم می‌شود. یاسر غیرت داشت. وقتی شرایط پدرش را اینگونه دید سرکار رفت. آن زمان پدرشوهر، مادرشوهر و برادر شوهرم با ما زندگی می‌کردند. یاسر ابتدا رفت پیش صاحبکار پدرش و شروع کرد به شاگردی. کمی بعد گچکاری را خیلی خوب یاد گرفت. سر هفته که حقوق می‌گرفت، پولش را هر چقدر که بود به من می‌داد و می‌گفت مادر جان این را بگیر و خرج کن. از حقوق خودش ۵ هزار تومان به او بر می‌گرداندم تا پول تو جیبی داشته باشد.
حق الناس یاسر با ایمان، خوش اخلاق و مهربان بود. با هر فردی مثل خودش رفتار می‌کرد. احترام زیادی به بزرگ‌تر‌ها و اطرافیانش می‌گذاشت. او هم، چون پدرش اهل رزق و روزی حلال بود. دسترنجی را که به خانه می‌آورد با تلاش بسیار به دست می‌آورد. وقتی روی زمین کشاورزی راه می‌رفتیم می‌گفت مراقب محصولاتش باشید مال مردم و حق الناس است. نکند حق مردم به گردن شما بیفتد. تنها به فکر این دنیا نباشید و به آن دنیایتان هم فکر کنید! یک بار سیزده بدر بیرون رفته بودیم. من از روی زمین‌های اطراف نعناع و کمی سبزی جمع کردم. فردای آن روز آن‌ها را شستم و سرسفره آوردم. یاسر لقمه اول را خورد، وقتی به لقمه دوم رسید، گفت از کجا آوردید؟ گفتم از سر زمین و کنار جوی جمع کردم. گفت مادر این همه زمین‌ها را لگد کردی، آن کشاورز چه گناهی کرده؟ چون مهمان داشتیم از دستش ناراحت شدم و کلی خود خوری کردم و گفتم این بچه را ببین به من یاد می‌دهد! یاسر رو به من کرد و گفت مادر ناراحت نشو. شما اهل روضه اباعبدالله (ع) هستید. مهمان حضرت را ولیمه می‌دهید باید به این نکات هم توجه کنید. فردای آن روز اول صبح رفتم سر زمین به صاحب زمین گفتم که من از کنار زمین شما نعناع کندم و به خانه بردم، بچه‌ها مرا دعوا کردند، آمدم تا از شما حلالیت بگیرم. آن بنده خدا گفت من این زمین کشاورزی را اجاره کردم. کاش مادر همه مثل شما بودند. نوش جانتان باشد. خیلی آرام گرفتم و به یاسر هم گفتم که رفتم و از صاحب زمین حلالیت گرفتم.