eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.5هزار عکس
18هزار ویدیو
359 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 #هشتم_آذرماه #سالروز_شهادت #دانشمند_هسته_ای #شهید_والامقام #دکتر_مجید_شهریاری گرامی باد .
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 دکتر ماشین و راننده داشت. من هم با ماشین خودم می‌رفتم. آن موقع طرح زوج و فرد را اجرا می‌کردند. پلاک ماشین من فرد بود. گفت بیا با هم برویم. آن روز اتفاقی با هم همراه شدیم. 500 متر از اتوبان ارتش را طی نکرده بودیم که با ترافیک ابتدای اقدسیه مواجه شدیم. راننده سرعت را کم کرد تا از منتهی‌الیه سمت راست به سمت دارآباد برود. یادم هست که چند ثانیه قبل از انفجار یک چیزی از دکتر پرسیدم؛ برگشت و جواب داد. بعداً در نامه‌هایش که می‌گشتم، دیدم بعدازظهر همان روز در دانشگاه شریف جلسه دفاع داشته. آن لحظه تز آن دانشجو را مطالعه می‌کرد. سرش به آن گرم بود. موتوری آمد و بمب را چسباند. من داشتم بیرون را نگاه می‌کردم. از پنجره سمت دکتر موتوری را دیدم. راننده متوجه شد و سریع نگه داشت. من آنتن بمب را دیدم. راننده داد زد برید بیرون. همان لحظه صدای مجید را شنیدم که گفت چه شده؟ سریع پریدم که در را برایش باز کنم. قبل از این که بیرون بروم، دست مجید را دیدم که رفت کمربند را باز کند. ظاهراً کمربند را باز کرده و برگشته بود تا در را باز کند. من هم رفتم در جلو را باز کنم. بمب خیلی بزرگ بود؛ یک چیزی مثل گوشی تلفن‌های سیار. آنتن بلندی داشت. خواستم در را باز کنم که دکتر پیاده شود. دستم نرسید. منفجر شد. بمب طوری طراحی شده بود که موجش به سمت داخل باشد. تمام موج روی مجید من منتقل شد. انفجار من را پرت کرد. سمت عقب ماشین افتادم. دردی احساس نکردم. فقط یک لحظه سوزش اولیه بمب را روی صورتم حس کردم. بعداً فهمیدم که همه صورتم و موها و چشم و ابرویم سوخته. هوشیار بودم. آمدم بلند شوم، نمی‌توانستم. پای چپم خرد شده بود، ولی درد نداشتم. هر بار آمدم بلند شوم، می‌افتادم. راننده هم در همین حین بالای سرم آمد. گفتم من را ببر پیش دکتر. توی سر خودش می‌زد. یک عابر این صحنه را فیلمبرداری کرده است. با آرنج، خودم را روی زمین کشیدم. تنها دردی که احساس کردم، وقتی بود که خدم را روی آسفالت کشیدم. دستم پاره شده بود و گوشتش روی آسفالت کشیده می‌شد. به هر حال خودم را تا در جلو کشیدم. روی زمین بودم. دیدم که دکتر روی صندلی نشسته. من چیز منهدم شده ندیدم. فقط دیدم که سرش روی صندلی افتاده است. بعداً گفتند که پای راست و دست چپ دکتر کاملاً از بین رفته بود. چون هوشیار بودم، می‌دانستم که تمام شده است. خیلی دلم می‌خواستم می‌توانستم بالا بروم. می‌دانستم که آخرین لحظه‌ای است که او را می‌بینم. اگر این برانکاردی‌ها پخته بودند، یک لحظه من را بالای سرش می‌بردند. ولی دو تا پسر بچه‌ بودند. به خودم گفتم اگر من امدادگر بودم، آن لحظه فکر می‌کردم که این آخرین لحظه‌ای است که این فرد می‌تواند بدن گرم عزیزش را حس کند. شاید خودم این پیشنهاد را می‌دادم که می‌خواهی ببرمت تا بغلش کنی. ولی بچه بودند. از امدادگر پرسیدم دکتر شهید شده ؟ خیلی بچه سال بود. گفت شما راحت باشید. گفتم به من بگو. گفت شما آرام باشید. گفتم بچه جان به من بگو. پیش خودم گفتم که بچه است دیگر. می‌دانستم تمام شده است. دکتر به ملکوت پرواز کرده بود و من در اثر شدت جراحت، در حسرت دیدن چهره مجید، توسط نیروهای امدادگر منتقل شدم. راوی : 🌹 🌹🕊
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 سلام سلام بر جواب سلام برادرم؟؟ دعوت بشی بری خادمی مگه نه بخدا ولی من؟؟ من که نداشتم؟ حالا که شدم چرا بی نتیجه چندبار کنه خودشون برات بپیچن بعد خودشون عوض کنن همه میگن دست شما بوده بابا نگام کنین دستی که برات فقط بیاره آخه دارم میگم نه ؟؟؟؟؟ آره جدیدا شدم خیلی شدم از راهتون شدم از اهدافتون شدم خودمو کردم آه بسه بسمه دلم دستی میخواد که منو بیاره شما حتی ببره پیش 🕊 🕊🌹
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 قسمــت ما میشــد اے کـاش... میتــرسم از خــودم زمـانی که؛ "دلِ مــادر خـودم" را میشــ‌‌‌‌‌‌‌‌ـ‌ـ‌کنم و در عـین حـال بر احوالِ "دلِ مادران " گریـه میکنم... میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛ به نامحرم نگــاه میکنم؛ و در عیـن حال هیات میروم و بر امام حسین اشک میریزم و از دم میزنـم... میترسـم از خـودم زمانی که؛ از اهل بیت و‌ شهدا دم میزنـم و نمـازم اول وقت نیست... میترسـم از خودم زمانی که؛ عاشق هستم و اخلاق و ادب ندارم... تکلیف مدار نیستم... میترسـم از خـودم زمـانی که؛ از دم میزنـم و به حرف ها و خواسته هایشان بی توجهـم... میترسـم از خـودم زمانی که؛ سر می کنم ولی گفتگو بانامـحــرم برایم عادی شده... میترسم از خـودم زمانی کـه؛ حرفـ هایـم با عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد... باید قتلگاهی رقم زد؛ باید کشت!! منیت را تکبر را دلبستگی را غرور را غفلت را آرزوهای دراز را باید از خود گذشت! باید کشت نفس را... درد دارد! دردش کشتن لذت هاست... 🌴 🌹🕊
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹 تصویری پر معنا از فرزندان در کنار تابوت پدر خواهرها کارشان این است گهگاهی بی خیال خودشان بشوند شانه را در مصیبت ها تکیه گاه بغض های دیگران کنند شبیه علی اکبر است آن وقت که زینب رسید و حسین را... شبیه مادر است آن وقت که زینب رسید و حسن را... شادی روح و 🌹 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 رهبر انقلاب: طوفان اقصیٰ خاموش‌شدنی نیست و رژیم غاصب صهیونی، رفتنی است. 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🔰برنده یا بازنده!! 🔹سرانجام بعد از ۱۴ ماه مقاومت جانانه و هجوم سلحشورانه حزب الله لبنان به دشمن صهیونیستی در دفاع از قدس شریف و مردم مظلوم غزه و مجاهدان حماس و.. این نبرد با آتش بس همراه شد! 🔹در اعلام پیروز این نبرد ادعاها و نظرات زیادی بیان شده اما در تحلیل پیروز این نبرد نباید از ظرفیت دو طرف این جنگ چشم پوشی کرد در یک طرف نبرد یکی از ارتش‌های قدرتمند دنیا به ادعای خود دشمن صهیونیستی، بعد از سال ها آماده سازی میلیونها نیروی جنگی و میلیاردها دلار کمک تسلیحاتی رسمی آمریکا، بعد از سالها کار امنیتی و جاسوسی بکارگیری به‌روز‌ ترین و مهیب‌ترین تسلیحات و تکنولوژی های کشورهای غربی بیش از ۶۰۰ هواپیمای نظامی و تجهیزات لجستیکی و برترین سامانه های راداری ادعایی و... کمک‌های مالی و رسانه ای سنگین اروپا و آمریکا، پشتیبانی نظامی ناتو و.... پشتیبانی دهها ماهواره برای رصد تحولات میدان عدم اعتقاد به هیچ خط قرمز اخلاقی در برابر جان غیر نظامیان و کودکان و.... کشتار جمعی پیچرها خیانت اعراب منطقه و.... در طرف مقابل یک گروه چریکی که بخشی از یک کشور بحران زده و کوچک بوده با امکانات در حد یک گروه نظامی با پشتیبانی جبهه مقاومت و در راس آن جمهوری اسلامی ایران و با تکیه بر ایمان به الله در این وضعیت که سالها نیروی رزمی حزب الله در جنگ سوریه به تحلیل رفته و چند رده از رهبران اصلی و هویت بخش حزب الله به شهادت رسیده اند و چند هزار نیروی رزمی در توطئه پیچرها از گردونه رزم خارج شده و علی الظاهر باید در مرز فروپاشی باشند در این موقعیت رژیم صهیونیستی مجبور به آتش‌بس میشود. 🔹بنظر میرسد ترسیم ظرفیت دو طرف نبرد بخوبی گویای پیروز این نبرد نابرابر بوده است. این قرارداد آتش بس با همه تلخی های شهادت بزرگانی همچون سید حسن نصرالله و یاران شهیدش یادآور صلح حدیبیه است که گرچه در ابتدا مورد دلخوری برخی از اصحاب پیامبر صلوات الله علیه و آله شد و برخی این صلح را عقب نشینی پیامبر ص از اصول و اهداف تلقی کردند اما بزودی معلوم شد که این صلح مقدمه فتح بزرگ اسلامی شد. فتح قبله دوم مسلمان یعنی مکه فتح قدس قبله اول مسلمانان، دور نیست پس از این صلحِ بظاهر تلخ! 🔹مهم این است که جبهه مقاومت اسلامی از بذل بزرگ ترین و عزیز ترین سرمایه ها و اندوخته های خود تا سطح رهبری حزب الله و حماس دریغ نکرده است. نصرت الهی یقینا در پشت این مجاهدت ها و ایثار ها محقق خواهد شد. ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم ✍🏼 احمدی پرتو 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از ۱۳ساله‌های خمینی تا ۱۳ساله‌های خامنه‌ای... 🔹آنچه در حاشیه یکی از سخنرانی‌های حاج حسین یکتا رخ داد... 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا