eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.6هزار عکس
17.6هزار ویدیو
349 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌻 سلام عزیز برادرم 🌸قرار اول هر صبح🌸 شروع فعالیت کانال همراه با قرائت صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم هدیه به رفیق شهیدمون باشد که با دعای خیر روزمون منور در مسیر سعادت و قرب الهی ثابت قدم بمونیم ♥شهید مصطفی صدر زاده رفیق شهیدم♥
________________ " شرط‌شهید‌شدن،شهیدبودن‌است. اگر‌امروز‌بوی‌شهید‌از‌رفتار‌واخلاق‌کسی استشمام‌شد، شهادت‌نصیبش‌می‌شود. " ________________ 🌿 💚 🌷سلام صبح تون شهدایی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منِ استَشارَهُ أخُوهُ المؤمنُ فلَم يَمحَضْهُ النَّصيحَةَ سَلَبَهُ اللّهُ لُبَّهُ هركه برادر مؤمنش با او مشورت كند و او صادقانه راهنماييش نكند ، خداوند عقلش را از او بگيرد . قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 💐 مبادا به جای اینکه انقلاب را یاری کنیم جهت تضعیف آن بر آییم، به جای اینکه در جهت رشدش برآییم شاخه اش را بشکنیم ، خودمان که کمک نمی کنیم بگوییم دیگران کمک نمی کنند و بگوئیم مردم خسته شده اند . تو خودت کمک نمی کنی فکر می کنی که دیگران هم خسته شده اند . به هوش باشیم و از خواب غفلت بیدار شویم روز قیامت باید جواب بدهیم . 🌹 🕊 🌹 🌹 💐 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🌼 🇮🇷 🌺 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷🌹قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
🕊🌴🥀🕊🥀🌴🕊 ما مدرسه ای هستیم که در آنجا یاد گرفتیم زندگی کنیم . ما را از دشمن نمی کنیم . ما حق خود را با خون هایمان که برای نذر شده و بر آزادگی ایستاده است بازپس می گیریم . در مورد می فرماید . ⭐️ با این می شود را کرد .⭐️ 🌹🕊🥀قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 آخر شب بود . نشسته بود لب حوض داشت می گرفت . مادر بهش گفت : پسرم، تو که همیشه رو اول وقت می خوندی ، چی شد که ...؟! البته ناراحت نباش ، حتما کار داشتی که تا حالا عقب افتاده . لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید، گفت : الهی قربونت برم مادر! رو سر وقت ، خوندم . دارم تجدید می کنم تا با بخوابم؛ شنیدم هر کس قبل از خواب بگیره و با بخوابه ، تا صبح براش می نویسند . منبع : 📚 کتاب دوران طلایی به نقل از مجموعه همکلاسی آسمانی 🥀🌹🕊قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
🌴💐🍀🌺🍀💐🌴 من از راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما برنمی‌گردد . اگر نبود ، کشور هم نبود . من را بسیار عزیز و گرامی می‌دارم . من به شماست . شادی روح و 💐 💐 🥀 🌴🌹قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
🌹🕊🥀🕊🥀🕊🌹 ‍ خبر حادثه دلخراش زلزله بم را که شنید، اندوه همه وجودش را فرا گرفت؛ آن قدر که پیش از همه به نجات زلزله زده‌ها شتافت؛ «نخستین ناجی زلزله‌زدگان بم»، کسی نبود جز یادگار سال‌های دفاع مقدس، حاج احمد کاظمی؛ همان گونه به سان سال‌های جانبازی در جبهه‌ها گمنام و ناشناس، پیش از همه خود را به بم رسانده و مشغول کمک‌رسانی بود. اگر او را میان آواره‌ها و جنازه‌ها، موقع انتقال مجروحان و خارج کردنشان از زیر آوار و با آن چشم‌های خسته و نیمه باز، می‌دیدی، هرگز باور نمی‌کردی که «فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران» باشد. صد ساعت تمام، چشم‌هایش با خواب بیگانه بودند و او بیدارتر از همیشه، در پی «خدمت» بود. باند فرودگاه را در اختیار خودش گرفته بود و کنترل و هدایت هواپیماها و بالگردهای حامل مجروحین را بر عهده داشت. با تدبیر او، هر دوازده دقیقه، یک فروند هواپیما یا بالگرد دو ملخه حامل آسیب دیدگان، از فرودگاه پرواز می‌کرد و به سرعت، سی هزار مجروح از بم انتقال داده شد؛ این تنها با درایت و دلسوزی حاج احمد کاظمی‌ممکن بود و بس. شاید کسی باور نمی‌کرد. خواب در برابر دیدگان احمد کاظمی‌چنان سر تسلیم فرود آورد که پس از صد ساعت بیداری او به خواب نرفته، بلکه بیهوش شود و به همه ما فرورفتگان در روزمرگی‌های خود، نشان دهد که در روزگار صلح نیز مردانی هستند که بر خلاف ظاهر آرام خویش، هنوز هم مرد جنگند. 🥀 🌹🕊قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
|•🌸⸥ بعضی موقع ها افراد آلوده ، اطراف انسان هاى مجاهد و مبارز را مى گيرند تا با ملامت و سرزنش سدى بر سر راه آنها ايجاد شه، امام(عليه السلام) مى فرمايد: هرگز اين سرزنش ها مانع راه تو نشود; هنگامى که راه را تشخيص دادى با توکل بر خدا و عزم راسخ و بدون اعتنا به سرزنش سرزنش گران رو به جلو حرکت کن. از آنجا که در راه حق مشکلات فراوانى وجود دارد و حق جويان بدون پيکار با آنها، راه به جايى نمى برند، امام(عليه السلام) اين مشکلات را به امواج خروشان دريا تشبيه کرده و دستور مى دهد براى به دست آوردن گوهر حق، در اين امواج فرو شو تا به گوهر مطلوب برسى. 🗓 یکشنـبه ۲ بهمن 📿 ذکـر روز "یا ذَالْجَلالِ وَالْاِکْرام" ☘• قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 دختری که تمام تلاشش را به کار می‏‌بندد تا در زندگی اول باشد . در شانزدهمین بهار عمرش حادثه‌ای رخ می‌دهد و او را در رسیدن به خواسته‌اش کمک می‌کند . انفجاری که در سال ۱۳۸۷ در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، نقطه اوج زندگی او را رقم زد . ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در ظهر گرم تابستانی هم ‌زمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد . والدینش به خاطر ارادتی که به خانم (سلام الله علیها) داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند . روز‌ها یکی پس از دیگری سپری می‌شدند. راضیه بزرگتر می‌شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه می‌بخشید . بعد از انفجار در حسینه علیه السلام شیراز ۱۸ روز در کما به نیت مادرمون بود اونهم دقیقا با سینه‌ای خورد شده و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفس‌های دردناک و .. سرانجام در سن ۱۶ سالگی در فروردین‌ماه سال ۱۳۸۷ بعد از آنکه از زیارت بارگاه امام رئوف به شهرش بازگشت، آرزویش برآورده شد و بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی وابسته به غرب، بعد از تحمل ۱۸ روز درد و رنج ناشی از جراحت به جمع سرفراز و سربلند که ره صد ساله را یک شبه پیمودند پیوست. 🌹 مادر بزرگوارش می‌گوید : سال سوم راهنمایی راضیه بین خودش و خدا عهدی بسته بود که بعد از تو وسایلش، البته تو وسایلش که نه، داخل جعبه اسماء متبرکه پیداش کردم . خلاصه کوتاهی از این عهد نامه : «... بی حساب پیش، انشاء ا.. به امید خدا و توکل به خدا چهل روز تمام کارمو خالصانه انجام بدم تا خدای مهربون از سر تقصیرات ما بگذرد و گناهامو ببخشه . توی این چهل روز که از 1385/03/05 شروع می‌شه توفیق پیدا کنم مادام العمر دعای عهد و زیارت امین ا.. و... را بخوانم و گریه کنم. آقا تو رو خدا توفیق اشک ریختن تو این دعا‌ها را به من بده و شب هم به یاد خانم (سلام الله علیها) شبی پنج صفحه قرآن بخوانم ؛ ان شاء الله تکرار آیه الکرسی هم توی بیشتر اوقات نصیبم بشه و همچنین شکر نعمت‌های خدا و توفیق آلوده نشدن به گناه و نابود کردن نفس اماره و تقویت نفس لوامه را داشته باشم و تسبیحات خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را همراه با الگو برداری از حجاب، عفاف، ادب و اخلاق ایشان را سر لوحه زندگی خودم قرار دهم .» 📚 کتاب راض بابا 🥀 🌴🌹قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلام شهدا جهان، مــعرکه‌یِ امتحان است برادر؛ و بهترینِ ما کســـی است که از بهترینِ آنچه دارد در راه خدا بگـــذرد .. ✍🏻 شهید سیدمرتضـی‌آوینئ ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
یه جا تویِ فیلم موقعیت مهدی شهید باکری به برادرش گفت: «من نیروی مخلص زیاد دارم! ولی یه آدم آموزش دیده لازم دارم..!» ما همه با گریه کردن و دعا، می‌تونیم نیرویِ مخلص باشیم برایِ این دم و دستگاه و نظام؛ ولی امام زمان نیروی مخلص زیاد دارن.. کسی به درد این نظام و آقا می‌خوره که آموزش دیده باشه! تخصصِ تو،رسالتِ تو،که بشه باهاش به چشم بیای و بخرَنت چیه!؟ ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
‍ ‍ 📌توسل روزانه حاج قاسم سلیمانی چه بود؟ ✍جواد تاجیک، از روایان دفاع مقدس در هیئت هفتگی جامعه علمیه امیرالمومنین(ع): حاج قاسم، پرچمدارِ فرهنگِ دفاع مقدس در جنگ سوریه بود. یک‌بار شخصی از من پرسید: «چی شد که حاج قاسم این‌طوری بود؟» گفتم: «من یک بار به صورت اتفاقی ایشان را در فرودگاه مهرآباد دیدم و از خود حاج قاسم این سوال را پرسیدم. ایشان جواب دادند: من روزی نیست که به شهدا توسل نکنم و روزی نیست که یاد شهدا در دل من زنده نشود! گفتم بیشتر با کدام شهید مأنوس هستید؟ گفت: شهید حاج قاسم میرحسینی… هر جا گره به کارم می‌افتد به حاج قاسم میرحسینی توسل می‌کنم.» این راوی دفاع مقدس ادامه داد: دوستان ما در طلائیه و در تفحص شهدا، کنارِ پیکر یکی از شهدا، یک قمقمه پر از آب پیدا کردند. آب این قمقمه بعد از سی سال، نه گندیده بود، نه بو گرفته بود، نه لجن بسته بود. مدیر وقت حوزه‌های علمیه آیت الله مقتدایی به معراج شهدای اهواز آمده بودند. این قمقمه را که به ایشان نشان دادیم گفتند: این یک نشانه است. که هر چیزی که کنار شهدا باشد هیچ وقت نمی‌گندد. آدمی که با شهید باشد بوی تعفن نمی‌گیرد و حاج قاسم اینطور بود. همواره یاد شهدا بود، به یا شهدا اشک می‌ریخت و یاد شهدا را در همه جا زنده می‌کرد. قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت، پاداش سال ها مجاهدت است🕊🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
ما در محضر خداوند عزوجل با شهدا عهد می بندیم که راه شان را ادامه دهیم و در این راه《لن نبدل تبدیلا》 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔گفتم غم تو دارم... گفتا غمت سرآید.... نه! نه! این غم هیچگاه به سر نمی‌آید و تمام نمی‌شود.... ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت شنیده نشده از زبان سردار دلها شهید والامقام قاسم سلیمانی قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا.... هیچ نسبتی با شـهــدا ندارم...🥀 اما دلم به دلـشان بند است... خون سرخشـان بد جوری پاگیرم کرده... میدانم لایق شهادت نیستم... اما آرزویش را داشـتن که عیب نیست... فریاد مـــــیزنم تو را... در لابلای نوشته هایم...🗒 شاید انعکاسـش جواب تو باشد... اما میدانم پاســـــخم میدهی.. وقتی شرمنده تر از همیشه بگویم....... شهدا شــرمنده ایم... 🦋🦋🦋 قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
معرفی کتاب های سردار شهید قاسم سلیمانی:👆 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
36.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 نماهنگ راهیان نور ___________ ↙️ موسسه مبشران نور امید 🌹 🚎 ستاد شهید صیاد شیرازی 🚗 ستاد شهید حسن باقری ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊!! 🌷آخرین باری که می‌خواست اعزام شود، همراهش رفتم تا او را برسانم، در بین راه گفت: مادرجان! برگرد، تو حالت مثل این‌که خوب نیست؛ گفتم: برای چی بَرگردم؟ تو مگر مادرت را دوست نداری؟ انگار فهمیده بود در دلم چه می گذرد. گفت: مادرجان! الهی فدایت شوم؛ ان‌شاءالله خداوند آن‌قدر به من قدرت بدهد که فردای قیامت بتوانم پایت را ببوسم. مادرجان! می‌دانم که از درون می‌سوزی و دلت نمی‌آید به من بگویی ولی دعا کن خدا شهادت را نصیب پسرت بکند. مادرجان! این آخرین خداحافظی من و توست، حلالم کن. از حرف‌های رحمت‌اله بی تاب و سرگردان شده بودم و فقط منتظر بودم که به من بگویند: رحمت‌اله آسمانی شد. 🌷روزها و شب‌ها برایم به سختی می‌گذشت و همه فکرم شده بود رحمت‌اله.... سوم فروردین سال ۱۳۶۵ در ادامه عملیات والفجر ۸، دشمن منطقه‌ای از فاو را شیمیایی زد. بچه‌ها داشتند از شدت گاز می‌سوختند، رحمت‌اله و دوستانش حیرت زده شده بودند و نمی‌دانستند چه کار کنند، هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد برای نجات بچه ها به طرف منطقه برود. رحمت‌اله عبا و عمامه‌اش را در آورد، تویوتا را از دست راننده‌اش گرفت تا برود مجروحین را به عقب منتقل کند. دوستانش مانع او شدند ولی حرف رحمت‌اله یکی بود و باید می‌رفت، انگار گازخردَل بوی بهشت می‌داد. به او گفتند: حداقل ماسک بزن. گفت: وقت نیست بچه‌ها دارند پَر پر می‌شوند. 🌷سه بار با تویوتا به جلو رفت و مجروحین را به عقب آورد. چهارمین باری که می‌خواست برود، از شدت گاز خردل بی‌حال شده بود و گفت: مرا بگیرید، دیگر تحمل ندارم، جگرم دارد می‌سوزد. او را به بیمارستان صحرایی بردند و از آن‌جا هم با هلی‌کوپتر، مجروحین را به بیمارستان بقیة الله تهران انتقال دادند. ما هم خبردار شدیم، به تهران رفتیم تا او را ببینیم. پاسداران بیمارستان وقتی که فهمیدند من، مادرِ رحمت‌اله هستم. گفتند: مادرجان! چه شیر پاکی به پسرت دادی که او با این حال وخیمش فقط دارد خدا را شکر می‌کند. به ما اجازه نمی‌دادند رحمت‌اله را ببینیم. بالاخره با هزار مکافات و اصرار و گریه‌های زیاد من، من و عروسم رفتیم داخل، به ما گفتند: ماسک بزنید ولی ما قبول نکردیم، دلمان نمی‌آمد. 🌷چند قدمی دیگر نمانده بود، به رحمت‌اله برسم که صدای رحمت‌اله بلند شد: - مادرجان! فدای صدای پایت شوم. آمدی مادرم؟ آمدی رحمت‌اله را ببینی؟ وقتی وضعیتش را دیدم، بدنی کوچک شده، پُر از تاول و زخم‌های عمیق، با خودم گفتم: آیا این رحمت‌الهِ من است؟ رحمت‌الهِ من که این‌جوری نبود؟ بی‌حال شدم و افتادم. گفت: مادرجان! خوش آمدی. صبر داشته باش، خودت را نگه دار، با آبرویم بازی نکن. من خون ریختم، زهر خوردم. مادرجان! گریه نکن. من با خدا ملاقات دارم. کوتاه نیا و استوار باش. خیلی برایم سخت بود، پسرم جلوی چشمانم داشت زجر می‌کشید و پَر پر می‌شد. هر چقدر تعریف کنم کسی نمی‌داند مادر شهید در آن لحظه چه می‌کشد؟! 🌷بعد از چند روز رحمت اله را به لندن منتقل کردند که در آن‌جا هم دوام نیاورد و همان‌جا به آرزویش رسید و آسمانی شد و خدا این هدیه ناقابل را از من پذیرفت.... 🌹خاطره ای به یاد سردار شهید رحمت‌اله اسدی معاون گردان امام محمد باقر (ع) لشکر ۲۵ کربلا ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp