eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
41.3هزار عکس
17.9هزار ویدیو
355 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 📚کتاب زندگی به سبک شهدا📚 🕊خاطره شهیده مریم فرهانیان🕊 آمد پیشم و مرخصی خواست تا برود امیدیه. خیلی کم مرخصی می گرفت،ولی این بار بد جور پیله کرده بود. گفتم «اگه یه حمله جدید بشه و مجروح بیارن چی؟ من این جا دست تنها می مونم.» گفت «قول میدم صبح برم و عصر برگردم.» گفتم «آخه چه فایده داره این همه راه بکوبی بری و نرسیده برگردی. بزار یه وقت دیگه برو .به جای یه روز ،یه هفته ،ده روز برو. این طوری می تونی بیشتر پیش خونواده ت بمونی .» باز هم اصرار کرد. گفت «یه کار ضروری پیش اومده .شما باید اجازه بدی من برم.» هروقت می خواست از اصرارش مطمئنم کند،قسم می خورد و می گفت « به خدا.»این را که می گفت می فهمیدم به آخرش رسیده. گفت «به خدا عصر میام.» گفتم «حالا که این قدر واجبه ،باشه برو.» صبح رفت. روی قسمش ماند و عصر هم برگشت . نگاهش که کردم ،فهمیدم این مریم همان مریمی نیست که صبح رفته بود.. 📚ادامه دارد... 🌷 🌷🌷 🌷🌷🌷
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 📚کتاب زندگی به سبک شهدا📚 🕊خاطره شهیده مریم فرهانیان🕊 آمد پیشم و مرخصی خواست تا برود امید
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 🕊قسمت ۲ خاطره شهیده مریم فرهانیان🕊 به سختی راه می رفت و پایش می لنگید . اول فکر کردم تصادف کرده ، اما این طور نبود . هرچه ازش پرسیدم فایده نداشت. مجبور شدم از در تحکیم وارد شوم. گفتم «باید به عنوان یه مسئول به من گزارش بدی چه اتفاقی افتاده ؟» بالاخره راهم جواب داد و به حرف آمد؛اما قسم داد به کسی چیزی نگویم و من هم تا امروز روی قسمم مانده بودم. گفت «وقتی رسیدم بتول خواهرم رو برداشتم و رفتم سمت لوله های نفت جاده ارومیه تا روشون راه برم.» با شنیدن حرفش مغزم متلاشی شد. لوله های نفت داغ شده توی گرمای ۵۰درجه جنوب جلوی چشمم نقش بست . وحشت کردم. لوله ها آن قدر داغ می شد که حتی اگر از کنارشان رد می شدی صورتت را هُرم آتشش می سوخت. پرسیدم «برای چی راه بری؟!» گفت:«حقیقتش،مدتی بود خودم رو از خدا دور می دیدم. قبل از این شلوغ پلوغی ها همیشه فکر جهنم بودم. اما کار رسیدگی به مجروح ها و کار های دیگه داشت از اصل مطلب که خدا باشه دورم می کرد. وقتی روی لوله ها راه می رفتم بندبند بدنم رو حس می کردم که داشت می سوخت، ولی با خودم می گفتم باید این کار رو بکنی تا دیگه جهنم از یادت نره و از خدا غافل نشی.» 📚ادامه دارد... 🌷 🌷🌷 🌷🌷🌷
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 🕊قسمت ۲ خاطره شهیده مریم فرهانیان🕊 به سختی راه می رفت و پایش می لنگید . اول فکر کردم تصا
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 🕊قسمت ۳ خاطره شهیده مریم فرهانیان🕊 تازه داشتم می فهمیدم چه اتفاقی افتاده . تعجبم بیشتر برای این بود که مریم اصلا آدم دروغ و غیبت نبود که بخواهد خودش را این طور تنبیه کند. گفتم «پاهات رو ببینم چی شده؟» واو هم نشان داد. هنوز که هنوز است بعداز ۲۶سال وقتی یادم می آید دلم به جوش می افتد . کف هر دو پایش تاول هایی پر از آب وچرک جمع شده بود. گفتم « مریم این چه کاریه با خودت کردی؟!» گفت«باید این کار رو می کردم. تازه فهمیدم آتیش این دنیا یک میلیونیم آتیش آخرت هم نیست. منی که.... 📚ادامه دارد... 🌷 🌷🌷 🌷🌷🌷
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 🕊قسمت ۳ خاطره شهیده مریم فرهانیان🕊 تازه داشتم می فهمیدم چه اتفاقی افتاده . تعجبم بیشتر بر
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 🕊قسمت ۴خاطره شهیده مریم فرهانیان🕊 از یه تاول کف پا عاجز می شم چطور می تونم آتیش جهنم رو تحمل کنم.» راوی: فاطمه جوشی 🌱یکی از یاران پیامبر (ص)می گوید: در یکی از روز ها که هوا بسیار گرم بود. من وگروهی از دوستان با رسول خدا(ص) زیر سایه درختی نشسته بودیم. ناگهان جوانی از راه رسید،لباس های خود را از بدن بیرون آورده وبا پشت و صورت خود بر ریگ های داغ بیابان غلتید ودر حال غلتیدن می گفت« ای نفس !بچش؛ زیرا عذابی که نزد خداست،خیلی بزرگ تر از اعمال توست.» رسول خدا (ص) این منظره را تماشا می کرد،چون کار جوان تمام شد ولباس پوشید و قصد حرکت کرد،حضرت او را به حضور طلبید وفرمود «ای بنده خدا!کاری که از تو دیدم که از کسی سراغ نداشتم،چه علتی سبب این برنامه بود؟» عرض کرد«خوف از خدا» فرمود«حق خوف را به جای آوردی ،خداوند به سبب تو به اهل آسمان ها مباهات می کند.»سپس رو به یاران کرد وفرمود«هرکس در این محل حاضر است به نزد این مرد برود تا او برایش دعا کند.» همه نزد او آمدند واو هم بدین گونه دعا کرد«خداوندا ! تمام برنامه های ما را در گردونه ی هدایت قرار ده و پرهیز از گناه را توشه ی ما کن و بهشت را نصیب ما فرموده و جایگاه ما قرار بده.» منبع:بهارالانوار،ج۷۰،ص۳۷۸ 📚پایان. 🌷 🌷🌷 🌷🌷🌷
ازطرف اعضای خوب کانالمون...👆👆🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مصادره زمین‌های فلسطینیان 🔹رژیم صهیونیستی صدها هکتار دیگر از زمین‌های متعلق به فلسطینیان را در کرانه باختری مصادره کرد. 🔸با مصادره این زمین‌ها در منطقه الاغوار، هزاران فلسطینی به جمع آوارگان افزوده می‌شوند. 🕊قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 سخنان عجیب الموغ كوهين، نماینده پارلمان اسرائیل در شبکه ۱۴ اسرائیل! 🍃🌹🍃 🔹 رمضان، بهترین زمان برای کشتار فلسطینیان است زیرا همه آن‌ها روزه‌دار و خسته‌اند! 🔸ما باید در ماه رمضان استخوان‌های فلسطینیان را خرد کنیم؛ نباید به آن‌ها رحم کرد! | 🕊قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58