💐🌺🌼💐🌼🌺💐
#در_مکتب_روح_الله
#کلام_ناب
#امام_خمینی_ره
من به شما عرض کنم که اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته، اسلام در ایران سیلی بخورد بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند .
📚 صحیفه امام، جلد ۱۷، صفحه ۳۸۳
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#خاطره
#امداد_غیبی
ماجرای حمله زنبورها به پادگان حزب الله
سردار کریمی مشاور اسبق ریس بنیاد شهید که در تشکیل حزب الله لبنان نیز حضور داشته می گوید :
جلسه مهمی با حضور #شهید_سید_عباس_موسوی و فرمانده هان حزب الله داشتیم ، ناگهان #زبنورهای وحشی به پادگان حمله کردند و با ما کاری کردند که کل پادگان را تخلیه و برای خلاصی از دست آنها به سمت کوه فرار کردیم.
وضع جوری شده بود که کسی جز به فرار فکر نمی کرد .
مدتی بعد که از پادگان دور شدیم ناگهان پادگان توسط #موشکهای اسرائیلی به طور کامل منهدم شد .
ما مانده بودیم و بهت از این #امداد_غیبی ، دیگر خبری از #زنبور ها نبود .
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹
#داستان_تحول
#من_و_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
دختری بودم که هیچ قید و بندی نداشتم، اصلا #رعایت_حجاب واسم مهم نبود. با هم کلاسیا و هم دانشگاهیام تو دانشگاه و اینور اونور بگو بخند داشتم.
یه مدت بود وقتی خوب فکر میکردم خسته شده بودم از این وضعیت؛ دنبال یه راه بودم که خودمو از این باتلاقی که دارم روز به روز بیشتر گرفتارش میشم نجات بدم، از طرفیم وقتی فکر میکردم که اگه بخوام ظاهرمو تغییر بدم خیلی از دوستامو از دست میدم؛ سر یه #دوراهی خیلی بزرگ بودم...
یه چند وقتی بود که با یکی از هم دانشگاهیام چت میکردم، ایشون به من کتاب #سلام_بر_ابراهیمو معرفی کرد... منم وقتی واسه تعطیلات میان ترم اومدم خونه این کتاب و تهیه کردمو شروع به خوندنش کردم..
کم کم با این کتاب انس گرفته بودم. از خودم جداش نمیکردم هی میخوندمش اصلا عاشق شخصیت و ویژگی های ابراهیم شده بودم؛ هی یه جمله از کتاب میخوندم هی یه نگاه به عکس روی جلدش میکردم...
به آخراش که رسیدم با تک تک صفحاتش اشک میریختم. اصلا حال خیلی عجیبی داشتم، احساس میکردم ابراهیم حتی از یه برادرم به من نزدیک تر شده.
تا اینکه سالروز شهادتش تصمیم گرفتم واسه همیشه چادر بپوشم، حجابمو رعایت کنم و خیلی چیزای دیگه که میدونستم ابراهیم دوست نداره رو کنار بذارم...
تا اینکه یه روز فهمیدم که سلام بر ابراهیم 2 هم چاپ شده، همه کتاب فروشیارو رفتم ولی هیچکدوم نداشتن...
قبل از عید رفتم راهیان نور و این کتاب رو از یادمان #هویزه خریدم... البته تو همین سفر که #اولین_بار بود به #فکه میرفتم تو #کانال_کمیل به ابراهیم قول دادم که واسش خواهری کنم...
وقتی اومدم خونه بلافاصله شروع به خوندش کردم. با خوندن یکی از داستانهای این کتاب تصمیم گرفتم بعد از هر وعده نمازم دورکعت هم به نیت ابراهیم بخونم...
یه سحر تو ایام عید بعد از نماز صبحم وقتی خوابیدم ابراهیمو تو خواب دیدم که به سمت من اومد و یه شاخه گل لاله بهم داد... از خوشحالی تو خواب فریاد میزدم...
حالا دیگه ابراهیم جزئی از زندگیمه، ازش کمک میخوام، باهاش مشورت میکنم؛ اون هم تو اکثر موارد کمکم میکنه... تا جایی که تونستم این کتابو به دوستام معرفی کردم.
🥀💐🌷🌴🌷💐🥀
#بسم_رب_الحسین
همه دسته گل به آب می دهند اما انگار حکایت ما فرق دارد
ما دسته گل به خاک می دهیم
انگار که آنان که زلال تر از آبند، باید خاک آلود به دیدار رب العالمین بروند .
ما دسته گلی به خاک فکه دادیم که عطرش هنوز هم به مشام می رسد ...
از همان روزی که پر کشید، فهمیدم که ماموریت زمینی اش تمام شده ...
اعتراف می کنم که امتحانش را خوب پس داد ...
خیلی خوب ...
نه ...
#ابراهیم برای فکه زیاد بود و حالا می باید، به جای آباد کردن فکه، به داد دل مکه مانند ما می رسید ...
از همان شبی که دست عنایتش را بر سرم کشید، در مکه دلم مسجد الحرامی ساخته ام که سجده بر هر کسی غیر از حضرت پرودگار در آن حرام است .
و این است معجزه آن دسته گلی که در فکه فدا شد تا مکه دل ها را آباد کند ...
بر گرفته شده از کتاب
#سلام_بر_ابراهیم2
#شهید_ابراهیم_هادی
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
سلام ای جان جانها♥️
.
بـے ٺـ♡ـو . .
دربـےڪسےِ ''مَحض''
نَمیـرم؛خوب اسٺ!
#عجلالولیکالفرڄ
میگفت:
«سعی كنيد سكوت شما
بيشتر از حرف زدنتان باشد
هر حرفی که میخواهيد بزنيد
فكر كنيد كه آيا ضرورت دارد يا نه؟!
بی دليل حرف نزنيد كه
خيلي از صحبت های ما به گناه و دروغ ختـم می شود»
#شهیدمحمدهادیذوالفقاری...♡
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
میگفت: «سعی كنيد سكوت شما بيشتر از حرف زدنتان باشد هر حرفی که میخواهيد بزنيد فكر كنيد كه آيا ضر
گفتنی نیست ولی،
بی تو کماکان
در من نفسی هست
دلی هست
ولی جانی نیست...💔