🌷🥀و امروز به یاد پسر....
گل پرپر پدر....
🔶💠پسری که در واپسین لحظات عمر کوتاهش در آغوش گرم و پر مهر پدر به دیدار معبود شتافت💠🔶
شرح غمانگیز تصویر . . .
🌷درتفحص شهدای والفجر۶
در چیلات دهلران پیکر مطهر دو شهید عزیز پیدا شد،یکی از شهدا نشسته،برسنگی تکیه داده،و در دامن بغل گرفته شهیدی راکه در پتو پیچیده شده،معلوم نیست،شاید مرثیه ای میخونده واشکی می ریخته . . .
شاید پیکر شهید در پتو مجروح بوده . . .
گروه تفحص به دنبال پلاک می گردند
پلاکها پیدا میشوند،شماره ها
۵۵۵ و ۵۵۶ بوده . . .🌷معمولا" پلاک های پشت سرهم را رفقا می گرفتند . . .
اسناد را که بررسی می کنند متوجه می شوند که این شهدا واقعا" رفیق بودند...!!!
اماااااا چه رفیقی ؟
🌷🌷🌷پدر و پسر 🌷🌷🌷
شهیدی که نشسته پدر بوده که لحظه های آخر عمر پسرش را در آغوش گرفته . . .
🌷شهیدان سید ابراهیم وسید حسین اسماعیل زاده موسوی . . .
اهل روستای باقر تنکه . . . بابلسر
🍃شهدا زنده هستند وناظر ما🍃
⛔️☘اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب س (سه مرتبه)☘⛔️
🔶💠و امروز به نام پسر ...
هم او که در واپسین لحظات عمر کوتاهش در آغوش گرم پدر به دیدار معبود شتافت💠🔶
دسته دسته گلهای محمدی(( صلوات)) را به نیابت از((( پسر))) #شهید_سید_حسین_اسماعیل_زاده
هدیه کنیم به حضرت مهدی عج
⛔️🔴شهدا کسی را دست خالی برنمیگردانند🔴⛔️
☘الّلهُمَّ
🍀صلّ
☘علْی
🍀محَمَّد
☘وآلِ
🍀محَمَّدٍ
☘وعَجِّل
🍀فرَجَهُم
#شهدا_شرمنده_ایم
#پنجشنبههاویادشهدا
🍂سوگند می خورم که شهیدان راه عشق...
با دست بسته هم گره از خلق وا کنند...
🍂باب الحوائج اند به آن ها رجوع کن...
از این قبیله هر چه بخواهی، عطا کنند....
🍃 باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🍃
🌱⃟🌸๛
#حدیث_روز
#امام_جعفر_صادق_ع
لِلجَنَّه بابُ یُقالُ له بابُ المُجاهدین یَمضون اِلیه فَاذا هو مَفتُوحُ وهُم مُتَقَلِّدونَ بِسیوُفِهم والجَمعُ فی المَوقِف
بهشت دری دارد به نام #مجاهدین که (فردا) #مجاهدین با حمایل شمشیرهای (اسلحه) خود به سوی آن برایشان باز است رهسپار می شوند ، درحالی که دیگر خلایق در محشر به سر می برند.
📚 ثواب الاعمال ، صفحه ۴۲۱
🌹 🥀🎋
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊
#پیامکی_از_بهشت 💐
بر ماست که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون و تا آخرین لحظه که قلبهایمان در تپش است ، دین خدا را یاری کنیم .
باید چنان باشیم که بتوانیم همچون شهدا ، اخلاص و تقوا را پیشه کنیم و در این راه پر هیجان ، با بالاترین رتبه و امتیاز از تمام اینها و از کشتگاه گذشته به سرای اعلاء برسیم که چه خوب جایگاهی است .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #مهدی_جمشیدیان
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🥀 🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#پنجشنبه_ها
روز دعـاست
روز عشـــق است
روز قول و قرار است
بوی #بهشـت میدهد
عطر مزار #شهـــدا . . .
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🥀🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#عاشقانه_های_شهدا
#داستان_کوتاه
#سه_برادر
سہ برادر با هم هماهنگ بودند
داخل خونه بیرون از خونہ
با هم سر کار مے رفتند،
بعد هم تظاهرات و فعالیت های سیاسے،
آخر هم جبهہ و #شـهــادت...
#ابراهیم شهید شد
#حبیب مفقودالاثر شد و پس از نه سال تکه ای از استخونهاشو به همراه پلاکش برای خانواده اش آوردند...
#عبدالله هم مفقود الاثر شد
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🥀 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#خاطرات_شهدا
#شوخ_طبعی_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حسن_شفیع_زاده
فرماندهی توپخانهٔ قرارگاه خاتمالانبیاء سپاه پاسداران انقلاب
روزی در «دزفول» از چادر پرسنلی تیپ که کنار چادر ما بود، صدایی شنیدم. از چادرم بیرون رفتم. فردی که سر و صدا راه انداخته بود، پشتش به من بود، نشناختمش. دیدم سر خود را درون چادر کرده و میگوید: «باید به من مرخصی بدهید. فرمانده من گفته برو از آنجا مرخصی بگیر». مسئول پرسنلی ما هم که اهل «جلفا» بود، میگفت: «این طور نمیشود. باید بروی معرفی بیاوری».
رزمنده میگفت: «من مرخصی اضطراری میخواهم، معرفی لازم نیست»، خلاصه بگو مگوی آنها بالا گرفت. دمپایی پوشیده طرفشان رفتم. تا خواستم بگویم برادر چه اتفاقی افتاده است، برگشت طرف من. دیدم «حسن شفیعزاده» است! بیاختیار خندهام گرفت؛ اما «حسن آقا» جدی گفت: «برادر این چه کاری است؛ چرا پرسنلی به من مرخصی نمیدهد؟»، فهمیدم که میخواهد کمی سر به سر آن برادر پرسنلی بگذارد و شوخی کند، از خنده من پرسنلی متوجه شد که قضیهای وجود دارد، گفتم: «برادر! چرا به ایشان مرخصی نمیدهی؟»، گفت: «بدون برگه آمده که باید به من مرخصی بدهید، میخواهد پارتیبازی کنم»، گفتم: «ایشان نیروی آزاد هستند، باید مرخصی بدهید، بروند»، گفت: «نمیشود. خودتان دستور دادید، هرکس مرخصی بخواهد، باید از گروهان خود معرفی بیاورد».
ماجرای مرخصی را بیخیال شدیم، خلاصه باهم احوالپرسی کردیم. گفتم: «شما کجا، اینجا کجا؟»، گفت: «از این جا رد میشدم، خواستم بچههای آذربایجانی را ببینم و اولین جایی که آمدهام، تیپ ذوالفقار است. آمدم تا تو را ببینم»، به چادر ما آمدند و دور هم جمع شدیم. پرسنلی و بقیه برادران متوجه شدند کسی که ناشناس و با لباس خاکی، بسیجی و با قیافه بشاش آمده و مرخصی خواسته، فرمانده توپخانه سپاه است. خوشحال شدند که چنین مرد بزرگواری از آذربایجان در کسوت فرماندهی توپخانه سپاه است و اینطور بیادعا، ساده، صمیمی.
راوی :
سردار محمدرضا محمدزاده
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🌹🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدرضا_موحد_دانش
معاون فرمانده گردان سلمان فارسی تیپ 27 محمد رسول الله (ص)
سلام بر امام زمان و درود بر شهیدپروران راه خدا و مرگ بر کفار . اکنون شما که این نامه را میخوانید خدا میداند که در کجا بسر میبرم اما از شما میخواهم که بدون اینکه کوچکترین ناراحتی را به خود راه دهید این نامه را بخوانید، من حسرت یک آخ را بر دل دشمن گذاشتم شما هم با صلابت خودتان داغ دیگری بر دل دشمن بگذارید ، من خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب محمد (ص) و علی (ع) میکنم و افتخار میکنم که ایدئولوژی من اسلام است اسلامی که به من فهماند چگونه بیندیشم و چگونه راهم را انتخاب کنم، خمینی کبیر با انقلابی که همراه خود آورد باعث شد من از این بعد بیرون بیایم و بتوانم با اسلام از بعد مذهبی بیشتر برخورد کنم، اکنون در این زمان از انقلاب امام ما هل من ناصر ینصرنی صدا میزند بر ملت مسلمان ایران واجب است که بر این پیام امام لبیک بگویند و این درخت را با خون خود سیراب کند.
🌹#سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد 🕊
#یادش_گرامی 🌹
#راهـش_پر_رهرو 🕊
🕊 🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
دل ڪندن
سخت است
اما خونِ تو رنگینتر از
«علی اڪبر حسین» نیست
دلم را از تو ، برای حسین
و آقازادهٔ حسین ڪندم
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 🌹🌴