🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#در_محضر_شهدا
#طلبه_شهید
#سعید_بیاضی
سعید #رزمنده جبهه مقاومت و همچنین #مبلغ بود.
در زمان هایی که از خط مقدم و درگیری فراغت می یافت معمولا بعداز عملیات به رسالت اصلی اش که #تبلیغ بود می پرداخت.
اخلاق خوبی داشت و هر تعداد رزمنده با سلیقه های مختلف که در یک جمع بودند #سعید با همه #ارتباط برقرار می کرد.
با همه دوست می شد ، انگار سال هاست با رزمندگان جبهه مقاومت بوده است .
همیشه #لبخندی روی لبانش بود و این قدر با محبت و دلسوزی با رزمندگان جبهه مقاومت برخورد می کرد که حتی در لحظه های #بحرانی ، حضورش باعث افزایش #روحیه رزمنده های مقاومت می شد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#سعید_شاهدی
یڪ بار #سعید خیلی از بچهها ڪار ڪشید .
فرمانده دستہ بود .
شب براش جشن پتو گرفتند .
حسابی ڪتڪش زدند ، #سعید هم نامردی نڪرد ، بہ تلافی اون جشن پتو ، نیم ساعت قبل از وقت #نماز صبح ، #اذان گفت .
همہ بیدار شدند #نماز خوندند .
بعد از #اذان فرمانده گروهان دید همہ بچهها خوابند .
بیدارشون ڪرد و گفت #اذان گفتند چرا خوابید ؟
گفتند ما #نماز خوندیم .
گفت الآن #اذان گفتند ، چطور #نماز خوندید ؟
گفتند #سعید_شاهدی اذان گفت ! #سعید هم گفت : من برای #نماز شب اذان گفتم نہ #نماز صبح !
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹@martyrscomp قرارگاه شهدا
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴
#شهداء
#امام_حسین_ع
#عزاداری
#شهید_والامقام
#غلامرضا_مستوفی
#محرم بود . داشتیم وسایل را برای #هیئت فردا می بردیم #مسجد.
تا صدای #سینه_زنی را از توی یک #حسینیه شنید راهش را کج کرد. پرسیدم کجا؟
گفت : بیا بریم #حسینیه ، اگه وسایل رو بذاریم #مسجد، #سینه_زنی تموم می شه. رفتیم توی #حسینیه .
مداح عربی می خواند و جمعیت هم #سینه می زدند و #گریه می کردند. چیزی نگذشت که شانه های #سعید شروع کرد به #تکان خوردن .
اسم #امام_حسین_ع که می آمد این طوری می شد. وقتی آمدیم بیرون گفتم : مگه تو حرف های مداح رو می فهمیدی ؟
گفت : نه ، خب داشت از #امام_حسین_ع می خوند.
اسم #امام_حسین_ع کافیه تا یه #عاشق ، همه ی مصیبت های #کربلا رو به یاد بیاره و مظلومیت #اهل_بیت رو حس کنه .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🏴 🕊🌹
🌹🥀🌴🌷🌴🥀🌹
#مثل_شهدا
#طلبه_شهید
#سعید_بیاضی_زاده
#سعید رزمنده جبهه مقاومت و همچنین مبلغ بود.
در زمان هایی که از خط مقدم و درگیری فراغت می یافت معمولا بعداز عملیات به رسالت اصلی اش که #تبلیغ بود می پرداخت.
اخلاق خوبی داشت و هر تعداد رزمنده با سلیقه های مختلف که در یک جمع بودند #سعید با همه #ارتباط برقرار می کرد.
با همه دوست می شد ، انگار سال هاست با رزمندگان جبهه مقاومت بوده است .
همیشه #لبخندی روی لبانش بود و این قدر با محبت و دلسوزی با رزمندگان جبهه مقاومت برخورد می کرد که حتی در لحظه های #بحرانی ، حضورش باعث افزایش #روحیه رزمنده های مقاومت می شد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🌴🥀
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#سعید_شاهدی
یڪ بار #سعید خیلی از بچهها ڪار ڪشید .
فرمانده دستہ بود .
شب براش جشن پتو گرفتند .
حسابی ڪتڪش زدند ، #سعید هم نامردی نڪرد ، بہ تلافی اون جشن پتو ، نیم ساعت قبل از وقت #نماز صبح ، #اذان گفت .
همہ بیدار شدند #نماز خوندند .
بعد از #اذان فرمانده گروهان دید همہ بچهها خوابند .
بیدارشون ڪرد و گفت #اذان گفتند چرا خوابید ؟
گفتند ما #نماز خوندیم .
گفت الآن #اذان گفتند ، چطور #نماز خوندید ؟
گفتند #سعید_شاهدی اذان گفت ! #سعید هم گفت : من برای #نماز شب اذان گفتم نہ #نماز صبح !
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀
#شهیدانه
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_والامقام
#احمد_وکیلی_ناطق
حضور در کردستان، ایمانی قوی و دلی چون شیر را می طلبید، در اردیبهشت سال 59 و در جریان عملیات آزاد سازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت می کرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است.
#شهید_احمد_وکیلی با پیروزی انقلاب اسلامی ، نام مستعار #سعید را برای خود انتخاب کرده بود .
بعد از مجروحیت و اسارت #سعید، دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه #مفقودالاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از #اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد :
دشمنان برای اعتراف گرفتن، هر دو #دستش را از #بازو بریدند. با دستگاه های برقی تمام #صورتش را #سوزاندند. بعد از آن پوستهای نو که جانشین #سوخته شد همان پوستهای تازه را #کنده و با همان #جراحات داخل دیگ #آب_نمک انداختند. او مرتب قرآن را زمزمه میکرد.
سرانجام او را داخل دیگ #آب_جوش انداخته و همان جا به دیدار #معشوق شتافت.
کوموله ها #جسدش را #مثله نموده و #جگرش را به خورد هم سلولیهایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند!
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀
✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 دانش آموز شهید #سعید_جلالی_پور
▫️ تولد : اول شهریور 1342
▫️ فرزند: ابوالقاسم
▫️ شهرستان: اهواز
▫️ تحصیلات : دانش آموز سال چهارم دبیرستان- رشته ریاضی فیزیک
▫️ شهادت: 16 دی 1359- کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف اول- قبر ششم
🔹 روایت عاشقی:
از اوایل آذر 59 که با #حسین_علم_الهدی رفت سپاه هویزه، کمتر می آمد خانه.
هر 15 روز یکبار می دیدیمش.
هر چه می گفتیم آنجا چه می کنی؟ حرفی نمی زد.
فقط یک بار ماجرای حضورش در مین گذاری پل کرخه، حوالی روستای سُمیده در شرق هویزه را تعریف کرد.
شبانه با یونس شریفی، شهید #قدوسی، شهید #حکیم و شهید #درویشی رفته بودند توی دل دشمن، مین های 18 کیلویی ضد تانک کار گذاشته بودند.
صبح روز بعد، پل منفجر شده بود. 3 نفربر و یک لودر عراقی ها، هم.
20 تایی بعثی هم رفته بودند به درک...
تازه آمده بود خانه که خبر عملیات هویزه را شنید.
هنوز خستگی در نکرده، با ماشین تدارکات خودش را رساند منطقه پیش بچه ها.
سردار #یونس_شریفی می گفت:« شب 15 دی برای خودش شب عاشورایی بود. #سعید آبی گیر آورد. به سر و صورتش صفایی داد. انگار می خواست به حجله عروس برود.»
👤 راوی: خانواده شهید جلالی پور
📕 منبع: کتاب #آیه_های_سرخ_هویزه
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات
#یک_شهید_یک_خاطره
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴
#شهداء
#امام_حسین_ع
#عزاداری
#شهید_والامقام
#غلامرضا_مستوفی
#محرم بود . داشتیم وسایل را برای #هیئت فردا می بردیم #مسجد.
تا صدای #سینه_زنی را از توی یک #حسینیه شنید راهش را کج کرد. پرسیدم کجا؟
گفت : بیا بریم #حسینیه ، اگه وسایل رو بذاریم #مسجد، #سینه_زنی تموم می شه. رفتیم توی #حسینیه .
مداح عربی می خواند و جمعیت هم #سینه می زدند و #گریه می کردند. چیزی نگذشت که شانه های #سعید شروع کرد به #تکان خوردن .
اسم #امام_حسین_ع که می آمد این طوری می شد. وقتی آمدیم بیرون گفتم : مگه تو حرف های مداح رو می فهمیدی ؟
گفت : نه ، خب داشت از #امام_حسین_ع می خوند.
اسم #امام_حسین_ع کافیه تا یه #عاشق ، همه ی مصیبت های #کربلا رو به یاد بیاره و مظلومیت #اهل_بیت رو حس کنه .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🏴 🕊🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#سعید_شاهدی
یڪ بار #سعید خیلی از بچهها ڪار ڪشید .
فرمانده دستہ بود .
شب براش جشن پتو گرفتند .
حسابی ڪتڪش زدند ، #سعید هم نامردی نڪرد ، بہ تلافی اون جشن پتو ، نیم ساعت قبل از وقت #نماز صبح ، #اذان گفت .
همہ بیدار شدند #نماز خوندند .
بعد از #اذان فرمانده گروهان دید همہ بچهها خوابند .
بیدارشون ڪرد و گفت #اذان گفتند چرا خوابید ؟
گفتند ما #نماز خوندیم .
گفت الآن #اذان گفتند ، چطور #نماز خوندید ؟
گفتند #سعید_شاهدی اذان گفت ! #سعید هم گفت : من برای #نماز شب اذان گفتم نہ #نماز صبح !
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🥀
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴
#شهداء
#امام_حسین_ع
#عزاداری
#شهید_والامقام
#غلامرضا_مستوفی
#محرم بود . داشتیم وسایل را برای #هیئت فردا می بردیم #مسجد.
تا صدای #سینه_زنی را از توی یک #حسینیه شنید راهش را کج کرد. پرسیدم کجا؟
گفت : بیا بریم #حسینیه ، اگه وسایل رو بذاریم #مسجد، #سینه_زنی تموم می شه. رفتیم توی #حسینیه .
مداح عربی می خواند و جمعیت هم #سینه می زدند و #گریه می کردند. چیزی نگذشت که شانه های #سعید شروع کرد به #تکان خوردن .
اسم #امام_حسین_ع که می آمد این طوری می شد. وقتی آمدیم بیرون گفتم : مگه تو حرف های مداح رو می فهمیدی ؟
گفت : نه ، خب داشت از #امام_حسین_ع می خوند.
اسم #امام_حسین_ع کافیه تا یه #عاشق ، همه ی مصیبت های #کربلا رو به یاد بیاره و مظلومیت #اهل_بیت رو حس کنه .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🏴 🕊🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#سعید_شاهدی
یڪ بار #سعید خیلی از بچهها ڪار ڪشید .
فرمانده دستہ بود .
شب براش جشن پتو گرفتند .
حسابی ڪتڪش زدند ، #سعید هم نامردی نڪرد ، بہ تلافی اون جشن پتو ، نیم ساعت قبل از وقت #نماز صبح ، #اذان گفت .
همہ بیدار شدند #نماز خوندند .
بعد از #اذان فرمانده گروهان دید همہ بچهها خوابند .
بیدارشون ڪرد و گفت #اذان گفتند چرا خوابید ؟
گفتند ما #نماز خوندیم .
گفت الآن #اذان گفتند ، چطور #نماز خوندید ؟
گفتند #سعید_شاهدی اذان گفت ! #سعید هم گفت : من برای #نماز شب اذان گفتم نہ #نماز صبح !
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀