eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.1هزار عکس
20هزار ویدیو
438 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ای برادران مسئول، توجه داشته باشید، صندلی که روی آن نشسته اید نتیجه خون است، پس در برخورد با امّت حزب الله خیلی دقّت کنید، خود را خادم این امّت بدانید بطوریکه امام امّت خود را خدمتگذار این امّت می داند و به آن نیز افتخار می کنند. شما مسئولین، نوکرهای این ملّت هستید «« چطور نوکر با ارباب خود برخورد می کند»»، شما نیز با آنها برخورد کنید. در حفظ بیت المال کوشا باشید و توجّه داشته باشید که حضرت علی(ع) در رابطه با بیت المال چه نوع برخوردی داشتند، حتی در زندگی، یکبار هم که شده نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر را بخوانید، خیلی مفید است. خود را حافظ خون بدانید.
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ای برادران مسئول، توجه داشته باشید، صندلی که روی آن نشسته اید نتیجه خون است، پس در برخورد با امّت حزب الله خیلی دقّت کنید، خود را خادم این امّت بدانید بطوریکه امام امّت خود را خدمتگذار این امّت می داند و به آن نیز افتخار می کنند. شما مسئولین، نوکرهای این ملّت هستید «« چطور نوکر با ارباب خود برخورد می کند»»، شما نیز با آنها برخورد کنید. در حفظ بیت المال کوشا باشید و توجّه داشته باشید که حضرت علی(ع) در رابطه با بیت المال چه نوع برخوردی داشتند، حتی در زندگی، یکبار هم که شده نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر را بخوانید، خیلی مفید است. خود را حافظ خون بدانید. 🌹 🕊🥀
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 مرز مردن و خون نیست ، خود است... از زندگی و فرزند، مال و جان خود گذشتند که حافظ ناموس و وطن خود باشند از زرق و برق این دنیای فانی گذشتند و برای خدا و رضای خداجنگیدند . ما از درس ایمان، ایثار و فداکاری می گیرم . من کسی هستم که باید راه این را ادامه دهم ، راه سی و شش هزاردانش آموز کشورم ایران ، ازجمله که عاشقانه جنگیدند و شدند . راه فردی که مدلینگ بود و ازهمه ی زیبایی و تحصیلات خود گذشت برای دفاع از حرم حضرت زینب دشمنان را تیر باران کرد و زمین سوریه گرمی خون او را احساس کرد و این فرد کسی نبود جز نیز از دیگر افرادی است که از فرزند و خانواده خود گذشت و ازحرم حضرت زینب دفاع کرد و به صورت دردناکی به رسید. آری هستند که سرمشق ایمان من و دیگر نوجوانان و جوانان هستند . و اینک .... 🥀 🕊🌹
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 ای خواهران ، شما راهی در پیش بگیرید که دنباله رو باشد و وظیفه شما حفظ است که کوبنده تر از خون می باشد ، پس بر شما واجب است که این امر الهی را اجرا کنید . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌺 💐🌼
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 می‌آیی و می‌بینم بازمی‌آیند و روایت می‌کند نهایی را... 🌹 🕊🥀
🌹🕊🌺🌷🌺🕊🌹 شکر که در قلبمان مویرگی هست متصل به خون گرم ... و از همان خـون است که گاه ، قلبمان به یادشان می تپد . . . هدیه به روح پاک و مطهر 💐 🌺🕊
🥀🕊🌷🍀🌷🕊🥀 پس از انتشار خبر دستگیری در پانزده خرداد ۱۳۴۲ ، بسیاری از مردم ، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، ، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حرکت کردند. پس از مدتی، و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیّت شد که شعارِ « » را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی ، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم شده یا به رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال و اجساد نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت. 🕊 🕊🥀
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ای کاش از ما نپرسند بعد از چه کرده اید .... آخر چه داریم بگوئیم جز انبوهی از ..... یعنی متفاوت به آخر برسیم وگرنه پایان همه قصه هاست..... 🌷 🌷🥀 🌷🥀🌷 🌴🕊🌹
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 بگذار آمریکا با مانورهای «ستاره دریایی» و «جنگ ستاره‌ها» خوش باشد؛ دریا، دل مطمئن این بچه‌هاست و ستاره‌ها نور از ایمان این بچه مسجدی‌ها می‌گیرند... خوشا آنان که مردانه زیستند و مردانه در راه اسلام و وطن جام نوشیدند... خوشا که هر قطره خونشان نصرتی است از جانب خدا و دریایی است خروشان در راه شکست شیطان و شیطانیان... خوشا ... خوشا نسیم صبح پیروزی... شادی روح و َهدا 🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
🕊🌴🌹🍀🌹🌴🕊 ، چیز عظیم و حقیقت شگفت آوری است. ما چون به مشاهده عادت کرده ایم و گذشتها و ایثارها و عظمتها و وصایا و راهی که آنها را به رساند، زیاد دیده ایم، عظمت این حقیقت نورانی و بهشتی برایمان مخفی میماند؛ مثل عظمت خورشید و آفتاب که از شدّت ظهور، برای کسانی که دائم در آفتابند، مخفی میماند. در دوران گذشته، وقتی که یک نمونه از این نمونه های امروز ما، از تاریخ صدر اسلام معرفی میشد و شرح حال او بیان می گردید، تغییر واضح و شگفت آوری در دلها و جانها و حتی در نیّتها به وجود میآورد. هر یک از این ستارگان درخشان، میتواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت حقیقت عظیمی است. اگر این حقیقت، به وسیله کسانی که امروز در قبال مسؤلیت دارند، زنده بماند، حفظ و تقدیس گردد و بزرگ نگاه داشته شود، همیشه تاریخ آینده ما، از این ایثار بزرگی که آنان کردند، بهره خواهد برد. همچنان که تاریخ بشریّت، هنوز از خون به ناحق ریخته سرور تاریخ، حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السّلام بهره می برد؛ چون کسانی که وارث آن خون بودند، مدبّرانه ترین و شیواترین روشها را برای زنده نگهداشتن این خون به کار بردند. گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون ، از خود کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه السّلام و رنج چندین ساله زینب کبری سلام الله علیها از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه ای داریم . شادی روح و 🕊🌹🌴
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 بعد از اتمام سینه‌زنی، فرزند جمعیت را دور زد و کنار پرده به طرف مادر آمد و همدیگر را در آغوش گرفتند. در این هنگام یکی دیگر از نزدیک آنان آمده و گفت: سلام حاج خانم. خدا بد ندهد. چه شده است؟ محمد گفت: نه، مادر من مریض نیست. بعد پرسید مادر، اینها چیست که به پایت بسته‌ای؟ گفت چیزی نیست، چند روزی است پایم درد می‌کند و با عصا راه می‌روم؛ ان‌شاءالله خوب می‌شود. محمد گفت: مادر جان چند روزی است که با دوستان به کربلا رفتیم، از ضریح امام حسین، شال سبزی برای شما آورده‌ام و میخواستم به دیدن شما بیایم؛ ولی دوستان گفتند صبر کن با هم برویم و امشب که شب عاشورا بود، رفتیم به زیارت امام خمینی و آمده‌ایم تا نمازصبح را در مسجدالمهدی همراه با زیارت عاشورا بخوانیم و شما را ببینیم و برگردیم. در این هنگام دست را بالا آورد و ازسر تا پای مادرش را دست کشید، باندها را از پای مادر باز کرد و شال سبز ضریح مطهر را به پاهایش بست و گفت مادر، پایت خوب شده است و اگر هم مقداری درد می‌کند از عضله است که آن هم خوب می‌شود. مادر در همین حال از خواب بیدار شد و دید تمام باندها باز شده و به جای آن، شال سبزی به پاهایش بسته شده است. بلند شد ومتوجه گردید که پایش کاملاً خوب شده است. اهل منزل را مطلع ساخت و برای انجام نذر شستن دیگ‌ها به طرف مسجد حرکت کرد. خبر در سطح شهر پیچید. روز دوازدهم محرم به اتفاق خانواده به محضر آیت‌الله العظمی گلپایگانی رسیدند و جریان را عرض کرده و شال را خدمت آن بزرگوار تقدیم کردند. آن مرد بزرگ آن شال رابوسید و فرمود: بوی جدم حسین را می‌دهد. بعد چند بار دوباره آن را بوسیدند و‌گریستند و فرمودند: شما قدر این شال را بدانید و کمی از این شال را به من بدهید که این سند و اثری از مقام است و در تاریخ چنین چیزی نادر و کم‌نظیر است. بعد از آن دستور فرمودند: تربت مخصوص را که قبلاً توسط بعضی از علما برایشان آورده بودند، حاضر کنند. وقتی آن را آوردند، فرمود: یک مقدار از این تربت رابه شما می‌دهم، کمی از شال را با تربت در شیشه‌ای بریزید و به مریض‌ها بدهید. ان‌شاءالله خداوند شفا می‌دهد. بیش از ده‌ها نفر از مریض‌هایی که بعضی از آنها از دکترها جواب ردّ گرفته و بعضی از آنها نیز برای درمان به خارج کشور رفته، ولی نتیجه‌ای نگرفته بودند، از آب متبرّک آن شیشه استفاده نموده و شفا یافتند.
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 زنده اند حاضرند می بینند حکایت یکی از زائران سالار در مسیر پیاده روی و همراهی با ایشان یکی از خاطرات شیرینی که از سفر پیاده روی اربعین برام مونده ، این است که چون ارادت خاصی به داشتم ، ایشون را در پشت سنجاق کردم . روز اول که پیاده روی می کردیم ، داشتم به آقا فکر می کردم ، به نیتشون ذکر می گفتم یک لحظه از دلم گذشت که ، من به فکر شما هستم ، تو هم به یاد من هستی ؟ اگر اینطوره ، یک نشانه برام بفرست ، باور کنید چند دقیقه نشد که یک آقا من را صدا کرد و گفت یک چیزی می خوام بهتون بگم ، نمی دونم خوشحال می شی یا نه . گفتم بفرمایید ... گقت من همرزم و دوست صمیمی هستم تو جبهه همش با هم بودیم گفت عکس من در کتاب هست خیلی ازسجایا و خصوصیات اخلاقی برام تعریف کرد من مات و مبهوت مونده بودم و فقط گریه می کردم ، خیلی برام شیرین بود و درطول سفر حضور را در پیاده روی احساس می کردم . شادی روح و 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴