eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خواست برود سرکار از پله‌های آپارتمان، تندتند پایین می آمد! آنقدر عجله داشت که پله ها را دوتا یکی رد می کرد! جلوی در خانه که رسید، بهش سلام کردم‌ گفتم: آرام تر فوقش یک دقیقه دیرتر میرسی سرِکارت! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت: علی‌آقا! همین یک دقیقه یک دقیقه ها شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب می اندازد! 🕊🌹
کوچه‌هایمان‌رابه‌نامشان‌کردیم که‌هرگاه‌آدرس‌منزلمان‌رامیدهیم بدانیم‌ازگذرگاه‌خون‌کدام‌شهیداست که‌باآرامش‌به‌خانه‌میرسیم... ♥ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌
💌 و شهـدا هنوز ما را صــدا می زنند... از همین درے ڪه روے به سمٺ آسمـاݩ اسٺ... و چه زیباسٺ گوش دلــ❣ــ سپردݩ به نواے آنهایی ڪه تا پاے جان رفتنـد براے امنیت و آسایش ما از همین جا دسٺ به دامان شما می شویم↓ اللهم الرزُقنا شَهادة فی سَبیل الله (یادماݩ شهدای نجف آباد درب باز شده به سمت گلستان شهدا) 🦋🦋
📜 🌷 🖋ما به میزبانۍ شهدا عهدے همیشگۍ داریم، و اے ڪاش ما به رسـم ادب، آدابــــ مهمانۍ و زائرے را خوب بلـد باشیم؛ و چه زیبا امام (ره) فرمودند : همیـن تربٺ پاڪ شهیداݩ استـــ ڪه تا قیامٺ مـزار عاشقـاݩ و عارفـاݩ و دلسوختگـاݩ و دارالشفاے آزادگـاݩ خواهـد بود. 🦋
← خودتان را برای ظهور امام زمان روحی لڪ فدا ، ← و جنگ با ڪفار بہ خصوص اسرائیل آماده ڪنید ۰۰۰ ← ڪہ آن روز خیلی نزدیڪ است . 🌼 🦋🦋
دلتنگے . . یادگارزیبایۍست ازدوست‌داشتن‌عزیزے آن‌زمان‌کہ‌یادش‌هست ولۍخودش‌نیست . . !💔"
💔هرشهیدی را ڪه دوستش داری را به نامش ڪن 👌یقین بدان در ڪوچه پس ڪوچه های پر پیـچ و خم نمےگذارد.🤗 🌹 الرزقنا_توفیق_شهادت فی سبیله وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ❣
بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یڪ بسته ڪتاب هدیه داد ڪه یڪی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بارها ڪتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد. ✨ابراهیم الگوی محسن بود. شهید محسن حججی خالصانه و بدون_سر_و_صدا برای خدا زحمت ڪشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد... 📚 برگرفته از ڪتاب حجت خدا. داستان هایی از زندگی اثر گروه ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ❣❣
🍀🌹🌴🥀🌴🌹🍀 موقع پرو لباس مجلسی، یواشکی بهم گفت : هنوز ! تا بپسندی بر‌می‌گردم . رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت . برای همه خریده بود جز خودش . گفت میل ندارم . وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که گرفته است . ازش پرسیدم : حالا چرا امروز ؟ گفت : می‌خواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم . 📚 سربلند 🍀🌹قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
👈 سر جهیزیه خریدن با محسن خیلی ماجرا داشتیم. 👈 مدام با پدر و مادرم کَل کَل(جر و بحث) داشت كه چرا اینقدر پول خرج می‌کنید و ما اصلا به این لوازم نیاز نداریم. گیر داده بود که مُبل نمی‌خواهیم. نگران بود: ﴿شاید یکی که نداره ببینه و دلش بخواد!﴾ 🍃 📚 کتاب سربلند 🕊 قرارگاه شهدا 🕊 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
💢امام زمان (عج) منتظر شماست امام زمان ارواحنا فداه مــنتظر شماست؛ قلب خود را پاک‌ کنید و همچنان مـحکم و اسـتوار بر عقیده و ایمانِ خود باشید و زمان را برایِ ظهور حضرتش مـهیا سازید! مگر نمـی‌بینی که ظلم،سراسـر گیتی را فرا گرفته است و مــهدی فاطمه سرباز مـی‌طلبد؟!
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 مرز مردن و خون نیست ، خود است... از زندگی و فرزند، مال و جان خود گذشتند که حافظ ناموس و وطن خود باشند از زرق و برق این دنیای فانی گذشتند و برای خدا و رضای خداجنگیدند . ما از درس ایمان، ایثار و فداکاری می گیرم . من کسی هستم که باید راه این را ادامه دهم ، راه سی و شش هزاردانش آموز کشورم ایران ، ازجمله که عاشقانه جنگیدند و شدند . راه فردی که مدلینگ بود و ازهمه ی زیبایی و تحصیلات خود گذشت برای دفاع از حرم حضرت زینب دشمنان را تیر باران کرد و زمین سوریه گرمی خون او را احساس کرد و این فرد کسی نبود جز نیز از دیگر افرادی است که از فرزند و خانواده خود گذشت و ازحرم حضرت زینب دفاع کرد و به صورت دردناکی به رسید. آری هستند که سرمشق ایمان من و دیگر نوجوانان و جوانان هستند . و اینک .... 🥀 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسمت رو گذاشتم علی که مولات بشه علی.... پیشوات بشه علی.... الگوت بشه علی....🌱❤️ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
از در پادگان پیاده می‌رفت سمت زرهی، ولی من با ماشین داخل پادگان تردد می‌کردم. یک روز صبح زیر باران جلویش ترمز زدم که سوار شود. گفت: می‌خوام ورزش کنم. دفعه‌ی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت: ممد ناصحی! این ماشین بیت‌الماله، تو داری باهاش میری موظفی. اگه می خواستن، برای منم ماشین میذاشتن. 🕊🌹
خواهرم سرم رفت ، روسرے‌ات نرود . . .🖐🏻💔 +وصیت‌نامہ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 دلنوشته در ماه محرم سال 1395 خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... یا رب‌الحسین علیه‌السلام خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکرده‌ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...خدایا؛ محرم حسین علیه‌السلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...محرم ره به اتمام است و من هنوز...خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کرده‌ام که این‎گونه باید رنج و فراق بکشم؟ خدایا؛ می‌دانم... می‌دانم روسیاهم، پرگناهم...اما... تو را به حسین علیه‌السلام... تو را به زینب سلام‌الله‌علیها... تو را به عباس علیه‌السلام...خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار این‌گونه بگویم... غلط کردم.خدایا... بگذر... بگذر از گذشته‌ام. ببخش...باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد. ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام داده‌ام. ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم. خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... این غلام روسیاه پرگناه بی‌پناه را هم پناه بده... ... 🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 دلنوشته در ماه محرم سال 1395 خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم... زنده‌ام به امید دوباره رفتن... مپسند... مپسند که این‌گونه رنج بکشم...سینه‌ام دیگر تاب ندارد... مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟ یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟ مگر جز این است که حسین علیه‌السلام هم عباس علیه‌السلام را برد و هم حُر را...مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جون... خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس...می‌توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی...می‌توانستی مرا هم آنقدر سرگرمدنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن... می‌توانستی آنقدر وابسته‌ام کنی که نتوانم از داشته‌هایم دل بکنم...اما خدایا، از همه چیز دل بریده‌ام... از زن و فرزندم گذشتم... دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند... خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر... و این همه را فقط از لطف تو می‌دانم... پس: ای که مرا خوانده‌ای؛ راه نشانم بده ... 🌹 🕊 🏴 🕊🌹
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹 بهش گفتم : از این تون که اینقدر سنگش رو به سینه می‌زنی ، برام بگو . راستش آن اوایل تا می‌دیدمش ، مدام به ، بد و بیراه میگفتم . او هم سرش را می‌انداخت پایین و لام تا کام حرفی نمی‌زد . آن روز گفت : گفتنی نیست ، باید رو بری تا ! چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد : اونوقت نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی . بعد از ، خواهرم زنگ زد گفت : داریم میریم دیدار ، گفتیم تو هم بیای . پیش خودم گفتم : حتماً باید از پشت میله ها ببینمش . باورم نمی شد رو پشت سر بخوانم ، نه از پشت میله ها ، به فاصله یک و نیم متری . از این بالاتر که مجروح را بگیری و ببوسی و را در سالمش فشار بدهد و بفرمایند : بشی ! همانجا به گفتم : تو دادی و به عمل کردی ، منم شدم ؛ ولی هوام رو داشته باش نشم . 📚 برگرفته از کتاب روایت هایی از زندگی شادی روح و سلامتی نائب بر حق 🌹🌴🥀
بعضی از روزهای جمعه تلفن همراهش خاموش بود. وقتی دلیلش رو میپرسیدم‌ میگفت: ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم.اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم؟! 📎به روایت همسر شهید 🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یکبار که در خط بودیم گفتم: محسن هر بلایی اینجا سرمون بیاد، بیاد ولی خیلی ترسناکه که بخواهیم اسیر بشیم، بعدش شهید بشیم. نگاهم کرد یک حدیث از پیامبر را برایم خواند: مرگ برای مومن مثل بوییدن یک دسته گل خوشبو است. خندید و گفت: یعنی آنقدر راحت و آرام بعد نگاهی به من کرد و گفت: مطمئن باش اسارت همین است، راحت و آرام راوی: همرزم شهید 💚 🌱🕊
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 دلنوشته در ماه محرم سال 1395 خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... یا رب‌الحسین علیه‌السلام خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکرده‌ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...خدایا؛ محرم حسین علیه‌السلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...محرم ره به اتمام است و من هنوز...خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کرده‌ام که این‎گونه باید رنج و فراق بکشم؟ خدایا؛ می‌دانم... می‌دانم روسیاهم، پرگناهم...اما... تو را به حسین علیه‌السلام... تو را به زینب سلام‌الله‌علیها... تو را به عباس علیه‌السلام...خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار این‌گونه بگویم... غلط کردم.خدایا... بگذر... بگذر از گذشته‌ام. ببخش...باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد. ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام داده‌ام. ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم. خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... این غلام روسیاه پرگناه بی‌پناه را هم پناه بده... ... 🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 #عاشقانه_های_شهدا #شهدا #ماه_محرم دلنوشته #شهید_محسن_حججی در ماه محرم سال 1395 #قسمت_او
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 دلنوشته در ماه محرم سال 1395 خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم... زنده‌ام به امید دوباره رفتن... مپسند... مپسند که این‌گونه رنج بکشم...سینه‌ام دیگر تاب ندارد... مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟ یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟ مگر جز این است که حسین علیه‌السلام هم عباس علیه‌السلام را برد و هم حُر را...مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جون... خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس...می‌توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی...می‌توانستی مرا هم آنقدر سرگرمدنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن... می‌توانستی آنقدر وابسته‌ام کنی که نتوانم از داشته‌هایم دل بکنم...اما خدایا، از همه چیز دل بریده‌ام... از زن و فرزندم گذشتم... دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند... خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر... و این همه را فقط از لطف تو می‌دانم... پس: ای که مرا خوانده‌ای؛ راه نشانم بده ... 🌹 🕊 🏴 🕊🌹
🌹 عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام… و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه ی بندگی میرسم…خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم اما نمی دانم که چقدر توانسته ام موفق باشم… 💫 چشم امیدم فقط به کرم خدا و اهلبیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده ی بدِ پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند… که اگر این چنین شد؛الحمدالله رب العالمین… 💥 خودتان را برای ظهور عجل الله تعالی فرجه الشریف و جنگ با کفار بخصوص «اسرائیل» آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است..! 🌹"شهیدمدافع حرم محسن حججی " صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
یڪ دنیا‌ حرف‌ است در‌ این‌ جملہ‌ : براے رسیدن به ڪبریا باید : نہ ڪبر داشت نہ ‌ریا داشت خالص‌ و‌ متواضع ‌بودند و بہ عرش ‌ڪبریایے ‌پا نهادند 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌